همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

مصاحبه سایت موسیقی پارس با سامان جلیلی

موسیقی پارس – نیما باقری: سامان جلیلی خواننده جوان موسیقی پاپ است که بعد از گذشت چندین سال سرانجام توانست با آلبوم «پرتگاه» به عرصه رسمی و مجاز موسیقی کشور وارد شود.

قطعات «چشمای تو» و «قسم» از این خواننده جوان توانست برای دوبار پیاپی با آرای مخاطبان «موسیقی پارس» عنوان برتر این بخش را کسب کند، به همین بهانه مصاحبه مفصلی را با این خواننده جوان انجام دادیم که از زمان علاقه مندی سامان جلیلی به موسیقی تا آلبوم جدیدش را در این مصاحبه بررسی کردیم.

 

در ادامه می توانید مصاحبه اختصاصی «موسیقی پارس» را با این خواننده بخوانید:

 

شاید برای مردم جالب باشد که بدانند هر خواننده چه گونه به موسیقی علاقه مند شده است، این حس و علاقه چگونه در تو به وجود آمد؟
– خب من در آن زمان ها قطعه یاس از «شادمهر عقیلی» را شنیده بودم و به شدت به موسیقی علاقه مند شده بودم، آن موقع یک نوع ضبط داشتم که می توانستم با فشار دادن دکمه ای صدای خودم را ضبط کنم، با آن ضبط شروع کردم به خواندن قطعه یاس از شادمهر و بسیار هم این کار را انجام می دادم.

 

در چه سنی این اتفاق افتاد؟
– فکر می کنم۸ سال داشتم که این اتفاق ها افتاد، بعد از آن من موذن نیز بودم و اذان می گفتم، خب دوستان لطف داشتند و می گفتند صدایت خوب است و من هم از ۱۰ سالگی برای خودم می خواندم.

 

اولین آهنگی که خواندی کدام آهنگ بود؟
– فکر می کنم قطعه «زمونه» بود که آن موقع ۱۷ سال داشتم.

 

در حرفه خوانندگی برای خودت الگویی قرار دادی ؟
– بله، «شادمهر عقیلی» همواره الگوی من در این حرفه بوده و هست.

 

از کارهای قدیمی ای که پخش کردی و کیفیت پایین تری دارد آیا تصمیم به پخش دوباره آن با کیفیت و تنظیم جدید داری؟
– خیر، به نظرم همان قطعاتی که در آلبوم پرتگاه قرار دادیم کفایت می کند.

 

داستان قطعه «حالم بده» را برایمان تعریف کن.
– قطعاً هر فردی در زندگی لحظات بدی را تجربه کرده است، حال به هر دلیلی، شبی که این قطعه را ساختم واقعا حالم بد بود ( با خنده) ، ترانه آن را نیز خودم گفتم، آن موقع پیانو هم مقابلم بود و به قول معروف همه چیز جور بود تا این کار ساخته شود و فکر کنم یک هفته بعد این کار پخش شد و در دسترس مردم قرار گرفت.

 

معمولا خوانندگان جدیدی که وارد این عرصه می شوند در ابتدای هر اثر خود را معرفی میکنند ولی تو بعد از انتشار آلبوم رسمی باز هم در ابتدای کارهایت خود را معرفی میکنی، دلیلی این کار چیست؟
– حق با شماست، ولی خب به دلیل شباهتی که بین صداهای بعضی از خوانندگان کنونی وجود دارد این کار را انجام میدهم که با صدای فرد دیگری اشتباه نشود. ولی تصمیم داریم از دو یا سه قطعه دیگر این کار را انجام ندهیم.

 

یک همکاری مشترک با مهدی احمدوند داشتی به نام «کار چشمات»، دیگر قصد همکاری ندارید؟
– این روز ها هردوی ما مشغول کارهای خودمان هستیم و فکر نمیکنم فرصتی پیش بیاید که دوباره کار مشترکی انجام دهیم، ولی این را می گویم که من و مهدی دوست های قدیمی هستیم و رابطه بسیار خوبی داریم.

