1- اراضی پایاب سد خداآفرین
2- اتصال پارس آباد و بیله سوار به منطقۀ آزاد ارس
3- ایجاد منطقۀ گردشگری سرعین
4- مجموعۀ مس مشگین شهر
درمورد پروژه ابتدایی یک میلیارد دلار از صندوق توسعۀ ملی توسط دو وزارتخانۀ نیرو و جهادکشاورزی تسهیلات اخذ شده است و در سفر رئیس جمهور به اردبیل هم موافقت دولت با این پروژه اعلام شد.
حدود یک ماه قبل هم رسانه ها از الحاق بخشی از شمال استان شامل شهرهای گرمی، پارس آباد و بیله سوار به منطقۀ آزاد ارس خبردادند که موجی از شادی را در بین هموطنان مغانی به وجود آورد. درمورد منطقۀ گردشگری سرعین هم پیشرفت زیادی صورت گرفته و تنها مشکل باقیمانده قضیۀ فرودگاه سرعین است که کمی پروژه را دچارمشکل کرده که با حل آن روند پیشرفت پروژه سریع تر از پیش طی خواهد شد.
با این حساب و با دقیق شدن در هر کدام از این مگاپروژه ها می توان تأثیرات ریز و درشت اقتصادی و اجتماعی اشان را دربهبود معیشت مردم مشاهده کرد. پس تااینجای کار استاندار الوعده وفا کردند و این ما هستیم که باید به وظایف خودعمل کرده و خبر این موفقیتهای مسرت بخش را به مردم برسانیم.
واقعیت این است که دولت نوپای حسن روحانی درحالی مملکت را تحویل گرفت که به گواه صغیر و کبیر خزانه خالی بود و درگاوصندوق ریاست جمهوری فقط تعدادی قطعنامه نگهداری می شد به امید روزی که قطعنامه دان برخی ها پاره شود. محمود احمدی نژاد زمین سوخته یی را تحویل روحانی داد که درتمام زمینه ها برای رسیدن به موقعیت صفر انرژی و هزینۀ زیادی لازم بود که استان اردبیل هم با تمام شرایط محیطی اش مستثنی از این قاعدۀ کلی نبود. ولی نگاهی به رزومۀ پربار مجید خدابخش و حضور سی ساله درساختار قدرت در رده های بالای مدیریتی باعث می شد که بدون هیچ دلواپسی سکان هدایت کشتی توفان زده استان را دردستان باکفایت اش تصور کرد و با آرامش به کار خویش سرگرم شد چه او بیش از تمام استانداران قبلی سابقۀ مدیریت داشت و آن گونه نبود که از فرمانداری و بخشداری ماکو و خوی به استانداری برسد بلکه این شخص او بود که سایزقبای استانداری را ارتقاء داد تا این میز قدر و قیمت یابد. نگاهی به عملکرد یکساله اخیر مجید خدابخش هرچند شاید دارای کاستی هایی باشد و از آنجایی که املای نانوشته غلط ندارد و این املای نگاشته شده است که احتمالاً یکی دوجا هم نقطه یی بالا و پایین باشد ولی درکل نمرۀ قبولی آنهم در سطح بالا برای دولت تدبیر و امید در این انتصاب می توان ردیف کرد.
