همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

مربیان مس به که پاسخگو هستند؟! چه کسی از مس به مردم پاسخ می دهد؟!

از سوراخی که صد بار گزیده شدیم

شاید حالا که هنوز بعد از نزدیک به دو سال رخت سیاه را از تنمان خارج نکرده ایم و پرچم نارنجی مس را هنوز به صورت نیمه افراشته می بینیم و از عزای نتایجش همچنان خون به دل خود می کنیم و از نگاه به جایگاهش دق و شرم را با هم هجی می نمائیم بازهم راحت ترین کار این باشد که در اوج غصه ها رو به ماورا الطبیعه بیاوریم و از نفرینی بگوئیم که پشت سر مس مانده است و درصدد باشیم که بهترین جادوگران را برای طلسم شکنی برای این تیم استخدام کنیم.....

matlab asli.jpg

این حرف خنده دار البته کاملا منطقی است و مس به نفرینی دچار شده است که نه توسط دم مارمولک و شاخ بز هندی که به بوسیله خودمان به صورت خود خواسته دامن این تیم را گرفته است. طلسمی که نه با پارچه و دخیل که با دستان و تفکر خودمان برای این تیم بسته شده است و خودمان باید کمر همت به شکستن آن کنیم نه اجی مجی های گفته شده در اطاق های تاریک....طلسم مس همان سوراخی است که سال هاست دست خود را درون آن می کنیم تا گزیده شویم و درست مثل آدم های مازوخیست ظاهرا از این رنج لذت می بریم که همچنان دست خود را تا بازو در این سوراخ فرو می کنیم تا بازهم گزیده شویم.

داستان اصلا موضوع پیچیده ای نیست و یک صورت مسئله خیلی ساده دارد و آن اینکه خرد جمعی در مس تبدیل به یک فحش ناموس شده است که ظاهرا از آن به شدت گریزان هستیم. مس سال هاست به تفکر فرد گرایی خود می بازد. تفکری که حاصلش در همه این سال ها چیزی جز در جا زدن که نه در جا فرو رفتن برای مس بوده است تا جایی که راه نفس این باشگاه و در راس آن تیم فوتبالش را می بندد.

نگاهی به پنج سال گذشته کنیم....هیچ کمیته فنی ولو کشکی را هم نمی توانیم در یک مدت زمانه مثلا سه ماهه در باشگاه مس ببینیم. در همه این سال ها تصمیمات در باشگاه یا از اطاق رئیس هیات مدیره در تهران خارج شده است و یا مدیر عامل و یا در بهترین شرایط که دردصدد بودند تصمیمات به صورتی فنی تر اتخاذ شود و زمینه موفقیت برای تیم فوتبال بیشتر فراهم شود، از اطاق کادر فنی تیم فوتبال بیرون می آمد....اما نتیجه در همه این سال ها گران ترین تصمیمات با کمترین بازدهی بوده است....

تا دو سال قبل تصمیمات به نوعی کاملا دیکتاتورانه در مس اتخاذ می شد. مدیر عامل شرکت مس یا رئیس هیات مدیره و یا مدیر عامل به تنهایی تصمیم می گرفت و خودش با یک باریکلا به تصمیمش برای اجرایی شدنش صلوات می فرستاد. هواداران مس در زمان مدیریت داوری، شهبازی، پوستین دوز و... این موضوع را خیلی خوب به یاد دارند... اما در یک سال گذشته مدیران عامل تصمیمات را به صورت دموکراتیک تر اتخاذ کردند و درصدد بودند که این تصمیم گیری ها بیشتر جنبه فنی داشته باشد. در سال قبل که مس در نیم فصل اول لیگ برتر کاملا آچمز شده بود و از قعر جدول هیچ راه فراری به خود نمی دید، دست به دامن کسی شد که فکر می کرد قرار است فرشته نجاتش باشد. باشگاه مس به سرمربی انتخابی خود یعنی پرویز مظلومی اعتمادی حتی فراتر از قد خود می کند تا او راه نجات تیم را پیدا کند. باشگاه به مظلومی اعلام می کند برای نجات تیم همه امکانات را برایش فراهم می کند و این مربی از خدا خواسته بدترین تصمیمات را برای تیم فوتبال مس می گیرد.

