همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

دلواپسان

شاید شما هم این خبر شنیده و خوانده باشید که طی ماه های گذشته جماعتی «کنگره دلواپس ها» را تشکیل داده اند و در کلامی مختصر اینکه خود را نگران به وضعیت عمومی کشور(بویژه توافق ژنو) و دلواپس آینده ی فرهنگی معرفی کردند. انجمنی از برخی چهره های شاخص عرصه ی سیاست (عموما اعضای جبهه ی پایداری)که سویه ی نظریاتشان خصلتی رادیکال و همزمان محافظه کارانه دارد. افرادی چون : «کوچک زاده، الهام، یامین پور، قاسم روانبخش، محمود نبویان، عباسعلی کدخدایی، مهرداد بذرپاش، جواد کریمی و تعدادی دیگر!» واضح و روشن است که در نظام دموکراسی و در چارچوب آزادیهای اساسی هرکسی از هر طیف و گروهی می تواند منتقد وضع موجود باشد و این امکان را به دیگران بدهد تا او یا آنها نیز به طرح آراء خود بپردازند. اما این مساله در باب «برادران دلواپس» یک معادله ی چند مجهولی نیست، و اساسا آنطور که من و شما فکر می کنیم ارتباط موثقی با امر دموکراسی ندارد، خیلی ساده ایشان کنار هم گردآمده و دلشان برای کشور و حیات سیاسی و فرهنگی آن سوخته است، آن هم درست در فردای عبور از گفتمان « اصول گرایی و عدالت خواهی محمود احمدی نژاد» و در موقعیت تازه طرح شده ی «گفتمان اعتدال گرایی حسن روحانی»!

راستی را این برادران و خواهران علاقه مند به کشور و خاک و شرف و منافع رو زمینی و زیر زمینی آن، چگونه سالهای مملو از خسران دولت پیشین را تاب آوردند و در آن موقعیت دلواپس نشدند؟

درست در نخستین روزهای وداع با دولت هشت ساله ی احمدی نژاد یک استاد برجسته ی دانشگاههای ایران در باب وضعیت به ارث رسیده برای دولت آتی گفت: اقتصاد ایران، وارد شرایطی شده است که دیگر قابل برگشت نیست. و آینده اش غیر قابل پیش بینی! رئیس جمهور بعدی وارث 200 هزار میلیارد توامن بدهی به سیستم بانکی کشور و بخش خصوصی است. راستی را در سالهاهی پی درپی ایجاد این شرایط بحرانی چرا آن جماعت دلواپس نشدند و تذکری برادرانه و مشفقانه ندادند؟

از زمان احمد شاه قاجار تا پیش از دولت عدالت محور احمدی نژاد، حجم نقدینگی به کم تر از 70 هزار میلیارد تومان رسیده بود. در هفت سال دوران تصدی ایشان، این میزان به مرز 430 هزار میلیارد تومان افزایش یافت. در حالی که درآمد نفتی هفت ساله ی دولت عدالت خواه!!! معادل 550 هزار میلیارد تومان بوده که فی الواقع بیش از نیمی از کل درآمدی است که در تاریخ 104 ساله ی نفت، کشور ایران به دست آورده بود. راستی را، چرا دلواپسان جا خوش کردند؟

در طول هفت سال، دولت مذکور 356 هزار میلیارد دلار اسکناس بدون پشتوانه چاپ کرده است. این در حالی است که عرصه ی زندگی اجتماعی و اقتصادی دگرگونی های اساسی را از سر گذارند: برای مثال سکه از 106 هزار تومان به یک میلیون و 400 هزار تومان رسید (یعنی 14 برابر شد!) دلار از 900 تومان به 4500 تومان رسید. نان سنگک از 50 تومان به 500 تومان ترفیع مقام یافت. و اگر می خواستی که سرت را بگذاری و بمیری هم، قیمت قبر در بهشت زهرا، از 110 هزار تومان به 960 هزار توامن یعنی 9 برابر تعالی یافت!!

ارسلان فتحی پور، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در مصاحبه ای می گوید: رتبه ی کیفیت زندگی مردم ایران در مقایسه با دیگر کشورها طی پنج سال گذشته (پیش از سال1392) 62 رتبه تنزل کرده و ما در میان 194 کشور در جایگاه صدوپنجاهم هستیم!! در حالی که شاخص کیفیت زندگی در صدر در اختیار کشورهای کوچکی چون ایرلند، سویس، نروژ، سوئد و لوکزامبورگ و بلژیک است که جمیع آنها نصف ایران هم نمی شوند. قیمت کالاها هفت برابر شد، تعداد بیکاران چهار برابر، صد میلیارد پول نفت گم شد و چند صد میلیارد هم به باد رفت، و...

پس چرا کسی فریادی از دلواپسی نکشید آن سالهای عسرت، از میان این برادران که عمده شان در دولت فرخ پی عدالت خواه دارای مسولیت ها و مناصبی هم بودند و .....

