همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

آیا اعتیاد قابل درمان است؟

تک دختر



اعتیاد نوعی بیماری روانی اجتماعی است که عوامل متعددی در بروز آن موثر است. این علل درهم بافته که بر یکدیگر تاثرگذارند، گاه در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف مواد و اعتیاد می شوند. اعتیاد نوعی بیماری روانی اجتماعی است که عوامل متعددی در بروز آن موثر است. این علل درهم بافته که بر یکدیگر تاثرگذارند، گاه در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف مواد و اعتیاد می شوند؛ از این رو شناخت ریشه ای این علل و عوامل موجب می شود پیشگیری، به شکلی هدفمند طرح ریزی شود.
اولین گام برای پیشگیری و مبارزه با این بیماری، دانستن این نکته است که اعتیاد معضلی غیرقابل انکار در نظام اجتماعی است؛ یعنی نمی توان آن را به طور کامل از اجتماع حذف کرد و باید در ابتدا علل به وجودآمدن آن شناسایی شود. یکی از روش های موثر «مهندسی معکوس» نام دارد؛ یعنی تجزیه و تحلیل روانی رو به پایین ساختار و نیز سازوکار فکری معتادان.
از آنجا که دوران نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگ سالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است و میل به استقلال، مخالفت با والدین و کسب هیجان در این دوران به اوج می رسد، نوجوان برای اثبات خود سعی می کند ارزش های جدیدی را برای خود به وجود بیاورد؛ از این او اگر به راه درست هدایت نشود، مجموعه این تمایلات در کنار حس کنجکاوی و نیاز به تحرک، تنوع و هیجان، در شرایطی او را مستعد مصرف مواد نیروزا می کند.
مخاطره آمیزترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد، دوره نوجوانی است؛ چرا که آگاه نبودن اغلب والدین از این موضوع، برقراری ارتباط ضعیف با فرزندان، جروبحث های خانوادگی، وجود خانواده های از هم گسیخته، فقر مالی و عاطفی و... از جمله عواملی هستند که احتمال ارتکاب به انواع بزهکاری را مثل مصرف مواد مخدر افزایش می دهند. همچنین زندگی در کنار والدین معتاد، موجب الگوبرداری فرزندان در این زمینه می شود.
در موارد بسیاری اولین مصرف به دنبال تعارف دوستان اتفاق می افتد. ارتباط و دوستی با افراد معتاد، می تواند عاملی قوی برای ابتلای نوجوانان به اعتیاد باشد. مصرف کنندگان در بسیاری از موارد صرفا برای تاییدشدن از سوی دوستان، سعی می کنند آنان را وادار به همراهی با خود کنند.
نوجوانان نیاز دارند به یک گروه تعلق داشته باشند و به همین دلیل اغلب پیوستن به گروه هایی که مواد مصرف می کنند، بسیار آسان تر است. گروه «همسالان» به خصوص در آغاز، اغلب با مصرف سیگار و حشیش و گراس شروع می کنند.
نگرش مثبت به مواد
افرادی که نگرش و باورهای مثبت یا خنثی به مواد مخدر دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیشتر از کسانی است که نگرش منفی دارند، نگرش مثبت معمولا عبارت است از: کسب بزرگی و تشخیص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون اعتیاد و...
مواد مختلف تاثرهای متفاوتی بر وضعیت فیزیولوژیک و روانی فرد دارند؛ مثلا هروئین و کوکائین سرخوشی شدید، الکل آرامش و نیکوتین مختصری هوشیاری و سرخوشی ایجاد می کند.
گرچه دسترسی آسان به مواد مخدر مشکل بزرگی است، اما اینکه چرا برخی افراد از مواد دوری نمی کنند، به نوع نگرششان بر می گردد. بعضی ها معتقدند با یکی دو بار مصرف، معتاد نمی شوند؛ در حالی که همه افراد مثل هم هستند و وقتی در این وادی بیفتند، گرفتار می شوند. مشکل هم همین باورهاست؛ در حقیقت باید افراد را در این زمینه آگاه کنیم.
راه چاره و درمان اعتیاد چیست؟
مطالعات نشان داده است چون اعتیاد مثل هر ناهنجاری دیگری حاصل جوامع بشری است، نمی توانیم با روش های انفعالی صرف مانع گسترش آن شویم. تاریخ این مسئله را روشن کرده است که آموزش و ارتقای میزان شناخت و آگاهی مردم، خطر ناهنجاری های در کمین را در همه زمینه ها کاهش می دهد.
