معمولاجوانان پسربعدازدیپلم چهاردغدغه دارند:
1-تحصیل
2-سربازی
3-اشتغال
4-ازدواج
دخترها هم بغیرازسربازی سه دغدغه دیگررادارند ویا میشود گفت حداقل دودغدغه تحصیل وازدواج.
تجربه من این استکه که جوانانی که درسال اول ویا دوم دبیرستان بفهمند دنبال چی هستند وبنوعی راهشان راپیداکرده باشند بسیارموفق هستند.
زیرااگرجوانی بگوید من تا دیپلم درس میخوانم وبعد هم سربازی وبعد هم فلان شغل وبعد هم ازدواج بنظرمی رسد بسیارموفق باشد.
یا جوانی که بگوید تحصیلات تا عالی ترین مدارج علمی وبعداشتغال وازدواج این هم راه خودش راپیداکرده است.
ولی اگرجوانی نداند چکارکند؟؟؟ وچند سال همینطوربدون هدف به طرف جلوحرکت کند وچندین بارتصمیماتش راعوض کند معلوم نیست چه آینده ای درپیش دارد.
بنظرمن برای دختران بهترین گزینه اول ازدواج وبعددرس واشتغال است بخصوص اگرشوهرهمراه وهم کفوهم باشند.
دراین زمینه صدها مطلب است که افرادباید به مشاورجامع وآگاه ومتعهدرجوع کنند.
شرح یک حادثه فرضی و اقدامات پیشگیرانه مورد نیاز :
صبح یکی از روزها کارگری در چاه 20 متری در حال حفاری بود.در ساعت 10.30 صبح به بهداری کارگاه اطلاع می دهند کارگری در چاه به دلایل نامشخصی مصدوم شده است.واحد بهداری همراه با واحدهای امداد و نجات در کمترین زمان ممکن خود را به محل مورد نظر می رساند. در اولین فرصت نسبت به قطع برق بالابر اقدام شده به این دلیل که احتمال برق گرفتگی مصدوم وجود داشته است.فرد مصدوم از درون چاه بیرون کشیده می شود.عملیات احیای قلبی ریوی با وجود گذشت زمان 45 دقیقه از بیرون کشیدن مصدوم ادامه می یابد.خوشبختانه فرد توسط احیای قلبی ریوی به زندگی مجدد باز میگردد.مکان مورد نظر جهت بررسی علل وقوع حادثه مسدود میگردد.
در بررسی ها مشخص می گردد روتور دستگاه بالابر به علت اتصال بدنه برق دار شده است لذا برق از طریق بدنه روتور به بدنه بالابر به درام جمع کننده سیم بکسل رسیده و از طریق سیم بکسل (بعلت فلز بودن) روانه داخل چاه شده است.سیم بکسل نیز در تماس با دست فرد او را دچار برق گرفتگی وشوک ناشی از آن می کند.
عوامل دخیل در رخداد حادثه :
اگر چه زمان ارائه شده برای امدادرسانی به یک مصدوم برق گرفتگی که نیاز به احیاء تنفسی دارد منطقی نمی باشد ولی مراتب ذیل برای اطلاع دوستان اعلام می گردد :
- عدم دریافت مجوزهای لازم ( در فرآیند اخذ مجوزها، مسئولین مربوطه شرایط انجام کار را امکان سنجی نموده و نفرات مورد نیاز انجام کار را ارزیابی می نمایند و بدیهی است که تا رفع کمبودها ، مجوز صادر نمی گردد )
- لزوما در کارهای اجرایی باید یک نفر بعنوان سرپرست وظایف خود را بخوبی انجام دهد که در اینجا به نظر این فرآیند بدرستی انجام نشده است. ( در گروه های حداقل دو نفره نیز، باید یک نفر مسئولیت سرپرستی را بپذیرد )
- عدم آگاهی پرسنل اجرایی از خطرات محیط کار خود و تجهیزات مورد استفاده.( لزوم برگزاری آموزش های مستمر )
- عدم رعایت و توجه به دستورالعمل های ایمنی مربوط به کار با تجهیزات برقی.
- نبود یا عدم کفایت مکانیزم های کنترلی و بازرسی محیط و تجهیزات محیط کار.
- عدم استفاده از تجهیزات حفاظتی مناسب و بازدارنده.
