همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

چهاردهمین جلسه مشاوران ارشد و مقدماتی لیدرشیپ جی تیم

با سلام خدمت رهبران پرتوان گلوبال تیم

چهاردهمین جلسه مشاوران ارشد و مقدماتی لیدرشیپ جی تیم

 جمعه 3 بهمن 93 ساعت 08:00

بعد از صرف صبحانه همراه با لیدرهای بی نظیر جی تیم

با موضوع ""استراتژیهای تکثیر صحیح در ماه بهمن""

برگزار می شود.

خوب طی چند ماه گذشته در تیم جهانی طوفانی عظسم براه افتاده که نتیجه آن درآمدهای چند میلیونی لیدرهای و رشد سازمانی بیشتر اعضای فعال بوده و این موفقیت ها نتیجه برنامه ریزی های موفق لیدرهای سازمان بود که با تمام وجود برای رشد اعضای سازمان خود تلاش کردند.

ورود به جلسات مقدماتی لیدرشیپ برای هر نتورکری در جی تیم میتونه سکوی پرتابی به سوی آزادی مالی و زمانی باشه که مطمئنم که خیلی زود افراد زیادی تجربه این جلسات فوق العاده رو خواهند کرد.
و اما باید این خبر خوب رو به مشاوران ارشد حاضر در این جلسه بدم که این جلسه با حضور یکی دیگه از لیدرهای دوست داشتنی جی تیم که تازگی به این رتبه رسیده برگزار میشه.

جناب آقای سعید فرجی لیدر با ارزش تیم گلوبال

موفق شد تا در مدت کوتاهی با پشت سر گذاشتن تمامی شرایط حضور در جلسات مقدماتی لیدرشیپ خودش رو به این جلسه برسونه و از این طریق بهشون تبریک میگم و از اینکه از این به بعد به عنوان یک لیدر بزرگ میتونه در جلسات بزرگ حضور داشته باشه خوشحالم.مطمئنم بعد از این شاهد حضور اعضای سازمانشون در این جلسات خواهیم بود.

این جلسه در حالی برگزار میشه که همه مشاوران ارشد جی تیم هم پیمان شدند تا بعد از طوفان بی نظیر ماه گذشته، ماه جدید رو هم با ایجاد استراتژی های منحصربه فرد همچنان بر صعود پرسرعت خود ادامه دهند.

منتظر اخبار بسیار مهیج از تیم گلوبال باشید...

 

منتظرتون هستیم...
امیدوارم جلسه بعد لیدرشیپ رو از دست ندید...

مشاوران ارشد حتما آمار کامل و آنالیز ماه پیش تیم خود را به همراه داشته باشند و همچنین قسمت های "آموزش و تکثیر" از جزوه اطلاعات تکمیلی رو مطالعه کنند.

طب سوزنی و زیبایی

آیا می شود بدون رفتن زیر تیغ جراحی و صرف هزینه های هنگفت، با کمک طب سوزنی، چهره ای جوانتر و پوستی شاداب تر داشت؟ از سال 79 که کار طب سوزنی را شروع کرده ام تا امروز، بارها و بارها این سوال را از بیمارانم پرسیده ام و هر بار در برابر چهره شگفت زده آنها پاسخ مثبت به این سوال داده ام.

پژوهش های انجام شده در مراکز پیشرفته دنیا نشان داده که طب سوزنی اگر توسط پزشک مجرب و ماهر انجام شود، نتایج شگفت انگیزی به همراه خواهد داشت.

از این پس در سلسله مقالاتی که منتشر خواهد شد شما را با آثار شگرف طب سوزنی در زیبایی و جوانسازی پوست آشنا خواهم کرد.

چین و چروک صورت

چین و چروک صورت به ویژه در ناحیه پیشانی و نواحی دور چشم یکی از اولین نشانه هایی است که پایان دوران جوانی را به فرد اعلام می کند. در واقع ظاهر شدن چین و چروک در پوست، بخشی از روند طبیعی بالا رفتن سن است. در این فرایند پوست آب خود را از دست می دهد و خشک می شود. ضمن اینکه خاصیت ارتجاعی پوست نیز تا حد زیادی از دست می رود.

