همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

جک غضنفر3

بیمار گفت:دکتر(غضنفر)!اینقدر گوشم سنگین شده که صدای سرفه خودم رو هم نمی شنوم.
دکتر(غضنفر) گفت: خب بلندتر سرفه کن!

 

**********************
 

از غضنفر میپرسن: میگذاری پسرت بره دانشگاه؟ غضنفر میگه: آره، به شرطی که به درسش لطمه نزنه!!!

************************
 

به غضنفر میگن باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟ میگه مامانتو!

 

**************************

 

غضنفر خودشو دار میزنه. پزشکی قانونی اعلام می کنه : دلیل مرگ : ضربه ی مغزی. می رن تحقیق می کنن می بینن با کش خودشو دار زده !

 

**************************
 

غضنفر بعد از سی سال کچل بودن میره مو میکاره دو روز بعدش توی قرعه کشی بانک حج واجب برنده میشه

*************************
 

یه روز غضنفر میره مغازه لوازم خونگی چشش میافته به فلاسک میپرسه آقا اون چیه؟ مغازه دار میگه اون فلاسکه میپرسه کارش چیه میگه هر چیز سردی رو بزاری تو ش سرد نگه میداره هر چیز گرم هم بذاری توش گرم نگه میداره مرده خوشحال میشه و یکی میخره فردا که میره اداره باخودش میبره رییسش وقتی فلاسکو میبینه میگه ببینم چی تو اون فلاسکت داری؟ میگه اقای رییس 2 تا الاسکا دارم با 3 تا فنجون قهوه!

 

**************************

 

غضنفر نمیتوانند با 110 تماس بگیرند .چون کلید 11 رو روی تلفن پیدا نمیکنند!

 

**********************

 

غضنفر بالای پل هوایی ایستاده بوده میگه: حالا ما خر، ما نفهم ، ما بی شعور ... اینجا اصلأ آب ردمیشه که پل زدن؟!

 

********************
 

 

به غضنفر میگن چرا سی دیت انقدر خش داره میگه:آخه زیر قسمتهای مهمش خط کشیدم !

 

**************************

 

به غضنفر میگند اگه دنیارو بهت بدند چه کار میکنی میگه میفروشم میرم خارج !

 

************************

 

جاسم (بنده خدا خسیس) به بچه اش میگه: اگه همه نمره هات بیست بشه می برمت پارک تا بستنی خوردن بچه های دیگرو ببینی!

 

************************
 

غضنفر به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ غضنفر می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما !

 

**************************

 

غضنفر و دوستش به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید ! غضنفر میگه: مگه خودت نمیخوای بیای !

 

************************
 

غضنفر رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟
غضنفر میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: "پرده دوم، دو سال بعد"
من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!

 