از جذب شیث رضایی که خودش آخرین بازی خود را قبل از آمدن به مس به یاد نمی آورد تا جذب بازیکن درجه چهار برزیلی و ارایه بدترین برنامه تمرینی و بدترین نمایش در زمین بازی.... در همان زمان کاملا هویدا شد که یک جای کار لنگ می زند. هرچند اکبر ایرانمنش با نوع مدیریتی خود مظلومی را بازخواست می کرد اما کاملا مشخص بود نبود یک کمیته فنی کارآمد با حضور افرادی که راهکار جدی و عملی برای نجات تیم داشته باشند سبب شده است که عرصه برای جولان دادن مظلومی باز باشد. همین عرصه باز سبب می شد که او به هیچکس هم پاسخگو نباشد. شاید اگر باشگاه مس در همان زمان کمیته فنی قوی با نظرات کارشناسی شده داشت اصلا مظلومی به کرمان نمی آمد و یا اگر می آمد تا این حد برای در آستین گذاشتن کرمانی ها فضا نداشت....!

ایرانمنش در روزهای آخر مدیریت خود در باشگاه مس به وجود این خلاء در باشگاه پی برده بود و برای همین هم کمیته فنی باشگاه را تشکیل داد که حاصل آن انتخاب بگوویچ برای هدایت مس بود. هرچند در آن زمان این تصمیم، ایرانمنش را که هنوز مدیر عامل باشگاه بود بیشتر تحت فشار قرار داد اما مدیر وقت مسی ها با صراحت اعلام کرده بود که این تصمیم کمیته فنی باشگاه بوده است که آن ها دلایل کارشناسانه خود را داشته اند و بگوویچ باید به آن ها پاسخ دهد و همین کمیته هم باید پاسخگوی مردم باشد.....

اما این کمیته هنوز در باشگاه جا نیافتاده بود که بازهم در مدیریت باشگاه مس تغییرات انجام گرفت و مدیر عامل جدیدی برای باشگاه می آید. با حضور نژادزمانی در راس باشگاه که ظاهرا به تصمیمات این کمیته اعتقادی نداشت او جانب نظرات مردم و دیگر کارشناسان را گرفت و میثاقیان را جانشین بگوویچ کرد. این کمیته فنی خیلی زود مجددا از باشگاه مس فاکتور گرفته می شود و نژادزمانی هم همانند ایرانمنش برای نجات تیمش و بازگشت به لیگ برتر خیلی صادقانه این بار به جای مظلومی به میثاقیان اعتمادی فراتر از قواره های لازم می کند. البته که تفاوت میثاقیان با مظلومی هم در این بود که این مربی خیلی صادقانه تر برای مس تلاش کرد و انصافا تیم خوبی را هم برای مس در لیگ یک در نظر داشت اما بدشانسی های مس در زمان این مربی که با محروم و مصدوم شدن بازیکنان همراه شد سبب شد که دست میثاقیان در این تیم حسابی بسته شود.

اما آنچه که مهم است نه بدشانسی های مس، که صورت مسئله اشتباه در باشگاه مس بوده است و آن اینکه همچنان علاقه دارد از یک سوراخ بازهم گزیده شود. میثاقیان هم در تصمیم گیری هایش کم اشتباه نکرد کما اینکه خود او رسما بابت جذب برخی بازیکنان در کنفرانس مطبوعاتی اش عذر خواهی کرد. هرچند میثاقیان هر هفته و در پایان هر بازی مس از هواداران مس بابت نتیجه نگرفتن عذرخواهی می کند و وعده صعود در آخر فصل را می دهد اما از نظر فنی و کارشناسی شده چه کسی در باشگاه مس از میثاقیان پاسخ می خواهد؟! اگر میثاقیان با نظر یک کمیته فنی انتخاب می شد قطعا با این کمیته هماهنگی بیشتری داشت و قطعا در این صورت میزان خطای تصمیم گیری های اتخاذ شده در تیم فوتبال مس هم کاهش پیدا می کرد.