 

لحظه ای که برای اولین بار آهنگت را بین مردم شنیدی چه احساسی داشتی و کدام قطعه بود؟
-فکر می کنم قطعه «بهونه» بود، ۱۰ روز از پخش آن می گذشت که در خیابان متوجه شدم فردی در درون ماشین با صدای بلند به این قطعه گوش می دهد، قطعا لحظه فوق العاده ای بود، این لحظات جزو اولین آرزوهای شماست که میتواند تو را به شدت منقلب کند، قطعه «چشمای تو» نیز اولین قطعه ای بود که از تلویزیون پخش شد و آن هم حس خیلی خوبی داشت، راستش را بخواهید هرچه پیشرفت میکنید سقف آرزوهایتان نیز بزرگ تر می شود، زمانی که وارد این عرصع می شوید دوست دارید بتوانید یک آهنگ را عرضه کنید پس از آن دوست دارید آن را بین مردم بشنوید، همینطور جلو تر که می آییم این آرزوها تبدیل می شود به آلبوم مجاز، کنسرت، همخوانی مردم و …، این حس برای پخش آلبوم هم وجود داشت، زمانی که بسته آلبوم به دستم رسید خیلی خوشحال بودم،از این که بعد از این مدت تلاشم به نتیجه رسید.

 

چه ساز هایی را به صورت تخصصی تسلط داری؟
– به دلیل اینکه بیشتر قطعات را خودم آهنگسازی میکنم «گیتار» و «پیانو» را تسلط دارم.

 

شخصا به چه سبک موسیقی ای بیشتر علاقه داری؟
– امروزه سبک های زیادی در موسیقی وجود دارد، راک، پاپ، و انواع زیر مجموعه آنها، ولی من شخصا سبک موسیقی پاپ را بیشتر می پسندم و در همین حوزه فعالیت خواهم کرد و تغییر سبک نخواهم داشت.

 

امروزه بیشتر ترانه ها در موضوع «عشق» است، تو بیشتر به ترانه های «عشقیِ مثبت» گرایش داری یا «عشقیِ منفی» ؟
-هر دو را می پسندم ولی بیشتر دوست دارم از «رفتن» بخوانم و دلیل آن نیز بر میگردد به زندگی شخصی و اتفاقاتی که در گذشته برای هر فرد در زندگی رخ می دهد و هر شخصی در زندگی شکستی خورده است.

 

بیشتر به «خوانندگی» علاقه داری یا «آهنگ سازی» را دوست داری؟
– آهنگ سازی

 

چرا؟
– دوست دارم در آهنگ سازی بیشتر پیشرفت کنم، به این دلیل که معتقدم هرچه در آهنگسازی قوی تر باشم در خوانندگی پیشرفت بیشتری خواهم داشت.

 

دلیل این تاکید بر آهنگسازی توسط خودت چیست؟
-دوست دارم این حس درونی خودم را در کارهایم منتقل کنم، نه اینکه آهنگسازی و حس فرد دیگری بد باشد، دوست دارم اگر نتوانستم ترانه قطعه ای را خودم بگویم آهنگسازی و خوانندگی آن را خودم را انجام دهم.

 

در موسیقی خارجی بیشتر به موسیقی کدام کشور علاقه داری؟
– موسیقی «یونانی» را بیشتر می پسندم و اگر دقت کرده باشی کارهایی مثل «خیال »، «تردید» و «حرف دلم» سبکی از موسیقی یونانی است.

 

یعنی این قطعات «کاور» هستند؟
-خیر، به هیچ وجه. من بعضا شنیدم در جاهایی گفته شده سامان جلیلی این کار ها را کاور کرده است، من همین جا اعلام میکنم اگر فردی توانست اثبات کند این قطعات کاور هستند آن را برای من بفرستد سپس هرچه شما بگویید به آن فرد می دهم.
دو بلیط VIP کنسرت خوب است به نظرم.
– دو بلیط که هیچ، من ۲۰ بلیط VIP می دهم

 

پس درکل به مقوله کاور اعتقادی نداری؟
-خیر، شاید در زمان نوجوانی از کارهای شادمهر الگو می گرفتم ولی کاور نمی کردم، حالا فکر می کنم خودم را پیدا کرده ام و سعی می کنم مستقل عمل کنم.