- عدم آگاهی پرسنل اجرایی با شرایط اضطراری نوع فعالیت خود ( در حوادث برق گرفتگی نباید همراه مصدوم وی را ترک نموده و یا منتظر رسیدن کمک از واحدهای امدادی شود ، باید با امکانات موجود خود اولین نفری باشد که اقدام به کمک به مصدوم می کند - با توجه به اینکه مصدوم داخل چاه بوده شاید ایجاد سیستمی مثل استفاده از کمربند هارنس توسط نفر حفار و داخل چاه این امکان را به نفر بالا دهد که در چنین شرایطی بتواند نفر داخل چاه را به بالا بکشد. )
اقدامات پیشگیرانه :
از آنجاییکه در این واقعه از یک وسیله الکتریکی تک فاز که با ولتاژ خطرناک 220 ولت کار می کند استفاده شده است ، لذا به منظور آگاهی خوانندگان محترم از اقدامات پیشگیرانه مورد نیاز به جهت جلوگیری از رخداد چنین حوادثی موارد ذیل اعلام می گردد:
- برابر استاندارد و الزامات قانونی مربوطه باید قبل از شروع کار از ایمن بودن محیط کار و تجهیزات مورد استفاده ، همچون استقرار موثر سیستم ارتینگ و ارتباط سیم سوم اطمینان حاصل نمایید. ( این فرآیند می تواند در قالب چک لیست انجام گردد ) از آنجاییکه ممکن است عملیات اجرای چاه، در مکان های مختلف و بعضاً دور انجام گردد می توان از سیستم ارتینگ لوکال با استفاده از میله استفاده نمود ، که تصویر آن را در زیر مشاهده می نمایید، در این شرایط باید از اجرای مطلوب آن مطمئن گردید.
- پرسنل اجرایی باید آموزش های لازم در خصوص ایمنی برق و مفاهیم مربوطه را دیده باشند.
- باید قدرت الکتروموتور و گیربکس مورد استفاده، با کار مورد نظر انطباق داشته باشند.
- باید سیستم همبندی را روی پایه چرخ و موتور و قطعات فلزی پیاده نمایید.
- باید فیوز حفاظتی منصوبه با آمپراژ تجهیز الکتریکی مورد استفاده، تناسب داشته باشد.
- توصیه می شود از کلیدهای ( رله های ) دیفرانسیلی در محل تابلو برق استفاده گردد.
- سیستم کابل کشی و اتصالات برق باید بصورت استاندارد اجرا شده باشند.
- برای سیستم روشنایی سیار، بایستی از ولتاژ کم خطرتری ( 12 یا 24 ولت ) استفاده گردد.
- از لوازم و تجهیزات الکتریکی استاندارد استفاده گردد.
- قبل از شروع کار بایستی مجوزهای لازم از مسئولین مربوطه اخذ شده باشد.
- نفرات گروه از نظر تعداد و توانمندی آنان با توجه به ماموریت تعیین شده ، بایستی متناسب بوده و حتما یک نفر از بین آنان ، بعنوان سرپرست انجام وظیفه نماید.
- اپراتور دستگاه باید از تجهیزات حفاظت فردی مناسب استفاده نماید.
- با استفاده از یک مفصل عایق، مابین سیم بکسل و قلاب سر آن ، می توان از عبور جریان جلوگیری نموده و ریسک برق گرفتگی را کاهش داد.
- توصیه می شود ،در محل کار از سایه بان مناسب برای پیش بینی بارندگی و به منظور جلوگیری از نفوذ رطوبت در وسایل الکتریکی، استفاده گردد.
- برای شرایط اضطراری نزدیک ترین پست امدادی باید مشخص شده و پرسنل اجرایی از آن آگاهی داشته باشند.
- از آنجاییکه زمان ، در مسئله امدادرسانی به مصدومان برق گرفتگی، نقش حیاتی دارد ، باید تمام پرسنل اجرایی با نحوه امدادرسانی، آشنا باشند.
- این فعالیت ها ، بایستی بصورت آزمایشی ( مانور ) و نیز در دوره های مشخص به منظور ایجاد آمادگی، برای کلیه پرسنل اجرایی برگزار گردد.
اربعین و چهل نکته
اربعین یعنی از عاشورا چهل روز گذشته است . پس چهل نکته در بابِ محرّم و عاشورای فرومد بخوانید .
1ـ فرومدیهای محترم سعی می کنند هر سال در هرجا هستند تا آنجا که مقدور است خودشان را به روستا برسانند و روزِ تاسوعا و عاشورا در فرومد باشند ، در واقع هر چند روز از محرّم که در تعطیلاتِ رسمی قرار گیرد ، تعدادِ روزهای ماندنِ در روستا بیشتر می شود .
