همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

گریم‌ ، از غارهای‌ انسان‌نشین‌تا صحنه‌های‌‏‎ تئاتر‏‎

 

 

مختصری‌ در مورد تاریخچه‌ و انواع‌ گریم‌‏‎

گریم‌ هنر ظریف‌ و گسترده‌ای‌ است‌ که‌ در ردیف‌هنرهای‌ نمایشی‌ برپایه‌‏‎
گریم‌ هنری‌ است‌ وابسته‌‏‎.‎زیباشناسی‌ ، نقاشی‌ وپیکره‌سازی‌ بنا شده‌ است‌‏‎
تئاتر ، اپرا ، باله‌ و گریم‌‏‎:‎گریم‌ برای‌ صحنه‌ شامل‌‏‎.‎به‌ تئاتر و سینما‏‎
گریم‌ تلویزیون‌ ، سینما ، سیاه‌و سفید و رنگی‌ و عکاسی‌‏‎:‎برای‌ دوربین‌ شامل‌‏‎
. می‌شود‏‎(‎پرتره‌‏‎)
اناتومی‌ سر و چهره‌ و بطور کلی‌‏‎:‎گریم‌ دارای‌ مبحث‌های‌ مختلف‌ است‌ مانند‏‎
یا تصحیح‌ ،‏‎(‎CORRECTION) تمامی‌ بدن‌ ، شناخت‌ چهره‌ ، کرکسیون‌‏‎
، جامعه‌شناسی‌ ، زیباشناسی‌ ، شناخت‌ سبک‌‏‎(شخصیت‌‏‎)‎ نامتعادل‌سازی‌ ، روان‌شناسی‌‏‎
و نوع‌ تئاتر ، شناخت‌ سبک‌ و نوع‌ سینما ، آشنایی‌ با نور ، فیلتر در صحنه‌‏‎
تئاتر ، آشنایی‌ بانور ، فیلتر در تلویزیون‌ ، سینما و عکاسی‌ ، رنگ‌شناسی‌‏‎
... وروان‌شناسی‌ رنگ‌ ، حجم‌سازی‌ و تکه‌سازی‌ و‏‎

ماسک‌ از گریم‌ قدمت‌ بیشتری‌ دارد‏
آنچه‌ مسلم‌ است‌ قدمت‌ماسک‌ از گریم‌ بیشتر است‌ ، در غارهای‌ انسان‌‏‎
مربوط به‌سی‌هزار سال‌ قبل‌ از میلاد به‌ صحنه‌های‌ شکار‏‎(‎پالئولی‌تیک‌‏‎)
برمی‌خوریم‌ که‌ رقصندگان‌ ، ماسک‌ بر چهره‌ دارند یا نقاشی‌های‌ روی‌ سنگ‌ در‏‎
آفریقای‌ جنوبی‌ نیز نشانگر صحنه‌های‌ شکار است‌ که‌ بدن‌ و چهره‌ را با‏‎
در مورد گریم‌ ، در دورانهای‌ ابتدایی‌ در مراسم‌‏‎.‎ماسکی‌ پوشانده‌اند‏‎
آیینی‌ و مذهبی‌ چهره‌ را با خاکستر ، عصاره‌ گیاهان‌ ، رسوب رنگهای‌ معدنی‌‏‎
از مراسم‌ آیینی‌ و مذهبی‌ است‌ که‌ تئاتر و‏‎.‎و گل‌ سرخ‌ رنگ‌ آمیزی‌ می‌کردند‏‎
در گذشت‌ زمان‌ بازیگر برای‌ نقش‌ آفریدن‌ از‏‎.‎هویت‌ بازیگر شکل‌ می‌گیرد‏‎
این‌ دو پدیده‌ گریم‌ و ماسک‌ از‏‎.‎گریم‌ و ماسک‌ استفاده‌ برده‌ است‌‏‎
هر دو یک‌ عمل‌ را بر‏‎.‎دورانهای‌ بسیار دور در کنار بازیگر بوده‌ است‌‏‎
گریم‌ ، چهره‌‏‎.چهره‌ انجام‌ می‌دهند و آن‌استتار هویت‌ اصلی‌ بازیگر است‌‏‎
بازیگر را با رنگهای‌ خاص‌ می‌پوشاند و ماسک‌ پوششی‌ از کاغذ ، مقوا ، ‏‎
.است‌‏‎.‎.‎. پارچه‌ ، پوست‌ ، اسفنج‌ ، چرم‌ ، پلاستیک‌ و‏‎