روزی که هواداران مس علیه نژادزمانی در ورزشگاه شعار دادند و او را بی کفایت خطاب می کردند می بایست به یاد بیاورند که مدیر عامل مسی ها تصمیماتش را بر اساس میل و نظرات آن ها اتخاذ کرد. انتخاب میثاقیان برای مس و بستن تیمی باب میل آن ها با نفرات دلخواه آن ها همه اقداماتی بود که بر اساس میل هواداران و اکثریت کارشناسان فوتبال در کرمان انجام شد اما در نهایت شخص نژادزمانی توسط همین افراد متهم شد. حالا در نظر بگیریم که تصمیمات توسط خرد جمعی در باشگاه مس اتخاذ می شد و شاید خیلی باب میل هواداران و اکثریت دیگر کارشناسان در زمان اتخاذ نبود ولی امروز سبب می شد که مس درصدر جدول گروهش باشد.... قطعا منتقدان سفت و سخت دیروز، تبدیل به احسنت گویان امروز بودند و هواداران هم با نتایج مس قطعا راضی تر بودند تا عملی شدن تصمیمات آن ها ولی نتیجه نگرفتن مس در پی آن.

باید قبول کنیم که تصمیمات کارشناسی در زمان اتخاذ شاید باب میل قاطبه مردم نباشد اما قطعا درصد خطا و ریسکش در آینده کمتر است. ضمن اینکه میزان پاسخگویی هم در این فضا بیشتر می شود. زمانی که تصمیمی با خرد جمعی اتخاذ شود خیلی راحت تر می شود درباره چرایی آن از عوامل تصمیم گیر سوال کرد و آن ها را به چالش کشید و راه حل نجات و به قولی پلان بی را پیدا کرد اما زمانی که تصمیمات بیشتر فردی باشند و یا اینکه بیشتر برای رضای خاطر مردم گرفته شده باشد تا در نظر گرفتن نکات فنی و کارشناسی شده، زمانی که عوامل برای موفقیت این گونه تصمیمات فراهم نشود، ضمن اینکه فشارها بابت تبعات آن بیشتر می شود و همه تقصیرها به گردن یک نفر می افتد، راه حل و نجات از بحران آن نیز به شدت مشکل می شود و فضا به ان حد سنگین می گردد که نجات از آن سخت ترین کار ممکن می شود. درست همانند فضایی که در این دو سال اخیر در باشگاه مس حاکم شد....

باید قبول کنیم که در همه این سال ها خرد جمعی و کمیته فنی در باشگاه مس اصلا نبوده است و این همان طلسم شومی است که امروز تیم فوتبال مس را سیاه بخت کرده است. تصمیمات عمدتا بر پایه فردی اتخاذ می شود و همین سبب می گردد که در مواقع بحران، نجات از آن و پاسخگویی برایش سخت ترین کار ممکن شود.....

زمانی که صحبت از ساختار سازی مجدد در باشگاه مس می شد یکی از فاکتورها و آیتم های مهم احیای همین کمیته فنی قوی بود که متاسفانه علی رغم پرداخت هزینه معنوی شرکت در لیگ یک، در این فصل هم اتفاق جدیدی در این زمینه در باشگاه مس رخ نداد و در باشگاه همچنان بر همان پاشنه چرخید....این طلسم شوم مس از اطاق جادوگران نیامده است....بلکه از سوراخی است که دوست داریم صد باره از آن گزیده شویم.....کارشناسان خبره ام و خرد جمعی کارسازم آرزوست..... 

کشتی آزاد جوانان عمومی انتخابی خوزستان

اسامی داوران و کادر اجرائی مشخص شد

به گزارش اخبار کشتی اندیمشک و به نقل از هیأت کشتی خوزستان ، اعضای کادر اجرایی و داوران رقابتهای کشتی آزاد جوانان عمومی انتخابی باشگاههای خوزستان ((گرامیداشت نهم دی ماه روز بصیرت و میثاق امت با ولایت)) که طی روزهای 7 تا 8 دی ماه در خانه کشتی شماره یک اهواز برگزار خواهد شد به شرح ذیل معرفی شدند :

 

1-دزفول : مهدی بشیرزاده ،علیرضا شاه آبادی و بنیامین جمشیدیان فر(داور) حسین پورلباف (مسئول جدول)سیدمجید عظیمی فر (پزشکیار) .