 

در همین مقوله مستقل بودن حرف برنیم، زمانی بحث تقلید تو از «محسن یگانه» بود، چقدر به این اعتقاد داری؟
– ببینید جنس صدای من خیلی به محسن یگانه شباهت دارد تا اینکه به شادمهر عقیلی شباهت داشته باشد و این یک چیز ذاتی و خدادای است ولی خب شادمهر عقیلی از زمان کودکی الگوی من بوده است. من خیلی سعی کردم که سبکم را عوض کنم، هر طور که می خواندم می گفتند این فرد دارد از محسن یگانه تقلید می کند در صورتی که این گونه نبود، برای محسن یگانه احترام زیادی قائل هستم ولی من سعی کردم آهنگ سازی هایم را به گونه ای انجام دهم که بیشتر به سبک شادمهر (که الگویم بود) شبیه باشد. به هر حال هر آدمی مختار است از هر کس که دوست دارد الگو برداری کند.

 

حرفت را قبول دارم، به این دلیل زمانی که ترک ۲ آلبوم یعنی «شعله دار» را پخش میکنم احساس می کنم «شادمهر عقیلی» در حال خواندن است.
– کاملا درست است، من این قطعه را خواندم که فقط بگویم الگویم شادمهر است.

 

از این بحث خارج شویم، به نظر خودت حسی ترین آهنگی که تاکنون خواندی و بیش تر ارتباط برقرار می کنی کدام است؟
-قطعه ای که خودم خیلی با آن ارتباط برقرار میکنم و اشک خودم را در می آورد قطعه ۴ آلبوم یعنی «حرف دلم» است.

 

تو در ابتدای راه موسیقیایی خودت قرار داری، یعنی اولین آلبوم رسمی خودت را منتشر کردی، ۱۲ بهمن ماه اولین کنسرت رسمی خودت در تهران را برگزار خواهی کرد، در فضای کنونی موسیقی پاپ نیز افراد زیادی فعالیت میکنند، چه برنامه و هدفی داری که بتوانی در این فضا پیشرفت کنی و به آرزوهایت برسی؟
– من از همان اول راه خودم را رفتم، یعنی کاری نداشتم ۱ خواننده داریم یا ۱۰۰۰ خواننده، همیشه در گوشه و کنار کار خودم را انجام دادم و به کسی کاری نداشتم، هیچ گاه دنبال حاشیه سازی نبودم، همواره تیم کاری خودم را داشتم، هرچه خدا بخواهد همان است یعنی به گونه ای نیست که من بگویم فلان خواننده رقیبم است، اصلا این طور نیست. من کار خودم را انجام می دهم و هرچه آن بالایی بخواهد همان است.

 

در بحث ترانه و ملودی و تنظیم بیشتر با چه افرادی ارتباط برقرار میکنی؟ منظور سوالم این است آیا نمی خواهیی در تیم کاری خودت تنوع ایجاد کنی؟
– تنوع که داشتیم، در آلبوم به غیر از حامد برادران افراد دیگری مثل «کوشان حداد»، «پوریا حیدری»، «معین راهبر» و … در بخش تنظیم حضور داشتند.
در بخش ملودی که صحبت کردیم، دوست دارم ملودی های خودم را استفاده کنم. در بخش ترانه نیز از کار کردن با «امید علیجانی» و «شهرام جلیلی» راضی هستم، گاهی هم خودم ترانه می گویم.

 

با این دو فرد نسبت خانوادگی داری؟
-بله، «امید علیجانی» پسرخاله و «شهرام جلیلی» نیز پسر عموی من هستند.

 

قرار بود قطعه «تقدیر» را در فصل پاییز منتشر کنی، چه اتفاقی افتاد؟
-بله درست است، این قطعه دوبار توسط خودم تنظیم شد و به همین خاطر استرس زیادی داشتم زمانی که این قطعه با تنظیم خودم پخش می شود مورد قبول هواداران و مردم قرار می گیرد یا نه، این شد که تصمیم گرفتم بیشتر روی تنظیم هایم تمرین کنم تا قطعه «تقدیر» با بهترین تنظیم پخش شود.

 

برای پخش آلبوم چقدر منتظر بودی؟
– حدودا ۳ سال برای این آلبوم صبر کردیم و دنبال مجوز بودیم، یعنی کارها برای ۳سال پیش بود.

