همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

بهنازنوشت:

سلام دوستای گلم حالتون چطوری امیدوارم خوب باشین

سه شنبه رفته بودیم اردوی راهیان نور

اولش فک کردم فقط یه تفریحه ولی وقتی رفتیم اروند رود.شلمچه 

وقتی خاطرات جانبازا رو شنیدم 

وقتی توغروب شلمچه شهدا رو به خوبی حس کردم

وقتی دیگه گریه هم ارومم نمیکرد

وقتی رو اون تابلو نوشته بود:کربلا فقط یک سلام"

اون موقع بود که فهمیدم شلمچه خود بهشته

شلمچه یعنی عشق

یعنی عطش

یهنی پرواز تا معبود

شلمچه یعنی رمضان.بیت المقدس.کربلای 5

شلمچه یعنی سه راهی شهادت یعنی سرهای جدا شده از تن

وقتی اقای فرجام بهمون گفت "شما که الان اینجا نشستین شاید روی

سینه ی یه شهید نشسته باشین"

بدنم یخ کرد اشکام سرازیر شد

وقتی گفت سنگین تررین تشییع جنازه ی یه شهید زمانی بود که کنارتابوت 

شهید دختر قنداقه ی 10 روزه شو داشتن میبردن دوس داشتم فریاد بزنم 

خیلی جو سنگینی بود

ولی من خیلی چیزا یاد گرفتم

غروبش سراسر بغض بود 

حس غریبی داشتم

فک نمیکردم لیاقت داشته باشم شهدا دعوتم کنن

امیدوارم قسمت همتون بشه

 

یک داستان...

وارد اتاقت میشم...ضلع روبروی در،پنجره های قدی داره، که جلوش یه بالکن کوچیکه...پرده ها کنارند...توی بالکن پر از گلدونه...همون گلدونایی که با عشق بهشون آب میدی و میرسی بهشون....و بعد کوههای شمال تهران، تو قاب پنجره....دیوار سمت چپ پنجره٬ کامل با کتابخونه پوشیده شده...از زمین تا سقف...پر کتاب...دو تا مبل خیلی راحت و نرم چرمی، پشت به در و رو به پنجره وسط اتاقند و جلوشون یک میز چوبی زیباست که روش یک گلدون پر از نرگسهای سفید که مطمئنم باز هم همه گلهای دخترک گلفروش سر چهار راه رو ازش خریدی...و یک سینی با دو استکان کمرباریک چای، یکیش مال تو، یکیش منتظر من...

 داری کتاب میخونی...وارد میشم...متوجه حضورم نمیشی...میام پشتت، دستم رو حلقه میکنم دور گردنت...با اشتیاق نفس میکشم تورو، بوی ادوکلنت، بوی افتر شیو صورتت٬ موهای جو گندمیت، همه، منو از من میگیره...چقدر وقته ندیدمت...چقدر این تار موهای سفیدی که پر شده تو سیاهی موهات جذابند...

کتاب رو میذاری رو میز، دستام رو میگیری ... و منو دعوت میکنی که بشینم...با همون صدای بم مردونه و جذابت...

تو تمام این سالها، موی جوگندمی رو دوس داشتم...نیم بوتهای چرم مشکی مردونه رو دوس داشتم...کت و شلوارهای خوش دوخت دودی رنگ رو دوس داشتم...پیرهنهای اسلیم فیت مردونه...زنجیر طلا رو وقتی از لابلای یقه پیرهن دیده میشه...هرچی که تو میپوشیدی رو دوس داشتم...

حالا این تویی...بعد این همه سال...مقابل من...

بی اختیار اشک میریزم...عینکم رو برمیداری از چشمام...اشکم رو پاک میکنی...

و پاک میشود...

هرچه دیده بودم، پاک می شود....

تمام عمر

تمام عمر به فعل دوست داشتن ات گذشت. دوست داشتن، یک فعل فاعلانه بود که با چه شوقی می آمدم ات هر روز و لبریز بودم از پرهیز. فرهاد بودم ات، با هفته های خاکستریِ مُدام... رد می شدم با پای برهنه از تیشه های کاشته بر در و دیوار. شیرین ام بودی و چه تلخ...
تمام عمر، هابیل ات بودم. فاعل به فعل برادری، که می دانستم و نمی دانستی. سبو سبو شوکران بودی و نوشیدمت، هر جرعه به غربتی غریب. گاه زنی بودی، که رد بوی ات را، تا میدان سرچشمه مشام می شدم، گاه لبخند مهر کودکی که ضمانت تکرار ندارد و خوب می دانی. گاه هم پدری که تمدید می کرد رویاهای دیر و دورش را، در خیال ادامه اش که من بودم. و دوست داشتم ات. دوست داشتم ات ای پدر، ای لبخند، ای زن، ای زندگی.