 

2خرمشهر : بهروز زاده هندیجانی (هیئت ژوری)محسن جلیلیان(داور).

 

3-آبادان :میلاد قلاوند (داور).

 

4- اندیمشک: مهدی قیطاسی (داور).

 

5-امیدیه : امین تادین (داور).

 

6-شوشتر: محمد سوخته زاده(داور).

 

7-بهبهان : علی همت و حمید ابوعلی (داور).

 

7-اهواز :اردوان صاحب (سرپرست فنی)محمدامین کجباف والا (سرپرست مسابقات)مجتبی کبابی (مسئول کمیته آموزش) فتح اله سبزواری (جدول نویس) حسین سرلک و محسن همایی حداد(داور)کریم عسکرنیا (مسئول امور فرهنگی)امید محمدی - جلال حبیبی(کمیته اجرایی)حسین چوپان (تدارکات) جمال حمیدی - کوروش کهزاد(سمعی بصری)خدامراد مهدی پور(گوینده) بهرام ترابی زاده (مدیر خانه کشتی شماره یک اهواز).

رئیس کمیته فنی هیئت عالی نظارت از ارتقاء تعداد اعضای رسمی مجمع عالی جوانان ایران خبر داد . آقای موسوی گفت : با توجه به انصراف آقای حسین قدسی و ارتقای این میزان از 4 به 8 نفر براین اساس : مجتبی سامیر ،سعید سیفی علمی ،صبا رامینه ،عبدالرحمن براهویی ،علی آسترکی ،سمیه حسین پور ،الهه روشنی زاده تا کنون مورد تأیید کمیته فنی هیئت عالی نظارت راهبردی جوانان قرار گرفته اند همچنین آقای موسوی گفت : نفر هشتم توسط دبیرکل مجمع عالی جوانان متعاقبا اعلام میگردد .

نهرودی نشان داد کاربلد است

اسامی نفرات دعوت شده به اردوی تیم ملی با بیست شش بوکسور جهت انتخابی در اردوی تیم ملی بوکس منتشر شد

این بوکسورها که از سراسر استان های کشور انتخاب شده بودند نشان از ان داشت که کمیته فنی و در راس ان مشاور عالی فنی فدراسیون جناب اقای نهرودی فردی کاربلد و با تجربه در امر بوکس است در این لیست که حاصل نتایج قهرمان کشوری است اکثر بوکسرهای فنی به دور از مقام حاصل از قهرمان کشوری انتخاب شده اند این نکته خود نشان از درایت اقای نهرودی و کمیته فنی بوکس کشور ر ا دارد لذا با توجه به تک حذفی بودن مسابقات ممکن است یک بوکسور فنی در شب دوم وسوم مسابقات به نفر اول بازی را واگذار کند اما لایق دعوت شدن به اردوی تیم ملی و محک خوردن جهت حتی پوشیدن پیراهن تیم ملی را داشته باشد که در سالهای پیشین این کار کمتر صورت میپذیرفت

 

شهرداری اردبیل داوطلب سقوط؛

کسی هست پاسخگو باشد!

هادی صباغی: نوشتیم. هشدار دادیم. دلمان نمی آمد منفی بگوییم ولی آنچه می دیدیم 5 ماه قبل، امروز را کاملا نشان می داد. داد زدیم. التماس کردیم. اما آقایان سفسطه بافتند. گفتند چون دیگر سمتی در باشگاه ندارد زورش میاید ببیند تیم ما دارد برای دسته اول آماده می شود. هرچه داد زدیم آقایان این تیم در قواره دسته اول نیست. نه مربیش، نه کادرش، نه کادر سرپرستی اش، نه بعضی بازیکنانش نه نحوه آماده سازی اش نه ...

