امانوئل آدبایور مهاجم 30 ساله تاتنهام، ممکن است طی روزهای آینده بصورت قرضی راهی پاریس شود. |
Emmanuel Adebayor / Paris-SG.blogfa.com
نشریه میرور امروز در گزارشی ادعا کرد که مدیران باشگاه پاریس سن ژرمن به منظور بررسی شرایط جذب آدبایور، با تاتنهامی ها تماس گرفته اند و مذاکرات اولیه برای این انتقال نیز انجام شده است. این انتقال در صورت توافق طرفین، قرضی خواهد بود و این بازیکن توگویی، هفتگی 133 هزار پوند از پی اس جی دریافت خواهد کرد.
آدبایور همچنین سابقه بازی برای آرسنال، منچسترسیتی و رئال مادرید را در کارنامه دارد.
مطبوعات انگلیسی نوشتند باشگاه لیورپول قبل از پایان مهلت نقل و انتقالات زمستانی در نیمه شب دوشنبه کار انتقال مهاجم ملی پوش آرژانتینی را به پایان خواهد برد. |
به گزارش الکره ، روزنامه دیلی اکسپرس نوشت توافق بر سر انتقال ازِکویل لاوتزی مهاجم 30 ساله از تیم پاریس سن ژرمن به لیورپول تقریبا نهایی شده است و قرارداد تا اوایل هفته آینده امضای خواهد شد.
مسئولان پاریس سن ژرمن با توجه به تمایل نداشتن لوران بلان سرمربی این تیم برای حفظ لاوتزی و بیرون ماندن او از ترکیب تیم در دیدارهای اخیر با این انتقال موافقت کرده اند. لاوتزی حداقل در ازی پرداخت 14 میلیون پوند راهی انگلیس خواهد شد تا جای پرنشده لوئیس سوارز مهاجم اروگوئه ای و سابق لیورپول را پرکند. لیورپول با توجه به افت ماریو بالوتلی و مصدومیت دنیل استوریج تصمیم به خرید لاوتزی گرفت.
لاوتزی که در جام جهانی 2014 با تیم آرژانتین نایب قهرمان شد ، در 37 بازی ملی 4 گل به ثمر رسانده است و قبلا در تیم های استودیانتس و سن لورنزو آرژانتین ، جنوآ و ناپولی ایتالیا توپ زده است. وی از زمان پیوستن به تیم پاریسی در سال 2012 در 73 بازی برای این تیم 14 گل به ثمر رسانده است.
مرگ «عبدالله بن عبدالعزیز» و به قدرت رسیدن «سلمان بن عبدالعزیز» در کنار عزل و نصبهای صورت گرفته در خاندان سعودی تاثیری انکار ناپذیر بر سیاستهای این کشور در عرصههای داخلی، منطقهای و بینالمللی میگذارد.
به گزارش گروه بین المللی خبرگزاری فارس، روزنامه لبنانی «السفیر» در مقالهای به قلم «مصطفى اللباد» به بررسی تغییر و تحولات داخلی، منطقهای و بینالمللی پس از انتقال قدرت در عربستان سعودی میپردازد.
السفیر در اینباره مینویسد: با مرگ «عبد الله بن عبد العزیز»، پادشاه سعودی در سن 91 سالگی، عربستان سعودی از زمان تاسیس خود در سال 1932 میلادی تاکنون در برابر مرحله جدیدی از تاریخ خود قرار میگیرد.
اهمیت بیمانند منطقهای و بین المللی کشور عربستان سعودی در این امر نهفته است که این کشور بزرگترین تولید کننده نفت جهان و پنجمین کشور دارای بیشترین ذخایر نفتی در دنیا بشمار میآید و این موجب میشود، تاثیر بسزایی بر بازارهای بین المللی نفت داشته باشد.
صرف نظر از نفت، وجود مقدسات اسلامی در مکه مکرمه و مدینه منوره به کشور عربستان جایگاه و بُعد روحی و معنوی ویژهای نزد مسلمانان میدهد.
همچنین هدایت و رهبری یکی از محورهای نزاع و درگیری در منطقه و نفوذ آن در عرصه منطقهای به این کشور قدرتی بخشیده که هرگونه تغییر و تحولی در عربستان مورد توجه کشورهای بزرگ جهان و منطقه قرار گیرد، چون این کشورها از میزان تاثیرگذاری عربستان بر پروندههای داخلی، منطقهای و بین المللی اطلاع دارند.