 

نامه یک همسنگر دوران دفاع مقدس به رضا حسن زاده - گروگان فرقه رجوی

منبع: انجمن نجات مرکز گیلان| دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳ چاپ

بسمه تعالی
خدمت برادر و دوست عزیزم آقای رضا حسن زاده
با سلام و احترام اینجانب قاسم بابائی ازاستان گیلان – خمام ساکن روستای فشتکه هم محلی وهمسنگری تو و همدوره سربازی این نامه را درشب یلدای زمستان 1393 درحالی می نویسم که به اتفاق دو برادرانت بنامهای جعفر(محرم) وحسن حسن زاده وسایر دوستان وهم محلیهای تو درقهوه خانه خودم هستیم . من بعد از پایان سربازی سر کاررفته و ازدواج کردم و صاحب دو فرزند پسر و دختر شدم و خیلی از زندگی درکنار خانواده ام خوشحال و راضی هستم. روستای ماخیلی آباد و رشد کرده است.
رضاجان یاد دوران سربازی بخیر خصوصا دوران آموزشی در چهل دختر که بودیم. راستی یادت هست که بلندگو اعلام کرده بود ما ملاقاتی داریم چند نفر از بچه محلیهای ما بنامهای احمد یعقوبی،عزیزحسین پور و اسماعیل رئوفی باهم بودیم. یاد دوران جنگ درمنطقه جنگی مهران بخیر که همیشه به همدیگر سرکشی میکردیم و موقع رفتن به مرخصی از همدیگر نامه میگرفتیم ومیبردیم برای خانوادها یمان. یادت هست که یک روز نهار امدم پیشت در سنگرت که خیلی اصرار داشتی پیشت بمانم و من گفتم که پست نگهبانیم شروع شده است.
رضا جان جایت اینجا خیلی خالیست تمام بچه های هم سن و سالمان همیشه از شما و خاطرات ما یاد میکنند و آرزوی دیدارت را دارند . راستی خانواده شما خیلی آرزوی دیدارت را دارند و لحظه شماری میکنند. رضاجان راستی دوستانت که با تودر اسارت بودند بنامهای آقایان اکبرمحبی،حمیدحاجی پور، رضارجب زاده وحسن شرقی که آزاد شده و به آغوش گرم خانواده خود باز گشته اند با آنها ملاقات حضوری داشتیم که خیلی از اوضاع واحوال گیلان و محل خود راضی و خوشحال هستند و آرزوی دیدارت را دارند.
رضاجان ببین از اردوگاه اشرف تا کمپ لیبرتی بچه هائی که با تو بودند الان با شما نیستند اکثرا به آغوش خانواده هایشان بازگشته اند . حداقل این چند سال عمری که مانده است بیا تا در خاک کشور عزیزمان ودر روستای خوش آب و هوای خودمان یعنی فشتکه دور هم باشیم و از طبیعت زیبا و دریای نیلگون و جنگلهای زیبا و زمینهای کشاورزی و تازگی ازمنطقه آزاد گلشن لذت ببریم .
به امید دیدار شما دوست و برادر عزیزم رضاجان دوستدارت قاسم بابائی و برادرانت و کلیه دوستان و آشنایان و هم محلی هایت در فشتکه زیبا . خدا یارت باد.
قاسم بابایی

بسمه تعالی
(( نیکی در همه جای دنیا پسندیده است وکمک به همنوع پسندیده ترین نیکیهاست.بی تردید نیکوکاران از بندگان مخلص خداوند یکتا هستند))
سرکارخانم ناوی پیلای کمیسر حقوق بشر سازمان ملل متحد درعراق
با سلام و تائیدات الهی
به استحضار میرساند در طول جنگی که 33 سال پیش بر ملت مظلوم ایران تحمیل شدیکی ازفرزندان ما بنام رضاحسن زاده که دردفاع از آب وخاک خود درمقابل متجاوزان به جبهه رفته و مجروح گشته بود توسط نیروهای صدام اسیر گشته و سپس سازمان منافقین به بهانه ی کمک به اسرای جنگی و بردن آنها به سازمان صلیب سرخ وی را از اردوگاه اسراخارج وبه کمپ اشرف وقت منتقل نموده که تاکنون از حداقل حق و حقوق هرانسان که دیداربا خانواده خود میباشد را محروم کردند.
ماجهت دیدار با ایشان بارها به کشور عراق رفته اما متاسفانه هر بار با فحاشی و سنگ پرانی گماشتگان سازمان مواجه شدیم که یکی ازما بشدت مجروح شدیم که مستندات آن درسایت نجات منتشرشد . همچنین اخیرا اطلاع حاصل نمودیم که گروه تروریستی داعش دراطراف کمپ لیبرتی علیه یک کاروان ملل متحد دست به عمل جنایتکارانه تروریستی زده است لذا از شمامقام عالی جهانی استدعای عاجزانه داریم که اجازه ندهید رجوی خائن جهت رسیدن به اهداف شوم وجاه طلبانه خویش اعضای فریب خورده خودرا ازروی بی خبری به قربانگاه بفرستد و همچنین درخواست انتقال عزیزان خود از لیبرتی نا امن به دنیای آزاد را داریم .
با درایت و اقتداری که دارید جهت حفظ و ایجاد امنیت فرزندان ما و انتقال سریع آنها به جوامع آزاد بشری تلاش نموده و امید داریم که اقدام شما جهت بازگرداندن عزیزان ما به آغوش خانواده ها در حافظه تاریخ ثبت و نامتان در قلب خانواده ها جاویدان بماند. .

با تشکر و تقدیم احترام : خانواده رضا حسن زاده
شماره های تماس : 00989113308712 – 00989118373754

همیشه دوتفکر

 

همیشه دوفکربرای من مطرح بوده وبه هردواندیشه کرده ام وهرکدام ازدوفکربرایم مهم بوده است بسختی می توانم این دوراجمع کنم

اول اینکه درمجموعه دستورات دینی داریم( بقسمک راضیا قانعا وفی جمیع الاحوال متواضعا)وصدها روایت ازاین دست وهمچنین آیات که به داشتها راضی وقانع باشم ودنبال زیاده روی وکثرت طلبی نباشم حتی درامورمعنوی وبه نوعی آنچه برمن می گذرد همان است که باید باشد ویا بگونه ای که شاید بوی جبرهم ازآن بمشام برسد.واین رادرزندگی بعضی ازعلما وعرفا هم مشاهده کردم وازنزدیک که شاهدزندگی آنها بودم چنین گزاره ای همیشه ذهنم رامشغول کرده ومی کند.

دومین تفکری که نیزهمیشه مورددغدغه فکریم بوده است تغییرودگرگونی درسراسرزندگی بوده است(مایغیربقوم حتی یغیروا مابانفسهم) بصورتیکه درتمام لحظات دنبال این باشم که سکون وثبوت راپشت سربگذارم وبه جلوبافکروتدبیرحرکت کنم ودنبال تغییرشرایط زندگی باشم وبخصوص این نوع تفکررابه پیشرفت اجتماعی بیشترنزدیک می بینم.

 ولی تاریخ مسلمین راکه مطالعه می کنم دربعضی اززمانها تفکراول راحاکم می بینم وبنوعی همان قناعت به آنچه که هستند وبرایشان تقدیرشده رامی بینم وهمین راباعث تمام عقب افتادگیهای تاریخی می دانم.

هرکدام ازاین دوتفکربنظرمن پایگاه رفیعی برای خود درست کرده ودرطول تاریخ تفکرمسلمین شاخها وطریقها ومسلکها پیدا کرده وبرمسلمین گذشته انچه که گذشته.

گمان میکنم درزمان معاصردرست استکه بسیاری ازعلما اجتماعی وتوجه جدی بزندگی پیداکرده اند ولی درلابلای تفکرشان تقدیربه جای تدبیرموج میزند. توجه به امورمعنوی ونشاندن آنها بجای تفکروتدبیردرامورروزمره زندگی پیشی می گیرد وبعضا اجتناب ازامورمادی بعنوان امرقدسی ومعنوی قلمداد میشود.

راستی جایگاه تقدیرو تدبیرکجاست؟؟؟ کجا بتقدیرراضی شویم وکجاباید تدبیرکنیم؟؟؟

خداوند چقدربجای بشرتصمیمگیری واراده میکند وبشرتاکجا خودش میتواند اراده وتدبیر کند؟؟؟

این دوتفکروهزاران مصادیق آن مرتب ذهن من رابخودش مشغول میدارد که کجا تقدیرالهی است ومن باید راضی باشم وکجا خداوندبعهده بشرگذاشته واگرتدبیرنکنم نان شب هم ندارم چه برسد به علم وتکنولوژی؟

شاید برای بعضی جواب این پرسشها آسان باشد ولی مسلم است کسانی که جواب فوری بدهند ویا آن راحل شده بدانند ازبازیهای روزگاربیخبرانندوازعلم بهره کمی برده اند.

راستی اینجا که من قرارگرفته ام ازتدبیرمن بوده یا ازتقصیرم ویاتقدیرم ؟؟؟؟؟؟

آقا خوش به حالتون

آقا خوش به حالتون
 یکی عاشق شماست
 یکی ضرب ضرب دلش با دلتون همصداست
 آقا راستی راستی خوش به حالتون
 وسط این برهوت، زیر آوار عطش...
که نصیب دل ما تشنگی بوده همش
 مث بارون یکی هست بزنه به باغتون
 تر بشن از خنکا، لاله های داغتون
 شما دلخوشی دارین
 شما زندگی دارین
 می دونین صبح که میاد واسه چی بیدار بشین
 مث ما تا ته شب
 روزتون کلافه نیست
 اگه آب و نون کمه
 غمتون اضافه نیست
 من حسودی می کنم به چشم پر آبتون
 محشره، آبادیه تو دل خرابتون
 آقا خوش به حالتون
 آقا خوش به حالتون
 یکی دوستتون داره
 اون عزیز مهربون
 هر کی هست حلالتون
 آقا راستی راستی خوش به حالتون