اما بجای اینکه واقعیت را ببینند، فحش مان دادند و تهدیدمان کردند. عده ای نان به نرخ روز خور هم شدند فدایی و اینجا و آنجا مصاحبه کردند که به به چه تیمی چه مربیی چه بازیکنی و چه ... آدم گرفتند تا روی سکو داد بزنند و شعار بدهند که مهندسه... مربیه... آفرین و به به و ...   

نمی دانم امروز چه باید بنویسم. من ورزشی نویس هم مقصرم. آنجا که باید می نوشتم اما احتیاط کردم. گفتند این تیم اگر نتیجه نگیرد به گردن تو می اندازند. بهتر است فعلا سکوت کنی و من و من ها هم سکوت کردیم و منتظر شدیم. اما ما هم مقصرم.

شهرداری اردبیل فانوس سقوط را خیلی زود در دست گرفت. تا زمان نگارش این مطلب، 9 بازی 9 امتیاز و رده 11 جدول! چه کسی پاسخگوست. مهندسی که دیگر نیست؟ کمیته فنی ای که به همه چیز شبیه بود جز کمیته فنی؟ مکتب پاسی که دیگر حتی پاسی ها هم قبولش ندارند و اصلا وجودی ندارد؟ سرمربی که قرار بود برود شمال با همسرش برای استراحت دوران بازنشستگی ولی به لطف دوستان گرمابه و گلستان، یهو از اردبیل سر درآورد؟ بنده خدا حق هم داشت. 200 میلیون کم پولی نیست برای یک پیرمرد...! آقایانی که سنگ شهرداری را به سینه زدند و تیم را مال خود دانستند و گفتند حالا که سفره ای پهن است چرا ما نباشیم و برای اولین بار در عمرشان قرارداد میلیونی بستند؟ چه کسی جواب تماشاگری را که در سردی سکوهای ورزشگاه پیر تختی نشست و چشم به مستطیل سبز دوخت تا شاید معجزه ای اتفاق بیافتد و شهرداری گلی بزند و او از جا بکند و شادی کند! خواهد داد؟ اما انصافا او هم قول نخورد. نه برد فریبنده جام حذفی مقابل تیم بی انگیزه صبا باطری که برای باخت به اردبیل آمده بود نه گل دقیقه 94 فجر سپاسی را که حتی کادر فنی شهرداری هم باورش نمی کردند، دوستداران فوتبال شهر را فریب نداد.

آقای مهندس کجاست؟ پشت کدام میز در دستگاه عریض و طویل شهرداری نشسته و چشم به دستپخت خود و دوستانش دوخته است؟ کمیته فنی کجاست تا سینه سپر کند و دم از مکتب پاس بزند؟ کجایند کسانیکه شهرداری را ارث پدری خود دانسته و دم از مالکیت آن میزدند؟ بیایید جواب اشک و حسرت تماشاگرانی را که به عشق فوتبال اردبیل و شهرداری، سردی سکوهای بتنی را بجان خریدند و آخر کار با سگرمه های درهم رفته راهی خانه شدند، بدهید.

آقای شهردار؛ شما هم مقصرید. آنجا که دیدید دارند به بیراهه می روند. دیدید اینکاره نیستند. همه مسئولیت ها را به گردن کس و کسانی انداختید که صبح مجری تصمیماتی بود که شب در فلان قهوه خانه و محفل خصوصی اتخاذ گردیده بود و با افتخار هم منم منم می کرد!!! آری آقای شهرداری شما هم مقصرید. سکوت کردید و نظاره گر شدید و سرنوشت 3 میلیارد پول بی زبان را بدست چند نفر کار نابلد سپردید تا بیایند و خرج کنند. و انصافا هم چه خرج کردنی!!! امروز باید پاسخگو باشید. زبانم لال شاید زور شما هم به ایشان نرسید!!!؟

شهرداری اردبیل 9 بازی انجام داده. دو برد که یکی برابر ضعیف ترین تیم لیگ یک در یزد که اتفاقا در هفته اول و با یک هفته تمرین پذیرای شهرداری اردبیل شد و دومی برابر تیم پر از مشکل فجرسپاسی آن هم با گل عجیب و غریب و خدادادی دقیقه 94 . 3 مساوی که یکی در زمین نساجی و دوتایش در اردبیل رقم خورد که بقول فوتبالی ها یعنی باخت خفیف. و 4 باخت یکی در خانه، سه تایش در زمین حریف. یعنی تیمی که امروز باید امروز حداقل 15 امتیاز از 9 بازی می داشت، تا منتظر سقوط نباشد، 9 امیتاز دارد و فانوس بدست گرفته.