نمونه‌ای‌ از یک‌ کار گریم‌‏
مختصری‌ از تاریخچه‌ گریم‌ و ماسک‌‏‎
ماسکهایی‌ که‌ از قرون‌گذشته‌ بر جای‌ مانده‌اند ، نقش‌ و تخیل‌ انسان‌های‌‏‎
دوره‌های‌ گذشته‌ را دربردارند ، آنها استعاره‌هایی‌ هستند که‌ از‏‎
سرنوشت‌ انسان‌ ، امیدها و آرزوها و رموز مبهمشان‌ سخن‌ می‌گویند ، آنها‏‎
.هاله‌ای‌ از رمز و رازند‏‎
به‌طور کلی‌ گریم‌ و ماسک‌ رادر طی‌ دوران‌ نه‌ تنها درصحنه‌ تئاتر بلکه‌‏‎
مصریان‌باستان‌ در مراسم‌ مذهبی‌ماسک‌ بر‏‎.‎در زندگی‌مشاهده‌ می‌کنیم‌‏‎
چهره‌ می‌نهادند ، نقوش‌ ماسک‌ الهام‌ گرفته‌از فرم‌ و خطوط چهره‌‏‎
نقش‌ حیواناتی‌ چون‌ گربه‌ ، شیر ، گاو ، شاهین‌ ، ‏‎.‎حیوانات‌ و پرندگان‌ بود‏‎
مصریان‌ باستان‌ با‏‎.همزمان‌ گریم‌ را در مصرنیز مشاهده‌ می‌کنیم‌‏‎.‎لک‌لک‌‏‎
سولفور سرب سائیده‌ای‌ از جوشانده‌ تخم‌ مورچه‌ به‌ شکل‌ سرمه‌ خطوطی‌ اطراف‌‏‎
.چشمها می‌کشیدند و پشت‌ چشم‌ را رنگ‌ سبز کربنات‌ مس‌ می‌مالیدند‏‎
بازیگران‌ در دوران‌ قرون‌وسطی‌ در کشور ایتالیا درنمایشهای‌ هجو‏‎
در نمایشهای‌ مذهبی‌‏‎.‎ماسکهای‌ کامل‌ از صورت‌ حیوانات‌ بر چهره‌ می‌نهادند‏‎
چهره‌ شیاطین‌ با ماسک‌ پوشیده‌ می‌شد و یا چهره‌ با رنگ‌ سیاه‌ رنگ‌آمیزی‌‏‎
در این‌ دوره‌ به‌ هنگام‌ جنگ‌ پادشاهان‌ اغلب ماسکهای‌ فلزی‌ رزمی‌‏‎.‎می‌شد‏‎
این‌ ماسکها دارای‌ نقشی‌ ترسناک‌ و همراه‌ با نوکی‌ تیز به‌‏‎.بکار می‌بردند‏‎
.شکل‌ منقار از جنس‌ فلز ساخته‌ می‌شد‏‎
در‏‎(‎COMEDIA DELLARTEکمدی‌ یا دل‌ آرته‌‏‎)‎در دوره‌ رنسانس‌ تئاتر‏‎
.سال‌ 1545 میلادی‌ در شهرپادوا در شمال‌ کشورایتالیا شکل‌ گرفت‌‏‎
شخصیتهای‌‏‎.‎شخصیتهای‌ این‌ نوع‌ نمایش‌ به‌ دو گروه‌ تقسیم‌ می‌شدند‏‎
اغراق‌آمیز ماسکهای‌ نیمه‌ از جنس‌ چرم‌ بر چهره‌ می‌نهادند و شخصیتهای‌‏‎
طبیعی‌ آرد و یا پودر به‌ چهره‌ می‌مالیدند و لبها و گونه‌ها را قرمز‏‎
در قرن‌ شانزدهم‌میلادی‌ در ایتالیا ماسک‌وسیله‌ای‌ برای‌ تغییر‏‎.‎می‌کردند‏‎
درنیمه‌ دوم‌ این‌ قرن‌ از ماسک‌به‌عنوان‌‏‎.‎چهره‌ و نیز حفاظت‌ از پوست‌ شد‏‎
مد ، زنان‌ متشخص‌ماسکهایی‌ که‌ غالبا از جنس‌مخمل‌ و ابریشم‌ ساخته‌ می‌شد‏‎
.برچهره‌ می‌نهادند‏‎
بازیگر و‏‎(‎‎‏‏(در قرن‌ هفدهم‌ میلادی‌ در کشورفرانسه‌ مولیر1622ـ1673 میلادی‌‏‎
بازیگران‌‏‎.‎نمایشنامه‌نویس‌ معروف‌ فرانسوی‌ نیز از گریم‌ استفاده‌ می‌کرد‏‎
با مالیدن‌ آرد یا پودر بر چهره‌ در جهت‌ روشن‌ شدن‌ چهره‌ از دور ، و‏‎
.رنگ‌آمیزی‌ گونه‌ها و لبها ، نقش‌ ایفاء می‌کردند‏‎
در قرن‌ هیجدهم‌ میلادی‌ درکشورهای‌ فرانسه‌ و انگلستان‌بازیگر زن‌‏‎
نخست‌ ، به‌ چهره‌نوعی‌ خمیر سفید می‌مالید وسپس‌ پودر سفید بکار‏‎
رگهای‌ پیشانی‌ رابا رنگ‌ آبی‌ و گونه‌ و لبهارا با رنگ‌ قرمز‏‎.‎می‌برد‏‎
در این‌ قرن‌‏‎.‎کلاه‌گیسهای‌ بسیار بزرگ‌ بر سر می‌نهاد‏‎.‎رنگ‌آمیزی‌ می‌کرد‏‎
بازیگر مرد چهره‌ را با‏‎.‎برای‌ موها پودرهای‌ رنگی‌ معطر بکار می‌بردند‏‎
پودر سفید می‌کرد و ریش‌ و سبیل‌ می‌گذاشت‌ ، در این‌ دوره‌ کاربرد ماسکهای‌‏‎
.کوچک‌ و بزرگ‌ بسیار متداول‌ بوده‌ است‌‏‎
در اوایل‌ قرن‌ بیستم‌ باراه‌یافتن‌ نور به‌ صحنه‌ تئاترتحولی‌ در ساخت‌‏‎
با استفاده‌ ازلوازم‌ جدید نیز بازیگران‌‏‎.‎لوازم‌ گریم‌به‌وجود آمد‏‎
گریم‌ تئاتربسیار‏‎.‎چهره‌را بدون‌ تکنیک‌ مانند گذشته‌گریم‌ می‌کردند‏‎
گریم‌ تئاتر با تکنیک‌ در جهت‌ سبکهای‌ مختلف‌ از نیمه‌‏‎.‎غلیظ انجام‌ می‌شد‏‎
.قرن‌ حاضر پدید آمد‏‎
در اوایل‌ قرن‌ در سینمابه‌علت‌ محدودیت‌ ماده‌ خام‌ یااستفاده‌ از‏‎
و ارتوکروماتیک‌‏‎(‎MONOCHROMATIC)فیلمهای‌مونوکروماتیک‌‏‎
که‌ قادر به‌ثبت‌ رنگهای‌ آبی‌ و سبز طیف‌ نور سفید‏‎(‎ORTHOCHROMATIC)
بودند ، در فیلمبرداری‌ از محیط اطراف‌ و سوژه‌های‌ انسانی‌ رنگهای‌ محدوده‌‏‎
قرمز طیف‌ نور سفید روی‌ آنها ثبت‌نمی‌شد ، لذا فیلمبرداران‌ به‌منظور ثبت‌‏‎
اعضای‌ چهره‌ بازیگران‌ مانند چشمها و لبها ، در زمان‌ فیلمبرداری‌ این‌‏‎
این‌ نوع‌ گریم‌ را در‏‎.‎نواحی‌ را بر چهره‌ بازیگر مشخص‌ و برجسته‌ می‌کردند‏‎
فیلمهای‌ چارلی‌چاپلین‌ مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ گریم‌ در آن‌ بسیار غلیظ و‏‎
.اغراق‌آمیز است‌‏‎
در دهه‌ 30 با پیدایش‌ سیستمی‌ از سینماتوگرافی‌ تحت‌عنوان‌ تکنی‌کالر‏‎
در گریم‌‏‎(‎OPTIC) و تحولات‌ ، تکامل‌ سیستمهای‌ اپتیک‌‏‎(‎TECHNI COLOR)
سینما و ساخت‌ لوازم‌ در جهت‌ بالا بردن‌ کیفیت‌ تصاویر ، تحولی‌ به‌وجود‏‎
، کریلون‌‏‎(‎MAX FACTOR) ماکس‌فاکتور‏‎(‎LEICHNER) کارخانه‌لشنر‏‎.‎آمد‏‎
به‌طور کلی‌ با پیشرفت‌‏‎.‎ ساخت‌ لوازم‌ گریم‌کامل‌ را آغاز کردند‏‎(‎KRYOLAN)‎
.هنر سینما در دهه‌های‌ بعدی‌ ، هنر گریم‌ نیز تکامل‌ پیدا کرد‏‎
شخصیتهای‌‏‎:‎امروزه‌ با گرایش‌ فیلمهای‌غرب به‌ سبک‌ سوررئالیسم‌که‌ شامل‌‏‎
گریم‌ توجه‌ کارگردانان‌ را به‌خود‏‎.‎تخیلی‌ ، فضایی‌ و عجیب و غریب است‌‏‎
معمولا در‏‎.‎معطوف‌ کرده‌ است‌ و هر روز روبه‌ رشد و پیشرفت‌ و نوآوری‌ است‌‏‎
.این‌ سبک‌ فیلم‌ از عروسک‌ ، مانکن‌ و ماکت‌ استفاده‌ می‌شود‏‎

