همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

مسعود ایزدی قهرمانی که زندگی می کند برای موی تای


مسعود ایزدی قهرمانی که زندگی می کند برای موی تای

 


جذابیت وزیبایی هنررزمی موی تای همه روزه علاقه مندان وشیفتگان زیادی راجذب
خود می نماید بطوریکه ورزشکاران موی تای از سراسر جهان برای تمرین و یادگیری این هنر رزمی سختی سفر را به جان می خرند و به تایلند مرکز موی تای جهان جایی که موی تای از آنجا متولد شده سفر میکنند هر چند موی تای ایران با تکیه به تک ستاره های خود از این امر مستثنی نیست اما همچنان از علم صحیح این ورزش به دور است
ایرانی بودن مسعود ایزدی سوپر استار موی تای جهان افتخار بزرگی برای هر موی تای کار ایرانی است چرا که مسعود از سال 2006 برای شرکت در مسابقات حرفه ای تایلند و فعالیت بیشتر در ابعاد جهانی زندگی در تایلند را انتخاب نمود
. درخشش و قهرمانی مسعود در استادیوم های مختلف موی تای تایلند ، مبارزه قدرت مندانه اش دربرابر قهرمانان درجه یک موی تای جهان
مبارزاتش در کشورهای ژاپن -  اندونزی – مالزی – کامبوج – میانمار – هنگ هنگ ، ارتباط مستمر حضورفعالش در فدراسیون جهانی موی تای ، مدیریت کمپ های معتبر موی تای تایلند و در آخر ریاست انجمن موی تای ایران  P.A.M.A.I از او یک ستاره تمام عیار موی تای ساخته است حال باید دید چگونه مسعود به یک سوپر استار موی تای تبدیل شد و چگونه تمام زندگی اش تحت الشعاع موی تای قرار گرفت .
مسعود  همواره از سنین کودکی عاشق ورزشهای  رزمی بوده  و با توجه به اینکه برادر بزرگترش ( عیسی ایزدی ) یک رزمی کار بود ابتدا از سن 10 سالگی زیر نظر وی شروع به یاد گیری ورزشهای رزمی کرد
و با توجه به استعداد و توانایی اش در یاد گیری به سرعت پیشرفت نمود از سال 2000 به   IZADI GYM پیوست و تحت نظر برادرش مراحل مختلف موی تای را طی نمود از سال 2006الی2003 شش بار بطور پی در پی قهرمان اول ایران شد
از سال 2006الی2004 در مسابقات مختلف تیم ملی ایران را همراهی نمود که حاصل آن مدال طلای جهان در سال 2004 – نقره المپیک بازیهای سالنی آسیا 2005 و مدال طلای 2006 کینگز کاپ در قسمت آماتور بود
. از سال 2006 در مسابقات موی تای حرفه ای تایلند شرکت نمودکه تا کنون هشتاد بازی حرفه ای در کارنامه خود دارد مسعود همچنان هر روز تمرینات سختی را پشت سر می گذارد و خود را آماده می کند برای مسابقات بزرگتر و مهمتر . درخشش در مسابقات موی تای تایلند موجب شده همواره مسابقاتش بطور زنده همگام با سایر قهرمانان تایلندی از تلویزیون تایلند پخش شود . به گفته بسیاری از قهرمانان و پیشکسوتان موی تای جهان همه مردم پس از تماشای بازی مسعود فکرمیکنند ورزش موی تای رادراینجا یعنی تایلندآغاز کرده و همین جا متولد شده است
زمانی که به زندگی مسعود نگاهی گذرا می اندازیم کاملاٌ به این نکته پی می بریم که مسعود زندگی می کند برای موی تای  .....

 

 

موی تای,مسعود ایزدی,عیسی ایزدی,مسعود ایزدی قهرمان موی تای جهان,مسابقات موی تای تایلند,ورزش رزمی موی تای ,موی بوران,موی تای حرفه ای,موی تای ایران,بوکس تایلندی, تای بوکسینگ,هنر رزمی موی تای,

 

 

موی تای,مسعود ایزدی,عیسی ایزدی,مسعود ایزدی قهرمان موی تای جهان,مسابقات موی تای تایلند,ورزش رزمی موی تای ,موی بوران,موی تای حرفه ای,موی تای ایران,بوکس تایلندی, تای بوکسینگ,هنر رزمی موی تای,

 

 

موی تای,مسعود ایزدی,عیسی ایزدی,مسعود ایزدی قهرمان موی تای جهان,مسابقات موی تای تایلند,ورزش رزمی موی تای ,موی بوران,موی تای حرفه ای,موی تای ایران,بوکس تایلندی, تای بوکسینگ,هنر رزمی موی تای,

 

 

موی تای,مسعود ایزدی,عیسی ایزدی,مسعود ایزدی قهرمان موی تای جهان,مسابقات موی تای تایلند,ورزش رزمی موی تای ,موی بوران,موی تای حرفه ای,موی تای ایران,بوکس تایلندی, تای بوکسینگ,هنر رزمی موی تای,

 

 

