بزرگان ایرانی ومریدان زرتشتی از کوروش
خواستند که برای ایران زمین دعای خیر کند وایشان بعد از ایستادن در کنار اتش مقدس
اینگونه دعا کردند
(خداوندا ُاهورا مزدای بزرگ افریننده این سرزمین بزرگ سرزمینم
ومردمم را از دروغ و دروغگویی به دوربدار )
بعد از اتمام دعا عده ای در فکرفرو
رفتند واز شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه دعانمودید فرمودند چه باید می گفتم
یکی جواب داد
برای خشکسالی دعا مینمودید؟
کوروش فرمودند برای جلو گیری از
خشکسالی انبارهای اذوقه و غلات می سازیم دیگری اینگونه سوال نمود برای جلوگیری از
هجوم بیگانگان دعا می کردید ؟
ایشان جواب دادند قوای نظامی را قوی میسازیم واز
مرزها دفاع می کنیم!
گفتند برای جلوگیری از سیلهای خروشان دعا می کردید
؟
پاسخ دادند نیرو بسیج میکنیم وسدهای برای جلوگیری از هجوم سیل می
سازیم!
وهمینگونه سئوال و به همین ترتیب جواب شنیدند تا این که یکی پرسید شاها
منظور شما از این گونه دعا چه بود ؟
وکوروش تبسمی نمودند
واین گونه جواب دادند !
من برای هر سئوال شما جوابی قانع کننده اوردم ولی اگر
روزی یکی ازشما نزد من آید و دروغی گوید
که به ضرر سرزمینم باشد من چگونه از آن
باخبر گردم واقدام نمایم .
پس بیاییم از کسانی شویم که به راست گویی روی اوریم و
دروغ را از سرزمینمان دور سازیم
که هر عمل زشتی صورت گیرد باعث اولین ان دروغ
است
به گزارش جهان، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به نامه جمعی از مقلدان خود در خصوص انتشار فتوای جعلی از ایشان پیرامون ازدواج موقت، آن را تکذیب و خبر از تعقیب نشردهندگان اصلی آن از طریق مجاری قانونی دادند.
متن سؤال و پاسخ این مرجع تقلید به شرح زیر است:
کتابفروشی به صورت امروز تا سال 1300 ش در سبزوار وجود نداشت. مردم برای مطالعه از کتابخانه های عمومی استفاده می کردند. کسانی که توانایی مالی داشتند و علاقه مند بودند کتاب متعلق به خودشان باشد، با امانت گرفتن کتاب، از روی آن نسخه برداری می کردند و در کتابخانه شخصی خود نگهداری می کردند. برخی که منظورشان تنها مطالعه کتاب بود، کتاب را از کسی یا جایی برای مطالعه می گرفتند و پس از استفاده به صاحبش برمی گرداندند. در برخی موارد کتاب ها را کرایه می دادند. برخی هم کتاب را می گرفتند و پس نمی دادند! این روش چنان بوده که در نکوهش آن اشعاری سروده شده است: کتابت می دهم اما بدان شرط که ساز و بوق و تنبورش نسازی اولین کتاب فروشی به صورت امروز در سال 1300 ش تاسیس شد. در آن تاریخ سبزوار دو بازار سر پوشیده به شکل بعلاوه داشت. بازار شرقی غربی و بازار شمالی جنوبی که در مرکز شهر یکدیگر را قطع می کرد. بازار شرقی غربی وقتی از مرکز شهر می گذشت به مسجد جامع می رسید.
روبروی مسجد جامع مغازه ای بود که از مغازه های اطراف یکی دو متر بلند تر بود، این مغازه نسبتا بزرگ که حکم سالنی را داشت متعلق به فردی به نام میرزا باقر روشن ضمیر بود که اولین و تنها کتابفروشی آن زمان در سبزوار به شمار می رفت.
روشن ضمیر همراه با کتابفروشی صحافی هم می کرد. سالن به طول ده متر و عرض چهار متر و پر از قفسه های کتاب بود. روشن ضمیر با قامت کشیده و ریش و عینک و با قبای بلند در جلو قفسه ها رفت و آمد و کتابها را جا به جا و مرتب می کرد.
فروشندگان کتاب پسرانش بودند. کتابها اغلب در موضوعات مذهبی، تاریخی، ادبی و عرفانی بود. کم کم کتب دیگر علمی، داستان و ترجمه هم بدان افزوده شد. پسرهای روشن ضمیر بعد ها تغییر شغل دادند و به شیشه بری و ساختن و فروختن آیینه روی آوردند.
چند سال بعد از تاسیس کتابفروشی روشن ضمیر یک کتابفروشی بزرگ دیگر در سبزوار تاسیس شد که موسس آن مرحوم حسین مجمع الصنایع به مشارکت مرحوم میرزا سلیمان صبوری بود.
اولین چاپخانه در سبزوار همراه با این کتابفروشی و توسط مجمع در جوار کتابفروشی دایر شد که به چاپ و نشر کتاب اشتغال داشت. این کتابفروشی تا سال 1332 دایر و محل اجتماع جوانان و روشنفکران بود.
در قضیه 28 مرداد 32 مانند بسیاری از اماکن دیگر، این کتابفروشی هم غارت شد. کمتر از نصف روز تمام دستگاه ها ی چاپ در هم شکسته و به بیرون ریخته شد و همه کتب خطی و چاپی به یغمارفت.
مجمع بعد از این حادثه با ناراحتی به گرگان رفت و شغل دیگری انتخاب کرد و حدود سی سال به سبزوار نیامد بعد از چند سال اقامت در گرگان به تهران رفت و همراه با فخرالدین حجازی انتشارات بعثت را راه اندازی نمود و تا آخر عمر در همین شغل باقی ماند.
بعد از این دو کتابفروشی قدیمی چند کتابفروشی دیگر در سبزوار قدیمی ترند. : کتابفروشی های امینی، نقیبی، تاری زاده، رادفر ( اسراری)، نبئی، ابراهیمی، خانزاده( دکتر شریعتی)، آزموده، پرنده طلایی و ... از حدود سال 1347 به این طرف کتابفروشی های سبزوار رو به تزاید نهاد.
اما متاسفانه برخی از این ها به دلیل مشکلات معیشتی و اجتماعی به لوازم التحریر فروشی و فروش کتب دانشگاهی روی آوردند.[1]
--------------------------------------------------------------------------------[1]منبع: کتابفروشی، به خواستاری ایرج افشار با همکاری عبد الحسین آذرنگ و دیگران، تهران، شهاب ثاقب، 1383 ،مقاله حسن مروجی، کتابفروشی های سبزوار، ص 591. این کتاب به مناسبت سالگرد بابک افشار منتشر شده است./روزنه
حضور جناب آقای دکتر نکو نماینده محترم شهرستانهای
بهارستان و رباط کریم در اداره ورزش و جوانان بخش بوستان
نشست صمیمی پیشکسوتان مربیان و قهرمانان رشته کشتی
بخش بوستان با حضور دکتر حاج ابراهیم نکو نماینده محترم مجلس
شورای اسلامی در محل اداره ورزش و جوانان بخش بوستان برگزار گردید.
در این جلسه ابتدا آقای بهروز ملایی ریاست اداره ورزش و جوانان
بخش بوستان ضمن خیر مقدم گویی خدمت میهمانان ، گزارش
عملکرد هیأت کشتی را به حاضرین ارائه نمود و از حمایتهای جناب
آقای عزیزی ریاست محترم هیأت کشتی استان تهران به جهت
همکاری میزبانی در مسابقات کشتی آزاد و فرنگی نوجوانان تهران
تقدیر و تشکر نمود و سپس اعضای هیأت و مربیان نقطه نظرات خود
را در جهت پیشبرد ورزش منطقه بویژه کشتی ارائه دادند و در پایان
جناب آقای دکتر نکو از زحمات جناب آقای دکتر نژادفلاح مدیر کل
محترم ورزش و جوانان استان تهران پیرامون افزایش سرانه ورزشی
در مناطق محروم قدردانی نمودو ضمن رضایتمندی از عملکرد جناب
آقای ملایی و پرسنل محترم اداره ورزش و جوانان بخش بوستان به
مسائل ورزش و جوانان منطقه اشاره کرد و در مورد مسائل عمرانی
و تأمین اعتبار جهت راه اندازی پروژه های نیمه تمام قول مساعد
دادند و از تمام زحمتکشان کشتی و مربیان این رشته قدردانی نمودند.