خانواده پایگاه امنی است که دژ مستحکمی را برای انسان می سازد؛ در نتیجه لازم است در ابتدا امکان آموزش لازم برای والدین فراهم شود. هرچه رابطه زن و مرد صمیمی تر و بر مبنای احترام و محبت و گذشت که سه ستون اصلی خانواده هستند، باشد، نظام آن خانواده مستحکم تر است؛ در نتیجه فرزندانی با ساختار فکری محکم و چهارچوب های ذهنی قوی تربیت می کند که در برابر معضلات اجتماعی به سادگی از خطوط قرمز خود عدول نمی کنند. چنین افرادی وقتی وارد جامعه می شوند، در برخورد با سختی ها، مشکلات و چالش های مختلف زندگی از پا نمی نشینند و به سادگی میدان را خالی نمی کنند، چون اهل مبارزه و جنگیدن هستند.
خانواده محل آرامش و مهد احساس امنیت انسان است و تا روزی که هر فرزندی به استقال برسد و تشکیل خانواده دهد، از پیکره خانواده و مزایای آن بهره مند می شود و حتی پس از جداشدن از خانواده، کانون خانوادگی همچنان باید به عنوان پناهگاه و دژ محکمی برای زنان و مردان جوان باقی بماند و در موارد لزوم به آنها انرژی معنوی مثبت و سازنده تزریق کند؛ یعنی باید کانون خانواده موقعیت ممتاز خود را برای حمایت مادی، معنوی، عاطفی... حفظ کند.
آموزش و اطلاع رسانی درباره مضرات مواد مخدر و انواع آن به خانواده ها وظیفه خطیر مسئولان است؛ چرا که کانون خانواده باید آگاهی کاملی از جزئیات و مشکلات مواد مخدر و اعتیاد داشته باشند.
در پژوهش ها آمده که نقطه ضعف اصلی معتادان عدم اعتماد به نفس است؛ یعنی اگر بتوانیم این نقص را در معتادان برطرف کنیم یا مهارت های ارتقای اعتماد به نفس را به آن ها آموزش دهیم، در حقیقت کمک و خدمت بسیار بزرگی به آنان کرده ایم.
عوامل زیادی در بالابردن اعتماد به نفس موثرند؛ نوع رفتار والدین در ابراز احساسشان به فرزندان، به خصوص در سنین پایین، برای ایجاد اعتماد به نفس آن ها نقشی اساسی دارد. اگر کودکان مدام احساسات مثبت دریافت کنند، استحکام روانی پیدا می کنند و اگر یک یا هر دو والد بیش از اندازه انتقاد کنند و تلاش های فرزندشان را برای استقلال تشویق نکنند یا در برابر این موضوع مقاومت کنند، ممکن است فرزند احساس بی عرضگی، فرودستی و مهم نبودن داشته باشد؛ در حالی که اگر والدین تلاش های کودکشان را برای داشتن استقلال تحسین کنند و همیشه و در همه حال به او عشق بورزند، اعتماد به نفس فرزند تقویت خواهدشد.
تا احساس «نمی توان» با ماست، اعتماد به نفس هم نخواهیم داشت و کسانی که اعتماد به نفس ندارند، نه تنها روش های درست کسب انرژی را نمی دانند، بلکه اغلب هم در راه های منفی، انرژی شان را از دست می دهند.
بسیاری از افراد، حتی آن هایی که خوش برخورد و صمیمی به نظر می رسند، با ضعف اعتماد به نفس دست به گریبانند، اما می توان گام های اولیه را در این مورد برداشت تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشیم و در مسائل اجتماعی آسوده تر باشیم.
روش های تقویت اعتماد به نفس
ارتباط با خدا: یکی از مهم ترین روش ها در کسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند است. اتکا به خداوند موجب بی نیازی و استقلال در شخصیت فرد می شود؛ درواقع انسان با توکل به خدا از هرچیزی که رنگ تعلق و وابستگی به غیراو داشته باشد، آزاد می شود.
شناخت بهتر خویش: شناخت استعدادها و قابلیت های خویش و درک ارزش های انسانی، در کسب اعتماد به نفس مفید است و انسان را از ناامیدی می رهاند و به فردی متکی به خویش و متعهد به خود تبدیل می کند.
تکیه بر توانایی های خود: برای کارهایمان، ارزش قائل شویم و بر روی کارهایی که انجام می دهیم، تمرکز داشته باشیم. با تکیه بر توانایی های خود با محدودیت های اجتناب ناپذیر زندگی کنار بیاییم.
ارزیابی خود: یاد بگیریم این ارزیابی را به تنهایی انجام دهیم و برای جلوگیری از ناراحتی خود به نظر دیگران توجه نکنیم و تنها بر روی احساساتمان تمرکز کنیم؛ چون این کارها باعث توقیت احساس خودبرتری می شود و اختیارمان به دست دیگران نمی افتد.
ما بزرگ ترین معجزه طبیعت هستیم و نظیر ما هرگز نه در گذشته و نه در آینده نبوده است و نخواهد بود. تکرار این جملات باعث می شود روحیه خود را تقویت کنیم و لازم نیست کس دیگری باشیم.
هیچ مشکلی وجود ندارد که ما نتوانیم حلشان کنیم. هیچ مانعی وجود ندارد که قادر به از میان برداشتنش نباشیم و هیچ هدفی وجود ندارد که نتوانیم به آن برسیم.
در نهایت یادمان باشد هیچ کس بهتر از ما نیست؛ فقط بعضی ها در زمینه های به خصوصی بهتر از ما پرورش یافته اند و دانش بیشتری کسب کرده اند.
افشین طباطبایی، پژوهشگر مسائل اجتماعی

علائم افسردگی دقیقا چیست؟

تک دختر



بسیاری از مردم که اطلاعات کمی در مورد افسردگی دارند احتمالا از اینکه بفهمند این بیماری می تواند باعث چه چیزهایی بشود متعجب خواهند شد. بسیاری از مردم که اطلاعات کمی در مورد افسردگی دارند احتمالا از اینکه بفهمند این بیماری می تواند باعث چه چیزهایی بشود متعجب خواهند شد. مردم اغلب فکر می کنند افسردگی یعنی «حس بد داشتن» یا «احساس غمگینی». آنها نمی دانند که افسردگی می تواند باعث شود که فرد از یک تصمیم گیری ساده عاجز شود، ۲۰ ساعت در شبانه روز بخوابد یا بدون دلیل مشخصی شروع به گریه کند و نتواند جلوی خودش را بگیرد.
علائم هشداردهنده افسردگی
آشنایی با علائم افسردگی برای همگان اهمیت دارد. علائم متداولی که به عنوان علائم هشداردهنده افسردگی در نظر گرفته می شوند، این موارد هستند:
۱ تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت
کاهش انرژی: این نخستین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده می باشد. به طور خلاصه یعنی اینکه حس کنید به قدر هفته گذشته یا ماه گذشته انرژی ندارید. نه اینکه تمام روز خسته باشید بلکه فقط انرژی کمتری نسبت به سابق داشته باشید.
خستگی: افسردگی می تواند باعث خستگی جسمی شود. خوابیدن و استراحت شما را سر حال نمی آورد و حتی صبح ها پس از بدار شدن از خواب هم احساس خستگی می کنید. خمیازه کشیدن، بدن را به این طرف و آن طرف کش دادن و چرت زدن از نشانه های خستگی است.
سستی و رخوت: کسی که دچار افسردگی باشد ممکن است به طور غیرعادی بی حال و خواب آلوده باشد. یا در حالت متداول تر ممکن است ساعت ها بدون انجام هیچ کاری روی صندلی بنشیند، نه اینکه به چیزی واکنش نشان ندهد بلکه به انجام هیچ کاری علاقه مند نباشد و از نظر جسمی و روحی احساس سنگینی کند.
کاهش فعالیت: این مورد ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد یا آنکه مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیت های معمولی فرد شروع به کاهش کند این امر ممکن است از علائم افسردگی باشد.
بی خوابی یا پرخوابی: درازکشیدن ولی بیدار و نگران ماندن، ناتوانی در استراحت کردن، احساس تنش درونی داشتن یا فکرهای مختلف کردن، پرخوابی برعکس بی خوابی است. یعنی زیادتر از حد معمول خوابیدن.
ازدست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش و شادی آور: مثلا شما به طور معمول از والیبال بازی کردن با دوستان تان بسیار لذت می بردید و حال، دعوت آنها را رد می کنید. همیشه عاشق کارهای باغبانی و نگهداری از گل و گیاه بودید ولی امسال حوصله اش را ندارید.
کناره گیری اجتماعی
۲ تغییرات فیزیکی
هرکس که فکر می کند افسردگی فقط با مغز افراد سر و کار دارد یا تاکنون به افسردگی دچار نشده یا از آن چیز زیادی نمی داند. افسردگی نه تنها بر روی ذهن انسان ها اثر می گذارد بلکه علائم فیزیکی مهمی نیز به جا می گذارد. برخی از آنها را در بخش ۱ ذکر کردیم (کاهش انرژی یا کاهش فعالیت) و در اینجا به برخی دیگر اشاره می کنیم.
کم اشتهایی یا پراشتهایی: افراد افسرده به عنوان مسکن به غذا روی می آورند. بنابراین هم کاهش وزن و هم افزایش وزن می تواند از نشانه های افسردگی باشد. یکی از دلایلی که افراد هنگام افسردگی به غذا و مخصوصا غذاهای پرچربی روی می آورند این است که کربوهیدرات ها سطح سروتونین مغز را بالامی برند. همچنین، افزایش کورتیزول نیز به عنوان یکی از عوامل ذخیره نامناسب چربی در بدن انگاشته می شود.
بی قراری یا کندی روانی حرکتی: بی قراری روانی حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت آن هم بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانه های متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دست ها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی حرکتی برخلاف مورد پیش به آهستگی فعالیت های فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذا خوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمانینه انجام شوند.
۳ درد هیجانی (Emotional Pain)
غمگینی طولانی
گریه غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح
احساس گناه
احساس پوچی
از دست دادن اعتماد به نفس
احساس ناامیدی
احساس بی پناهی
این علائم، به ویژه اگر تک تک در نظر گرفته شوند، منحصر به افسردگی نیستند. برای مثال، احساس بی پناهی ممکن است واکنش منطقی به قرار گرفتن در یک شرایط دشوار باشد. اما در حالت افسردگی، احساس بی پناهی به صورت های زیر است:
آمیخته با انواع دیگر دردهای هیجانی
آمیخته با انواع دیگر علائم افسردگی
تداوم یافتن بیش از یک زمان معقول
شدیدتربودن بیش از یک حد معقول
هریک از عوارض بالا ممکن است به عنوان واکنش طبیعی به یک رویداد غم انگیز مثل مرگ نزدیکان یا از دست دادن کار پدید آید اما طولانی شدن بیش از حد آن باید به عنوان علائم افسردگی مورد بررسی قرار گیرد. در نظر گرفتن این پدیده، به ویژه در افرادی که دارای سابقه افسردگی هستند حائز اهمیت است.
۴ حالت های روحی دشوار
تحرک پذیری: تقریبا همه این حالت را تجربه کرده اند. تحریک پذیری علت های بی شماری می تواند داشته باشد. یک سردرد، خواب بد، یک صورت حساب پیش بینی نشده، فرا رسیدن وقت دندان پزشک و هر عامل استرس زای دیگری می تواند باعث آن شود اما هنگامی که دلیل واضحی برای اینکه چرا یک چیز کم اهمیت و کوچک باعث ناراحتی می شود وجود نداشته باشد و این حالت روزها و هفته ها در فرد باقی بماند، به احتمال زیاد افسردگی عامل آن است.
خشم: خشم نهایت تحریک پذیری است. یک فرد افسرده ممکن است بابت یک چیز کم اهمیت یا حتی هیچ چیز به حالت انفجار برسد. اگر خشم دوام یافت یا ترساننده شد در اسرع وقت به فکر چاره باشید.
اضطراب و نگرانی: این مورد به چند طریق ممکن است وجود داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است درباره بعضی موضوعات عادی روزمره، نگرانی وسوسه داشته باشد برای شام چه غدایی درست کنم؟ شکل دیگری از این حالت موقعی است که فرد در مورد تمام موضوعات اضطراب داشته باشد: باید به لوله کش تلفن کنم. اگر امروز نباید چی؟ اضطراب ممکن است شکل عمومی تری نیز داشته باشد و همراه با افکار عجولانه باشد. معمولا فرد مضطرب در حالت بی تصمیمی به سر می برد.
بدبینی: داشتن نگاهی منفی نسبت به همه چیز: هیچ کس مرا دوست ندارد. امروز هم روز بد دیگری در پیش خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی باقی خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی بافی به صورت مبالغه آمیزی در می آید.
بی تفاوتی: لباس های کثیف انباشته شده، صورتحساب ها پرداخت نشده و شما بی خیال هستید. دوستی به شما تلفن می کند و مشکلش را با شما درمیان می گذارد. اما شما فقط ساکت نشسته اید و گوش می کنید و حرف های او هیچ احساسی را در شما بر نمی انگیزد.
خود انتقادی: هرکس اشتباه می کند اما فرد افسرده اشتباهاتش را بزرگ جلوه می دهد: «من امروز خسته به نظر می رسم» تبدیل به «من زشت هستم» می شود. «من در محاسبه موجودی حسابم اشتباه کرده ام» به «من در ریاضیات کودن هستم» تبدیل می شود. منفی باقی بیش از حد درباره خود، از علائم افسردگی است.
۵ تغییر در الگوهای فکری
گرچه علائم زیر همگی تحت عنوان «تغییر در الگوهای فکری» دسته بندی شده اند اما هریک از آنها می توانند آثار قابل ملاحظه ای روی رفتار انسان داشته باشند. این علائم چون بیشتر روی نحوه کار کردن تاثیر می گذارند توسط همکاران زودتر قابل تشخیص می باشد:
عدم تمرکز: این به دو شکل امکان پذیر است. یکی اینکه صرف نظر از اینکه چقدر سعی می کنید، اما نتوانید روی کاری که در دست دارید یا کتای که در حال مطالعه اش هستید یا صحبت های سخنرانی که در جلسه اش حضوردارید یا روی رژیم غذایی که در پیش گرفته اند تمرکز کنید از سوی دیگر، ممکن است توجه شما از موضوعی منحرف شود بدون آنکه خودتان آگاهی داشته باشید تا وقتی که ناگهان به خود آیید.
بی تصمیمی: امروز برای رفتن به سر کار چه لباسی بپوشم؟ کدام یک از این سه پروژه اولویت بیشتری دارد؟ بهترین روز برای وقت گرفتن از دکتر چه روزی است؟ در حالت افسردگی، تصمیم گیری ساده هم ممکن است مشکل ساز گردد.
تصمیم گیری های پیچیده می تواند غیرممکن شود. مردم معمولا فکر می کنند که فرد افسرده، آدم آرام و گوشه گیری است اما چنین فردی وقتی در گوشه و تحت فشار قرار گیرد، می تواند واکنش هایی نظیر انفجارهای هیجانی نشان دهد.
مشکلات حافظه ای: این مشکلات می تواند در اثر تمرکز ضعیف بروزکند. یعنی شما به دلیل عدم تمرکز چیزی را که به تان گفته شده است نشنیده اید و در نتیجه نمی توانید آن را به یاد آورید. اما افسردگی می تواند مستقیما نیز روی حافظه تاثیر گذارد به نحوی که چیزی که به فرد گفته شده، یا خود فرد شنیده یا خوانده است و یک زمان به یاد داشته بعدا فراموشش شود.
بی نظمی: این علامت منحصر به افسردگی نیست. افرادی که به شیدایی خفیف (hypomania) دچارند نیز معمولا آدم های بی نظمی هستند. اما در این حالت ممکن است فرد از این بابت احساس ناراحتی نکند.مثلا شما علی رغم به هم ریختگی اتاق تان، دقیقا می دانید که هرچیز کجا قرار دارد. اما در شرایط افسردگی، بی نظمی فرد را ناراحت می کند و باعث می شود که او حتی احساس بدتری هم پیدا کند زیرا اگر افسردگی وجود نداشت اقلا فرد می توانست برای حل این مشکل اقدام کند.
۶ دلشمغولی نسبت به مرگ
هرچند سه موردی که در زیر آمده ممکن است به نظر سه عبارت مختلف برای مفهوم سازی یک مورد بیایند اما درواقع، آنها اشکال مختلفی از دلمشغولی نسبت به مسئله مرگ هستند.
فکر مرگ: فکر کردن درباره مرگ ممکن است به شکل تصور و تخیل مرگ خود فرد باشد. برای مثال، فرد ممکن است خود را خوابیده در داخل قبر تصور کند به اتفاقاتی که در مراسم خاکسپاری اش می افتد فکر کند و درباره این موضوع فکر کند که مردم پس از مرگش چه می گویند یکی از عبارت هایی که مردم، بدون منظور خاصی، زیاد به کار می برند این است که «ای کاش مرده بودم.» اما بیان این عبارت از سوی یک آدم افسرده باید جدی گرفته شود، پیش از آنکه این گونه افکار به واقعیت بپیوندد.
فکر خودکشی: در این حالت بیان «ای کاش مرده بودم.» کم کم به فکر کردن درباره تحقق آن پیش می رود. فرد افسرده ممکن است در رویارویی با یک اتفاق پراسترس به فکر خودکشی بیفتد و به طور واقعی برای این عمل برنامه ریزی کند. چه فرد برنامه مشخص برای خودکشی در ذهن داشته باشد و چه نداشته باشد، فکر کردن درباره خودکشی باید بسیار جدی گرفته شود. از جمله پرخطرترین عوامل برای انجام خودکشی می توان به تلاش قبل برای خودکشی، حضور عوامل مهم استرس زا در زندگی و دسترسی به سلاح سرد و گرم اشاره کرد.
احساس مرگ: کسی که احساس مرگ یا بریدن از زندگی می کند، گروهی از علائمی که در ۵ بخش قبل ذکر شده را به همراه دارد. این علائم عبارتند از:
ناامیدی
بی تفاوتی
از دست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش
سستی و رخوت
کناره گیری اجتماعی
مجموعه این عوامل در زمره علائم افسردگی قرار می گیرد. با شناخت این عوامل می توانیم در صورت مبتلا بودن به افسردگی، برای درمان خود اقدام کنیم.
مجله همشهری تندرستی

این علایم افسردگی را نمی دانید

تک دختر



افسردگی می تواند باعث خستگی جسمی شود. بسیاری از مردم که اطلاعات کمی در مورد افسردگی دارند احتمالا از اینکه بفهمند این بیماری می تواند باعث چه چیزهایی بشود متعجب خواهند شد. مردم اغلب فکر می کنند افسردگی یعنی «حس بد داشتن» یا «احساس غمگینی». آنها نمی دانند که افسردگی می تواند باعث شود که فرد از یک تصمیم گیری ساده عاجز شود، ۲۰ ساعت در شبانه روز بخوابد یا بدون دلیل مشخصی شروع به گریه کند و نتواند جلوی خودش را بگیرد.
علائم هشداردهنده افسردگی
آشنایی با علائم افسردگی برای همگان اهمیت دارد. علائم متداولی که به عنوان علائم هشداردهنده افسردگی در نظر گرفته می شوند، این موارد هستند:
۱ تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت
کاهش انرژی: این نخستین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده می باشد. به طور خلاصه یعنی اینکه حس کنید به قدر هفته گذشته یا ماه گذشته انرژی ندارید. نه اینکه تمام روز خسته باشید بلکه فقط انرژی کمتری نسبت به سابق داشته باشید.
خستگی: افسردگی می تواند باعث خستگی جسمی شود. خوابیدن و استراحت شما را سر حال نمی آورد و حتی صبح ها پس از بدار شدن از خواب هم احساس خستگی می کنید. خمیازه کشیدن، بدن را به این طرف و آن طرف کش دادن و چرت زدن از نشانه های خستگی است.
سستی و رخوت: کسی که دچار افسردگی باشد ممکن است به طور غیرعادی بی حال و خواب آلوده باشد. یا در حالت متداول تر ممکن است ساعت ها بدون انجام هیچ کاری روی صندلی بنشیند، نه اینکه به چیزی واکنش نشان ندهد بلکه به انجام هیچ کاری علاقه مند نباشد و از نظر جسمی و روحی احساس سنگینی کند.
کاهش فعالیت: این مورد ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد یا آنکه مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیت های معمولی فرد شروع به کاهش کند این امر ممکن است از علائم افسردگی باشد.
بی خوابی یا پرخوابی: درازکشیدن ولی بیدار و نگران ماندن، ناتوانی در استراحت کردن، احساس تنش درونی داشتن یا فکرهای مختلف کردن، پرخوابی برعکس بی خوابی است. یعنی زیادتر از حد معمول خوابیدن.
ازدست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش و شادی آور: مثلا شما به طور معمول از والیبال بازی کردن با دوستان تان بسیار لذت می بردید و حال، دعوت آنها را رد می کنید. همیشه عاشق کارهای باغبانی و نگهداری از گل و گیاه بودید ولی امسال حوصله اش را ندارید.
کناره گیری اجتماعی
۲ تغییرات فیزیکی
هرکس که فکر می کند افسردگی فقط با مغز افراد سر و کار دارد یا تاکنون به افسردگی دچار نشده یا از آن چیز زیادی نمی داند. افسردگی نه تنها بر روی ذهن انسان ها اثر می گذارد بلکه علائم فیزیکی مهمی نیز به جا می گذارد. برخی از آنها را در بخش ۱ ذکر کردیم (کاهش انرژی یا کاهش فعالیت) و در اینجا به برخی دیگر اشاره می کنیم.
کم اشتهایی یا پراشتهایی: افراد افسرده به عنوان مسکن به غذا روی می آورند. بنابراین هم کاهش وزن و هم افزایش وزن می تواند از نشانه های افسردگی باشد. یکی از دلایلی که افراد هنگام افسردگی به غذا و مخصوصا غذاهای پرچربی روی می آورند این است که کربوهیدرات ها سطح سروتونین مغز را بالامی برند. همچنین، افزایش کورتیزول نیز به عنوان یکی از عوامل ذخیره نامناسب چربی در بدن انگاشته می شود.
بی قراری یا کندی روانی حرکتی: بی قراری روانی حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت آن هم بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانه های متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دست ها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی حرکتی برخلاف مورد پیش به آهستگی فعالیت های فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذا خوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمانینه انجام شوند.
۳ درد هیجانی (Emotional Pain)
غمگینی طولانی
گریه غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح
احساس گناه
احساس پوچی
از دست دادن اعتماد به نفس
احساس ناامیدی
احساس بی پناهی
این علائم، به ویژه اگر تک تک در نظر گرفته شوند، منحصر به افسردگی نیستند. برای مثال، احساس بی پناهی ممکن است واکنش منطقی به قرار گرفتن در یک شرایط دشوار باشد. اما در حالت افسردگی، احساس بی پناهی به صورت های زیر است:
آمیخته با انواع دیگر دردهای هیجانی
آمیخته با انواع دیگر علائم افسردگی
تداوم یافتن بیش از یک زمان معقول
شدیدتربودن بیش از یک حد معقول
هریک از عوارض بالا ممکن است به عنوان واکنش طبیعی به یک رویداد غم انگیز مثل مرگ نزدیکان یا از دست دادن کار پدید آید اما طولانی شدن بیش از حد آن باید به عنوان علائم افسردگی مورد بررسی قرار گیرد. در نظر گرفتن این پدیده، به ویژه در افرادی که دارای سابقه افسردگی هستند حائز اهمیت است.
۴ حالت های روحی دشوار
تحریک پذیری: تقریبا همه این حالت را تجربه کرده اند. تحریک پذیری علت های بی شماری می تواند داشته باشد. یک سردرد، خواب بد، یک صورت حساب پیش بینی نشده، فرا رسیدن وقت دندان پزشک و هر عامل استرس زای دیگری می تواند باعث آن شود اما هنگامی که دلیل واضحی برای اینکه چرا یک چیز کم اهمیت و کوچک باعث ناراحتی می شود وجود نداشته باشد و این حالت روزها و هفته ها در فرد باقی بماند، به احتمال زیاد افسردگی عامل آن است.
خشم: خشم نهایت تحریک پذیری است. یک فرد افسرده ممکن است بابت یک چیز کم اهمیت یا حتی هیچ چیز به حالت انفجار برسد. اگر خشم دوام یافت یا ترساننده شد در اسرع وقت به فکر چاره باشید.
اضطراب و نگرانی: این مورد به چند طریق ممکن است وجود داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است درباره بعضی موضوعات عادی روزمره، نگرانی وسوسه داشته باشد برای شام چه غدایی درست کنم؟ شکل دیگری از این حالت موقعی است که فرد در مورد تمام موضوعات اضطراب داشته باشد: باید به لوله کش تلفن کنم. اگر امروز نباید چی؟ اضطراب ممکن است شکل عمومی تری نیز داشته باشد و همراه با افکار عجولانه باشد. معمولا فرد مضطرب در حالت بی تصمیمی به سر می برد.
بدبینی: داشتن نگاهی منفی نسبت به همه چیز: هیچ کس مرا دوست ندارد. امروز هم روز بد دیگری در پیش خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی باقی خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی بافی به صورت مبالغه آمیزی در می آید.
بی تفاوتی: لباس های کثیف انباشته شده، صورتحساب ها پرداخت نشده و شما بی خیال هستید. دوستی به شما تلفن می کند و مشکلش را با شما درمیان می گذارد. اما شما فقط ساکت نشسته اید و گوش می کنید و حرف های او هیچ احساسی را در شما بر نمی انگیزد.
خود انتقادی: هرکس اشتباه می کند اما فرد افسرده اشتباهاتش را بزرگ جلوه می دهد: «من امروز خسته به نظر می رسم» تبدیل به «من زشت هستم» می شود. «من در محاسبه موجودی حسابم اشتباه کرده ام» به «من در ریاضیات کودن هستم» تبدیل می شود. منفی باقی بیش از حد درباره خود، از علائم افسردگی است.
۵ تغییر در الگوهای فکری
گرچه علائم زیر همگی تحت عنوان «تغییر در الگوهای فکری» دسته بندی شده اند اما هریک از آنها می توانند آثار قابل ملاحظه ای روی رفتار انسان داشته باشند. این علائم چون بیشتر روی نحوه کار کردن تاثیر می گذارند توسط همکاران زودتر قابل تشخیص می باشد:
عدم تمرکز: این به دو شکل امکان پذیر است. یکی اینکه صرف نظر از اینکه چقدر سعی می کنید، اما نتوانید روی کاری که در دست دارید یا کتای که در حال مطالعه اش هستید یا صحبت های سخنرانی که در جلسه اش حضوردارید یا روی رژیم غذایی که در پیش گرفته اند تمرکز کنید از سوی دیگر، ممکن است توجه شما از موضوعی منحرف شود بدون آنکه خودتان آگاهی داشته باشید تا وقتی که ناگهان به خود آیید.
بی تصمیمی: امروز برای رفتن به سر کار چه لباسی بپوشم؟ کدام یک از این سه پروژه اولویت بیشتری دارد؟ بهترین روز برای وقت گرفتن از دکتر چه روزی است؟ در حالت افسردگی، تصمیم گیری ساده هم ممکن است مشکل ساز گردد. تصمیم گیری های پیچیده می تواند غیرممکن شود. مردم معمولا فکر می کنند که فرد افسرده، آدم آرام و گوشه گیری است اما چنین فردی وقتی در گوشه و تحت فشار قرار گیرد، می تواند واکنش هایی نظیر انفجارهای هیجانی نشان دهد.
مشکلات حافظه ای: این مشکلات می تواند در اثر تمرکز ضعیف بروزکند. یعنی شما به دلیل عدم تمرکز چیزی را که به تان گفته شده است نشنیده اید و در نتیجه نمی توانید آن را به یاد آورید. اما افسردگی می تواند مستقیما نیز روی حافظه تاثیر گذارد به نحوی که چیزی که به فرد گفته شده، یا خود فرد شنیده یا خوانده است و یک زمان به یاد داشته بعدا فراموشش شود.
بی نظمی: این علامت منحصر به افسردگی نیست. افرادی که به شیدایی خفیف (hypomania) دچارند نیز معمولا آدم های بی نظمی هستند. اما در این حالت ممکن است فرد از این بابت احساس ناراحتی نکند.مثلا شما علی رغم به هم ریختگی اتاق تان، دقیقا می دانید که هرچیز کجا قرار دارد. اما در شرایط افسردگی، بی نظمی فرد را ناراحت می کند و باعث می شود که او حتی احساس بدتری هم پیدا کند زیرا اگر افسردگی وجود نداشت اقلا فرد می توانست برای حل این مشکل اقدام کند.
۶ دل مشغولی نسبت به مرگ
هرچند سه موردی که در زیر آمده ممکن است به نظر سه عبارت مختلف برای مفهوم سازی یک مورد بیایند اما درواقع، آنها اشکال مختلفی از دلمشغولی نسبت به مسئله مرگ هستند.
فکر مرگ: فکر کردن درباره مرگ ممکن است به شکل تصور و تخیل مرگ خود فرد باشد. برای مثال، فرد ممکن است خود را خوابیده در داخل قبر تصور کند به اتفاقاتی که در مراسم خاکسپاری اش می افتد فکر کند و درباره این موضوع فکر کند که مردم پس از مرگش چه می گویند یکی از عبارت هایی که مردم، بدون منظور خاصی، زیاد به کار می برند این است که «ای کاش مرده بودم.» اما بیان این عبارت از سوی یک آدم افسرده باید جدی گرفته شود، پیش از آنکه این گونه افکار به واقعیت بپیوندد.
فکر خودکشی: در این حالت بیان «ای کاش مرده بودم.» کم کم به فکر کردن درباره تحقق آن پیش می رود. فرد افسرده ممکن است در رویارویی با یک اتفاق پراسترس به فکر خودکشی بیفتد و به طور واقعی برای این عمل برنامه ریزی کند. چه فرد برنامه مشخص برای خودکشی در ذهن داشته باشد و چه نداشته باشد، فکر کردن درباره خودکشی باید بسیار جدی گرفته شود. از جمله پرخطرترین عوامل برای انجام خودکشی می توان به تلاش قبل برای خودکشی، حضور عوامل مهم استرس زا در زندگی و دسترسی به سلاح سرد و گرم اشاره کرد.
احساس مرگ: کسی که احساس مرگ یا بریدن از زندگی می کند، گروهی از علائمی که در ۵ بخش قبل ذکر شده را به همراه دارد. این علائم عبارتند از:
ناامیدی
بی تفاوتی
از دست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش
سستی و رخوت
کناره گیری اجتماعی
مجموعه این عوامل در زمره علائم افسردگی قرار می گیرد. با شناخت این عوامل می توانیم در صورت مبتلا بودن به افسردگی، برای درمان خود اقدام کنیم.
مجله همشهری تندرستی

پیوند نامبارک جامعه ایران وافسردگی

این مقاله در تاریخ 22دی 1393در روزنامه مردم سالاری  به نام بنده به چاپ رسیده است که علاقه مندان میتوانندبا مراجعه به آرشیو این روزنامه در بخش اجتماعی .آن را ملاحظه نمایند.

لازم به ذکر است این مقاله با عنوان دوری جامعه از شادی به چاپ رسیده است.

افسردگی از جمله عام‌ترین اختلال‌هایی است که جمعیت زیادی ازجمله مردم‌ کشور ما به آن مبتلا هستند.

افسردگی یک تغییر حالت رفتار به صورت مداوم و پایدار است که می‌تواند جنبه‌های مختلف زندگی انسان را در برگیرد. این بیماری با احساس بی‌ارزشی، احساس گناه، احساس تنهایی، ناامیدی، غمگینی، شک و تردید مکرر در کفایت و توانایی‌های شخصی مشخص می‌شود. افسردگی می‌تواند همه افراد را درهر سن و سال و در هر کشور و در هر مرحله‌ای از زندگی مبتلا کند. در بعضی از جوامع این بیماری به یک تهدید تبدیل شده است که متاسفانه ‌ایران اسلامی نیز در بین این جوامع قرار می‌گیرد‌.

آمارهای جهانی حکایت از آن دارد که ایران در بین کشورهای مختلف وضعیت بسیار ناراحت‌کننده‌ای دارد. موسسه گالوپ گزارشی مبنی بر بررسی وضعیت خشنودی و شاد بودن در بین 138 کشور منتشر کرد که بنابراین گزارش،

خودزنی بی بصیرتها

«بعضی‌ها احساس دارند، احساس مسئولیّت میکنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایی خرج میکنند؛ اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بی‌بصیرتی است. اطمینانی دیگر نیست به این آدم بی‌بصیرت و بدون روشن‌بینی که دوست را نمی‌شناسد، دشمن را نمی‌شناسد و نمیفهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند. اگر این رکن نباشد، امر به معروفش هم اشتباهی درمی‌آید، جهادش هم اشتباهی درمی‌آید، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا میشود، و به کج‌راهه می‌افتد.»

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای بسیج مستضعفین
1393/09/06