دو ماده در طراوت و جوانی پوست نقش عمده دارند. الاستین و کلاژن. الاستین موجب انعطاف پذیری پوست می شود و کلاژن عامل رشد سلول های جوان پوست است. با کاهش میزان تولید این دو ماده در بدن، پوست نازک و شکننده شده، این امر موجب بروز شیارهای در پوست می گردد که به صورت چین و چروک دیده می شوند.

انواع چین وچروک صورت:

چین های کاذب

چین های کاذب ظریف و کم عمق هستند و عمدتا در اثر کاهش میزان آب و چربی پوست و در نواحی اطراف چشم و دهان ایجاد می شوند. استفاده ازطب سوزنی نقش چشمگیری در درمان این عارضه پوستی دارد.

چین های حقیقی

چین های حقیقی دارای عمق بیشتری هستند و علت ایجاد آنها کاهش محتوای کلاژن پوست است. این چروک ها معمولا در نواحی پیشانی، بین دو ابرو و خط خنده دیده می شوند. به کمک طب سوزنی ازعمق این چین و چروک ها کاسته شده و کمتر به چشم می آیند.

طب سوزنی چگونه بر چین و چروک اثرمی کند؟

مکانیسم اثر طب سوزنی بر چروک های پوستی هنوز به درستی شناخته نشده، اما تئوری هایی در این زمینه مطرح می شود. ظاهرا وارد کردن سوزن های مویی به پوست صورت، از طریق ایجاد زخم های میکروسکوپی درناحیه، موجب فعال شدن واکنش های التهابی و افزایش جریان خون در منطقه شده و پس از دو تا سه هفته آغازفعالیت کلاژن سازی پوست را شاهد خواهیم بود.

 

بر اساس تجربه عملی، اکثر بیماران پس از جلسات سوم و چهارم طب سوزنی شاهد روشن تر شدن پوست صورت و افزایش شفافیت آن خواهند بود و پس از جلسات هفتم و هشتم کاهش واضح چین و چروک صورت را تجربه خواهند کرد.

البته این اتفاق در مورد چروک های کاذب سریعتر رخ می دهد، چون یکی از اثرات طب سوزنی بر پوست، افزایش رطوبت و متعادل کردن چربی آن است که از این طریق موجب بهبود چروک های کاذب در جلسات اولیه خواهد شد.

جلسات درمانی، چگونه، چه مدت

تعداد جلسات درمانی بسته به سن فرد و شدت عارضه، متفاوت است، اما به طور متوسط به 12 تا 24 جلسه درمان نیاز است، که به ترتیب زیر انجام می شود.

هفته اول: سه جلسه در هفته (یک روز در میان)

بعد از هفته اول: دو جلسه در هفته

بعد از جلسه دوازدهم: یک جلسه در هفته

البته این روش در افراد مختلف و بسته به شرایط بیمار می تواند متفاوت باشد.

آیا طب سوزنی دردناک است؟

معمولا ترس از سوزن یکی از مهمترین دلایل مقاومت بیماران در برابر طب سوزنی است. اما باید توجه داشت که سوزن های به کار رفته در طب سوزنی بسیار نازک و ظریف و باریک تر از مو هستند، ضمن اینکه وارد کردن سوزن به پوست تکنیک خاصی دارد که بیمار دردی را حس نخواهد کرد و بنا به تجربه شخصی من در مطب، اکثر بیماران در طول جلسات درمانی، حالتی از آرامش و رخوت را تجربه خواهند کرد.

 

سوال دیگری که ذهن مراجعین به پزشکان طب سوزنی را به خود مشغول می کند این است که آیا طب سوزنی خطرات و عوارضی به همراه دارد؟ درپاسخ به این سوال باید گفت که اولا طب سوزنی هیچگونه خطر یا عارضه ای ندارد. به علاوه امروزه طب سوزنی با سوزن های استریل یک بار مصرف انجام می شود و از این نظر خطر بروز عفونت نیز بر طرف خواهد شد.

سوزن + پزشکی مدرن

تجربه کاری 12 ساله به من نشان داده که تلفیق طب سوزنی با برخی روش های پزشکی مدرن در جوانسازی پوست، نکته ویژه ای است که ضریب موفقیت درمان را افزایش خواهد داد. رایحه درمانی، نوردرمانی، آب رسانی به پوست ازطریق بخورهای گیاهی و اصلاح عادات تغذیه ای، از جمله روش هایی هستند که نقش چشمگیری در تقویت اثرات طب سوزنی بر جوانسازی پوست بازی می کنند.