چرا بازیگر تئاتر باید گریم‌ شود؟‏‎
در صحنه‌به‌علت‌ تابش‌‏‎.‎در تئاتر ، چهره‌ بازیگر با دوهدف‌ گریم‌ می‌شود‏‎
نور پروژکتور ، چهره‌ بازیگر رنگ‌پریده‌ و مسطح‌و چشم‌ و ابروهای‌ او‏‎
:هدف‌ دوم‌‏‎.‎رفع‌این‌ عیبهاست‌‏‎:هدف‌ نخست‌‏‎.حفره‌مانندجلوه‌ می‌کند‏‎
شخصیت‌سازی‌ بر چهره‌ بازیگر است‌ که‌ بر مبنای‌ سبک‌ و نوع‌ نمایشنامه‌ ، ‏‎
، مکان‌ ،‏‎(‎شخصیت‌‏‎) نژاد ، ملیت‌ ، موقعیت‌ اجتماعی‌ ، طبقات‌ سنی‌ ، روان‌شناسی‌‏‎
زمان‌ و زیبایی‌شناسی‌ با درنظر گرفتن‌ هدف‌ اول‌ بر چهره‌ او انجام‌‏‎
از دیدگاه‌ زیبایی‌شناسی‌ طراحی‌ گریم‌ تئاتر کلاسیک‌ برمبنای‌‏‎.می‌پذیرد‏‎
هماهنگی‌ ، رئالیست‌ بر مبنای‌ حقیقت‌ و واقعیت‌ ، سبمولیسم‌ بر مبنای‌‏‎
روان‌شناسی‌ رنگ‌ ، اکسپرسیونیست‌ و سوررئالیست‌ به‌ زیبایی‌شناسی‌ ذهنی‌‏‎
. می‌پردازد‏‎(‎سوژکتیو‏‎)‎
.گریم‌ در سالنهای‌ بزرگ‌ غلیظ و در سالنهای‌ کوچک‌ رقیق‌ انجام‌ می‌شود‏‎