 

چه اتفاقی برای قطعه «پرتگاه» که نام آلبوم هم به اسم این آهنگ است افتاد؟
– ترک پرتگاه قرار بود در آلبوم قرار داشته باشد، من تاکنون بیت اصلی آن را جایی نگفتم و برای اولین بار این را اعلام میکنم، بیت اصلی این قطعه می گفت: ««ما گفتیم لب پرتگاهی و تنها چه جوری پاتو بردارم»» ولی ارشاد گفت شما بیت را این گونه تغییر بدهید: ««بگو از لب این پرتگاه چه جوری پاتو بردارم»»، شاید با خواندن این یک بیت شما بگویید مسئله خاصی نبود که این قطعه را حذف کنیم ولی من دیدم حسِ این قطعه عوض می شود و آن چیزی که مد نظر من بود منتقل نمی شود، پس تصمیم گرفتیم این قطعه را از آلبوم حذف کنیم.

 

تصمیم به پخش این قطعه به صورت تک آهنگ نداری؟
– خیر.

 

قطعه «مورد علاقه» خودت در آلبوم پرتگاه؟
– قطعه ۴، حرف دلم.

 

«هیت ترین» قطعه در آلبوم پرتگاه از نظر خودت؟
– قطعه ۱ «تشویش» و قطعه ۵ «سر به هوا».

 

«مظلوم ترین» قطعه در آلبوم پرتگاه از نظر خودت؟
– قطعه آخر این آلبوم یعنی «مرد» می توانست بیشتر از این دیده شود.

 

«بدترین» قطعه از نظر خودت در آلبوم «پرتگاه»؟
-از قطعه ای نام نمی برم ولی اگر واقع بینانه نگاه کنیم قطعا آهنگ بد هم داشتیم. چون این آلبوم برای ۳سال پیش است، یعنی مردم باید ۳سال پیش این آلبوم را گوش می دادند.

 

از این نترسیدی که که مردم با شنیدن کارهای ۳سال پیش از آلبوم ناراضی باشند؟ به هر حال سلیقه مردم در این ۳سال دستخوش تغییر شده بود.
– قطعا همین طور است که می گویی، ریسک کردیم ولی چاره ایی نداشتیم، فکرش را بکن ما بعد از ۳سال دوباره ترانه می دادیم تا مجوز بگیرد و ملودی و تنظیم ها انجام شود زمان می برد، ولی این اتفاقات همه باعث تجربه شد تا در کارهای بعدی بهتر عمل کنم.

 

بیشتر قطعات آلبوم پرتگاه گیتار محور هستند، دلیل این کار چیست؟ فکر نمیکنی باعث تکرار و یکنواختی در کارهایت شود؟
– درست است ولی این ها یکسری اشتباهات خودم در زمینه انتخاب تنظیم کننده بوده است، ما هرچه خواستیم در آلبوم تنوع ایجاد کنیم برعکس می شد، یعنی همه کارها شبیه هم می شد، از لحاظ زمانی هم در تنگنا بودیم و نمی شد که تنظیم ها را عوض کنیم، در دقیقه ۹۰ قرار داشتیم و نمی شد گفت فلان تنظیم کننده تنظیم جدیدی ارائه کند. ولی قطعآ در آلبوم جدید این اشتباهات را تکرار نخواهم کرد.

 

در ۱سال گذشته کدام کارها بیشتر نظرت را جلب کرد؟
– آلبوم «فریدون آسرایی» را خیلی دوست داشتم، یک قطعه از آلبوم «مازیار فلاحی» را هم خیلی دوست داشتم، همینطور شخصا کارهای «رضا صادقی» را خیلی دوست دارم.

 

استارت آلبوم جدید را زدی؟
– کارهای آلبوم جدید از ۱ ماه دیگر آغاز خواهد شد.

 

در آلبوم جدید در تیم کاری خودت تغییری نخواهی داشت؟
– فعلا در هیچ بخشی فردی قطعی نشده اشت اما وجود افرادی چون «امید علیجانی»، «شهرام جلیلی» و خودم که طبیعی است، اما دوست دارم با «روزبه بمانی» و دو یا سه نفر دیگر نیز همکاری داشته باشم در بخش ملودی که خودم حضور خواهم داشت، تنظیم هم تا ببینیم چه چیز پیش می آید ولی از کوشان حداد بیشتر استفاده خواهم کرد، ولی قطعا یکی از بهترین آلبوم های دوران خوانندگی من خواهد بود، خیلی به آن امیدوارم چون فکر های بزرگی برای آن دارم.