2ـ آمدنِ به روستا موجبِ دیدار و رونقِ مراسمِ محلّه ها ( بالا ، پشند ، جنان ) و روزِ عاشورا هم موجبِ رونقِ مراسمِ کُلِّ روستاست .
3ـ امسال کوچۀ بالا و جنان روحانی نداشتند و دو نفر روحانی برای دهۀ اوّل محرّم دعوت شده بودند . من فقط توانستم یک شب پای منبر روحانی در کوچۀ بالا باشم ، یک شب به کوچۀ جنان رفتم که مراسم زود تمام شده بود .
4ـ کوچۀ پشند روحانی محترم همیشگی خودش را داشت ، البتّه در هیئتِ ابوالفضل مفتاباد هم شام و سخنرانی بود و بعد سخنرانی فرزندش و نوحه در حسینیّۀ سرحمّام ، جنبِ مسجد ، پای چنار .
5ـ من که از کودکی به پای منبر می رفته ام تا امسال که مستمع روضه ها بودم ، حرفِ تازه ای نشنیده ام ، یعنی یک کودکِ دبستانی ، یک نوجوان دورۀ راهنمایی ، یک جوانِ دبیرستانی ، یک دانشجوی کارشناسی ، یک دبیر معارف اسلامی ، یک دانشجوی کارشناسی ارشد ، یک پژوهشگر تاریخ محلّی ، یک قرآن پژوه و محقّق در زمینۀ علوم قرآنی و یک منتقد موضوعاتِ دینی و مذهبی و تاریخی باید همیشه همین روضه ها را گوش کنم !
6ـ من تنها اینگونه نیستم ، پای منبر ، افرادی که تحصیلاتِ عالیه با مدرکِ دکتری دارند یا قاضی و ... و نهایت فرهیخته اند ، کم نیستند . آنها هم مثلِ من محکوم به شنیدنِ همین تکرارِ مکرّرات هستند . ( در اینجا قصدِ نقدِ محتوایی ندارم ، آن موضوع جدایی است و ان شاء الله برای موقعیّتِ خودش )
7ـ فرومدیهای محترم با شور و شـوق به روستا می آیند ، آنها برای برپاداشتنِ این مراسـم و پرداختِ هزینه هایش دریغ نمی کنند ، هر کسی در حدِّ توانِ خود کمک می کند . مراسم که تمام شد می روند تا سال آینده .
8ـ در این دهۀ محرم در هر سه محلّه شام می دهند ، به طور طبیعی هر کسی هم برای شام به محلّۀ خودش می رود ، البتّه من یک شب را برای شام با همراهم به حسینیّۀ محلّۀ بالا رفتم . سه نکتۀ جالب توجّه برای من در آنجا اینها بود .
نصبِ عکس درگذشتگانِ سالِ گذشته که یادبودی از آنها شود . تهیّۀ جاکفشی که نظمِ خوبی داشت و لباسِ مخصوصِ خدمتکاران که شناخته شوند .
9ـ یک پیشنهاد که به فکر من رسید این بود . هر کوچه ، مردم محلّۀ دیگر را یک شب به شام دعوت کنند و ابتدا هم شام را به مهمانان بدهند . یعنی ؛
کوچۀ جنان یک شب مردمِ کوچۀ بالا و شبِ دیگری مردم کوچۀ پشند را دعوت کنند .
کوچۀ پشند یک شب مردمِ کوچۀ بالا و شبِ دیگری مردم کوچۀ جنان را دعوت کنند .
کوچۀ بالا یک شب مردمِ کوچۀ جنان و شبِ دیگری مردم کوچۀ پشند را دعوت کنند .
البتّه برنامه ریزی می خواهد که مشکل به وجود نیاید ، مثلاً تداخل نشود ، آیا یک شب مردها را دعوت کنند و یک شب هم زنها را یا ... . به هر حال رعایتِ آدابِ مهمانداری شود .
10ـ امسال در روزِ تاسوعا دسته های عزاداری از سه محلّ به سرسنگ رفتند و کنارِ مسجد جامع با هم نوحه خواندند و سینه یا زنجیر زدند . برای اوّلین بار خوب بود ولی برای سالهای بعد باید اشکالات و ناهماهنگیهایش برطرف شود .