جایگاه‌ گریم‌ در تئاتر امروزمتاسفانه‌ تئاتر امروز درنابسامانی‌‏‎
بسر می‌برد ، چنانچه‌تئاتر به‌ سبک‌های‌ مختلف‌ درسالنهای‌ متعدد تئاتر‏‎
مشاهده‌شود ، گریم‌ را هم‌ می‌توان‌ مشاهده‌ کرد ، اما با خالی‌ بودن‌ اکثر‏‎
.سالنهای‌ تئاتر نمی‌شود راجع‌ به‌ گریم‌ صحبت‌ کرد‏‎
دکور ، لباس‌ ، گریم‌ ، ‏‎:ازجمله‌‏‎.تئاتر رشته‌های‌ وابسته‌ به‌ خودرا دارد‏‎
باپیشرفت‌ تئاتر این‌ رشته‌هانیز فعال‌ و پیشرفته‌‏‎.‎.‎.‎نور ، صدا و‏‎
.خواهندشد‏‎
این‌ احیا به‌ کمک‌مسئولین‌‏‎.‎به‌نظر من‌ تئاتر امروز نیاز به‌احیا دارد‏‎
.هنری‌ انجام‌پذیراست‌‏‎

.گریم‌ در سینماچشم‌ دوربین‌ بسیار حساستر ازچشم‌ انسان‌ است‌‏‎
.بنابراین‌ گریم‌در سینما و تلویزیون‌ ، دقت‌ و ظرافت‌ بیشتری‌ می‌طلبد‏‎
گریم‌ سینما ظریفتر از گریم‌ تلویزیون‌ انجام‌ می‌شود و گریم‌ فیلم‌ سیاه‌ و‏‎
.سفید با فیلم‌ رنگی‌ متفاوت‌ است‌‏‎
:در مقابل‌ دوربین‌ نیز با دوهدف‌ چهره‌ بازیگر گریم‌ می‌شود ، هدف‌ اول‌‏‎
:هدف‌ دوم‌‏‎.‎رفع‌ عیوبی‌ است‌ که‌ به‌دلیل‌ انعکاس‌ نور ، بر چهره‌ ایجاد می‌شود‏‎
.شخصیت‌سازی‌ بر چهره‌ است‌‏‎
مواردی‌ که‌ برای‌ شخصیت‌سازی‌چهره‌ برای‌ تئاتر شرح‌ داده‌ شده‌برای‌‏‎
سینما نیز با افزودن‌ ، سبک‌ فیلم‌ ، فضای‌ بیرونی‌ ، فضای‌درونی‌ ، زوایای‌‏‎
به‌طور کلی‌ چهره‌ هر فرد‏‎.‎مختلف‌فیلمبرداری‌ ، درنظر گرفته‌ می‌شود‏‎
طراح‌ گریم‌ در سینما و‏‎.‎دارای‌خطوط و حالات‌ مثبت‌ و منفی‌است‌‏‎
تلویزیون‌ باید با دقت‌ این‌خطوط و حالات‌ را در چهره‌بازیگر کاوش‌ و‏‎
بررسی‌ کند ، سپس‌ برحسبنقش‌ و شخصیت‌ به‌ تقویت‌ خطوط و حالات‌ و میمیک‌‏‎
.بازیگر بپردازد‏‎
در گذشته‌ در غرب ، شخصیت‌سازی‌ بر چهره‌ در سینمابه‌شکل‌ قراردادی‌‏‎
انجام‌ می‌شد ، اغلب برای‌ شخصیتهای‌ منفی‌ چشم‌ وابروان‌ در هم‌ ، عضلات‌‏‎
.چهره‌برجسته‌ و نیز گاه‌ جای‌ چند زخم‌ کهنه‌ نیز بر چهره‌ کار می‌شد‏‎
امروزه‌ شیوه‌ شخصیت‌سازی‌ درسینما تغییر کرده‌ است‌ ، معمولابرای‌ نقش‌‏‎
یعنی‌ چهره‌ای‌ بدون‌‏‎:‎ در نظر گرفته‌ می‌شود‏‎(‎NEUTRE)‎منفی‌ چهره‌ خنثی‌‏‎
البته‌ بازیگری‌ این‌ نقش‌ بسیار دشوار است‌ ، ‏‎.‎اکسپرسیون‌ ، حالت‌ و میمیک‌‏‎
طراح‌ گریم‌ سعی‌ می‌کند تمامی‌ اکسپرسیون‌ چهره‌ را با گریم‌ محو کند‏‎
.واخیرا چهره‌های‌ منفی‌ گاه‌ حتی‌ با حالتها و خطوط مثبت‌ کار می‌شود‏‎
.به‌طور کلی‌ معیارهای‌ زیبایی‌شناسی‌ کلاسیک‌ تاحدودی‌ازبین‌ رفته‌ است‌‏‎
اغلب در فیلمهای‌ غربی‌بازیگران‌ نقش‌ اول‌ مثبت‌نه‌تنها زیبایی‌ کلاسیک‌‏‎
.درچهره‌شان‌ موجود نیست‌ ، بلکه‌دارای‌ چهره‌ نامتعادل‌ نیزهستند‏‎
لذاطراح‌ گریم‌ برای‌ نقش‌ مثبت‌‏‎.امروزه‌ در سینماجذابیت‌ مطرح‌ است‌‏‎
.تعادل‌سازی‌ را مابین‌ فرم‌ چهره‌ بازیگر و اعضای‌ چهره‌ او انجام‌ می‌دهد‏‎