موازنههای داخل خاندان حاکم
بیماری ملک عبد الله، پادشاه سابق عربستان برکسی پوشیده نبود، بلکه به معضلی در زمینه انتقال قدرت در این کشور تبدیل شده بود و در این میان اگرچه شاهزاده سلمان بن عبد العزیز 80 ساله به عنوان ولی عهد و شاهزاده مقرن 70 ساله به عنوان جانشین ولی عهد براساس خواست و ترتیبات اتخاذ شده توسط ملک عبد العزیز انتخاب شده بودند، اما مشکل واقعی در نزاع بین شاهزادگان نسل دوم سعودی یعنی نوادگان ملک عبد العزیز نهفته است، بخصوص نزاع بین شاهزاده «متعب بن عبد الله»، فرزند ملک عبد الله تازه درگذشته و شاهزاده «محمد بن نایف»، فرزند ولی عهد اسبق عربستان سعودی.
در این میان ملک عبد الله در طول حیات خود تلاش بسیار کرد، تا راه رسیدن به سلطنت را برای پسرش شاهزاده متعب هموار کند و در این بین تلاشهایش با یکی از جناحهای قدرتمند حاکم بر خاندان سعودی یعنی شاهزادگان «سدیری» تصادم پیدا میکرد.
سدیریها در واقع فرزندان ملک عبد العزیز، بنیانگذار پادشاهی سعودی از «حصه السدیر»، همسر عبد العزیز بودند که جایگاه مهمی نزد وی داشت و مهمترین آنها ملک فهد، پادشاه اسبق عربستان و شاهزاده سلطان بن عبد العزیز و شاهزاده نایف بن عبد العزیز، ولیعهدهای اسبق این کشور و پادشاه کنونی شاه سلمان بن عبد العزیز هستند.
به همین دلیل عبد الله، «شورای بیعت» را در سال 2007 میلادی ابداع کرد تا مسئولیت انتخاب ولی عهد در صورت وجود هرگونه مانع و یا موانع را برعهده بگیرند و این موضوعی است که با انتخاب شاهزاده سلطان و شاهزاده نایف قابل ملاحظه بود، به گونهای که این شورای بیعت بود که مسئولیت انتخاب ولی عهد پس از آنها را برعهده گرفت.
یک سال قبل ملک عبد الله، شاهزاده مقرن را به جانشینی شاهزاده سلمان برگزید که در آن زمان ولی عهد عربستان بود و با این اقدام شاهزاده «احمد بن عبد العزیز» را که سناً از شاهزاده مقرن بزرگتر بود، اگرچه از شاخه سدیریها شمرده میشد، نادیده گرفت.
به موازات این اقدام ملک عبد الله سلسله تغییراتی را در وزارتخانههای دفاع و اطلاعات عربستان و همچنین معاونان وزراء انجام داد که تضعیف جناح سدیری را در خاندان سعودی درپی داشت و بارزترین این اقدامات برکناری شاهزاده «خالد بن سلطان»، از معاونت وزارت دفاع بود.
از این اقدامات تنها میشد، یک نتیجه گرفت اینکه شاهزاده مقرن که تاکنون دارای نفوذ و قدرتی در خاندان سعودی نبود – مادر وی کنیزی یمنی الاصل بود – یکباره توسط ملک عبد الله دارای قدرت و اقتدار شد و در صورت رسیدن به قدرت شاهزاده متعب بن عبد الله را به عنوان جانشین خود انتخاب خواهد کرد و این همان چیزی بود که ملک عبد الله در پی آن بود.
نکته حائز اهمیت آن بود که پس از مرگ عبد الله دفتر سلطنتی سعودی بیعت با پادشاه جدید این کشور یعنی شاهزاده سلمان را با بیعت با ولی عهد وی یعنی شاهزاده مقرن، به خواست پادشاه سابق عربستان همراه گرداند که موضوع تازه و جدیدی نبود، اما مسئله غافلگیر کننده برای همه دستور ملک سلمان، پادشاه جدید عربستان در انتصاب شاهزاده محمد بن نایف به عنوان جانشین ولی عهد و به موازات آن برکناری «خالد التویجری» از ریاست دفتر سلطنتی و فرماندهی گارد سلطنتی و انتخاب شاهزاده «محمد بن سلمان»، پسرش به جای وی در این سمتها تنها دقایقی پس از مرگ ملک عبد الله بود.