 

در تاریخ ۱۲ بهمن برای اولین بار کنسرت تهران را تجربه خواهی کرد، از حس و حالت بگو.
-خیلی خوشحالم که آرزوهایم انقدر زود رنگ واقعیت گرفت، اگر بگویم استرس ندارم دروغ گفته ام، طبیعتا برای اولین اجرای تهران استرس زیادی دارم، در حال برنامه ریزی با تهیه کننده و دوستان ارکسترم هستم تا بتوانم شب خوبی را برای مردم رقم بزنم.

 

تاکنون جایی اجرا داشتی؟
-بله در شهر های مختلف اجرا داشتم، به طور مثال در آستارا در یک سالن ۲۵۰۰ نفری اجرا داشتم ولی استیج تهران بحث جدایی است.

 

در مورد آهنگ جدیدت صحبت کن.
– نام این قطعه «خنده های تو» است. سبک جدیدی است که من تاکنون آن را نخوانده ام، ترانه آن را «شهرام جلیلی» سروده، ملودی بر عهده خودم بوده و تنظیم آن را «حامد برادران» انجام داده است، کار جدیدی است که همه ما یعنی ترانه و ملودی و تنظیم بهترین کار خود تا کنون را ارائه داده ایم که امیدوارم مورد توجه مردم قرار بگیرد.

 

تو تاکنون توانسته ای دوبار در نظر سنجی TOP10 رتبه اول را کسب کنی، هوادارانت این درخواست را ازما داشتند که به این بهانه مصاحبه ای با تو داشته باشیم، نظرت در این مورد چیست؟
– خیلی خوشحالم که توانستم ۲بار در بین آن همه خواننده معتبر به لطف و مددِ هوادارانم رتبه اول را کسب کنم، اول شدن بین این تعداد خواننده خوب حسِ خوشایندی به انسان می دهد، از هواداران ممنونم و امیدوارم که بتوانم محبتشان را جبران کنم.

 

حرف آخر
– از شما ممنونم که از خواننده های جوانی مثل من حمایت می کنید، مصاحبه مفصلی بود و از انجام آن خوشحالم ، امیدوارم بتوانم در کنسرت ۱۲ بهمن شب خوبی را برای مخاطبانم رقم بزنم.

 

 

در ادامه گزارش تصویری «نیما باقری» از تمرین سامان جلیلی و گروه ارکسترش پیش از کنسرت ۱۲ بهمن را مشاهده کنید:




























آلبوم جدید حادیثه در راه است

آلبوم جدید حادیثه در راه است

                 

 

حادیثه برای ساخت یک آلبوم به زبان انگلیسی آستین ها را بالا زد

حادیثه خواننده خوش صدا و زیبای موسیقی پاپ ترکیه تصمیم به انتشار یک آلبوم جدید اینبار به زبان انگلیسی گرفته است.

این خواننده برای ساخت این آلبوم آستین ها را بالا زده است.

حادیثه در مصاحبه ای اعلام کرده که میخواهد با ترانه هایی که شعرش را خود به قلم گرفته، وارد لیست ترانه های جهانی شود. 

 

آلبوم جدید خواننده ترانه های عاشقانه منتشر شد

آلبوم جدید خواننده ترانه های عاشقانه منتشر شد

 

               

آلبوم جدید گوکسل خواننده معروف ترانه های عاشقانه با عنوان "تو نیستی" منتشر شد

آلبوم جدید گوکسل خواننده زیبای ترانه های عاشقانه که با نهمین آلبوم  خود یعنی"Bende Bi Aşk Var" در سال ۲۰۱۲ هفته ها در صدر لیست ترانه های پرطرفدار جای گرفته بود، در دومین هفته ماه ژانویه منتشر شد. 

در این آلیوم در مجموع ۱۱ ترانه وجود دارد. به غیر از آخرین آهنگ این آلبوم که شعر آن به طور مشترک از سوی مابل ماتیز و گوکسل نوشته شده است، شعرو موسیقی مابقی ترانه ها به خود گوکسل تعلق دارد.