.

 

مهندسی مجدد

مهندسی‌ مجدد عبارت‌ است‌ از بازاندیشی‌ بنیادین‌ و ریشه‌ای‌ فرایندها برای‌ دستیابی‌ به‌ پیشرفتی‌ شگفت‌انگیز در معیارهای‌ حساسی‌ چون‌ کیفیت‌ و سرعت‌ خدمات .  اگر تنها یک‌ سرانجام‌ غیرقابل‌‌قبول‌ وجود داشته‌ باشد آن‌ است‌ که‌ همه‌ شرکتها و سازمانها و از جمله‌ دولتها امروزه‌ ناچارند که‌ خود را از نو تعریف‌ کنند . نیروهای‌ زیربنایی‌ نقش‌آفرین‌ کنونی‌ روشن‌تر از آن‌ هستند که‌ دست‌ از آینده‌ بردارند . سازمانهای‌ تازه ، شرکتهایی‌ خواهند بود که‌ به‌طور مشخص‌ برای‌ بهره‌برداری‌ در جهان‌ امروز و فردا طراحی‌ می‌شوند و نهادهایی‌ نیستند که‌ از یک‌ دوران‌ اولیه‌ و باشکوه‌ که‌ ربطی‌ به‌ امروز ندارند انتقال‌ یابند .

در مهندسی مجدد اعتقاد براین است که مهندسی مجدد را نمی‌توان با گامهای کوچک و محتاط به اجرا درآورد . این قضیه همان قضیه صفر یا یک است ؛ به عبارت دیگر یا تغییری تحقق نیابد و یا در صورت تحقق از ریشه و بنیان تغییر حاصل گردد . مهندسی مجدد به این معنا نیست که آنچه را که از پیش وجود دارد ترمیم کنیم یا تغییراتی اضافی بدهیم و ساختارهای اصلی را دست نخورده باقی بگذاریم ؛ مهندسی مجدد یعنی از نقطه صفر شروع کردن ، یعنی به کنار نهادن روشهای قدیمی و افکندن نگاهی نو به کار .

مهندسی مجدد را با نامهای متفاوتی می‌توان شناخت ، نامهایی از قبیل طراحی مجدد فرایندهای اصلی (کالپان و مورداک) ، نوآوری فرایندی (داونپورت) ، طراحی مجدد فرایندهای کسب‌وکار (داونپورت و شورت ، ابلنسکی) ، مهندسی مجدد سازمان (لوونتال ، هامر و چمپی) ، طراحی مجدد ریشه‌ای (جوهاتسون) و معماری مجدد سازمان (تالوار) همگی از نامهایی هستند که مقوله مهندسی مجدد را معرفی کرده‌اند .

دانلود در ادامه مطلب

قاتل امام مجتبی ع

سرنوشت «جعده»همسر و قاتل امام حسن مجتبی(ع) چگونه شد؟

«جعده» دختر اشعث بن قیس(۱) که به همسری امام حسن(ع) در آمد، همان کسی است که فرزند بزرگ حضرت فاطمه(س) را با زهر قوی به شهادت رساند.

جعده که نفاق را از پدرش به ارث برده بود، در آرزوی همسری یزید دست به عمل شومی زد که ریشه‌دار بودن نفاق در این خاندان را پیش‌ از پیش نمایان ساخت، باید گفت که از تاریخ‌ ولادت‌ و وفات‌ او اطلاعی‌ در منابع‌ نیامده‌ است.

اما در جریان ازدواج امام حسن(ع) با جعده در روایات آمده است که امام علی(ع) ابتدا دختر برادر اشعث (سعید بن قیس) را برای امام حسن(ع) خواستگاری کرد، اما وقتی اشعث از این جریان با خبر شد، نزد برادرش رفت و او را از این کار منصرف کرد تا دختر سعید را به عقد پسر خود درآورد!

بعد از آن نزد امام علی(ع) آمد و اعلام کرد که دختری را که برای حسن خواستگاری کرده‌اید، زن پسر من است و در آن جا بود که با اصرار دختر خود را به عقد امام حسن(ع) درآورد (۲) که از این ازدواج فرزندی حاصل نشد.