************************

تاریخچه کتابفروشی درسبزوار

کتابفروشی به صورت امروز تا سال 1300 ش در سبزوار وجود نداشت. مردم برای مطالعه از کتابخانه های عمومی استفاده می کردند. کسانی که توانایی مالی داشتند و علاقه مند بودند کتاب متعلق به خودشان باشد، با امانت گرفتن کتاب، از روی آن نسخه برداری می کردند و در کتابخانه شخصی خود نگهداری می کردند. برخی که منظورشان تنها مطالعه کتاب بود، کتاب را از کسی یا جایی برای مطالعه می گرفتند و پس از استفاده به صاحبش برمی گرداندند. در برخی موارد کتاب ها را کرایه می دادند. برخی هم کتاب را می گرفتند و پس نمی دادند! این روش چنان بوده که در نکوهش آن اشعاری سروده شده است: کتابت می دهم اما بدان شرط که ساز و بوق و تنبورش نسازی اولین کتاب فروشی به صورت امروز در سال 1300 ش تاسیس شد. در آن تاریخ سبزوار دو بازار سر پوشیده به شکل بعلاوه داشت. بازار شرقی غربی و بازار شمالی جنوبی که در مرکز شهر یکدیگر را قطع می کرد. بازار شرقی غربی وقتی از مرکز شهر می گذشت به مسجد جامع می رسید.
روبروی مسجد جامع مغازه ای بود که از مغازه های اطراف یکی دو متر بلند تر بود، این مغازه نسبتا بزرگ که حکم سالنی را داشت متعلق به فردی به نام میرزا باقر روشن ضمیر بود که اولین و تنها کتابفروشی آن زمان در سبزوار به شمار می رفت.
روشن ضمیر همراه با کتابفروشی صحافی هم می کرد. سالن به طول ده متر و عرض چهار متر و پر از قفسه های کتاب بود. روشن ضمیر با قامت کشیده و ریش و عینک و با قبای بلند در جلو قفسه ها رفت و آمد و کتابها را جا به جا و مرتب می کرد.
فروشندگان کتاب پسرانش بودند. کتابها اغلب در موضوعات مذهبی، تاریخی، ادبی و عرفانی بود. کم کم کتب دیگر علمی، داستان و ترجمه هم بدان افزوده شد. پسرهای روشن ضمیر بعد ها تغییر شغل دادند و به شیشه بری و ساختن و فروختن آیینه روی آوردند.
چند سال بعد از تاسیس کتابفروشی روشن ضمیر یک کتابفروشی بزرگ دیگر در سبزوار تاسیس شد که موسس آن مرحوم حسین مجمع الصنایع به مشارکت مرحوم میرزا سلیمان صبوری بود.
اولین چاپخانه در سبزوار همراه با این کتابفروشی و توسط مجمع در جوار کتابفروشی دایر شد که به چاپ و نشر کتاب اشتغال داشت. این کتابفروشی تا سال 1332 دایر و محل اجتماع جوانان و روشنفکران بود.
در قضیه 28 مرداد 32 مانند بسیاری از اماکن دیگر، این کتابفروشی هم غارت شد. کمتر از نصف روز تمام دستگاه ها ی چاپ در هم شکسته و به بیرون ریخته شد و همه کتب خطی و چاپی به یغمارفت.
مجمع بعد از این حادثه با ناراحتی به گرگان رفت و شغل دیگری انتخاب کرد و حدود سی سال به سبزوار نیامد بعد از چند سال اقامت در گرگان به تهران رفت و همراه با فخرالدین حجازی انتشارات بعثت را راه اندازی نمود و تا آخر عمر در همین شغل باقی ماند.
بعد از این دو کتابفروشی قدیمی چند کتابفروشی دیگر در سبزوار قدیمی‌ ترند. : کتابفروشی های امینی، نقیبی، تاری زاده، رادفر ( اسراری)، نبئی، ابراهیمی، خانزاده( دکتر شریعتی)، آزموده، پرنده طلایی و ... از حدود سال 1347 به این طرف کتابفروشی های سبزوار رو به تزاید نهاد.
 اما متاسفانه برخی از این ها به دلیل مشکلات معیشتی و اجتماعی به لوازم التحریر فروشی و فروش کتب دانشگاهی روی آوردند.[1]

--------------------------------------------------------------------------------[1]منبع: کتابفروشی، به خواستاری ایرج افشار با همکاری عبد الحسین آذرنگ و دیگران، تهران، شهاب ثاقب، 1383 ،مقاله حسن مروجی، کتابفروشی های سبزوار، ص 591. این کتاب به مناسبت سالگرد بابک افشار منتشر شده است./روزنه