به این ترتیب جسد ملک عبد الله پیش از آنکه در قبر گذاشته شود، تکلیف جانشینی در خاندان سعودی روشن گردید تا کاملا سدیری شود. از این موضوع میتوان دو نتیجه گرفت:
- سخنرانی تلویزیونی شاه سلمان، پادشاه جدید عربستان که در آن ولی عهدی شاهزاده مقرن را به رسمیت میشناسد و باید وی را «جاده صاف کن» شاهزاده متعب بن عبد الله برای رسیدن به قدرت نامید، پیش از مرگ ملک عبد الله به ثبت رسیده و پادشاه تازه درگذشته عربستان از هر اقدامی برای آنکه راه را برای رسیدن پسرش به قدرت هموار کند، فروگذاری نکرد.
- دوم آنکه تسریع در صدور اوامر عزل و نصب جانشین ولی عهد و رئیس دفتر سلطنتی و گارد سلطنتی و اعلام بیانیه منتشره در این خصوص به این جهت بود که همزمان با گرفتن بیعت برای پادشاه و ولی عهد جدید، بیعت برای متصدیان مناصب فوق نیز گرفته و به منصب شاهزاده محمد بن نایف مشروعیت قبیلهای داده شود.
در این بین باقی ماندن شاهزاده مقرن در سمت خود به عنوان ولی عهد یا باقی نماندن وی در این منصب تاثیر چندانی بر موازنه جدید قوا در خاندان سعودی نمیگذارد که تاکید میکند، از این پس قدرت در دست جناح سدیریهاست، حال این قدرت چه توسط شاه سلمان و چه توسط شاهزاده محمد بن نایف پس از سلمان بدست آنها برسد، فرقی نمیکند، آنچه مهم است، بدست گرفتن قدرت توسط این جناح و حفظ آن در خاندان سعودی است تا رویای ملک عبد الله، درگذشته مبنی بر رسیدن فرزندش، شاهزاده متعب به قدرت محقق نشود، اگرچه شاهزاده متعب با وجود دور شدن از ولی عهدی همچنان رئیس گارد ملی عربستان سعودی است.
بازتابهای منطقهای
مرگ ملک عبد الله در زمانی رخ داد که عربستان سعودی با شرایط بسیار حساسی مواجه است. پس از ظهور گروه تروریستی تکفیری «داعش» و توسعه دامنه نفوذ و فعالیت آن در کشورهای سوریه و عراق و ورود حوثیها به «صنعا»، پایتخت یمن موجب شد تا عربستان سعودی و محور هم پیمانش در منطقه در موضع دفاعی قرار گیرند.
از سوی دیگر، ادامه مذاکرات ایران به عنوان کشوری که عربستان آن را رقیب سرسخت خود در منطقه میداند، با آمریکا به عنوان کشوری که عربستان به آن به عنوان ضامن امنیت خود بشمار میآورد، فشار بر ریاض را افزایش داد و این کشور را واداشت تا برگه بازی با قیمت نفت را رو کند و قیمت جهانی نفت را به پایینترین حد آن در عرصه بین المللی برساند.
کارشناسان تاکید میکنند که رسیدن شاهزاده متعب بن عبد الله به قدرت مناسبترین گزینه برای ایران خواهد بود، چون وی را درگیر جنگ قدرت در خاندان سعودی و رویارویی با جناح سدیریها خواهد کرد و این موضوع ریاض را از پرداختن بیش از پیش به پروندههای منطقهای و رقابت با ایران در عرصه منطقه باز میدارد.
همچنین پیش بینی شده که عربستان سعودی سیاستهای منطقهای گذشته خود را ادامه دهد، اما در قبال پروندههای یمن و سوریه و لبنان سرسختی بیشتری از خود نشان دهد.
در پرونده یمن انتظار میرود، ریاض سیاستهای جدیدی اتخاذ کند که در گرد آوردن و متحد کردن بیش از پیش قبایل سنتی هم پیمان عربستان سعودی جهت رویارویی با حوثیها نمود پیدا کند.
همانگونه که در پرونده سوریه پیش بینی میشود، ریاض در قبال هرگونه راه حل مسالمت آمیز در قبال بحران سوریه مقاومت کند.
در پرونده لبنان نیز انتظار میرود، عربستان سعودی با کمک هم پیمانانش در این کشور موقعیت و جایگاه «فواد سنیوره»، رئیس فراکسیون المستقبل در پارلمان لبنان و «نهاد المشنوق»، وزیر لبنانی را جهت رویارویی با «سعد الحریری»، نخست وزیر اسبق این کشور تقویت کند که رابطهاش از چند سال پیش با شاهزاده محمد بن نایف رو به تیرگی نهاده است.