تنظیم ترانه های این آلبوم نیز توسط اوزان چولاک اوغلو آهنگساز و تنظیم کننده معروف انجام شده است. 

 

 

 

 

انتقام یا بخشش؛ با کدام موافقید؟

تک دختر




انتقام هم برای خودش قانون دارد. وقتی به حدی می رسید که کینه ذره ذره وجودتان را فراگرفته و دارد خفه تان می کند، دیگر جایی برای بخشش نیست. انتقام هم برای خودش قانون دارد. وقتی به حدی می رسید که کینه ذره ذره وجودتان را فراگرفته و دارد خفه تان می کند، دیگر جایی برای بخشش نیست. نه تنها آن طرف صورتتان را برای سیلی دوم بر نمی گردانید؛ بلکه دیگر دست و صورتی برای طرف مقابل باقی نمی گذارید! اوضاع وقتی درام تر می شود که قهرمانان داستان هایمان، جانشان را هم برای انتقام می دهند. حالا چه انتقام بی معنای ادگار آلن پو باشد و چه آزادی خواهانه آلن مور، خواننده خون می خواهد، حتی به قیمت جان انتقام گیرنده. پس به نظر می رسد به منطقه خطر تلفیق فانتزی و واقعیت نزدیک می شوید، مراقب باشد.
انتقام سرد
این جمله تالی رند، دیپلمات فرانسوی اواخر قرن هجدهم، بعدها به ضرب المثل مهمی در ادبیات انتقام تبدیل شد: «انتقام غذایی است که باید سرد میل شود.» کاترین نویل، که آثارش را با امبرتو اکو مقایسه می کنند، در کتابش، «هشت»، شخصیت تالی رند را به خوبی به تصویر می کشد. تالی رند در زندگی واقعی اش نشان دادچطور می توان از ناپلئون انتقامی شیرین و سرد گرفت که در قبرش هم نفهمد چه اتفاقی افتاده.
حتما صحنه موردنظر را دیده اید، آن جا که قهرمان داستان در آخر، همان لحظه گرفتن انتقامی که مدت ها برایش برنامه چیده و صبر کرده، با صورتی مواجه می شود که شوکه شده و به زحمت به یاد می آورد که برای چه دارد کشته می شود؛ انتقام با خون سردی تمام! در همان حالت بهت زدگی، خونش ریخته می شود و قهرمان داستان به راحتی و آرامش در افق گم می شود. اگر الکساندر دوماباز باشید، احتمالا ادموند در «کنت دو مونت کریستو» الان آمده دقیقا جلوی چشمانتان!
انتقام خونین
ژاپنی ها ید طولایی در انتقام دارند. توهین به خانواده، شأن و منزلت، اعتقادات سیاسی و هرگونه ابروانداختن بالای دوست یا دشمن، خون و خون ریزی به راه امی اندازد. جوشینگورا از نمایشنامه های کلاسیک ژاپنی داستان ۴۷ رونین (سامورایی های بدون رهبر) را نقل می کند که به خون خواهی رهبرشان و برای حفظ آبرو و شرف سامورایی دست به کشتن می زنند و در آخر به خاطر گناه قتل، با اجرا سپوکو (خودکشی سامورایی) برای سال های طولانی به نماد شرافت و انتقام جویی بدل می شوند. حالا این که ۴۶ نفر آدم بعد از یک سال نقشه کشیدن، به خاطر کشتن یک نفر بمیرند، دیگر به منطق و استدلال خواننده و تمام ستایش گران این نمایشنامه قدیمی بر می گردد.
انتقام جویی بدون خون ریزی
انتقام جویی در آسیا وابسته به فرهنگ آن کشور فرق می کند. هندی ها از آن جایی که همیشه مردمانی آرام و صبور هستند، حتی در ادبیات هم شخصیت های انتقام جوی پررنگی نداشته اند. اما تاریخ هند در واقعیت پر است از انتقام های جالب و کوچک که با تحقیر همراه بوده. شاه جای سینگ در اواخر قرن نوزدهم سفری به لندن می کند و در حالی که مجذوب رولز رویس های پشت ویترین می شود، از فروشنده قیمت را می پرسد. از آن جایی که سر و وضع جناب شاه عادی و با لباس هندی بوده، فروشنده از خجالت ایشان به تمام و کمال در می آید.