آری؛ وقتی تفکرات تاریخ گذشته حاکم بر تصمیمات باشد. وقتی کار به دست افرادی بیافتد که به نیت همان سفره کزایی وارد کار شده اند. وقتی مربی تیم تعیین کند به چه کسی چقدر بدهید. وقتی فاصله قرارداد دو مدافع با هم بالای 40 میلیون باشد. وقتی حتی بازیکنان امیدش غیر بومی باشند در حالیکه شهرداری خود دریای بازیکنان امید مستعد و قابل عرضه است. وقتی مربی که قول 90 درصد بومی سازی بدهد و آخر سر از جمع 27 بازیکن تیم 17 نفر غیر بومی باشند. وقتی به نظرات و نقدها به دیده دشمنی نگاه شود. وقتی مسئولین تیم بجای نظارت بر روند حرکتی تیم، «حاج مهدی حاج مهدی» کنند و حلوا حلوایش کنند و او هم میدان را برای چاپاندن اسب مراد فراخ ببیند، آخرش این می شود که می بینید.

مخلص کلام؛ اینکه این تیم نه از نظر ساختار تیمی و نه از نظر ساختار فنی هیچ ندارد. نه تاکتیک خاصی برای نفرات فعلی دارد، نه نفر کافی برای اجرای تاکتیک های لازم برای رویارویی با حریفان می تواند داشته باشد. این تیم یک سرمایه سوزی به تمام معناست که حاصل تفکرات کسانی است که به این تیم به دیده فرصتی برای خود نمایی در حوزه مدیریت نگاه کردند و یا به دیده سفره ای پهن شده...

بالاخره آنچه امروز دیده می شود جز افسوس برای دوستداران فوتبال شهر و استان و شرمساری به تمام معنا برای بانیانش نیست. فوتبال اردبیل با آن وضع هیئت فوتبال استانش که دستمایه غرور و خودخواهی عده ای تازه به میز رسیده شده و شهرداری که بازیچه دست عده ای دیگر میز ندیده، دارد آخرین نفسهایش را می کشد. نمی دانم می شود برای این تیم چکار کرد!؟ 13 بازی آینده باید برای این تیم حداقل 18 امتیاز داشته باشد تا شاید با حدود 25 امتیاز این تیم سقوط نکند. «حاج مهدی» کوله بارش را بست. پولش را بگیرد می رود دنبال ویلای شمال و زندگی خوشش. ما ماندیم و تیمی بیمار و علاقمندانی سرخورده! نمی دانم حتی «خوزه مورینیو» برای این تیم چه می تواند بکند؟ هرکه بیاید با سرنوشت و آبروی ورزشی و فوتبالی اش بازی خواهد کرد. چیزی شبیه معجزه باید. در غیر اینصورت باید گفت: لیگ یک خداحافظ...

آری؛ شهرداری فانوس بدست گرفته. فانوس سقوط. سفره اش مال بعضی ها و اشک و حسرتش مال دوستداران فوتبال. کاش بتوانم بگویم: خدایا؛ روا مدار دوباره برگردیم پایین. فوتبال اردبیل مستحق این نیست که هست. کمکش کن بماند. چون بازگشت به لیگ یک مثل سفر دور دنیاست از سالهای بعد. خدایا بخاطر عشق خالص و علاقه قلبی مردم دوست داشتنی اش، یک فرصت دیگر به فوتبال اردبیل بده. من و من ها بلد نبودیم قدر و ارزش و جایگاهش را بدانیم ولی این مردم عشقشان این تیم است و تعالی اش... آمین!