به زعم نگارنده هرچقدر که مجیدخدابخش در عرصۀ اداری از الگوی تکنوکراتها پیروی کرده و سعی در عملگرایی دارد ولی از بعد اخلاقی یکی از شبیه ترین آدمها به رئیس دولتهای هفتم و هشتم است. او همچون خاتمی خط قرمزی که برای خویش ترسیم کرده اخلاق است و شاید همانگونه که برخی ها از خلق خوش سیدخندان سوء استفاده کردند اینجا هم برخی منتقدان این حسن خلق را بهانۀ حمله های ناجوانمردانۀ خویش قرارداده و زمین و زمان را به هم می بافند تا از این نمد کلاهی برای خویش درست کنند. انتقاد حق مخالفان است ولی به شرطی که انصاف و عقل را در آن رعایت کرده و همه چیز را تفسیر به رأی ننمایند و سیاستهای دولت را کامل زیر سؤال ببرند چرا که سیتاستهایی که این منتقدان و دوستان دولتمدارشان دنبال می کردند موجباب به خاک سیاه نشستن این ملت طی آن هشت سال دولت مهرورز را پدید آورد و مردم در سال 92 و انتخاباتش عمیقاً به این اعتقاد رسیدند که باید طرحی نو درانداخت و اینجا بود که بجای مثلاً جلیلی اسم روحانی از صندوق درآمد.
این یک طنزسیاه سیاسی-اقتصادی است که هفته نامۀ متعلق به حمیدرسایی یکی از نزدیکان احمدی نژاد درصفحۀ اول خود ایرادات اقتصادی – به زعم خود- دولت را با تیتردرشت بنویسید و راهکار ارائه دهید. همان راهکاری که سرلوحۀ تیم اقتصادی احمدی نژاد بود و شد و آنچه نباید می شد.
ازطرفی برهمۀ هواداران روحانی واجب است که برای موفقیت بیشتردولت محبوب اشان از هرکمکی به نمایندۀ عالی دولت فروگذار نکرده و شکست او را شکست گفتمان ائتلافی سال 92 قلمداد کنند چرا که یک « محمود» برای یک قرن این کشور بس است. ما همه ساکنان یک کشتی هستیم که سکانش را دادیم دست استاندار. قضیۀ میخ و کشتی درکتابهای ابتدایی و نتیجه اخلاقی که از آن می گرفتیم باید سرلوحۀ سیاست ورزی ها قرار بگیرد و گرنه، نه ازتاک نشان می ماند و نه از تاکنشان!
کسی هست پاسخگو باشد!
هادی صباغی: نوشتیم. هشدار دادیم. دلمان نمی آمد منفی بگوییم ولی آنچه می دیدیم 5 ماه قبل، امروز را کاملا نشان می داد. داد زدیم. التماس کردیم. اما آقایان سفسطه بافتند. گفتند چون دیگر سمتی در باشگاه ندارد زورش میاید ببیند تیم ما دارد برای دسته اول آماده می شود. هرچه داد زدیم آقایان این تیم در قواره دسته اول نیست. نه مربیش، نه کادرش، نه کادر سرپرستی اش، نه بعضی بازیکنانش نه نحوه آماده سازی اش نه ...
اما بجای اینکه واقعیت را ببینند، فحش مان دادند و تهدیدمان کردند. عده ای نان به نرخ روز خور هم شدند فدایی و اینجا و آنجا مصاحبه کردند که به به چه تیمی چه مربیی چه بازیکنی و چه ... آدم گرفتند تا روی سکو داد بزنند و شعار بدهند که مهندسه... مربیه... آفرین و به به و ...
نمی دانم امروز چه باید بنویسم. من ورزشی نویس هم مقصرم. آنجا که باید می نوشتم اما احتیاط کردم. گفتند این تیم اگر نتیجه نگیرد به گردن تو می اندازند. بهتر است فعلا سکوت کنی و من و من ها هم سکوت کردیم و منتظر شدیم. اما ما هم مقصرم.
