همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

رمان آهنگ دیدار فصل 4

http://up.vbiran.ir/uploads/39739140885324432506_secret_book.png

رمان آهنگ دیدار

نویسنده : صدیقه احمدی

فصل : 4

.......................................................................................

 «یادم نبود که نمی تونین قاضی باشین، تو کار وکالتین لابد.»
«نه. معلمم.»
ونوس نگاه عمیق و دقیقی به سر تا پای زن می اندازد و من نامه را با صدای مرتضی می خوانم: 
«خواهر ونوس سلام علیکم. خواهر نام آوران را خدمتتان فرستادم و از شما تقاضا دارم که یکی از اتاقهایتان را به ایشان اجاره بدهید خداوند خیر و برکت را همچنان در آن خانه پایدار کند.»
گوشۀ نامه را زیر دندان فشار می دهم و به خانم تازه وارد خیره می شوم و یادم به زمانی می آید که مرتضی پیشنهاد اجاره اتاقی از ونوس را به من هم داد.

اخطار ووتوصیه به نصب کنندگان بنر از طرف مردم و اهالی آستارا

اخطار به نصب کنندگان بنر از طرف و بنام   مردم و اهالی آستارا و لوندویل ...DARDNEWS.IR

اخطار ووتوصیه به نصب کنندگان بنر از طرف مردم و اهالی آستارا

بر ای مشاهده بنرها و تصاویر لطفا روی جمله بالا کلیک فرمایید..

 

بندر مرزی آستارا ... شهر بنر های ایران خوش آمدید....

منبعد افرادی که بنام مردم بنر و پرده تبریک و تشویق بزند و مشخص  نشود  در دردنیوز با عکس بنرها اطلاع رسانی خواهد شد..

 

قابل توجه مسئولان اجرایی و نظارت شهرستانی و استانی ...

 

1- جالب است  انتصاب مدیر بیمارستانی درست دم درب اوژانش استارا و بیمارستان زده شده ..سیمای  بیمارستان و اوزانش  طور ی شده است که هرجا می ماند بغیر از مکان مورد نظر

2- جالب تر از ا» این است که از نماینده بخاطر انتخاب مدیر بیمارستان و دیگر انتصابات تشکر  می شود افرادیکه چنین تقدیر را می نویسند یا سواد ندارنند یا یک بار قانون عادی و قانون اساسی در خصوص اختیارات نماینده و چگونگی انتصاب و مقانات را خبر ندارنند.. انتصاب روسا طبق قانون ربطی به نماینده مجلس ندارد و اگر نماینده هم اعمال نفوذ کند این خود تخلف نماینده از قوانین است که خودشان وضع کردند آیا نماینده مجلس که قانون گذاراست خودش  تخلف می کند در نصب ریس دخالت می کند..

3- جلوی اداره آموزش و پرورش  که الگویی آموزش جامعه است تا ورودی درب و حراست اداره  بنر چسپده شده   این دانش  آموزان و ارباب

رجوع از کجا رد بشود کلا افراد نا آشنا کاری دارنند از کجا بفهمند اینجا اداره است  و ازکجا وارد اداره شوند.. آیا این فرهنگ غلط از سوی اداره آموزش و پرورش کار درستی است در این شهرستان مرزی که اتباع خارجی از آنجا رد می شود و آیا مگر تلفن و تلفن همراه و اس مس نیست  یا روز نامه  نیست که تبریک بگویند باید درحتان  و درب اداره بنر نصب شود چه نیازی به بنر است ...  مگر مراسم معارف نیست در مراسم معارفه تبریک بگویند ..آیا بنر نویسندگان برای  مردم فقط اعلام می کنند فلانی  ریس شده است

 

 به فرماندار آستارا توصیه  می شود بعنوان ریس شورای اداری ... چون روسا می خواهند بدانند دستور بدهند یک برک حکم  انتصاب روسا را دربنر بزنند تا مردم بفهمند فلانی ریس شده اینقدر پول هدر نشود و آبروی شهرستان تامین شود....

 

 

 

 

 امروز در شهر گشت می زدم تعجب کردم.. اقای بهمن کاظم زاده که مدیر مسئول ماهنامه بهار گیلان است و در سطح استارا توزیع می شود با کمال تاسف دیدم یک بنر بزرگ زده برای تبریک مسئولی که در مر کز استان ریس شده و دوما جای تعجب است وقتی آقای کاظم زاده 24 ساعته با دکتر عبدلی پور است یار غار و گرمابه ایشان است  آیا نمی توانست تبریک را درماهنامه خودش بنویسید یا نمی توانست تبریک راشخصا به دکترعبدلپور بگوید مثل بقیه اگر وی می خواست تبریک بگوید می توانست در ماهنامه بنویسید یا شخصا بگوبد 24 ساعته با دکتر است..یا منظور وی این بوده که مردم بفهمدند دکترعبدلی پور ریس دررشت شده این  بجز این  به مردم اعلام کردن پیامی دیگری ندارد و مثل اینکه آقای کاظم زاده خود به این نتیجه رسیده است که بنر در استارا  از ماهنامه بهار بیشتر نفوذ دارد ..

