همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

موسیقی در کوهستان

اگر بتاریخ بنگریم بی شک مظاهر طبیعت را اولین مربی بشر در زمینه هنرمییابیم خصوصا در هنر موسیقی که بسیاری از مورخان و محققان اولین آموزگار موسیقی را اصوات طبیعت میدانند. بعنوان مثال مرحوم روح الله خالقی در مقدمه کتاب نظری به موسیقی چنین می نگارد:
"موسیقی یکی از هنرهای زیباست که از ابتدای خلقت در نهاد طبیعت مستور بوده.آهنگ مزغان خوش نوا ، وزش باد و حرکت برگ درختان ، لغزش آب جویباران و ریزش آبشارها ، موسیقی ابتدائی بشر و اولین آموزگار انسان در آموختن این هنر بوده است."
همچنین یکی از موارد الهام بخش هنرمندان نیز مظاهر طبیعت خصوصا کوهستان و عشق به زیبائیهای آن بوده و بعنوان مثال میتوان به آثار بزرگی چون : شبی بر فراز کوه عریان اثر موسوروسکی و یا سمفونی دماوند اثر شاهین فرهت نام برد که خود وی در مورد اثرش چنین مینگارد:
"می توان گفت که کوه دماوند مجموعه تابلوهای مختلفی است از کمال لطافت و نهایت خشونت در طبیعت. این گوناگونی و طیف وسیع احساسی این کوه، سرچشمه الهامی برای خلق این سمفونی است. این کوه همیشه مرا تحت تاثیر قرار می داده و نهایتا در سال 1378 منجر به ساخت سمفونی دماوند شد. "

گذشته از الهام بخش بودن کوهستان میتوان به استفاده از موسیقی در کوهستان اشاره کرد که بنوعی در فرهنگ انسانهائی که با کوهستان در تماسند جای گرفته بعنوان مثال میتوان به فرهنگ موسیفی در میان شبانان اشاره کرد که فضائی مخصوص بخود را دارا میباشد و از سازها، نغمات و ترانه های خاصی استفاده میگردد که بی شک الهام گرفته از فضای کوهستان میباشند.
اما در ورزش کوهنوردی با توجه به اینکه غالبا کوهنوردان از عاشقان و شیفتگان کوهستان و طبیعت میباشند نیز هنر موسیقی و شعر جایگاه خاصی را دارا میباشد که به اشگال مختلفی میتوان از این هنر متعالی استفاده کرد :
شکل نخست – با توجه به تاثیر گذار بودن موسیقی بر انسان میتوان در صعودهای دشوار در حین حرکت با استفاده از سرودها، ترانه ها و اشعار متناسب عشق امید و اراده را در آنها تقویت نمود. خصوصا اگر ریتم آهنگها با وزن قدمها و گامها( سر قدم) تنظیم گردد( بمانند هماهنگی ریتم و حرکت پا در رژه سربازان).
شکل دوم - در استراحتهای کوتاه و بلند که در هنگام خستگی میتوان با استفاده از موسیقی انرژی تحلیل رفته را به اعضای گروه باز گرداند . خوشبختانه در فرهنگ کوهنوردی و در مراسم فتح قله این امر کاملا مرسوم است و سرود ای ایران اثر مرحوم روح الله خالقی همواره خستگی را از تن بدر کرده و عشق به ایران و طبیعت آنرا در وجودها بیدار میکند که این احساس زیبا را تمام کوهنوردان تجربه نموده اند.
در این موارد میتوان از سازهائی که قابلیت حمل و نقل دارند نیز استفاده کرد که تاثیر آن بسیار چشمگیر است. ناگفته نماند بعضی سازها بدلیل رنگ وطنین خاصی که برخوردارند حتی در برخی کتابهای ارکستراسیون (سازشناسی) بعنوان ساز طبیعت نام برده شده اند که از جمله میتوان بساز نی و هارمونیکا (ساز دهنی) اشاره کرد.

شکل سوم – در هنگام استراحتهای طولانی مثلا شب مانی ها در کوهستان و ساعات فراغت است که میتوان بدور یکدیگر و شاید دور آتش شبی بیاد ماندنی و خاطره انگیز را تجربه کرد و از تاثیرات معنوی موسیقی استفاده های عمیق تری برد و برای حرکت صبح نیروی روحانی را ذخیره نمود.
اما نکته ای که قابل تامل و تعمق میباشد استفاده صحیح از موسیقی است بگونه ای که هم نوع موسیقی و اشعار متناسب با فضای کوهستان و ورزش کوهنوردی انتخاب گردد چه که بسیارند موسیقی ها و اشعاری که شاید بتوان بعنوان توهین به قداست طبیعت و مرام کوهنوردان از آن استفاده کرد.
و نکته دیگر حفظ تعادل در استفاده از موسیقی میباشد که اگر بیش از اندازه باشد میتواند اثری کاملا معکوس بر اعضای گروه داشته باشد و سبب کسالت و سر درد بشود و حتی به آلودگی صوتی مبدل شود چه که زیبا ترین موسیقی در خود طبیعت نهفته است . و با توجه به رعایت حقوق سایرین که شاید بخواهند از موسیقی مستور در طبیعت استفاده کنند باید از افراط و تفریط در استفاده از موسیقی پرهیز نمود.

ویولن

این ویولن ملودی سکوت می نوازد
می دانم خواندن این شعر درگوشت
محال است ولی می نویسم
تا شاید شاپرکی شیدا
قصد مهاجرت روی گل سرت داشته باشد
چشمانت دیکتاتوری بودند که
زبانم را بند می آوردند
زانوانم از ترس دیدن چشمانت قفل می شد
و زمان می ایستاد و تو بودی و تو
و پروانه ای که در حضورت
خودش را
گُم می کرد
و چمن زار ها برایت
سمفونی رقص به پا می کردند
با این باور که باد
برای تو می خواند
و هر بار که صدایش اوج می گرفت
گیسوانت در آسمان به پرواز در می آمد
و این ویولن ملودی سکوت می نوازد....
تا به تو نشان دهد زمان دست توست
و واژه ی احساس در چشمانت
تجلی می کرد تا مانند مومی به آن شکل دهی
که باران می بارید
قطراتش به سبقت می نشستند
تا به تو برسند
و این خیال افسانه ای
با سقوطی تاریک همراه شد
آنجا که باران روی زمین از هم می پاشید
و می گسست
در روز هایی که عاشقی خریدار نداشت
من عاشق فرو پاشیده ی تو بودم
و آن قطره های بارانی که
بر روی خاکت عاشقانه جان می داد
و دفن می شد
به نقش تیشه ی فرهاد بر روی بیستون می ماند
و من همانند آن
بارها باریدم و دفن شدم
بی آنکه بدانی
نگاه کردنت چه تماشایی می شود
در حضور باران و لبخند
آنجا که به تنه ی درخت تکیه داده ای
و محو دوردست ها شدی و من محو تو
آری این ویولن دیگر نمی نوازد
و به خواب رفت
زمانی که صاحبش در نبودت
سمفونی مرگ را هر شب
روی تار هایش کوک می کرد