اس ام اس های جدید باحال ضد پسر دی 93

 اس ام اس های جدید باحال ضد پسر دی 93
تک دختر
یه سوال فنی:
این پسرایی که ابرو ورمیدارن و آرایش میکنن و ساپورت میپوشن
میتونن سبزی هم خوب پاک کنن؟؟
اگه بعله که بیان من براشون شوهر مناسب سراغ دارم
بچه هم از پرورشگاه براشون میاریم چون فقط حامله نمیشن انگار!!!!!
.
.
الان دیگه دخترا لازم نیست از خواهر یا دختر دیگه لوازم آرایش قرض بگیرن!!!
چون میتونن از مال داداشاشونن استفاده کنن!!!!!!
.
.
روایت داریم الان یه سری دخترا  تو شبکه های اجتماعی عضو هستن
که هر عکسشون 700تا لایک میخوره.!!!!!
از اتاق فرمان اشاره میکنن  اشتباه شده
مورد پسر بوده........!!!!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
میگن جدیدا با آهنگ " خوشگلا باید برقصن " فقط آقایون بلند میشن و قر میدن
اون وسط کلی ناز و کرشمه هم میان که دل آدم قنج میره
.
.
قبلنا تو کوچه خیابون اعلامیه میزدن به یک خانم برای منشی و بازار یابی و....نیازمندیم
الان دیگه میزنن به یک آقای خوجمل نیازمندیم
.
.
باید احکام دین مطابق با زمان تفسیر بشه
و الان یکی از ویژگی های وقوع آخر زمان این میشه:
"پسر با شلوار قرمز تنگ و تیشرت سبز و کفش طورتی" مواظب باشید!!!!
.
.
دیروز تو خیابون یه پسری  رو دیدم ولی به چشم خواهری زن خوبی میومد!!!
الان موندم برم خواستگاریش یا نه؟؟؟
خخخخخ
.
.
مورد داشتیم پسره از بس جزه هاشو خوشگل و چند رنگ نوشته که براش خواستگار اومده!!!!!
.
.
دوستم گفت من از لوس شدن پسرا اینقدر بدم میاد که نگو و......
فرداش یه پروفایل دختر ساختم رفتم بهش  پیام دادم گفتم بیا دوست شیم و...
پس فرداش که رفتم نت دیدم برام نوشته:
" سلام عجقم خیلی نایسی زندگی منی بوج تن منو بیا بپل بغلم........."
حالم بهم خورد اوق........
.
.
آقا پسر
بابا شما خوشگل
شما جذاب
شما بدنت بدون مو
شما خوش هیکل
شما شیک پوش
دلیل نداره که سردت نباشه
زیر برف و بارون با زیر پیرهن میایی بیرون که چی؟
.
.
مورد داشتیم پسره از بس آرایش کرده و لوس حرف میزده که پارک دوبل هم یادش رفته ..!!
بگذریم از اینکه با سرعت 30تا رفته تو بلوار....!!!!
.
.
مرد آیندت ابروهاشو شیطونی ورنداشته باشه صلوات
.
.
این یک گفتوگوی عاشقانه است؟
دختر: دوست دارم
پسر : اما من ندارم
دختر : اما من بدون تو نمیتونم
پسر : مگه من چی دارم؟ مگه من کی ام ؟ چرا نمیتونی مرا فراموش کنی؟
دختر : تو.... تو.... همون خره ی که منم خر کرد..!!!!
.
.
مورد داشتیم زن و شوهر خواستن طلاق بگیرن و علت درگیری این بوده:
"مرده با زنش سر اینکه ابروهای کی خوشگل تر ورداشته شده دعواشون شده"
.
.
مورد داشتیم استاد سر کلاس گفته: دخترا یه سمت و پسرا یه سمت دیگه
بعد چندتایی از آقایون رو ردیف اول بانوان قرار داده...!!!!
.
.
تو مغازه دختره به فروشنده گفت:
50 تومن؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!
چه خبره اقا مغازه بغلیتون میده 15 تومن!!
صاحب مغازه هم عصبانی میشه و زنگ میزنه مغازه بغلی میگه :
مَـمَـد باز دختر خوشگل دیدی ر*ـــدی تو قیمتا.!!!
.
.
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺗﻮﻟﻪ ﺳﮕﻪ ﻣﻦ ﻛﻴﻪ؟
ﮐﻠﯽ ﭘﺴﺮ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﺍﭖ ﻫﺎﺍﺍﭖ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
ﺭﻭﯾﻪ ﺻﺤﺒﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮎ ﻧﻮﺷﺘﻪ : ﻣﻦ ﭘﺎﮐﻮﺗﺎﻡ ...
ﻣﻦ ﭘﺎ ﮐﻮﺗﺎﻡ.. ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏﮐﻦ
.
.
پسره پست گذاشته :
یه نفر اومده تو دل من …
منم نوشتم :
داداش حامله ای؟ … مبارکاااا …
به نظرتون چرا بلاکم کرد ؟؟؟
مردم اعصاب ندارناااا ،
خب واسه حاملگی بده عصبی بودن دیگه
.
.
ﺗﻮ ﺧﺎﺭﺝ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮﺍ ﭼﺸﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﭼﻦ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ :
ﺳﯿﻨﻪ ﺳﭙﺮ
ﻧﮕﺎﻩ ﺟﺬﺍﺏ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮊﮐﻮﻧﺪ
ﺁﺳﺘﯿﻨﺎ ﺑﺎﻻ
ﻗﺪﻡ ﻫﺎ ﺷﻤﺮﺩﻩ
 
ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ :
ﺍﺣﻤﺪ ﻣﯿﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭ ﮐﻠﻪ ﺭﻓﯿﻘﺶ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﺘﮏ ﮐﺎﺭﯼ ﻭ ﺷﻮﺧﯽ
ﺧﺮﮐﯽ ﻭ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﺷﻢ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﺱ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﻧﮕﺎﺵ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﯾﺎ ﻧﻪ؟!!؟!؟!؟
.
.
آهـــای دختر خانمی که ابرو برداشتن پسرا رو مسخره میکنی !
آره با شمام !
تا حالا ریز رقصیدنشونو دیدی؟؟
شبیه پنگوئن فلجه که سرما خورده ...
اونم مسخره کنید خیلی باحاله ..!!!
.
.
به سلامتی پسرا دست و جیغ و هورا..
.
.
.
.
.
.
.
هــــوی پسرا رو گفتم نه ابرو خوشگلا...!!!!!!!!
.
.
دخدره استاتوس زده گوشمو دوتا سوراخ جدید کردم دارم از دردش میمیرم!
یه پسره کامنت گذاشته منم این درد رو کشیدم می فهمم
هیچی دیگه 2 ساعته دارم دنبال وسایل خودسوزی میگردم
.
.
دختره پست زده و تهش نوشته " just4u "
هیچی دیگه نمیدونم چرا 65هزار و 500 نفر از پسرا به خودشون گرفتن..!!!
منبع : سیتی فان

ترکیدگی اسپری باعث آتش سوزی مغازه شد

به گزارش مجله خبری سیرجان ،یک باب مغازه توزیع لوازم آرایشی در سیرجان بر اثر بی احتیاطی طعمه حریق شد.

این حادثه روز سه شنبه در خیابان شهرک رزمندگان روی داد.

کارشناسان آتش نشانی سیرجان علت حادثه را سقوط کپسول اسپری و قرا گرفتن بر روی بخاری روشن در مغازه و ترکیدگی آن اعلام کردند.

تمامی اجناس این مغازه به علت اشتعال مواد آرایشی و بهداشتی در آتش سوخت.

افزایش طول عمر با خرید بیشتر

خرید بیشتر = طول عمر بیشتر

پژوهش جدید محققان استرالیایی نشان داد افرادی که به خرید علاقه زیادی داشته و روزانه زمانی را به آن اختصاص می‌دهند، نسبت به افرادی که تنها یکبار در هفته این کار را انجام می‌دهند از طول عمر بیشتری برخوردارند.

http://www.kelishe.com/wp-content/uploads/2013/12/with-the-purchase-of-your-lifetime-may-increase.jpg


جنین ویلز از دانشگاه آوکلند با بررسی حدود 2000 سالمند تایوانی اظهار کرد افرادی که زود به زود به خرید می‌روند، به احتمال زیاد از ارتباطات اجتماعی زیادی برخوردارند که آن هم به شدت با رفاه مرتبط است.
این در حالیست که جولیانا ماسولت از دانشگاه ماسی بر این باور است که مزیت دیگر خرید بیشتر می‌تواند در فعالیت فیزیکی راه رفتن از یک مغازه به مغازه دیگر نهفته باشد.

این پژوهش در مجله Epidemiology and Community Health منتشر شده است.