با این حال بعد از مدتی معاویه‌ با وعده مال بسیار و ازدواج‌ با یزید، جعده‌ را تطمیع‌ کرد تا شوهرش‌، امام‌ حسن مجتبی(ع) را که در آن زمان خانه‌نشین شده بود، زهر دهد و او نیز به طمع ثروت زیاد و عروس خلیفه وقت شدن چنین‌ کرد.(۳)

تا اینکه روزی امام حسن(ع) روزه بود، جعده زهر را در شیر ریخت و در هنگام افطار به امام(ع) داد، امام مقداری از آن نوشید و بلافاصله زهر را احساس کرد و فرمود: «انا لله وانا الیه راجعون»، جعده‌ پس‌ از زهر دادن‌ به‌ امام‌ حسن(ع)، مورد نفرین حضرت‌ قرار گرفت.(۴)‌

از آن پس، پیوسته لخته‌های خون بالا می‌آورد و این وضع ۴۰ روز ادامه داشت تا سرانجام در روز ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری پس از وصیت به برادرش، امام حسین(ع)، دار فانی را وداع گفت.

پس‌ از کارگر شدن زهر، معاویه‌ به‌ وعده مالی‌ که‌ به‌ جعده‌ داده‌ بود وفا کرد، ولی‌ به‌ ازدواج‌ او با یزید رضایت‌ نداد(۵) و به‌ او گفت:‌ می‌ترسد فرزندش‌ را نیز مانند حسن ‌بن‌ علی‌ به‌ قتل‌ برساند.(۶)

با نگاهی کوتاه به شرایط و اوضاع سیاسی اجتماعی آن روز در متوجه می‌شویم که جعده فریب وعده‌های معاویه را خوردند، نه اینکه جعده عاشق یزید باشد، بلکه چون خلیفه آن وقت معاویه بود و می‌خواست زن پسر خلیفه آن روز و خلیفه آینده شود، دست به چنین کاری زد و امام در این قضیه فدای توطئه معاویه و یزید شد.

در مورد سرنوشت جعده و زندگی او پس از امام حسن(ع) هم در تاریخ این طور آمده است:

جعده‌ پس‌ از امام‌ حسن‌ مجتبی(ع)، دو بار ازدواج‌ کرد، نخست‌ با «یعقوب ‌بن‌ طلحه بن‌ عبیدالله» (۷) که‌ برای‌ او سه‌ پسر به‌ نام‌های‌ اسماعیل‌، اسحاق‌ و ابوبکر به ‌دنیا آورد؛ اسماعیل‌ و اسحاق‌ به‌ هنگام‌ حیات‌ پدر از دنیا رفتند.(۸) دومین‌ بار پس‌ از کشته‌ شدن‌ یعقوب ‌بن‌ طلحه‌ (متوفی‌ ۶۳) در واقعه حره‌ (۹) با عباس ‌بن‌ عبدالله ‌بن‌ عباس‌ (فرزند ارشد ابن‌عباس‌) ازدواج‌ کرد و برای‌ او پسری‌ به‌ نام‌ محمد و دختری‌ به‌ نام‌ قریبه به‌ دنیا آورد که‌ از این‌ دو نیز نسلی‌ باقی‌ نماند.(۱۰)

در گزارش‌ها آمده‌ که‌ قریشیان‌ به‌ هنگام‌ مشاجره‌ با فرزندان‌ جعده‌ آنان‌ را «بنی‌ مسمة الازْواج‌» -فرزندان‌ زنی‌ که‌ همسرانش‌ را مسموم‌ می‌کند- خطاب‌ می‌کردند.(۱۱)



*پی‌نوشت‌ها:

۱- «اَشْعَث‌ِ بْن‌ِ قَیس‌ِ کِنْدی»‌، از مردان‌ مشهور در تاریخ‌ نیمه نخست‌ سده اول هجری است، وی‌ بزرگ‌ قبیله پر نفوذ کنده‌، از آغاز مسلمانى‌ تا هنگام‌ مرگ‌ در بسیاری‌ حوادث‌ نقش‌ عمده‌ داشت‌ و مى‌توان‌ گفت‌ که‌ حضور او در پاره‌ای‌ مواقع‌ خود حادثه‌ ساز بود. ملک‌داری‌ و فرمانروایى‌ در خاندان‌ او سابقه‌ای‌ دراز داشت‌ و به‌ همین‌ سبب‌ توجه‌ به‌ وضع‌ و موقعیت‌ قبیله کنده‌ در شبه‌ جزیره عربستان‌، برای‌ شناخت‌ بسیاری‌ از رفتارها و مواضع‌ سیاسى‌ اشعث‌ مهم‌ است.

اشعث‌ به‌ عنوان‌ مهم‌ترین‌ بازمانده ملوک‌ کنده‌، در هر حادثه‌ای‌ به‌ دنبال‌ به‌ دست‌ آوردن‌ موقعیت‌ پیشین‌ نیاکان‌ خویش‌ بود، نکته‌ای‌ مهم است که باید از آغاز مطالعه زندگى‌ سیاسى‌ او تا به‌ هنگام‌ مرگش‌ همواره‌ به آن‌ توجه‌ کرد،

وی‌ هنگام‌ هجرت‌ پیامبر(ص‌) حدود ۲۵ سال‌ داشته‌ است‌، از اخبار اشعث‌ تا پیش‌ از مسلمانى‌ او، این‌ اندازه‌ مى‌دانیم‌ که‌ وی‌ به‌ خونخواهى‌ پدرش‌، قیس‌ اشج‌، با بنى‌ مراد به‌ جنگ‌ برخاست‌، اما شکست‌ خورد و به‌ اسارت‌ درآمد و فدیه هنگفتى‌ که‌ آن‌ را ۳ هزار شتر گفته‌اند، داد و آزاد شد.