 

+متن از احسان رضوی
+ تصویر مربوط می شود به لحظه ی اثابت گلوله به شیما الصباغ در آغوش معشوقش، در اعتراضات داخلی 2011 مردم مصر علیه حسنی مبارک.

طالب‌لو: سیاه‌باز نیستم

وحید طالب‌لو درباره وضعیت تیم استقلال، انتظارات هواداران استقلال از خودش و ... صحبت‌ کرد.

* اردوی کیش را در حالی پشت سر گذاشتید که ملی‌پوشان استقلال در این اردو حضور نداشتند. این اردو فایده‌ای داشت؟

دلیل نمی‌شود که چون ملی‌پوشان نبودند، سایر بازیکنان تمرین یا اردو نداشته باشند. با برنامه‌ریزی کادر فنی توانستیم خودمان را با شرایط وفق دهیم و این اردو هم به لحاظ امکانات و هم نوع تمرینات خوب بود و نتیجه این اردو را در لیگ خواهیم دید. امیدوارم با تمریناتی که انجام می‌دهیم در لیگ برتر نتایج دلخواه هواداران را کسب کنیم.

* داستان ناراحتی بازیکنان از مشکلات مالی در اردوی کیش صحت دارد؟

مسئولان باید به فکر باشند ولی دلیلی نمی‌شود که کارمان را عقب بیندازیم و دنبال بهانه باشیم. در چند سال اخیر مشکلات مالی در استقلال وجود نداشت؟ مسائل مالی همیشه بوده و بازیکن باید حق و حقوقش را بگیرد اما شخص من با توجه به شرایط کنونی استقلال به این تیم آمدم و دنبال یکسری اهداف هستم تا به آنها برسم. این قول را به مردم می‌دهم که مسائل مالی کمترین تاثیر را در تیم داشته باشد و همه یکدل خواهند بود تا هم بازی‌های زیبایی انجام دهیم و هم نتایج دلخواه را در نیم فصل دوم کسب کنیم.

* فضای استقلال با سال‌های گذشته که خودت حضور داشتی، چقدر فرق کرده است؟

خیلی از استقلال دور نبودم و از شرایط تیم اطلاع داشتم. طبیعی است که تغییرات در هر تیمی اتفاق بیفتد. شنیده بودم که در 2،3 سال اخیر اتفاقات زیادی افتاده که حاشیه‌ساز بوده اما مطمئن باشید که نیم فصل دوم کمترین حاشیه در استقلال بوجود می‌آید. اگر دقت کرده باشید در اردوی کیش هیچ گونه موضوع حاشیه‌ای بوجود نیامد.

* در مورد اینکه در 2،3 سال اخیر در استقلال اتفاقات زیادی افتاده، واضح‌تر صحبت می‌کنی؟

به عنوان مثال، مسائل مالی اولویت اصلی برخی‌ها در گذشته بود. نمی‌خواهم هدف‌گذاری خاصی برای فردی کنم، هر فردی برای خودش سلیقه‌ای دارد اما منافع تیمی مهم‌تر از منافع فردی است. مسائلی در گذشته وجود داشته که مردم می‌‌توانند در مورد آنها قضاوت کنند. برخی‌ها در استقلال دنبال کاپیتانی و مسائل مالی بودند و در تیم حاشیه ایجاد می‌کردند و جلوی پیشرفت را می‌گرفتند. به هواداران قول می‌دهم که کمترین حاشیه را در نیم فصل دوم از استقلال ببینند.

* شاید بازیکنانی که در موردشان صحبت کردی، مدعی باشند که وحید طالب‌لو با این صحبت‌ها قصد دارد خودش را جلوی مردم مظلوم نشان دهد...

مطمئن باشید که در عمل همه چیز را ثابت می‌کنم. همه اطلاع داشتند که در 4 سال گذشته 300 میلیون تومان از استقلال طلب داشتم اما با این تیم مدارا کردم. یک‌سال مصدوم شدم و در منزل خوابیدم ولی باشگاه استقلال هیچ اقدامی برای من نکرد. علی نظری جویباری در سال‌های گذشته شاهد بود که با وجود پیشنهاداتی که داشتم بدون حرف و حدیث با استقلال قراردادم را امضا می‌کردم. مردم می‌توانند قضاوت کنند که هزینه دروازه‌بانی استقلال در چند سال اخیر چقدر بوده و در 3،4 سالی که ما حضور داشتیم، چقدر بوده است. این وصله‌ها به من نمی‌چسبد و اهل سیاه‌بازی نیستم و نمی‌خواهم با افکار مردم بازی کنم.

* امیر قلعه‌نویی اعلام کرده بود که از بازگشت طالب‌لو خوشحال است و شاید این خوشحالی همراه با توقعاتی باشد. هواداران استقلال هم انتظار دارند که طالب‌لو مانند دوران گذشته در استقلال بدرخشد. می‌توانی این انتظارات را برآورده کنی؟

من همه تلاشم را انجام می‌دهم اما باید بگویم من به وحید طالب‌لو آن دوران هم قانع نیستم و آمده‌ام که بهتر باشم. اکنون باتجربه‌تر شده‌ام و آماده‌ام که به لحاظ بدنی و فکری بهترین عملکرد را داشته باشم تا شرمنده قلعه‌نویی و مردم نشوم.

* یعنی هدفت این است که دروازه‌بان اصلی تیم ملی ایران در جام جهانی 2018 روسیه باشی؟

همانطور که گفتم اگر منافع شخصی را به منافع فردی ترجیح دهیم، هر اتفاق خوبی رخ می‌دهد.

* با وجود اینکه ایران به دور بعدی جام ملت‌‌های آسیا صعود کرد، برخی‌ها اعتقاد دارند که تیم ملی زیبا بازی نمی‌کند. نظرت چیست؟

در مقطع کنونی نتیجه مهم‌تر از زیبا بازی کردن است. کادر فنی تیم ملی می‌داند که تیم ابتدا نباید گلی دریافت کند و بعد به گل برسد. مهم‌ترین اتفاقی که در تیم ملی اتفاق افتاده و دوست دارم در استقلال هم این گونه باشد، اتحاد و همدلی بین بازیکنان است. این موضوع باعث می‌شود که همه چیز خوب باشد و بتوانیم دقیقه 90 به گل برسیم. این موضوع کلید موفقیت تیم است. با وجود اینکه تیم ملی به لحاظ فنی زیبا بازی نمی‌کند اما مردم از نتایج و تیم ملی راضی هستند.

رضا شاهرودی ازامام زاده حسن تا دالیان/کاش خواسته های مایلی کهن را انجام می دادم

 

 

پ رضا شاهرودی بازیکن محبوب فوتبال ایران در دهه 90 از شروع فوتبال، نقش علی پروین در جدایی اش از فوتبال و اختلافاتش با علی دایی گفت.

رضا شاهرودی بازیکن چپ پا و خوش چهره فوتبال ایران دراواخر دهه 90بود که توانست باکنارگذاشتن بزرگانی چون مجتبی محرمی و جواد منافی دفاع چپ پرسپولیس وتیم ملی شود وخیلی زود جای خاصی در دل هواداران پرسپولیس باز کند. شاهرودی در خصوص مسایل مختلفی از جمله اشتباه حمید درخشان در هدایت پرسپولیس،محمد مایلی کهن وضعف های فوتبال ایران هم صحبت کرد که درزیرمتن کامل این گفت و گوی ایرنا با رضا شاهرودی معروف به رضا مالدینی تیفوسی های پرسپولیس خواهید خواهند.

* محله امام زاده حسن و جو فوتبالی این محل در فوتبالیست شدن شما چقدر تاثیر گذار بود؟

 فوتبال را از زمین خاکی های جنوب شهر در محله امام زاده حسن شروع کردم و آموزشگاه ها هم در فوتبال من بسیار تاثیر گذار بودند.

ما در مدارس برای مناطق انتخاب می شدیم و آنجا بسیار خوب دیده شدم و توانستم در رده های پایه به ترتیب موفق باشم



* کدام مربی شما را کشف کرد؟

آقای رضا کلانتری معلم ورزش من خیلی تاکید داشت که من می توانم بازیکن بزرگی شوم و من را به مربی به نام خسرو فلاح که از جان دل مایه می گذارد معرفی کرد و خسرو فلاح و رضا کلانتری من را وارد فوتبال کردند و در تمام تصمیم گیری های من برای انتخاب باشگاه تاثیر گذار بودند.



* شما در سن 6 سالگی پدر خود را به صورت ناگهانی از دست دادید توضیحی در این باره بدهید؟

 حدودا نزدیک انقلاب بود که پدرم برای تامین اجناس مغازه خود به خارج از خانه رفته بودکه تا الان به خانه بازنگشته است و هیچ خبری هم از او در دست نداریم. من خودم یکسال به این خاطر دیر مدرسه را شروع کردم و مرتب به پزشک قانونی رفتم اما هیچ خبری از او نشد.



* بعد از پدر مسئولیت تامین درآمد خانواده به دوش چه کسی افتاد؟

 علی، فیروز و خواهرم به همراه من فرزندان خانواده ما هستند اما بعد از پدر تمام مشکلات ما برای تامین درآمد به گردن علی بردار بزرگم افتاد که آن زمان 12 سال سن داشت. او به جای پدر به سر کار رفت و همچنان هم همان شغل را دارد. من هم از زمانی که فوتبال را شروع کردم و توانستم درآمد داشته باشم به کمک خانواده رفتم.



* نبود پدر در زندگی شما به خصوص در فوتبال چقدر تاثیر گذار بود؟

 پدریک مشوق بسیار خوب برای پسر است. در ورزش دوستان زیادی داشتم که تمام کار هایشان را پدرانشان انجام می دادند و دوست داشتم پدر من هم بود تا با او مشورت می کردم و اگر او بود شاید پله های ترقی را خیلی زود طی می کردم.



* اولین قراردادی که در فوتبال بستید با کدام باشگاه بود؟

خسرو فلاح و کانتری که مربیان اول من بودند من را به تیم جوانان صنعت معدن بردند و اعتقاد داشتند مهدی دینورزاده سرمربی بزرگسالان این باشگاه اعتقاد عجیبی به تیم جوانان دارد و بازیکنان زیادی از این تیم انتخاب می کند که اتفاقا همانطور شد و من هم به وسیله دینورزاده راهی تیم بزرگسالان شدم.



* قرارداد شما با صنعت و معدن چقدر بود؟

 50 هزار تومان با ماهی 3 هزار تومان از این باشگاه می گرفتم اما دقیقا در همان زمان تیم پورا نیز خواهان من بود و آقای صوفیانی مدیرعامل آن باشگاه حاضربود به من 120 هزار تومان با یک موتور سیکلت بدهد اما فلاح و کلانتری به من اجازه ندادند به این تیم بروم.



* با اولین حقوق خود چه کردید؟

50 هزار تومان را به برادرم دادم تا در پول پیش خانه کمکی کرده باشم و از حقوق ماهیانه نیز به خانواده کمک می کردم.



* بعد از صنعت و معدن چه باشگاه هایی را انتخاب کردید؟

 کشاورز و پرسپولیس تیم های بعدی من بودند.



* از حضور در پرسپولیس صحبت کنید و چه شد به این تیم آمدید؟

 زمانی که می خواستم به پرسپولیس بیایم چپ پاهای بسیار خوبی در این تیم حضور داشتند. مجتبی محرمی و جواد منافی هر دو از بهترین های آسیا بودند البته در زمان حضور من محرمی مدتی محروم بود و بعد به تیم اضافه شد.

البته من در کشاورزم هم دقیقا هم شرابط را داشتم اما توانستم حق خود را بگیریم و یادم می آید رضا وطنخواه با من تماس گرفت و گفت رضا به پرسپولیس نرو آنجا خراب می شوی اما من گفتم می روم و حق خود را می گیرم. در زمان حضورم در کشاور در دوره مربیگری هاتف، رویین دل و عسگرزاده همیشه فیکس بودم و سعی می کردم در هر بازی بهترین بازیکن تیم باشم.



* چه کسی شما را برای پرسپولیس انتخاب کرد:

 یادم می آید دیداری داشتیم با تیم بانک تجارت که اتفاقا علی دایی و افشین پیروانی هم بازیکن این تیم بودند در ورزشگاه امجدیه که ما این بازی را 2 بر یک پیروز شدیم. علی پروین تماشاگر این مسابقه بود و اتفاقا من در آن بازی بسیار خوب بازی کردم و یادم است در پایان بازی یکی از دوستان علی پروین نزد من آمد و گفت فردا به نمایشگاه سورتمه بروم.

من هم به دقیقا فردا به سورتمه رفتم وعلی آقا همان اول کار گفت اینجا مثل کشاورز نیست و خبری از پول نمی باشه و همه سر یک سفره نشستیم.



* از این سفره معروف علی پروین به شما چیزی هم رسید؟

 به من هم از این سفره چیزی نرسید (باخنده) علی آقا می گفت اگر پولی هم بیاید باید هواداران بدهند که این پول قابل قیاس با باشگاه های دیگر نبود. باور کنید آن زمان بازیکنان انقدر عاشق حضور در پرسپولیس بودند که کسی به فکر پول نبود و خود من بدون هیچ چشم داشتی قراردادم را امضا کردم.



* به پرسپولیس آمدید و در پستی قرار شد بازی کنید که مجتبی محرمی و جواد منافی دو بازیکن صاحب نام در آسیا در این تیم دفاع چپ بودند از اینجا برایمان بگویید که چه شد رضا شاهرودی خیلی سریع در ترکیب اصلی قرار گرفت؟

 مجتبی در ابتدای حضور من محروم بود اما جواد منافی هم در تیم ملی و هم در پرسپولیس دفاع چپ بود. با رفتن من مجتبی به هافبک چپ رفت ومن دفاع چپ ثابت تیم شدم و بعد از بازگشت مجتبی محرمی با نظر علی پروین او به دفاع وسط رفت و بازهم من فیکس بازی کردم.



* شما از ابتدا پرسپولیسی بودید؟

 من از بچگی به همراه فیروز برادرم پرسپولیسی بودیم و همه بازی های پرسپولیس را در جایگاه تیفوسی های ورزشگاه از نزدیک مشاهده می کردیم و از همان زمان هم آرزو داشتم یک روز در این تیم بازی کنم.



* چقدر طول کشید رضا شاهرودی در پرسپولیس محبوب شود؟

 حدود 8 بازی طول کشید خود را در پرسپولیس و در دل هواداران جا کردم. واقعا در آن زمان آماده بود و یادم است بعد از همین 8 بازی به تیم ملی هم دعوت شدم.

در آن زمان تمرین زیادی می کردم و به اعتقاد هواداران پرسپولیس زوج رویایی را با جواد منافی در سمت چپ پرسپولیس درست کرده بودیم.



* شما درکشاورز با مربیان علمی چون رویین دل و هاتف کار کردید که سبک متفاوتی با پروین داشتند آیا کار کردن با او برای شما سخت نبود؟

 آن مربیان از پروین علمی تر بودند اما کار کردن با او اصلا سخت نبود و به اندازه تفکرات خود اطلاعات داشت. در دوره ما تفکرات بازیکنان به شکلی بود که اصلا نیازی به این نداشتیم که مربی بگوید چه کاری باید انچام دهیم و ما بازیکنان امروزی تفاوت های زیاد داشتیم. بازیکنان آن نسل همه کار بلد بودند و زیبا ترین فوتبال را بازی می کردند اما امروز برخی بازیکنان ساده ترین کار ها را نمی دانند.



* چه مساله ای بود که علی پروین را از مربیان دیگر متفاوت می کرد؟

 مدیریت علی آقا بی نظیر بود و رمز اصلی موفقیت او مدیریتش بود البته در کنار او ناصر ابراهیمی هم حضور داشت که تمرین دهنده بسیار خوبی بود.



* آیا در زمان شما پیراهن پرسپولیس آسان بدست می آمد؟

 پیراهن پرسپولیس آن موقع اصلا آسان بدست نمی آمد ومن چه سختی هایی را طی کردم تا به این پیراهن برسم. در زمان ما کسی که می خواست در پرسپولیس ثبات پیدا کند باید از نظر فنی و اخلاقی خیلی قوی عمل می کرد در غیر این صورت پوشیدن آن پیراهن اصلا آسان نبود.



* چرا از ابتدا شماره 16 پرسپولیس را انتخاب کردید؟

 وقتی به پرسپولیس رفتم شماره 16 دست انصاری فرد بود که به بازی او علاقه زیادی داشتم اتفاقا پیش از شروع فصل با ما تمرین می کرد اما قبل از شروع فصل اعلام کرد نمی تواند تیم را همراهی کند و من هم از او اجازه گرفتم و پیراهن 16 را به تن کردم و در تیم ملی هم این پیراهن را پوشیدم.



* اختلاف شما با علی پروین از چه زمانی شروع شد؟

 اختلاف ما تا این حد که در رسانه ها گفته شد نبود اما من از دروغ بدم می آید و کسی هم که حرف می زند باید پای حرف خود بایستد. علی پروین را خیلی دوست دارم و معرفت او از خیلی ها دراین فوتبال بیشتر است اما سر اینکه من می گفتم اگر چیزی هست باید برای همه باشد او ناراحت می شد.

چند بارهم کاپیتان تیم بودم و مشکلات بازیکنان را به عنوان بزرگتر تیم مطرح کردم که علی آقا از این کار خوششان نیامد. رسم بود جلسات فنی درتیم برگزارمی شد که اکثرا درآن بحث فنی نمی شد وبه مسایل این چنینی پرداخته می شد من هم به عنوان بزرگتر تیم عادت داشتم مشکلات بازیکنان را بیان کنم.

من وعلی آقا شاید گاهی اوقات با هم اختلاف داشتیم اما هر دو علاقه زیادی به هم داشتیم و حتی او فوتبال من را بسیار قبول داشت و فکر می کنم همیشه سر چیز های بی خودی با هم درگیر شدیم.



* آیا گرفتن بازوبند کاپیتانی از شما دلیل افزایش این اختلافات بود؟

 این مساله اصلا صحت نداشت و من خودم بازوبند را به عابدزاده دادم.



* بهترین قراردادی که با پرسپولیس بستید چقدر بود؟

جوا: بهترین قرارداد من با پرسپولیس 25 میلیون تومان در سال 81 بود که البته چهار میلیون آن را هنوز نگرفته ام.



* به اعتقاد خیلی ازاهالی فوتبال ناکامی های شما از جایی شروع شد که لژیونر شدید آیا این مساله صحت دارد ؟

 بازی های مقدماتی جام جهانی بود که آلتا ترکیه با مدیرعاملش به ایران آمد و دقیقا ما هم در این زمان در هتل هما تهران اردو داشتیم و آنها درخواست جذب من را به عابدینی ارایه کردند. قبل از اینکه به آلتا بروم مدتی در کرواسی و در تمرینات تیم هایدوک به همراه افشین پیروانی حضور داشتم که به خاطر نبود پول راهی آلتا شدم.

محمد خاکپور در آن زمان در تیم دیگری در ترکیه فوتبال بازی می کرد و از من خواست تا به آلتا نروم زیرا آنجا آدم های خوبی حضور نداشتند اما من رفتم و اتفاقاتی رخ داد که نباید رخ می داد.درفوتبال ایران اشباع شده بودم و دیگر نمی توانستم درانجا بازی کنم.

در آلتا مشکلات فراوانی داشتم و حتی آنها برخلاف قراردادم اجازه نمی دادند در اردو های تیم ملی حاضر شوم و همه این مسایل باعث شد تا از این تیم جدا شوم اما به همین خاطر 2 سال از بهترین روزهای فوتبال خود را فقط با پرسپولیس تمرین کردم و حتی حق حضور در بازی های دوستانه را هم نداشتم زیرا باشگاه آلتا منتظر کوچکترین بهانه ای برای شکایت از من بود.



* چقدر از آلتا پول گرفتید؟

300 هزار مارک باشگاه پرسپولیس و 120 هزار مارک من دریافت کردم.



* بعد از آلتا به دالیان رفتید در آنجا چقدر پول گرفتید؟

 از شانس بد من دالیان در آن سال با ورشکستگی روبه رو شد و نتوانستم پول خوبی از این باشگاه دریافت کنم. آنجا 100 هزار دلار گیر من آمد و مابقی آن به باشگاه رسد.



* اوایل فوتبال به فکر پیدا کردن لقب برای خودت بودید؟

 هیچ وقت اوایل فوتبال به دنبال لقب نبودم و اصلا فکر نمی کردم چنین لقب دوست داشتنی بگیرم.



* پس لقب رضا مالدینی را دوست داشتید؟

 دوستی داشتم که الان خودش مربی امیدها است به نام سعید جهانگیری که مدیر باشگاه کارگران هم بود و خیلی جالب است که در گوشه آتیشی های پرسپولیس این لقب را به من داد و این لقب روی من ماند. من این لقب را خیلی دوست داشتم مالدینی یکی از بهترین های دنیا بود و هر کسی آرزو داشت با او مقایسه می شد.شباهت ظاهری و سبک بازی درمقایسه من با او بسیار تاثیر گذار بود.



* فکر می کردید روزی جلوی مالدینی بازی کنید؟