 

یک تیر و چند نشان

همانطور که در مقالات مقدماتی آشنایی با طب سوزنی گفته شده، مکانیسم طب سوزنی ایجاد تعادل در انرژی های درونی بدن است. بنابراین استفاده از طب سوزنی علاوه بر نتایج مورد انتظار بیمار، با ایجاد آرامش، کاهش استرس و نشاط بیشتر در زندگی نیزهمراه خواهد بود.

 

دکتر پرچمی

خاطره ای زیبا از شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی+تصاویر

افسران - روزنامه کیهان...

روزنامه خوان بود و هر روز کیهان را می‌خرید. تبریز هم که چند روزی مهمان می‌آمد، کیهان هر روز را حتما تهیه می‌کرد و می‌خواند. بعد از شهادتش، از همسنگرهایش شنیدم که تهران که بود هر روز یک کیهان عربی و انگلیسی هم می‌خرید و آنرا در اختیار دوستانی که از شیعیان عراق و لبنان و… داشت می‌گذاشت تا آنها هم بخوانند. سال ۸۶ بود که یکبار در تهران به من گفت مدتی است به جلسات هفتگی در منزل حاج حسین شریعتمداری می‌رود و از ایشان استفاده می‌کند. از من هم دعوت کرد که با او بروم ولی من آن روزها در تهران درگیر کلاس‌های دوره دکترا و پایاننامه شده بودم و توفیق پیدا نمی‌کردم شرکت کنم. محمودرضا بشدت به آقای شریعتمداری علاقمند شده بود و یادم هست که مرتب از سادگی اتاقی که جلسات در آن تشکیل می‌شد و وسعت مطالعه و بخصوص از زبان برانی که دارند، می‌گفت. محمودرضا اطلاعات سیاسی‌اش به روز بود. خبر یا تحلیلی را هم که می‌خواند به دیگران انتقال می‌داد. یکی از همسنگرهایش می‌گفت محمودرضا وقتی از مسائل سیاسی حرف می‌زد من حرف‌هاش رو به خاطر می سپردم و همان شب در پایگاه برای بچه‌ها تکرار می‌کردم.

افسران - به عشق شهید محمود رضا بیضایی......
 
شادی روح شهید بیضایی صلوات

مرده بودم زنده ام کردی...

دای احترام به محضر آیت‌الله شیخ مجتبی تهرانی

زن کارمند بیمارستان که داشت با یک پرستار دیگر حرف می‌زد، وقتی ما را دید گفت، من هم می‌خواهم بروم این حاج آقا را ببینم. می‌خواهم ببینم کیست که همه سراغش را می‌گیرند و همراه ما راه افتاد. سر و وضعش‌‌ همان طور بود که رهبر انقلاب در سفر خراسان شمالی اشاره فرمودند، حالا داشت می‌رفت بالای سر یک مرجع تقلید که از نگاه او یک پیرمرد دوست داشتنی بود. زن کارمند با صدای بلند ادامه داد می‌خواهم بگویم برایم دعا کند و در اتاق را به همراه پرستار بخش باز کرد و جلو رفت. من که همچنان با تعجب منتظر بودم با صدای آهسته گفتم: اگر خواب هستند مزاحمشان نشویم. در حالی که وارد اتاق می‌شد گفت: نه بیدارند و بعد در حالی که کنار تخت می‌رفت پرسید: حاج آقا خوبید؟

من آن روز از این مرجع تقلید دو کلمه بیشتر نشنیدم که یکی‌اش جواب همین زن کارمند بیمارستان بود با چاشنی مهربانی پدرانه‌ای. با‌‌ همان خستگی و درد به سختی و آرام فرمود: ممنون و من به یاد روزی افتادم که حاج آقا در مسیر بازگشت از مسجد وقتی به سر بازار رسیدیم به یاد چند شب قبلش که مراسم احیا برگزار شده بود گفتند: عجیب بود، دیدم خانمی با سر و وضع غیر مذهبی و بد حجاب دارد رساله توضیح المسائل می‌خرد. بعد از این حرف زدند که ریشه دینداری مردم همچنان محکم است هرچند ظاهرشان نشان ندهد و اساس و اصول درست است و باید فکری برای این فروع و حواشی بکنیم. حالا حاج آقا داشت برای یکی از همین خانم‌ها دعا می‌کرد و من یقین دارم دعای این مرد خدا برای این بنده خدا هر که بود نتیجه خواهد داشت.