من امروز به چند پرده نویس و بنر نویس مراجعه کردم ناشناس ... گفتند بابا ما چکار کنیم..ما هم باید نان بخوریم  هر کس ریس می شود یک نفر می آید 50 الی 60 بنر سفارش می دهد  بنام مردم یا اهالی و.. پولش را می دهد بما ربطی ندارد ما فقط پولمان را می خواهیم ..این عمل هم غیر قانونی نیست ...

 یا یکی از بنر نویس ها گفت ..خدا پدر فلانی را بیامرزد هفته دهها بنربنام ایشان در سطح شهر می زنند و هم ما بنر نویس ها نان می خوریم و پولش را یک نفر می دهد از طرف اهالی و .... و از یک طرف اجاره دهندگان میله  هم از اجاره و نصب نان می خورند و بمن گفت آقای حاجی فلانی  با این کار اشتغال زایی می کنند و کار بدی نیست خدایی از وقتی وی ..... شده نان ما در روغن است ...و داربست اجاره دهندگان و...و نصب کنندگان و افرادی هم استخدام شده از طرف داربست اجاره دهندگان تا کسی بنر ها و میله ها را تخریب یا نبرنند این هم چندنفر شبانروز استخدام می شوند...بنر فروش بمن شفارش کرد پی گیر موضوع نباشم چون نان خیلی سنگ می شود اگر بنر نویسی نباشد...

از بنر فروش سوال کردم آیا شده تا بحال برای تقدیر تشکر و .. فرد مورد نظر بغیر از یک نفر کسی دیگر بیاید از طرف مردم بنر شفارش کند یا جمعی از مردم بیایند پول بدهند گفت تا بحال سابقه نداشته است... و حتی تبریک به روسا یا دانش آموزان یا دانشجویان و.. را یک نفر می دهد و یک نفر پول می دهد همانند بنگاه و ما هم می نویسم..وی ادامه داد.. یک روز یک مسئولی جدید نصب شده مدتی پیش .. بنده خدایی آمد اتفاقا خبرنگاربود .. لیستی بمن د اد از شوراها و مردم آستارا و.. گفت بنر را  تبریک بنویس با این عکس  گفتم خیل ضایع است همه یک رنگ گفت شما پولت را بگیر از  شما فقط پولت را بگیر...

بیشتر بنر ها بدون مجوز شهرداری شبها در انبوه فراوان و حتی دهها بعضی موقع ها صدها درسطح شهرستان از طرف مردم استارا نصب می شود...

منبعد درد نیوز تبریک وتقدیر از مسئولان  و دیگر موارد  از سوی مردم وشورا نوشته شود جهت اطلاع رسانی عکس گرفته می شود تا مردم قضاوت کنند...

ای مسئول  ای پدر  و مادر وای خبرنگار .. ‌استارا یک دستگاه سی تی اسکن ساده ندارد و سالانه چندین نفر بخاطر  عدم وجود سی تی اسکن بخاطر عدم تشخیص پزشک کشته می شوند... پولها  بنر را جمع کنید یک دستگاه سی تی اسکن بخرید برای بیمارستان  و بخدا افرادی در آستارا زندگی می کنند خواستید معرفی می کنم پیرزن و پیر مرد فقط با دو ماه یکبار 50 تومان مستمری کیمته امداد زنده هستند حتی قدرت خرید نان خالی ندارد و قادر به خرید یک کیلو  گوشت درسال ندارنند و مریض های داریم در حال مرگ هستند به آنها کمک کنید این وظیفه دینی شماست..

جالب است مدتی پیش بنری از یکی پزشکان‌استارا دیدم که بخاطر کمک و مساعدت به  ورزشکاران  دهها بنر برایش زده بودند از این پزشک تشکر کرده بودند..من پرس و جو کردم.. این اقای .. می خواهد کانیدا مجلس شود بجای اینکه در بهداشت  برود بیماران را ویزیت کند یک مسئولیت دارد که به پزشکی ربطی ندارد و کارسیاسی می کند ... سوالم از این پزشک آن است .. من خبر دارم که میلیونها تومان خیرات می کنی اولا از کجا آوردی که خیرات می کنی ... دوما : من حساب کردم کمک های بلاعوضی که بعنوان خیر کردند به افراد معلوم الحال و... با این پولها می توانستید دو دستگاه سی تی اسکن بخرید

 اگر کارتان بخاطر رضایی خداست در رشته و جایگاه خودتان نیاز مبرم به خیر است بیمارتسان استارا سی تی اسکن ندارد  و بجای تبلیغات دانتخاباتی بروید روستاها یا همین اوژانش با ویزیت دولتی مردم را مداوا کنید ...

یا متاسفانه می بینم سطح علمی دانش آموزان استارا پایین آمده بعضی معلمان مدارس خود را کردند بنگاه سیاسی کاندیدا خاص .. دیگر بقیه را در خصوص امتحان و.. نمی گوییم... ساعت اداری نشست های سیاسی و انتخاباتی برا کاندیدا وش ب ها جلسات برای کاندیدا روز دیر به سر کارمی روید.. مگر شما از بیت الما حقوق نمی گیریدو.. یا جلسات فتنه گران یا اصلاح طلب های تندرو گیلان در یکی از مدارس آ ستارا بئژدون اجازه قانون تشکیل جلسه می دهند.. ای کاش مسئولان نظارتی بیشتر به این طور معلمین نظارت کنند و اگر می خواهید فعالیت برای کسی بکنید در ساعات غیر اداری ...مگر معلم کم مقامی است شغل معلمی شغل انبیا ست و به نعمت نظام مقدس بالاترین حقوق را معلمین می گیرند  و تعطیلات متعدد سالی و تحصلی و تعطیلات تابستان و...باید در‌آن دنیا جوابگو باشید...

 برادر خبرنگار شما که روشنفکر با سواد هستید شما چرا بازیچه بنر نویسی شدید...

 دکتر محمد علی هالوDARDNEWS.IR

 

زندگی دوستم ...

امروز با دوستم رفتم پیاده روی

بعد از کمی راه رفتن تصمیم گرفتیم قدمی هم در پارک بزنیم

سر یه دوراهی در پارک رو به یک سمت مکث کرد و سکوت ...

بهش گفتم چیه اگه دوست داری از این سمت بریم خوب بریم

بدون اینکه منظر جوابش بشم رفتم چند قدمی که جلو رفتیم

شروع کرد به گفتن ...

دوستم زن رنج کشیده ای هست

یه زن 36 ساله با 2 فرزند 20 ساله و 10 ساله

شوهرش سالها اعتیاد داشته

والان 6 سالی هست که ترک کرده...

برام گفت این خونه رو میبینی که دریچه اش بازه(خونه ای پشت پارک)

من وقتی بچه اولم حدود 8 ساله بود 8 ماه با شوهرم قهر کردم

به نیت طلاق اومدم خونه مامانم که روبرو همین پارک بود

روزها میومدم تو این پارک و قدم میزدم و فکر میکردم و گاهی گریه و صحبت با خدا...

در این خونه  دریچه ای که بازه آشپزخونه  هست

 زنی رو میدیدم که مشغول کاره

با خودم میگفتم خدایا یعنی میشه منم روزی صاحب یه خونه بشم یه آشپزخونه مستقل که اختیارش از خودم باشه

خونه ای که توش یه تلوزیون داشته باشم

صدای تلوزیونم از خونه بره بیرون .بچه ام از مدرسه بیاد بشینه کارتون ببینه

گفت آخه ما تو یه اتاق اجاره ای که بخشی از خونه مردم بود اونم تو پایین شهر زندگی میکردیم به جز اون اتاق بقیه چیزها رو با ساکنین دیگه مشترک بودیم

و وقتی قهر بودم تو اون 8 ماه که خونه مامانم بودم گاهی داداشام بچه ام رو میزدن

طوری که بعد 8 ماه گفتم  زندگی با همون مرد معتاد بهتر از زندگی تو این خونه هست!!!

و یه روز از خونه زدم بیرون و اول رفتم حرم آستونه

دعا کردم گفتم خدایا من دارم میرم که زندگی کنم و دست خالی برم نگردون و...

رفتم خونه خواهر شوهرم .چون خودمون خونه و زندگیی نداشتیم که من بخوام برگردم خونه خودم

گفت رفتم خواهرشوهرم با روی باز ازم استقبال کرد و زنگ زد شوهرمم اومد و از دیدنم خوشحال شد

و رفتیم خونه پدر شوهرم...

به لطف خدا روز سوم شوهرم رفت سرکار ...یه جا کارگری میکرد

خودمم تصادفی کرده بودم که 2 میلیون تومن پول دیه بهم داده بودن

و بعد چند روز با همون پول یه سویت زیرزمین اجاره کردیم

گفت اون سوییت برام مثل یک قصر بود و چقدر خوشحال بودم که تونستیم یه جا رو مستقل واسه خودمون اجاره کنیم اما به جز یه گاز و یخچال سه شعله و یه کمد هیچ اسباب دیگه ای نداشتیم .حتی فرش که من با خودم میگفتم حالا رو چی بشینیم

و صاحبخونه گفته خانوم قصه نخور چادرت رو پهن کن بشین !!!

همون ماه شوهرم به لطف خدا یه فرش و یه تلوزیون گرفت و کم کم اسبابمون رو تکمیل کردیم

تا روزی که یک موتور خرید

میگفت خوشحالیم از خرید موتور وصف نشدنی بود طوری که روزی چند بار بهش سر میزدم مبادا بزدنش

و سال بعد که یه پیکان 46 خریدن 800 هزار تومن

میگفت اون روز با تمام وجودم احساس ثروتمند بودن میکردم

اینکه ما هم ماشین خریدیم

و چقدرررررررر زمانی که سوار همون پیکان قراضه میشده شاد و خوشحال بوده

خلاصه که خدا حسابی هواشونو داشته طوری که سال به سال تونستن جای بهتری رو اجاره کنن و اسباب و اثاثیه بهتری بخرن و صاحب یه بچه دیگه هم شدن و وقتی اون بچه 3 ساله میشه شوهرش با کمک کلاس های ان*ای کاملا ترک میکنه و پاک میشه

تا الان که به لطف خدا یه خونه مسکن مهر دارن که وقتی میگفت خونه مسکن مهر داریم واسه خدا بوس فرستاد دوستم و گفت خداروشکر که پولی بوده که بتونیم اقساطش رو بدیم

الان شوهرش یه کارگاه واسه خودش داره با 2 تا منشی

خیلی خوشحال بود شوهرش تو مقامی هست که منشی داره!!

یه پراید مدل بالا دارن

و این دوستم پس از سالها یه لا قبا بودن(یعنی همیشه فقط یه دست لباس داشت یه کفش یه مانتو و ..) امسال با تشویق من کلی واسه خودش بوت و پالتو و شال و .. خرید و چقدرررررررررر شاد و خوشحال و قدرشناس و شاکر خداوند بود و هست

خیلی براش خوشحالم

دوست خیلی خوبیه برای من

چون باعث میشه با دید زیباتری به داشته هام نگاه کنم

بوسسسسسس برای خدای مهربون

مستربین های وطنی!

یادم هست مستربین در یکی از کمدی هایش، با استفاده از ماشین زمان بخش هایی از تاریخ انگلستان را دست کاری می کند. در یکی از ماجراها با رفتن به چند قرن قبل شکسپیر را ملاقات می کند و با دادن خودکارش به او از او میخواهد در قبالش نمایش نامه هملت و مجموعه ای از نوشته هایش را به او بدهد. شکسپیر ابله فیلم هم برای اینکه از شر دوات و قلم خلاص شود و با معجزه ای مثل خودکار مدرن راحت تر بنویسد تمام شاهکارهایش را به مستر بین می دهد. وقتی مستر بین به تاریخ حال برمی گردد می بیند در انگلستان هیچ کس انگلیسی حرف نمی زند!
فکر کنید سعدی به ازای یک خودکار، بوستان و گلستانش را می بخشید به یک مستربین!
یا فرض کنید ابن سینا وقتی خیلی گرسنه بود در ازای یک دست چلو کباب کتاب قانون اش را می بخشید تا چلوکبابی در آن نان و کباب بپیچد!
یا غیاث الدین جمشید رصد خانه اش را اجاره می داد در آن فوتبال بازی کنند و با اجاره ی آن می رفت "کیش" اوقات فراغتش را بگذراند!
یا حافظ وقتی میخواست برای یکی از "شاهدان بازاری" طلا بخرد، دیوانش را می داد بقالی سرکوچه تا در آن تخمه بپیچد!
یا باباطاهر چون عریان بود شعرهایش را می ریخت توی شومینه منزل تا گرم بشود!
یا ...
یا بعضی از ما ایرانی ها بخاطر پایین آمدن قیمت دلار، بگن انرژی اتمی می خوایم چیکار!
بیچاره آینده ی تاریخ از دست مستربین های وطنی!

پ ن 1: از اون لحاظ که بعضی ها می گن ما خسته شدیم!
پ ن 2: صدای من دقیقا از جای گرم در میاد...

چرا داعش

چرا داعش ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کتابها

NOOK کتابها

  1. NOOK
  2. کتاب های درسی
  3. معامله



  4. دکه روزنامه فروشی
  5. نوجوانان

  6. کودکان و نوجوانان
  7. بازی و اسباب بازی
  8. سرگرمی و کلکسیون
  9. خانه و هدایا
  10. فیلم و تلویزیون
  11. موسیقی
  12. کارت های هدیه

آیا شما یک اجاره به بازگشت؟

بازگشت اجاره آسان است. برو به صفحه اجاره خود را من به چاپ برچسب رایگان کالا شما و پیدا کردن یک UPS رها؟ خاموش محل.

شما؟ همچنین شما قادر به پیدا کردن تاریخ خود را، گسترش اجاره خود و یا خرید این کتاب باشد.