شاه هم که به غرورش برخورده به هندوستان بر می گردد و دستور می دهد هر شش ماشین موجود در آن نمایشگاه خریداری شوند. در فاصله کوتاهی همه دنیا از وجود این شش ماشین در خیابان های هند آگاه می شوند، در حالی که جارو به آن ها متصل است و برای شست و شوی معابر هند از آن ها استفاده می شود!
انتقام دلیل می خواهد؟!
یک پای قطع شده می تواند بهانه خوبی باشد، اما نه منطقی. «موبی دیک»، شاهکاری تکرار نشدنی همراه با توصیفات، صحنه سازی ها و فضاسازی های عالی نمونه یک تنفر و انتقامی نفس گیر است. هرمان ملویل، خواننده را همانند کاپیتان به جنون دچار می کند؛ انتقام از نهنگی سفید در دریای بیکران، انتقام از یک حیوان خیلی عجیب است و عجیب تر آن که هرمان ملویل، این جنون را به خواننده هم انتقال می دهد؛ توصیفات به گونه ای قوی است که یادمان می رود طرف مقابل یک نهنگ است! در آخر هم مرگی حماسی و بزرگ، پایان انتقامی سنگین می شود.
از ادبیات رمانتیک که به سمت گوتیک می رویم، دیگر نویسنده به خودش زحمت تشریح دلیل را هم نمی دهد. انتقام، این حس قوی تنفر و لذت توأمان، برای یک اثر ادبی بزرگ کافی است. ادگار آلن پئ در «بشکه آمونتیلادو» مونترسر را به جان دوستش فورچوناتو می اندازد. نه حرفی از دلیل این کار زده می شود و نه مشخص می شود که مونترسر بیماری روانی است یا خیر؛ فقط می دانیم به او توهین شده. خواننده آن قدر در لذت توصیفات انتقام غرق می شود که یادش می رود جویای دلیلش باشد.
انتقام یا بخشش؟!
همیشه به انتقام دو جور نگاه می کنیم، فرقی هم نمی کند که از فرهنگ چه کشوری صحبت می کنیم. انتقامی که قهرمانان داستان هایمان می گیرند و دلمان خنک می شود و انتقامی که بخشش را در مقابلش قرار می دهیم. در یک طرف هملت را داریم و در طرف دیگر مونترسر. در جلوی جشمانمان هوگو ویوینگ آزادی خواه می آید و از طرفی دیگر خون ریزی های بدون ترحم ادموند دانتس.
یادمان می رود این شعار تکراری انتقام مثل شمشیر دولبه است؛ حتی اگر قهرمانمان بمیرد، بلند می شویم و با تمام وجود برایش دست می زنیم. حالا وقتی زندگی واقعی شروع می شود، انتقام می شود چرخه تکراری و هزارتویی که بعد از گذشت سال ها حتی ملت ها یادشان می رود چگونه شروع شده؛ این کلاف را بگیرید و ادامه دهید، می رسید به جنگ های خونین تاریخ (مثل انتقام جویی صربستان و لهستان در جنگ های جهانی). انگار این بار قصر فانتزی انتقام در سرزمین ادبیات، زمین تا آسمان با واقعیت ما فرق دارد.
اما چیزی که قطعا در آن شک نداریم، این است که حداقل انتقام در سرزمین ادبیات پایانی دل خوش کنک دارد! حالا چرا معادلات در دنیای واقعی به هم می خورد؟ چون بخشش، ریسک کمتری دارد؛ تازه شما به آدمی با قلبی بزرگ لقب داده می شوید. احتمال این که بعدها فرزندان شما با این هیاهوی دنیای مدرن بیایند و انتقام هم بگیرند، تقریبا صفر است. پس قبل از جوگیری مشابه الکترا یا مدآ، ابتدا احتمالات را روی کاغذ بررسی کنید و در صورت بالابودن احتمال شکست، گزینه های بخشش را روی میز بگذارید؛ به همین سادگی!
آناهیتا قشقایی

آموزش دوز و کلَک! (تلخند)

 

 

خب از آنجایی که برخی از اساتید محترمِ رشتۀ آکادمیکِ آی پی خوانی، با استفاده از روش‌های پیچیدۀ تقارن زمانی موسوم بهsimultaneous Timing  موفق به شناسایی مستعار نویسان می شوند لذا بر آن شدیم تا در این وبلاگ وزین به این دسته از مستعار نویسان ساده دل، روشی را  آموزش بدهیم که دیگر لو نروند. البته خودمان هم می دانیم که همه ما و همه شما (اعم از مستعارنویس و  واقعی نویس) خودمان و خودتان اندِ حقه بازی هستیم و هستید و شیطان را درس می دهیم و می دهید ولی خب در این دوره زمانه که همه شده اند خدای نرم افزار و شبکه و هک و آنتی هک و . . .  بد نیست که ما هم اظهار فضلی کنیم!

 

مواد لازم :  

- کمی حوصله !   

- پررویی و فحاشی،  بمقدار لازم!

ابتداء وارد وبلاگ حریف می شوید. در این لحظه سامانۀ وبگذرِ حریف، ورود شما را با آی پی شماره X  و تاریخ فلان  و مثلاً ‌ساعت   10:42  دقیقه ثبت می کند. به هیچ چیزی دست نزنید و پنجره وبلاگ حریف را دست نخورده باقی بگذارید. حالا از طریق سایر پنجره های ویندوز  به سایر وبلاگ ها و سایتهای مورد علاقه خودتان بروید و هر جا دلتان خواست گشت و گذاری بزنید. اجازه دهید یکی دو ساعتی بگذرد. اکنون می توانید دوباره به وبلاگ حریف بازگردید. وارد کامنتیگ وبلاگ شوید. در این فاصلۀ یکی دو ساعتی که شما نبودید احتمالا تعداد دیگری خواننده با آی پی‌های متفاوت وارد وبلاگ حریف شده اند و البته همه هم ثبت شده اند. حالا می توانید هر کامنتی که دلتان خواست با نام مستعار بنویسید و با خیال راحت فحش بدهید. زمان ثبت شدۀ ورود آی پی شما با زمان ثبت شدۀ کامنت شما یکی دو ساعتی فاصله دارد.(بیچاره آن خواننده ای که زمان ورودش با زمان کامنت شما یکی شده باشد!).

صاحب وبلاگِ حریف بایستی مغز فیثاغورث خورده باشد که از این حقۀ ناب مطلع باشد. راستی گفتم ناب ، یاد کوهنوردی ناب افتادم ! 

با همه این حرفا، در آخر کار اگر هم واقعاً لو رفتید با پررویی تمام حاشا کنید و بزنید زیر همه چیز! اگه حریف قبول کرد که هیچ ، اگه قبول نکرد و باز اصرار داشت که کار کارِ شماست محکم برایش بنویسید که بی شرفی اگه ثابت نکنی، بی وجودی اگه ثابت نکنی، پست و حقیری اگه ثابت نکنی . . . ! 

البته اگر شما عضو فرهیختۀصعود قلم یا گروه مهر ورزی کافه کوه باشید متاسفانه برای این فحش های شما من هیچ راه توجیه سراغ ندارم چون فحاشی در حوزۀ IT و IP نیست . خودتان برای ماست مالی اش یک فکری بکنید! 

 


بعداً پی نوشت:

پیشنهاد می کنیم وب خوان‌ها و وب نویس ها و کامنت نویس‌ها در یک کمپین جان فشانه ( مانند اون شکارچیان که تفنگ های خود را شکستند تا دیگر نتوانند شکار کنند) خودشان با زبان خوش بیایند و آی پی ‌های  استاتیک و دینامیک و . . .  فلان خود را خودشان اعلام کنند تا دیگر برای مستعار نویسی شیطان بر ایشان غلبه نکند! 

در قدم اول از خودمان شروع می کنیم: 

آی پی فول استاتیک بنده عبارت است از :  80.71.117.33  

آخیش، تمام شد، راحت شدم!  

از این ببعد ما غلط می کنیم با نام مستعار چیزی بنویسیم چه برسد به اینکه بخواهیم فحش هم بدهیم!