زن کارمند بیمارستان وقتی خیالش از دعای حاج آقا راحت شد با پرستار بخش بیرون رفتند. ما جلو رفتیم و ایستادیم و سلام کردیم. چهره تکیده و تن رنجور مردی پیش روی ما بر تخت بیمارستان بود که همیشه با صلابت و اقتدار بر منبر درس و خطابه دیده بودیم. شیر شیر است، یا پیر پیر است نمی‌دانم اما آن لحظه شیری بر تخت می‌دیدم که نمی‌توانست غرش کند. با علی جعفرآبادی و میثم مطیعی در برابر مردی ایستاده بودیم که تا آن لحظه او را بر تخت ندیده بودیم. تلخ بود و بغض کرده بودیم، شیخ وارسته آهسته نگاه‌مان کرد و جلو‌تر رفتم وسلام کردم، لبخند کمرنگی بر لبانش نشست و فهمیدم که ما را شناخته است. چیزهایی گفتم که کلمه دوم را از او شنیدم: الحمدلله.

خواستم دستی را ببوسم که همیشه پس می‌کشید و نمی‌گذاشت اما حالا توان حرکت نداشت و از سوزن‌های بیمارستان مجروح بود. دستی که برایم خیلی آشنا بود، دستی که بر سر پرتگاههای خطرناک و «علی شفا جرف»‌های فراوان دیده بودم وقتی دستم را گرفته بود به دعا و نصیحت و عتاب و مهر. به آنچهره ملکوتی و تابناک خیره شدم و اشک‌ها آرام آرام و بی‌اختیار سرازیر شد. حاج آقا دفعه اول بود که اشک‌هایم را این طور می‌دید و من اولین بار بود که می‌خواستم بخشی از حرفهای نگفته‌ام را رودررو بزنم.‌‌ همان طور که با مهربانی و خستگی نگاه‌مان می‌کرد گفتم: من مرده بودم، شما زنده‌ام کردید، من پیش خدا شهادت می‌دهم که شما دست ما را گرفتید. نمی‌دانم دیگر چه گفتم که یک لحظه همه این بیست و شش سال آمد جلوی چشمم. دور و نزدیک، غریبه و آشنا، تلخ و شیرین، بغضم ترکید، گفتم: حاج آقا اگر شما نبودید ما هم نبودیم و حالا هم می‌خواهیم باز زیر سایه‌تان نفس بکشیم. خم شدم و دستان مبارکش را بوسیدم. این دست‌ها‌‌ همان هاست که توی درس و توی جلسات آن طور قدرتمند حرکت می‌کرد؟ باورم نمی‌شد.

همه این سال‌ها آمد جلوی چشمم و از اتاق بیرون آمدیم و پشت در ایستادیم. این پرستار بخش که با تعجب اشک ریختن و درماندگی سه نفر را نگاه می‌کند از حالمان چه خبر دارد؟ این‌ها که کنار در آسانسور منتظرند و ظاهرمان را می‌بینند از درونمان چه می‌دانند؟ حتی هر کداممان الآنچه می‌فهمد توی دل دیگری چه می‌گذرد؟ با خود زمزمه کردم: مرده بودم، زنده‌ام کردی... .

همه این سال‌ها می‌آید جلوی چشمم، همین دیروز است و من نوجوان پرشوری هستم که می‌خواهد علوم و معارف اسلامی بیاموزد و به این در و آن در می‌زند. استاد اشعری از کسی حرف می‌زند که شاگرد خاص امام خمینی بوده و از علمای مطرح تهران است و بعد آرام آرام پای ما را به جلسات اخلاق کوچه سقاباشی باز می‌کند. من و مهدی معصومی می‌رویم و آقای حاجی شریف معلم قرآنمان را می‌بینیم که کارهای جلسه را انجام می‌دهد و شهید سید محسن دربندی را که اول جلسه قرآن می‌خواند و برادر معلم ماست. آشنا‌ها و رفقای دیگر هم هستند و بعد آقای هوایی به مدرسه مطهری می‌آیند که هر هفته خودشان و برادرانشان را توی جلسه می‌بینیم.