11ـ آقای حسن آدینه مدّاحی می کند صدای گرمی هم دارد ، در روزِ تاسوعا و عاشورا هم خاموش نبود ، بهتر است این دوستِ عزیز در این فاصلۀ یک ساله دنبالِ مطالب و اشعارِ غنی باشد تا نتیجۀ مطلوبتری حاصل شود . البتّه بعضی شبها هم به حسینیّۀ محلّ پشند آمد .
12ـ فرومد افرادِ تحصیلکردۀ حوزوی و دانشگاهی و پژوهشگر اگر زیاد نداشته باشد ، کم هم ندارد . یعنی اینقدری هستند که بتوانند روستا را در زمینۀ امورِ لازم خودکفا کنند .
13ـ اگر برنامه ریزی باشد و کار برای آخِرین دقایق گذاشته نشود ، حوزویان و دانشگاهیان و پژوهشگران در موضوعاتِ مناسب مطلب برای ارائه در این شبها آماده کنند و در حسینیّه های هر سه محلّ بیان کنند .
14ـ خانمها هم به جای اینکه مستمعِ تنها باشند می توانند مطلب آماده کنند و حدّاقل در جمعِ خانمها بیان کنند .
15ـ اگر فرومدیها خودشان به فکر برخیزند و همانطور که تغذیّۀ جسم را در این ایّام بهاء می دهند در فکر تغذیّۀ جان هم باشند ، آیا نیازی به دعوتِ روحانی به عنوانِ مهمان هست ؟! دعوتِ سخنران به عنوانِ مهمان وقتی خوب است که از سرِ ضعف نباشد . گرچه وقتی سخنران نباشد چاره ای هم نیست .
16ـ شبیه خوانی هم در روزِ عاشورا بحثِ خودش را دارد ، کسانی که نقش بازی می کنند با اینکه آموزش ندیده اند و به تجربه آموخته اند ، انصافاً خوب اجرا می کنند ، اگر کم و کاستی هم در اجرا داشته باشد ، قابلِ رفع است .
17ـ در موردِ متن تعزیه خوانی سخن فراوان است . از بازیگرانِ نقشها هم این توقّع نیست ، آنها هم داعیّۀ این را ندارند ، آنها بازیگرند ، اگر متنِ بهتری در اختیارِ آنها قرار گیرد ، طبیعتاً آن را می خوانند . بعضی از مطالبی که خوانده می شود در شأنِ آن پیشوایان و شُهدای راهِ حقّ و فضیلت نیست و چه بسا اهانت باشد فقط گویندگان قصدِ توهین ندارند و گرنه محتـوا شائبۀ توهین آمیز بودن دارد . ( نقـدِ محتـوایی آن فرصتِ خودش را می طلبد که اِن شاءَ الله برای موقعیّتِ خودش )
18ـ اصلاح و تهیّۀ متنِ بهتر کار آن تحصیلکرده هاست ! چه بسا باید گفت : وظیفه و تکلیفِ آنهاست ! فرض را بر آن بگیریم که یک نفر به متنی که خوانده می شود اشکالِ منطقی و بایسته می گیرد ، آن موقع از این تحصیلکرده ها پرسیده می شود که : اینها چیست که خوانده می شود و شما هر سال گوش می دهید و در پیِ اصلاح آن بر نمی آیید ؟ اینجاست که باید گفت : خداوندِ علم را چون به اسارت بَرند شرمساری بیش بَرد .
19ـ مکانِ شبیه هم اصلاً مناسب نیست باید جایی باشد که مردم راحت بنشینند و بتوانند ببینند و امکاناتِ خدمات دهی بهتری فراهم باشد .
20ـ هر سال سبزپوشان در مقابلِ سرخپوشان رَجَز می خوانند که من دمار از روزگارتان در می آورم ، من به رستم گفته ام ؛ زکّی ! هنوز به میدان نیامده ، می افتد و فریادش بلند است که : ای عمو به فریادم برس ! در روی منبر گفته می شود که ابوالفضل دوازده هزار نفر را کُشت !!!! امّا واحسرتا از اینکه حتّی یک نفر از سرخپوشان کُشته شود . من که از دورۀ کودکی حتّی ندیده ام که یک بار یک نفر از سرخپوشان به قولِ ما فرومدیها « دِ کُوپ اُوفتِه » !
ـ چهل ستون که شنیده اید ، در واقع بیست ستون است ، بیست ستون هم در آب دیده می شود و چهل ستون می شود . شما این بیست نکتۀ مشفقانه را به روشنای آب ببینید و برایش چاره ای بیندیشید و هر کدام نکته ای بر آن بیفزایید تا چهل نکته شود !