اشعث‌ بن‌ قیس‌ نیز همراه‌ تنى‌ چند از بزرگان‌ کنده‌ به‌ مدینه‌ درآمد و اسلام‌ آورد، به‌ هر حال «اسلام‌» اشعث‌ و کندیان‌ دیری‌ نپایید و تیره‌هایى‌ از کنده‌ که‌ از پیش‌ از وفات‌ حضرت‌ رسول‌(ص‌) سرکشى‌ را آغاز کرده‌ بودند، در زمره مرتدان‌ در آمدند، اشعث‌ نیز خود در پاسخ‌ زید بن‌ لبید که‌ خبر وفات‌ حضرت‌ رسول‌ (ص‌) و خلیفه شدن ابوبکر را به‌ او داد و خواستار بیعت‌ او بود، روی‌ خوشى‌ نشان‌ نداد امتناع‌ اشعث‌ از پاسخ‌ صریح‌ و روشن‌، نشان‌ از زیرکى‌ او دارد، گویا اشعث‌ منتظر سرکوب‌ این‌ تیره‌ها بود تا ریاست‌ خود را تثبیت‌ کند.

به‌ همین‌ سبب‌ وقتى‌ بازماندگان‌ دیگر تیره‌ها پس‌ از نبرد با زیاد به‌ سوی‌ اشعث‌ آمدند، او همراهى‌ و یاری‌ ایشان‌ را مشروط به‌ این‌ دانست‌ که‌ وی‌ را «ملک‌» خویش‌ گردانند و آنان‌ نیز او را «ملک‌» خواندند و تاج» بر سرش‌ نهادند.

نخستین‌ درگیری‌ کندیان‌ به‌ سرکردگى‌ اشعث‌ با سپاهیان‌ زیاد به‌ شکست ‌زیاد انجامید، اما سپس‌ اشعث‌ و کندیان ‌شکست‌ خوردند و به‌ قلعه‌ای‌ پناه‌ بردند، اشعث‌ که‌ به‌ دشواری‌ افتاده‌ بود، در برابر تسلیم‌ قلعه‌، برای‌ خود و خانواده‌اش‌ از زیاد امان‌ خواست‌ و زیاد پذیرفت‌، همچنین آمده است اشعث‌ در گرفتن امان‌ برای‌ خود و خانواده‌اش‌، با نیرنگى‌ کندیان‌ را استثنا کرد و به‌ همین‌ سبب‌ مورد لعن‌ و نفرین‌ ایشان‌ قرار گرفت‌ و حتى‌ به‌ او لقب‌ «عرف‌ النار» به‌ معنى‌ پیمان‌ شکن‌ داده‌ شد، اشعث‌ را با دیگر اسیران‌ به‌ مدینه‌ آوردند، اما ابوبکر آزادش ‌کرد و خواهر خود را به ‌ازدواج او ‌درآورد

اشعث‌ در دوره خلافت‌ عثمان‌ عامل‌ آذربایجان‌ شد و از کسانى‌ بود که‌ خلیفه‌ بر هر یک‌ از ایشان‌ ناحیه‌ای‌ را به‌ اقطاع‌ داد، چون‌ امیرالمؤمنین‌ على‌(ع‌) خلافت‌ یافت‌، اشعث‌ بر ولایت‌ آذربایجان‌ و ارمنیه‌ باقى‌ ماند، پس‌ از واقعه جمل‌، امام‌ على‌(ع‌) به او امر کرد تا اموال‌ آذربایجان‌ را تسلیم‌ کند، پس روایتى‌ که‌ در آن‌ از حضور او در جمل‌ یاد شده‌، صحیح‌ به‌ نظر نمى‌رسد، اما در جنگ‌ صفین‌ به‌ دستور امام‌ على(ع‌) حضور یافت.

درست‌ است‌ که‌ اشعث‌ در نبرد با سرکشان‌ شام‌ و عراق‌، به‌ امام‌ على(ع‌) پیوست‌، اما چنانکه‌ روایات‌ موجود نشان‌ مى‌دهد، امام‌ على‌(ع‌) و پیروان‌ صادق‌ آن‌ حضرت‌، به‌ وی‌ اعتمادی‌ نداشتند.

همچنین در گرماگرم‌ نبرد صفین که‌ معاویه‌ شکست‌ را نزدیک‌ مى‌دید، برادر خود عتبة بن‌ ابوسفیان‌ را با پیشنهاد ترک‌ جنگ‌ نزد اشعث‌ فرستاد، با آنکه‌ اشعث‌ در این‌ مذاکرات‌ امام‌ على‌(ع‌) را ستود و در باره ترک‌ مخاصمه‌ پاسخ‌ مثبت‌ نداد، اما در شب‌ لیلة الهریر که‌ نزدیک‌ بود سپاهیان‌ امام(ع‌) کار جنگ‌ را یکسره‌ کنند، اشعث‌ در جمع‌ کندیان‌ به‌ پا خاست‌ و ضمن‌ خطبه‌ای‌، با لحنى‌ مصلحت‌ جویانه‌ خواستار ترک‌ خونریزی‌ بیشتر شد، بنابر این‌ روایات‌ تا خبر خطبه اشعث‌ به‌ معاویه‌ رسید، دستور داد تا قرآن‌ هارا فراز نیزه‌ها کنن.