بین مسجد امین الدوله و گرمای اشک ریختن‌ها و موعظه‌های آیت الله حق‌شناس و خیابان ایران و درس‌های آیت الله تهرانی بزرگ می‌شویم. رزمنده‌هایی را می‌بینیم که هر هفته می‌آیند و بعد ناگهان عکسشان را به دیوار می‌زنند، آشنایان و رفقایی را می‌بینیم که همیشه خیلی جدی‌اند اما اینجا جور دیگری هستند. به مجالس و سخنرانی‌های دیگر هم‌گاه و بیگاه می‌رویم اما جلسه حاج آقا مجتبی جنسش با همه سخنرانی‌های دیگر فرق دارد. توی جلسه معمولا افراد کاغذ و قلم دارند و یادداشت می‌کنند و یکی هم هست که با صدای بلند و جگر سوزی از‌‌ همان اول جلسه گریه می‌کند بی‌روضه و ذکر مصیبت و من خیلی طول می‌کشد تا بفهمم چرا آدم باید برای حدیث خواندن حاج آقا از بحارالانوار و اصول کافی این طور ضجه بزند.

حاج آقا هم خطبه خواندن اول صحبتش ثابت است و هم دعای آخرش، طوری که همه عبارات را حفظند و موقع دعای حاج آقا قبل از آمین هم عبارات را با ایشان زمزمه می‌کنند. جلسه خیلی جدی است و منظم، معمولا شرکت کنندگان جلسه هم یکدست و یک جورند، آدم‌های فرهنگی و معقول و معتدل که دنبال بحث‌های عمیق و جدی‌اند، توی جلسه حاج آقا از شور و حال‌های داغ برخی جلسات خبری نیست و حتی شبهای تاسوعا وعاشورا هم یک سینه زنی سنتی اضافه می‌شود. فرق نمی‌کند شهید صیاد شیرازی به جلسه بیاید یا دکتر فلان که وزیر کابینه است، هرکسی هر جا خالی باشد می‌نشیند و به مرور که جلسه شلوغ‌تر می‌شود گاهی توی کوچه باید نشست.

شبهای احیای ماه مبارک حال و هوای جلسه تماشایی است و جمعیت عظیمی که هر سال هم اضافه می‌شوند در اطراف مسجد جامع همه با حاج آقا همراهند برای قرآن سر گرفتن تا برسد به ایستادن آخرش برای «یا أی‌ها العزیز» و آن گریه‌های سوزناک حاج آقا و آن دعاهای لطیف. شبهای محرم از نوحه خوانی‌ها و سینه زنی‌های جدید و عجیب خبری نیست اما حاج آقا چنان نرم وارد روضه می‌شود که اگر حاج احمد آقای چینی هم نخواهد نوای گرم و خواندن سنتی و آرامش دل‌ها را به کربلا می‌برد. من هنوز هم نمی‌دانم چه طور هر بحثی که موضوع جلسه هست این قدر طبیعی به روضه وصل می‌شود اگر بحث کرامت است، اگر بحث عزت نفس است، اگر بحث حیاست چه طور این قدر آرام بی‌آنکه بفهمی می‌بینی روضه علی اکبر یا قاسم بن الحسن علیهماالسلام شروع شده است.


جلسۀ روز شنبه مورخ 1393.10.06 با استادی همسفر آرمیده

اولین جلسه از دوره اول کارگاه های آموزش خصوصی همسفران نمایندگی الهیه روزهای شنبه با نگهبانی همسفر خانم توکلیان و استادی کمک راهنما همسفر خانم آرمیده و دبیری همسفر خانم صنعتی تاریخ 1393/10/06 رأس ساعت 17:00 با دستور جلسه نقش آموزش و خدمت در رهایی و تجربه من شروع به کار کرد .

 

سخنان استاد:

قبل از هر چیز به تمام همسفران عزیز فعال شدن جلسات خصوصی را تبریک عرض می کنم،هر چند در ابتدا تعداد کم است اما مسلمأ در ادامه شاهد افزایش تعداد همسفران عزیز هستیم و این شروع نقطه عطفی بود برای شروع و نمایندگی الهیه نیازمند این جلسات بود . اگر همسفران در جلسات خصوصی شرکت نمایند و مشارکت کنند در جلسلت عمومی نیز به خوبی می توانند مشارکت داشته باشند...