همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

داعش مردی را از ساختمان پرتاب و بعد سنگسار کرد

گروه داعش مردی را از بالای یک ساختمان بلند به زمین پرتاب و سپس او را سنگسار کرد.

به گزارش العربیه به نقل از خبرگزاری فرانسه به نقل از سایت های وابسته به داعش و دیگر گروه های افراطی، این شخص سنگسار شده به اتهام ارتکاب عمل "لواط" به مرگ محکوم شده بود. گروه داعش ابتدا او را از بالای یک ساختمان چند طبقه به زمین پرتاب کرده و آنگاه او را سنگسار کرد.

این سایت ها با انتشار بیانیه دادگاه اسلامی منطقه فرات که شامل قسمتی از سوریه و عراق است اعلام کرد که شخصی به اتهام ارتکاب "عملی که قوم لوط" آنرا انجام می دادند به مرگ به روش سنگسار محکوم شد.

داعش مردی را از ساختمان پرتاب کرد(عکس)



داعش مردی را از ساختمان پرتاب کرد(عکس)


داعش مردی را از ساختمان پرتاب کرد(عکس)



تصاویر منتشر شده بر صفحه سایت های داعش، 10 تن از شبه نظامیان این گروه را نشان می دهند که متهم را بر بالای ساختمانی بلند می برند و سپس حکم او را قرائت می کنند و او را به زمین پرتاب می کنند. اما داعش تاریخ اجرای حکم سنگسار این شخص را مشخص نکرده است.

در نوامبر گذشته هم داعش دو مرد را به همین اتهام سنگسار کرد.

اعتراف (گفت و شنود)


گفت: آقای عارف بعد از سخنرانی 16 آذر در دانشگاه شهید بهشتی اطلاعیه‌ای صادر کرده و در آن آورده است «بهترین موضع در مورد معرفی سران فتنه را مقام معظم رهبری در دیدار با مردم عزیز قم در دیماه 88 اتخاذ نمودند که سران فتنه را آمریکا و انگلیس دانستند، بنابراین هرگونه اتهام‌زنی به هر فرد بخصوص عزیزان در حصر برخلاف اصول اخلاقی و اسلامی است»!
گفتم: مثل اینکه خود ایشان هم متوجه نشده که چه می‌گوید؟! چون اولا؛ به فتنه 88 اعتراف می‌کند و ثانیا؛ سران و مدیران اصلی فتنه را آمریکا و انگلیس می‌داند. بنابراین فقط حرفش این است که موسوی و کروبی و خاتمی نوکران آمریکا و انگلیس بوده‌اند نه اینکه سران اصلی فتنه 88 باشند و به این واقعیت هم اعتراف می‌کند که فتنه 88 یک فتنه آمریکایی انگلیسی و اسرائیلی بوده است.
گفت: نظر رهبری را هم تحریف کرده است، چون ایشان بارها به صراحت جرم سران فتنه را خیانت و مستحق مجازات سخت دانسته‌اند.
گفتم: یارو می‌گفت؛ امامزاده یعقوب را بالای مناره مصر، پلنگ خورده است! به او گفتند؛ امامزاده نبود و پیغمبرزاده بود، یعقوب نبود و یوسف بود، بالای مناره نبود و در صحرا بود، مصر نبود و کنعان بود، پلنگ نبود و گرگ بود و قضیه از اصل هم دروغ بود چون گرگ حضرت یوسف(ع) را نخورده بود و این دروغ را برادران او، یعنی اجداد همان‌هایی ساخته بودند که فتنه‌گران 88 به دستور آنها شعار «نه غزه نه لبنان» سر داده بودند!

منچستر یونایتد کماکان رو نوار پیروزی

منچستر یونایتد با پیروزی 2 بر 1 در خانه ساوت همپتون ضمن حفظ روند پیروزی هایش به رده سوم جدول رده بندی صعود کرد.

در دوازدهمین دقیقه بازی اشتباه مدافع ساوتهمپتون ون پرسی را در موقعبت تک به تک با دروازه بان صاحب توپ کرد تا او دروازه میزبان را باز کند. گراتزیانو پله در دقیقه 31 گل خورده را پاسخ داد. پله از غفلت مدافعان یونایتد در محوطه جریمه خودی استفاده کرد و دروازه دخئا را باز کرد. 3 دقیقه بعد از این گل شین لانگ می توانست گل دوم را هم بزند ولی ضربه اش را با بی دقتی هرچه تمام تر به بالای دروازه فرستاد.

نیمه دوم لانگ بار دیگر دروازه یونایتد را تهدید کرد و این بار ضربه سر او با واکنش دخئا همراه شد. پله دقیقه پنجاه و نهم می توانست خودش و تیمش را دو گله کند ولی ضربه او به شکل خطرناکی از بالای دروازه منچستر به بیرون رفت.

تیزهوشی و فرصت طلبی ون پرسی یک بار دیگر به کمک یونایتد امد و این مهاجم هلندی روی ارسال وین رونی به درون محوطه جریمه در تیر دورتر صاحب موقعیت شد و دروازه ساوت همپتون را برای دومین بار باز کرد.

بازیکنان ساوت همپتون در ادامه بازی در دوصحنه با ضربات از پشت محوطه جریمه خطر ساز ظاهر شدند ولی نتوانستند تغییری در نتیجه ایجاد کنند تا یونایتد ضمن کسب پنجمین پیروزی متوالی اش به رتبه سوم جدول صعود کند.

ترکیب منچستر یونایتد : دخئا، مک نایر(39 هررا)، اسمالینگ(18 اونز)، روخو، والنسیا، کریک، فلینی، یانگ، ماتا(89 فلتچر)، رونی، ون پرسی

از پشت دیوار های بلند دنیا

من از دنیایی می گویم که تمامی رنگ هایش در سیاهی رنگ می بازد همان رنگ های که به ضرب و زور روشنایی مصنوعی رنگ می شوند

و از بلندای مینویسم که در پست ترین نقطه این جهان جای دارد 

من از پشت دیوار های بلند دنیا برایتان می نویسم  ...

و از جهانی صحبت میکنم که دستهای کوچکتان را احمقانه بر دور شکم بزرگش به تلاش میخواهید گره بزنید که مبادا او را از شما جدا کنند .
من از جهانی صحبت می کنم که  بهارش را به بوسه ای از لبهای سرد و خشک پائیز میفروشد و  قلب یخی زمستان را به ذغالی از درختی بهاری معامله می کند .

من از دنیای صحبت می کنم که همه اش داد و ستد  است و جای برای دوست داشتن ندارد و انسانها دراین بازاره مکاره همگی شان برده اند و برای ارباب دنیا کار می کنند و چه صادقانه و  خوش باورانه با هر طلوع به دکان هایی میروند که می پندارند برای خودشان است و به خیالشان ساعت های را که در آنجا می گذرانند برای خود گذرانده اند و تنهاسود کرده اند و نمی داند که عمر خویش می فروشند و چه ارزان می فروشند و مشتریان نمی دانند در چانه های پای دخل چه گران میخرند کالایشان را ، و در این بازار سکه های سیاهی که به رنگی خورشید گونه به انها قالب نموده اند چه چیز های که در ازای خریدی ارزان تر گران از دست میدهند .

 

من از قطبهای یخی که برای آب های دریا ، دل یخ زده شان را اب می کنند ، مینویسم

و بر توده ای از یخ می نشینم .

و سفری را به دریای بیکران دنیا آغاز می کنم و به شامگاه که خورشید در مغرب به دست ماه مهربان نقاب از چهره اش برداشته میشود ، در آب ز آب شدن یخ غوطه می خورم و صبحی دگر که تکه یخی دگر دست به خودکشی میزند و از بالای بام یخی خانه خویش میپرد من بر آن سوار میشوم

و من از برای انهای که دیگر تابی برای ماندن ندارند از سفر هر روزه ام می نویسم که بدانید اگر طالب سفرئد باید بار بندید برای سفری بی بازگشت و گرنه این جهان که من بر آبهایش هروز سواری میکنم و از تمامی مسیرهایش میگذرم هیچ چیزی ندارد و آسمانش و زمینش همه جا و همه وقت یک رنگ است .

 

من از صدای پای آب خسته ام .

 

من از تکرار بیهوده خسته ام .

 

من از سفر خسته ام

 

و کاش دنیا را هیچ گاه ابتدایی نبود .

نمی دانم کجایی این دنیا زیباست که شاعران او را زیبا خطاب میکنند .

من همه جایش را دیدم همه جا جنگ ، تجاوز ، غارت و سیاست بود ، همه جا عده ای خود را به کشتن می دادند ، تا عده ای دگر را بر بالای بام دنیایشان بنشاند و سپس به التماس گویند بر ما رحم نمائید . این دنیا دیوانه خانه است و تمامی مردم این دنیا دیوانه اند . به راستی آنها چه می خواهند   ؟

 

آری آنها خدا می خواهند و این از فطرت خدا جوی آنهاست . ولی چرا مگر خدا نیست ؟ ، شاید چون او را نمی بینند ، او را باور ندارند ؟ وای چه سادلوحانه یعنی اگر روزگاری کور و کر شوند و صدای این خدای که به دست خود بر بلندای بام خانه شان یا همان دنیایشان نشاننده اند نشنوند و نبینند او را نیز انکار می کنند ؟ چه احمقانه است این بینش سطحی .

با این دیدگاه هشان همچو سنجاقکی می مانند که بر روی آب سوار است و وای از آن لحظه که از ورای شان اب به سنگی برخورد کند و به آسمان رود و بر سرشان فرو بریزد . آنها حتی سنجاقک هم نیستند ، سنجاقک چالاک است . و آنها مفلوکند و بی دست و پا  .

 

من از دنیای انسانهای کوکی می نویسم که باید کوکشان کرد تا راه روند عده ای با زن کوک می شوند

 

عده ای با پول .

 

عده ای با سیاست .

 

عده ای با عبادتی روباهانه.

 

عده ای با حرف های عاشقانه .

 

و عده ای با وعده های کودکانه .

 
 

پس چه کس می خواهد با او کوک شود . با کوک او مست شود . با کوک او زیبا شود .

و چه مظلوم است در روی زمین ، و چه گمنام به نامی ست او ، که تنها نامش را برای خود ، برای دیگران میبریم . نه برای خودش .

 

از او شرمنده ام به جای همه تان ، از او عذر می خواهم .

 

عذر می خواهم . من را ببخش!

 

که من همه آنهایم .

دلوشته های شبانه : کبریا رادین