شهرداری اردبیل فانوس سقوط را خیلی زود در دست گرفت. تا زمان نگارش این مطلب، 9 بازی 9 امتیاز و رده 11 جدول! چه کسی پاسخگوست. مهندسی که دیگر نیست؟ کمیته فنی ای که به همه چیز شبیه بود جز کمیته فنی؟ مکتب پاسی که دیگر حتی پاسی ها هم قبولش ندارند و اصلا وجودی ندارد؟ سرمربی که قرار بود برود شمال با همسرش برای استراحت دوران بازنشستگی ولی به لطف دوستان گرمابه و گلستان، یهو از اردبیل سر درآورد؟ بنده خدا حق هم داشت. 200 میلیون کم پولی نیست برای یک پیرمرد...! آقایانی که سنگ شهرداری را به سینه زدند و تیم را مال خود دانستند و گفتند حالا که سفره ای پهن است چرا ما نباشیم و برای اولین بار در عمرشان قرارداد میلیونی بستند؟ چه کسی جواب تماشاگری را که در سردی سکوهای ورزشگاه پیر تختی نشست و چشم به مستطیل سبز دوخت تا شاید معجزه ای اتفاق بیافتد و شهرداری گلی بزند و او از جا بکند و شادی کند! خواهد داد؟ اما انصافا او هم قول نخورد. نه برد فریبنده جام حذفی مقابل تیم بی انگیزه صبا باطری که برای باخت به اردبیل آمده بود نه گل دقیقه 94 فجر سپاسی را که حتی کادر فنی شهرداری هم باورش نمی کردند، دوستداران فوتبال شهر را فریب نداد.
آقای مهندس کجاست؟ پشت کدام میز در دستگاه عریض و طویل شهرداری نشسته و چشم به دستپخت خود و دوستانش دوخته است؟ کمیته فنی کجاست تا سینه سپر کند و دم از مکتب پاس بزند؟ کجایند کسانیکه شهرداری را ارث پدری خود دانسته و دم از مالکیت آن میزدند؟ بیایید جواب اشک و حسرت تماشاگرانی را که به عشق فوتبال اردبیل و شهرداری، سردی سکوهای بتنی را بجان خریدند و آخر کار با سگرمه های درهم رفته راهی خانه شدند، بدهید.
آقای شهردار؛ شما هم مقصرید. آنجا که دیدید دارند به بیراهه می روند. دیدید اینکاره نیستند. همه مسئولیت ها را به گردن کس و کسانی انداختید که صبح مجری تصمیماتی بود که شب در فلان قهوه خانه و محفل خصوصی اتخاذ گردیده بود و با افتخار هم منم منم می کرد!!! آری آقای شهرداری شما هم مقصرید. سکوت کردید و نظاره گر شدید و سرنوشت 3 میلیارد پول بی زبان را بدست چند نفر کار نابلد سپردید تا بیایند و خرج کنند. و انصافا هم چه خرج کردنی!!! امروز باید پاسخگو باشید. زبانم لال شاید زور شما هم به ایشان نرسید!!!؟
شهرداری اردبیل 9 بازی انجام داده. دو برد که یکی برابر ضعیف ترین تیم لیگ یک در یزد که اتفاقا در هفته اول و با یک هفته تمرین پذیرای شهرداری اردبیل شد و دومی برابر تیم پر از مشکل فجرسپاسی آن هم با گل عجیب و غریب و خدادادی دقیقه 94 . 3 مساوی که یکی در زمین نساجی و دوتایش در اردبیل رقم خورد که بقول فوتبالی ها یعنی باخت خفیف. و 4 باخت یکی در خانه، سه تایش در زمین حریف. یعنی تیمی که امروز باید امروز حداقل 15 امتیاز از 9 بازی می داشت، تا منتظر سقوط نباشد، 9 امیتاز دارد و فانوس بدست گرفته.
آری؛ وقتی تفکرات تاریخ گذشته حاکم بر تصمیمات باشد. وقتی کار به دست افرادی بیافتد که به نیت همان سفره کزایی وارد کار شده اند. وقتی مربی تیم تعیین کند به چه کسی چقدر بدهید. وقتی فاصله قرارداد دو مدافع با هم بالای 40 میلیون باشد. وقتی حتی بازیکنان امیدش غیر بومی باشند در حالیکه شهرداری خود دریای بازیکنان امید مستعد و قابل عرضه است. وقتی مربی که قول 90 درصد بومی سازی بدهد و آخر سر از جمع 27 بازیکن تیم 17 نفر غیر بومی باشند. وقتی به نظرات و نقدها به دیده دشمنی نگاه شود. وقتی مسئولین تیم بجای نظارت بر روند حرکتی تیم، «حاج مهدی حاج مهدی» کنند و حلوا حلوایش کنند و او هم میدان را برای چاپاندن اسب مراد فراخ ببیند، آخرش این می شود که می بینید.
مخلص کلام؛ اینکه این تیم نه از نظر ساختار تیمی و نه از نظر ساختار فنی هیچ ندارد. نه تاکتیک خاصی برای نفرات فعلی دارد، نه نفر کافی برای اجرای تاکتیک های لازم برای رویارویی با حریفان می تواند داشته باشد. این تیم یک سرمایه سوزی به تمام معناست که حاصل تفکرات کسانی است که به این تیم به دیده فرصتی برای خود نمایی در حوزه مدیریت نگاه کردند و یا به دیده سفره ای پهن شده...
بالاخره آنچه امروز دیده می شود جز افسوس برای دوستداران فوتبال شهر و استان و شرمساری به تمام معنا برای بانیانش نیست. فوتبال اردبیل با آن وضع هیئت فوتبال استانش که دستمایه غرور و خودخواهی عده ای تازه به میز رسیده شده و شهرداری که بازیچه دست عده ای دیگر میز ندیده، دارد آخرین نفسهایش را می کشد. نمی دانم می شود برای این تیم چکار کرد!؟ 13 بازی آینده باید برای این تیم حداقل 18 امتیاز داشته باشد تا شاید با حدود 25 امتیاز این تیم سقوط نکند. «حاج مهدی» کوله بارش را بست. پولش را بگیرد می رود دنبال ویلای شمال و زندگی خوشش. ما ماندیم و تیمی بیمار و علاقمندانی سرخورده! نمی دانم حتی «خوزه مورینیو» برای این تیم چه می تواند بکند؟ هرکه بیاید با سرنوشت و آبروی ورزشی و فوتبالی اش بازی خواهد کرد. چیزی شبیه معجزه باید. در غیر اینصورت باید گفت: لیگ یک خداحافظ...
آری؛ شهرداری فانوس بدست گرفته. فانوس سقوط. سفره اش مال بعضی ها و اشک و حسرتش مال دوستداران فوتبال. کاش بتوانم بگویم: خدایا؛ روا مدار دوباره برگردیم پایین. فوتبال اردبیل مستحق این نیست که هست. کمکش کن بماند. چون بازگشت به لیگ یک مثل سفر دور دنیاست از سالهای بعد. خدایا بخاطر عشق خالص و علاقه قلبی مردم دوست داشتنی اش، یک فرصت دیگر به فوتبال اردبیل بده. من و من ها بلد نبودیم قدر و ارزش و جایگاهش را بدانیم ولی این مردم عشقشان این تیم است و تعالی اش... آمین!
یک نماینده مجلس از پرداخت معوقات فرهنگیان تا پایان سالجاری خبر داد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مصطفی افضلیفرد، نماینده اردبیل در مجلس شورای اسلامی در جلسه نقد و بررسی عملکرد نمایندگان اردبیل در مجلس شورای اسلامی از تلاش برای ایجاد منطقه آزاد گردشگری سبلان خبر داد و تصریح کرد: هدف ما از ایجاد منطقه آزاد گردشگری سبلان، اختصاص شهرهای اردبیل، مشکین شهر، سرعین و نیر به این منطقه آزاد است.
خدابخش با بیان اینکه شهرستان گرمی یکی از شهرستانهایی است که بیشترین سدها را در استان اردبیل در خود جای داده و به شهر سدسازی در استان لقب گرفته است افزود: شهرستان مغان دارای بافتهای عظمیی است که سامدندهی و برنامهریزی مناسب برای آنها میتواند پویایی دوبارهای به اقتصاد منطقه بدهد.