پس‌ از این‌ ماجرا اشعث‌ از امیرالمؤمنین‌ على‌(ع‌) به‌ تأکید مى‌خواست‌ که‌ پیشنهاد «دعوت‌ به‌ کتاب‌ الله» را بپذیرد و گفته‌اند که‌ او و گروهى‌ از کندیان‌ بیش‌ از هر کس‌ دیگری‌ خواستار ترک‌ مخاصمه‌ بودند، اشعث‌ همچنین‌ نظر معاویه‌ را در باب‌ قرار دادن‌ یک‌ حَکَم‌ از شام‌ و دیگری‌ از عراق‌ پسندید و همراه‌ کندیان‌ ابوموسى‌ اشعری‌ را برگزید و با حکمیت‌ ابن‌ عباس‌ یا مالک‌ اشتر به‌ عنوان‌ نماینده‌ از سوی‌ امام‌ على(ع‌) و عراقیان‌ مخالفت‌ کرد .

به‌ روایت‌ یعقوبى‌، وقتى‌ بر سر لقب‌ «امیرالمؤمنین‌» برای‌ امام‌ على‌(ع‌) هنگام‌ نوشتن‌ صلح‌ نامه‌ میان‌ نمایندگان‌ دو سپاه‌ اختلاف‌ افتاد، اشعث‌ از کسانى‌ بود که‌ خواستار محو این‌ لقب‌ در آن‌ نامه‌ شد و مالک‌ اشتر سخت‌ به‌ او اعتراض‌ کرد، به‌ هر حال‌ با ظهور گرایش‌ خوارج‌ که‌ امام‌ على‌(ع‌) تا سر حد ممکن‌ کوشید با ایشان‌ مدارا کند، اشعث‌ از کسانى‌ بود که‌ اعتقاد داشتند باید پیش‌ از آغاز دوباره جنگ‌ با معاویه‌، نخست‌ با خوارج‌ نهروان‌ جنگید، پس‌ از نبرد نهروان‌، امام(ع‌) یاران‌ را به‌ جنگ‌ با معاویه‌ خواند، اما اشعث‌ خستگى‌ از جنگ‌ را بهانه‌ کرد و سخنان‌ او نیز در سپاهیان‌ تأثیری‌ بسزا کرد و به‌ همین‌ سبب‌ امام(ع‌) راهى‌ کوفه‌ شد.

آخرین نکته‌ در زندگى‌ اشعث‌، مسأله ارتباط او با ابن‌ ملجم‌ و نقش‌ او در توطئه شهادت‌ امیرالمؤمنین‌ على(ع‌) است‌ که‌ از لابه‌لای‌ گزارش‌های‌ مغشوش‌ منابع‌ نمى‌توان‌ به‌ نتیجه قانع‌ کننده‌ای‌ دست‌ یافت‌، البته‌ امیرالمؤمنین(ع) به‌ اشعث‌ اعتمادی‌ نداشت‌؛ حتى‌ یک‌ بار امام‌ على(ع‌) بر منبر کوفه‌، با اشعث‌ به‌ تندی‌ سخن‌ گفت.(نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹)، همچنین‌ گفته‌اند یک‌ بار اشعث‌، امام(ع‌) را تهدید به‌ مرگ‌ کرد.

فرزند بزرگش‌ محمد، از ام‌فروه‌ خواهر ابوبکر، در دستگیری‌ حجر بن‌ عدی‌، صحابى‌ امیرالمؤمنین(ع‌) شرکت‌ فعال‌ داشت، او از امیران‌ مورد اعتماد زیاد بن‌ ابوسفیان‌ و ابن‌ زیاد بود و در دستگیری‌ و قتل‌ هانى‌ بن‌ عروه‌ و مسلم‌ بن‌ عقیل‌ در آستانه واقعة کربلا، شرکت‌ جست، فرزند دیگر او، قیس‌، از کسانى‌ بود که‌ امام‌ حسین‌(ع‌) را به‌ کوفه‌ دعوت‌ کرد، با این همه‌، به‌ لشکر شام‌ پیوست‌ و مکاتبه‌ با آن‌ حضرت‌ را انکار کرد، او همان کسی بود که‌ پس‌ از شهادت‌ امام‌(ع‌) جامه‌ از پیکر آن‌ حضرت‌ ربود، جعده‌ دختر اشعث‌ که‌ با نیرنگ‌ پدر به‌ همسری‌ امام‌ حسن‌ مجتبى‌(ع‌) درآمد، به‌ فریب‌ معاویه‌، آن‌ حضرت‌ را مسموم‌ کرد.

خانواده اشعث‌ حتى‌ تا قرن سوم هجری نیز در کوفه‌، در حوادث‌ سیاسى‌ غالباً به‌ نفع‌ حاکمان‌ نقش‌ داشتند و همواره‌ به‌ نیرنگ‌ بازی‌ شهره‌ بودند و چون‌ یکى‌ از ایشان‌ خواست‌ به‌ خدمت‌ امام صادق(ع‌) برسد، آن‌ حضرت‌ نپذیرفت.(تخلیص از دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی)