همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

افزایش سرعت در مبارزات

چگونه سرعت مبارزاتی خود را افزایش دهیم؟

علاوه بر مهارت و دقت ، سرعت نقش بسیار کلیدی و مهمی در ورزشهای رزمی دارد .                     

این مثال کافیست که شما در نظر داشته باشید در مبارزه ای دو مبارز هم رده روبروی هم قرار میگیرند   و علیرغم اینکه هر دو استراتژی مبارزه و توانایی مبارزه نزدیکی دارند آن شخصی نهایتا  پیروز میدان است که علیرغم اجرای اصولی تکنیک سرعت بالاتری داشته باشد.

با فراگیری و تمرین ۷ مرحله  سرعت در هنرهای رزمی، فواید تمرینات افزایش یافته و مهارت‌های      ما در رقابت و دفاع شخصی بهبود می‌یابد. برای موفقیت در یک رقابت و یا اجراء به موقع دفاع شخصی، سرعت حائز اهمیت است. تنها فرق بین بردن یا باختن در یک برخورد فیزیکی، بیش از هر چیز دیگر، عکس‌العمل سریع می‌باشد.

بهترین روش قطعی برای دستیابی به کلیدهای سرعت در هنرهای رزمی، سیستم آموزشی حلقه سرعت Speed Loop است. سیستم آموزشی دور سرعت برای مجزا کردن، تغییر دادن، به حداکثر رساندن، و هماهنگ کردن ۷ ویژگی سرعت به‌شرح ذیل در هنرهای رزمی طراحی شده است:

 

مرحله اول (سرعت دیدن)

● عکس‌العمل‌های بصری (بینائی): یکی از روش‌های آموزشی است که توانائی تشخیص فرصت‌ها و شناخت حرکات بعدی را افزایش می‌دهد. واکنش‌های بصری این امکان را به ما می‌دهد که حرکات را با دقت و اطمینان بیشتری شناسائی و پیگیری کنیم و با تشخیص و تغییر به موقع، نسبت به آن عکس‌العمل یا واکنش نشان دهیم. در هنرهای رزمی، واکنش‌های بصری در طول رقابت‌های طولانی به‌کار می‌رود. به‌علاوه، این واکنش‌ها برای موفقیت ورزشکاران جهانی در تمامی رقابت‌های ورزشی از اهمیت به‌سزائی برخوردار است.

 

مرحله دوم : (سرعت عصبی حس لامسه)

● عکس‌العمل‌های لمسی (لامسه‌ای) از دیگر روش‌های آموزشی است که واکنش‌های لمسی را بهبود می‌بخشد. حس لامسه به مرور زمان با تمرین کردن افزایش می‌یابد و در نتیجه می‌توان جهت یا مسیر نیروی بدنی حریف را سریعاً تشخیص داد. در هنگام مبارزه با رقیب خود باید هر حرکت او را پیش‌بینی کنیم. اکثر پیکارها و رقابت‌های تنگاتنگ به پایان می‌رسد، پس بایستی خود را بیش از پیش آماده نمائید تا برتری نسبی خود را با حریف به اثبات برسانید.

 

مرحله سوم : (سرعت شنیدن و تشخیص صدا)

● عکس‌العمل‌های شنیداری واکنش‌های شنیداری با تقویت مهارت‌های شنیدن بهبود می‌یابد. عکس‌العمل سریع به آنچه می‌شنویم از اهمیت بالائی برخوردار است. وقتی مجبوریم در مقابل چندین مهاجم از خود دفاع کنیم احتمالاً بیش از دیدن فرد مهاجم، صدای آن را می‌شنویم. اگر تا به حال مبارزه در تاریکی یا دید کم را تجربه کرده باشید، به اهمیت این ویژگی پی خواهید برد.

 

مرحله چهارم : (سرعت انطباق پذیری با شرایط)

● سرعت انطباق (تغییر یا تنظیم) این بخش، توانائی ذهنی برای انتخاب سریع و واکنش مناسب و دقیق در پاسخگوئی به یک حمله یا موقعیت را افزایش می‌ دهد. باید توانائی خود، در انتخاب سریع مؤثرترین حرکات در هر لحظه از مبارزه را تقویت کنید. سرعت انطباق بسیار بالا، به عکس‌العمل‌های ما اجازه می‌دهد تا روند انتخاب حرکات، به‌طور خودکار انجام شود. با آموزش این بخش یاد می‌گیریم سریع، دقیق و بدون فکر عکس‌العمل نشان دهیم.

 

مرحله پنجم : (سرعت اجرا و بموقع حرکات)

● سرعت در اجراء (شروع حمله) به محض اینکه روش مناسبی را برای شروع حمله انتخاب کردید. باید آرامش خود را حفظ کنید. منظور چگونگی سرعت حرکت شما نیست بلکه به این معنی است که چطور خیلی زود به آنجائی برسید که ارزش داشته باشد. ممکن است حمله شما در جریان مسابقه سرعت مناسبی داشته باشد اما عدم شروع به موقع از این فرصت عملاً سبب کاهش شدید شانس شما در رسیدن به نتیجه مورد نظر خواهد شد .

 

مرحله ششم : (سرعت در انتقال و جابجایی)

● سرعت در حرکت : توانائی انتقال سریع همه یا بخشی از بدن، از مکانی به مکان دیگر است (که در کاراته به آن ساباکی می‌گویند). سرعتی است که بیشتر توسط عامه مردم در سطح گسترده تشخیص داده می‌شود. میزان وزن بدن و نیز تاریخ منقبض و ریلکس شدن ماهیچه‌ها، علاوه بر عوامل ژنتیکی از جمله عواملی هستند که به تشخیص و تعیین سرعت حرکت در شخص کمک خواهند کرد. نگران سرعت خود نباشید. سرعت کاربردی و عملی خود را بهبود ببخشید و در یادگیری آن تمرکز کافی داشته باشید. سرعتی که در غلبه کردن و تحت کنترل درآوردن حریف بارها و بارها به شما کمک می‌کند.

 

مرحله هفتم : (سرعت تغییر جهت وتغییر تکنیک)

● سرعت تغییر (اصلاح) در طول مدت آموزش، یقین حاصل کنید. به تمریناتی می‌پردازید که سرعت تغییر را تقویت می‌کند. سرعت تغییر، دربرگیرنده توانائی تغییر سریع جهت‌ها در کانون حرکت و در اصل، کنترل تعادل و غلبه بر سستی و رخوت است. با تسلط بر مکانیک بدن، می‌توانید در لحظه مناسب حرکت خود را متوقف کنید؛ احتمالاً به این خاطر که ممکن است حرکت اشتباهی را انجام داده‌اید.

علاوه بر این هفت کلید، باید تمرینات مانعی (بازدارنده) سرعت را در آموزش خود، جهت افزایش سرعت بگنجانید. منظور این است که بتوانید زمان واکنش حریف را در برابر حملات، به‌طور مؤثری کاهش دهید. داشتن مهارت‌های مناسب در این زمینه، سبب افزایش توانائی‌ ما برای گیج‌ کردن، از حرکت انداختن، و شکست دادن رقیب می‌شود. با تمرکز بر روی بهبود هر یک از بخش‌های جداگانهٔ سرعت، یادگیری مؤثر و مفیدتر خواهد بود. این مهم شما را در دستیابی به سرعت بالاتر و عکس‌العمل نشان دادن در کوتاه‌ترین زمان ممکن یاری می‌کند.

رمانتیسیسم (با آر کوچک) ایرانی؟!

یکی از بچه‌ها نوشته بود وظیفة همة ماست که به این وضع عکس‌العمل نشان بدهیم. آن لحظه مطمئن نبود عکس‌العمل چه باید باشد. اطلاعات بیشتری لازم داشتم و حتی هنوز احساساتم با منطقم هماهنگ نمی‌شد. اما حالا که زمانی گذشته و بیشتر فکر کرده‌ام می‌بینم درست است. ما باید نسبت به حوادث اطرافمان عکس‌العمل نشان بدهیم؛ خصوصاً دربارة اخلاقیات. این بی‌عکس‌العملی ما دارد همه چیز را عادی می‌کند. دیگر انگار عجیب نیست اگر حتی فجیع‌ترین اتفاقات بیفتد. ما وقت نداریم و کلاه خودمان را چسبیده‌ایم. یک روز هم برای ما اتفاق می‌افتد و آن وقت هیچ کس دیگری وقت ندارد و برایش مهم نیست... این چیزی نیست که هیچ کدام از ما بخواهیم.

سرتان را درد آوردم. بگویم قضیه چیست! چند مسئله است که باید اینجا بنویسم که از رسوایی اخلاقی و علمی این روزهای دانشکده‌های ادبیات و علوم انسانی شروع می‌شود تا اوضاع و حرف‌های دانشجوهای خودم!

لابد شما هم شنیده‌اید که معلوم شده دو سه تا از بهترین استادان علوم انسانی کتاب‌ها و مقاله‌های‌شان را از جایی دزیده بوده‌اند. خوب است بدانید این حرف را دارند با سندیت می‌زنند و این طور نیست که بگوییم فقط میزان نقل‌قول‌هایی که به کار برده‌اند زیاد بوده، یا ارجاع‌دهی‌شان درست نبوده. نه! اینها مثلاً کتابی را ترجمه کرده‌اند، عیناً واو به واو همان را با نام خودشان به عنوان مؤلف چاپ کرده‌اند! این را اول ظاهراً یک مجلة خارجی متوجه شده و نوشته، بعداً دانشجویان این استادان خودشان رفته‌اند و چک کرده‌اند، دیده‌اند بله! اوضاع خیلی بدتر از این مسائل است... و حالا کم کم دارد زنجیره‌ای از این دست بررسی‌ها (که البته کار آسانی هم نیست) صورت می‌گیرد. پیش‌بینی بیشتر ما این است که اوضاع از یکی دو تا خیلی خراب‌تر است. ما خودمان خیلی‌ها را می‌شناختیم که با همین شیوه استاد تمام شده‌اند، کتاب‌شان جایزه گرفته و خلاصه بارشان را بسته‌اند. همین که به اندازة کافی تعجب نکرده‌ایم، شاید زمینه را برای دیگران باز گذاشته که همین راه‌ را امتحان کنند...

عجیب این است که بیشتر افراد وقتی این حرف‌ها را می‌شنوند، اول خنده‌شان می‌گیرد، بعد توجیه می‌کنند و در نهایت هم می‌گویند در رشتة خود ما هم فلان و چنان! و هیچ کس تعجب نمی‌کند‍ این یعنی اوضاع اخلاقیات در جامعة تحصیل کردة ما، و آن علوم انسانی ما، که داعیة روشنفکری و اصلاح جامعه را دارند، آن‌قدرها هم خوب نیست...

ولی چرا؟!

چرا آن استادی که به زعم بیشتر دانشجویان فلسفه از بهترین‌های گروه فلسفة دانشگاه تهران است باید چنین خبطی بکند؟ چرا باید ترجمة کار دیگری را به نام خودش بزند؟ او که کلاس‌های درسش آن‌قدر موفق است که بچه‌ها می‌گویند از باسوادترین‌ استادان فلسفه است؛ حتی همین حالا که این رسوایی پیش آمده. و به هر حال در این همه سال باورپذیر بوده که او چنین شاهکارهایی را خلق کرده باشد. 

به نظر من او به جایگاه خودش قانع نبوده. این یعنی اگر این بی‌اخلاقی‌ها را مرتکب نمی‌شده نمی‌توانسته به جایگاهی که خودش انتظار دارد برسد. حالا یا خودش طمع بیشتری داشته یا ما از او توقع بیشتری داشته‌ایم که برایش ممکن نبوده...

استادی که وقتش را به تدریس به این جوانان پر شر و شور امروزی می‌گذراند، آیا باید دانشمند بلامنازع جهانی باشد تا مورد احترام باشد؟ دانشمندان بلامنازع جهانی، و در این مورد فیلسوفان بزرگ، چه قدم‌هایی را برداشته‌اند و چه مقدماتی را طی کرده‌اند تا به این نقطه رسیده‌اند؟ آیا جامعة ما چنین شرایطی را برای هیچ کسی ممکن کرده‌ که چنین توقعاتی از افراد دارد؟ آیا ما بلد نیستیم از چیزهای کوچک لذت ببریم؟ یا آن قدر مهارت و حوصله نداریم که بتوانیم مراحل مختلف پیشرفت را طی کنیم و در آخر با بالاتر رفتن حتی یک پله از خودمان راضی باشیم و از کارمان لذت ببریم؟ چرا بیشتر ما می‌خواهیم یک شبه ره صدساله را طی کنیم؟ 

شاید این طور است که ما ایرانی‌ها واقع‌بینی‌مان را از دست داده‌ایم. ما بیشتر چیزها را یا بسیار بزرگ می‌کنیم یا بی‌نهایت کوچک! ما خیلی کمتر می‌شود برای به دست آوردن چیزی زحمت بکشیم. بیشتر دوست داریم حرکتی بکنیم و همه را انگشت به دهان بگذاریم. خیلی وقت‌ها نمایشی زندگی می‌کنیم و در اکثر مواقع یادمان بلد نیستیم از موقعیتی که داریم لذت ببریم.

در قضاوت دیگران هم اوضاع‌مان بهتر نیست. افراد برای بیشتر ما یا اسطوره هستند یا منفورند! هیچ آدم خاکستری را نمی‌توانیم در خیال‌مان بپرورانیم...

یکی از دانشجویانم هست که مدتی در خارج زندگی کرده و زبان انگلیسی‌اش هم بسیار خوب است. شخصیت جالب و فعالی دارد. اما راستش این است که گاهی به جایگاه خودش قانع نیست! دوست دارد توجه بیشتری جلب کند. برای همین داستان‌های بسیاری دربارة ماجراهایش در نوشتن یک رمان انگلیسی زبان برای یک ناشر مشهور خارجی را برای هم‌کلاس‌هایش تعریف می‌کند و دلیل درس نخواندن و توفیقش در رشتة خودش را مشغول بودن به نوشتن همین رمان مطرح می‌کند. از آنجا که از این موارد کم ندیده‌ام می‌دانم که آیندة موفقی درانتظارش نیست. آینده‌ای که بی‌اعتمادی و بدبینی این بچه را با خود خواهد داشت و آیندة تلخی که شاید این بچه از عدم کامیابی در درس و علائقش برای خودش رقم خواهد زد... 

شاید به خاطر آن همة‌ علاقه‌ای که به این دانشجو دارم، نمی‌توانم بی‌تفاوت از کنارش رد شوم. واقعاً چرا ما باید این همه بلندپرواز، خیالاتی و رمانتیک فکر کنیم؟