اما در خصوص پرونده هستهای ایران و رابطه تهران – ریاض باید گفت، تا زمانیکه مذاکرات هستهای ایران و آمریکا ادامه داشته باشد، ریاض از این مذاکرات احساس ناامنی خواهد کرد و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از دستیابی به هرگونه توافقی در این خصوص انجام خواهد داد.
در عرصه منطقهای نیز به نظر نمیرسد، افق پیش روی دو کشور جهت نزدیکی مواضع و دیدگاهها وجود داشته باشد، بنابراین انتظار میرود، این روابط به همان شکل و صورت دوره ملک عبد الله در زمان شاه سلمان نیز ادامه پیدا میکند، اگرچه برخی تحلیلها از امکان سردتر شدن روابط نیز سخن میگویند و این بالطبع تاثیر خود را بر پروندههای منطقهای آن هم به صورت منفی خواهد گذاشت.
تاثیرات بین المللی
در عرصه بین المللی مهمترین پرونده، پرونده روابط ریاض – واشنگتن است که با توجه به منافع و اهداف مشترک دو جانبه تغییری را در روابط عربستان سعودی و آمریکا شاهد نباشیم، همانگونه که انتظار میرود، سیاستهای نفتی عربستان سعودی بر منوال کاهش جهانی بهای نفت ادامه یابد و ریاض همچنان روابط خود با لابی نفتی آمریکا را که از دههها پیش تاکنون وجود داشته ادامه دهد و حتی بر عمق و گستره آن بیفزاید و از آن به عنوان یکی از مهمترین اهرمهای فشارش در منطقه و عرصه بین المللی استفاده کند.
خلاصه سخن
با وجود حضور خاندان سعودی در مراسم مرگ ملک عبد الله، پیش از مرگ وی رقابت و نزاع شدید و بسیاری برسر تعیین منصب جانشینی بین شاهزادگان سعودی مشاهده شد.
با مرگ عبد الله و آنگونه که تاکنون از روند امور برمیآید، این جناح سدیری است که نشان داد، جایگاه و موقعیت خود را در خاندان سعودی تقویت کرده تا به این ترتیب رویای شاه سابق سعودی در به قدرت رساندن پسرش شاهزاده متعب و هموار کردن این راه برای وی را بر باد دهد.
پادشاه در عربستان سعودی دارای اختیارات بسیاری است و تمام تصمیم گیریها به وی ختم میشود، به همین دلیل مواضع و دیدگاههای شاه سلمان خیلی زود آثار و نشانههای خود را در عرصه سیاسی عربستان چه داخلی و چه خارجی نمایان خواهد ساخت، به ویژه آنکه تحولات منطقهای به سرعت در جریان است.
محسن محمودزاده مرقی مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری دانایان پارس عوامل متعددی در پیشبینی روند بازار سرمایه و شاخص تاثیرگذار هستند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: قیمت جهانی نفت، قیمت دلار در ایران، قیمت سکه و طلا، نرخ سود سپرده بانکها، انتصاب اخیر ریاست محترم سازمان بورس و اوراق بهادار، وضعیت بودجه سال 1394، درآمد دولت از محل فروش سهام شرکتهای دولتی، رکود در سایر بازارهای جانبی و از همه مهمتر مذاکرات ایران با کشورهای 1+5. در پایان سال 1389 ارزش شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران بالغ بر 111 هزار میلیارد تومان بود که این رقم در پایان آبان ماه 1393 به 344 هزار میلیارد تومان افزایش یافت. اگر ارزش دلار در پایان سال 1389 در حدود هزار تومان در نظر گرفته شود ارزش دلاری بورس در آن زمان 111 میلیارد دلار و با قیمت دلار امروز ارزش بازار از رقم 98 میلیارد دلاری برخوردار است که این امر نشاندهنده این است که در طول این چهارسال ارزش بازار سرمایه در حدود 12درصد کاهش داشته است این مساله حاکی از آن است که افزایش ارزش دلار در برابر ریال در بلندمدت باعث افزایش قیمت سهام شرکتها و به تبع آن رشد شاخص خواهد شد. از طرفی اگر دولت در مهار تورم موفق باشد، این امر سبب کاهش نرخ تسهیلات بانکها خواهد شد. بنابراین منابع از بازار پول به بازار سرمایه منتقل خواهد شد و از طرفی در صورت کاهش نرخ تورم نسبت P/E در بازار سرمایه افزایش خواهد یافت، این مورد نیز افزایش شاخص را به همراه خواهد داشت. کاهش قیمت جهانی نفت از طرفی باعث کاهش درآمد دولت خواهد شد و از طرف دیگر ممکن است واردات بعضی از محصولات از جمله بنزین را به همراه داشته باشد که این امر باعث خواهد شد شرکتها به جای بنزین محصول دیگری که ارزش افزوده بیشتری دارد تولید کنند. لذا بازگشایی نماد شرکتهای پالایشگاهی میتواند موجبات کاهش شاخص را به دنبال داشته باشد که لزوما ادامهدار نخواهد بود. به نظر میرسد عوامل موثر مورد اشاره تحت تاثیر مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 باشد به گونهای که اگر توافق حاصل شود علاوه بر اثر روانی، کاهش قیمت دلار در برابر ریال، فروش نفت به مقدار بیشتر، دریافت پولهای بلوکه شده ایران، خرید ماشین آلات و مواد اولیه با هزینه کمتر، فروش بیشتر محصولات غیرنفتی و در مجموع افزایش درآمد سرانه و تولید و مصرف بیشتر را به همراه خواهد داشت، که همگی این عوامل اثر مثبتی در روند اقتصاد، بازار سرمایه و رشد شاخص ایجاد خواهند کرد. در حال حاضر بیشتر مساله افزایش و کاهش شاخص مورد توجه بازار سرمایه است در حالی که این شاخص که الان در ایران مورد توجه است معیار و ملاک خوبی برای سرمایهگذاری در بورس نیست. به عبارتی شاخص نمایانگر قیمت سهام نیست، بلکه معیاری است که میتوان به واسطه آن بازدهی بازار (شامل تغییرات قیمت و سود نقدی سهام) را به دست آورد. از آذر ماه سال 1387 این شاخص، دیگر نمایانگر قیمت نیست معمولا وقتی شرکتها سود تقسیم میکنند به تبع آن بعد از مجمع قیمت سهام نیز کاهش مییابد و درنتیجه شاخص قیمت کاهش مییابد. در حالی که از آذر ماه سال 1387 با تغییر در فرمول شاخص وقتی شرکتها سود تقسیم میکنند و بابت تقسیم سود قیمت کاهش مییابد؛ و متناسب با سود تقسیمی در معامله شاخص کاهش نمییابد. در نتیجه سودهای تقسیم شده سالهای 1387 تاکنون در عدد شاخص لحاظ شده است که اگر فرمول شاخص به حال اولیه خود برگردد شاخص باید در حدود 30 هزار واحد شود. امید است ریاست محترم سازمان بورس و اوراق بهادار به این مساله نیز توجه داشته باشند و جهت اصلاح فرمول شاخص اهتمام بورزند.
چاپ در روزنامه دنیای اقتصاد مورخه 4 بهمن 1393 صفحه 29
ملت از دستگاه قضا قاطعیت و سرعت عمل توام با اجرای عدالت علوی را در برخورد با آقازاده معروف مطالبه می کنند. آقازاده ای که علاوه بر اتهامات گسترده اقتصادی، موارد اتهامی سیاسی و امنیتی، حتی ارتباط با سرویس های جاسوسی بیگانه و ضدانقلاب خارج نشین نیز درباره او شایعه شده است. برخی شنیده ها از او به عنوان یکی از بانیان و مشاوران اصلی تحریم ملت ایران یاد می کنند و..ظاهرا، روند دادگاه "م.ه" به پایان رسیده است و افکار عمومی ملت ایران در انتظار اعلام رای قاضی محترم هستند تا بنگرند که عدالت برای یکی از بزرگترین و سنگین ترین پرونده های تاریخ انقلاب اسلامی چگونه اجرا خواهد شد.هرچند وکلای متهم دانه درشت، در مصاحبه های مختلف با رسانه ها تلاش کرده اند تا با ادبیاتی عجیب، از احتمال برائت وی سخن بگویند اما موارد اتهامی او آنقدر سنگین است که عده ای دیگر، صدور حکمی کم سابقه برای وی را محتمل بدانند.با این همه، تنها یک نفر و یک مجموعه می تواند در این پرونده اعلام رای کند: قاضی مقیسه و دستگاه عدلیه جمهوری اسلامی؛ و الباقی تنها ظن و گمان است.اگرچه معاون اول قوه قضاییه بارها نسبت به اعمال فشار سیاسی از سوی بعضی ها(!) در این رابطه خبر داده است اما مردم همچنان به اجرای عدالت دل خوش کرده اند. روزهای آتی، اجرای عدالت از سوی قوه قضاییه محک جدی خواهد خورد؛ امید که امانتداران عدالت علوی از این پرونده مهم نیز سربلند خارج شوند.