موی تای,مسعود ایزدی,عیسی ایزدی,مسعود ایزدی قهرمان موی تای جهان,مسابقات موی تای تایلند,ورزش رزمی موی تای ,موی بوران,موی تای حرفه ای,موی تای ایران,بوکس تایلندی, تای بوکسینگ,هنر رزمی موی تای,

 

 

موی تای,مسعود ایزدی,عیسی ایزدی,مسعود ایزدی قهرمان موی تای جهان,مسابقات موی تای تایلند,ورزش رزمی موی تای ,موی بوران,موی تای حرفه ای,موی تای ایران,بوکس تایلندی, تای بوکسینگ,هنر رزمی موی تای,

 

موی تای,مسعود ایزدی,عیسی ایزدی,مسعود ایزدی قهرمان موی تای جهان,مسابقات موی تای تایلند,ورزش رزمی موی تای ,موی بوران,موی تای حرفه ای,موی تای ایران,بوکس تایلندی, تای بوکسینگ,هنر رزمی موی تای,

 

 

 

چه کسی می داند جنگ چیست؟

چه کسی می داند جنگ چیست؟
چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟
به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.و
کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند:ه
نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟ چگونه سر 120دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود؟ آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله هزار متری شلیک می شود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ کرده وگذر می کند، حالا معلوم نمایید سرکجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره می شود؟ کدام کودک در انزوا و خلوت اشک می ریزد؟
و کدام کدام ...؟ توانستید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر نمی توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید : هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت درجاده مهران – دهلران حرکت می نماید، مورد اصابت موشک قرار می دهد، اگراز مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنید کدام تن می سوزد؟ کدام سر می پرد؟ چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید؟ چگونه باید آنها را غسل داد؟ چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟
چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم. چگونه می توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟ کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟ از خیال، از کتاب ، از لقب شاخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت درکیفت می گذارد؟
کدام اضطراب جانت را می خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟ دلت را به چیز بسته ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟ صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن، پرستو شدن
آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است؟جوانی به خاک افتاده است؟
آی دخترک دانشجو، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور کردند؟ هیچ می دانستی؟ حتما نه ....!ه
هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی و آنگاه که قطره ای نم یافتی؟ با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی؟ اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!! اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی، لااقل حرمله مباش !ه
که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد. من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد...

عملیات مرصاد نوشتمان (سوم)

بله دوستان آتش تهیه ای که در صبح ساعت چهار 1367/4/31شروع شدبه نقل

از کارشناسان نظامی در طول تاریخ جنگ بی سابقه بود.خلاصه تا ساعت 10 صبح 

همان روز آتش تهیه ادامه داشت و ما یارای هیچ نوع مقابله یا پاسخی را نداشتیم

چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا؟؟؟

چون مهمات نداشتیم.

ساعت 10 صبح بود که تمام ارتباطات مان بخاطر انفجارها و قطع

سیمهای سیاه تلفنهای قورباغه ای قطع بود.از داخل سنگر دیدم

که یک وانت تویوتا با سرعت از جاده خاکی پایین سنگرمان رد شد و

صدای بلند اعلام کرد عقب نشینی عقب نشینی و در یک گونی که

نصفه بود کنسرو مرغ اتکا را از وانت انداخت و برگشت و رفت.رادیو

دو موج در جبهه ممنوع بود ولی برای منشی ها آزاد بود.وما هم چنان داشتیم

در داخل سنگر اخبار را گوش میدادیم.که در اخبار ساعت 10 صبح مورخه

1367/4/31از کرمانشاه اعلام شد که.

دقیقا متن خبری که از رادیو کرمانشاه با آهنگ ویژه جنگ پخش شد:

مزدوران عراقی بی شرمانه تا سرپل ذهاب پیش روی کردند.

ما با شنیدن این خبر جدا داشتیم شاخ درمیاوردیم .یعنی چه ؟این دیگه چه نوع

عملیاتیه .اگه از ساعت 4 صبح کسی میخواست این مسیر را در آن جاده های

خراب حتی در زمان غیر جنگ طی کند و هیچ رزمنده ای هم جلویش را نگیرد بازهم

با این سرعت نمیتواند از سرپل ذهاب سر در بیاورد.آنهایی که در این مناطق حضور

داشتند میدانند که چنین پیشرویی غیر ممکن است .

مگر اینکه از قبل کسی به عراقی ها اطلاع داده باشد که 

نگران نباشید .جلو بروید .هیچ رزمنده ایرانیی تیر ندارد تا طرف شما

شللیک کند .راحت پیش روی کنید.

خلاصه اینکه ما در سنگرمان بدون هیچ گلوله ای نشستیم و بعد از 6 ساعت 

شروع حمله دشمن بهمون گفتند که عقب نشینی کنید.سنگر ما در نفت شهر بود

حالا شما حساب کنید خط مقدم در یک نقطه در نفت شهر باشد .عراقی ها چگونه

در 6 ساعت .در منطقه سرپل و قصر شیرین قیچی کرده اند؟؟؟

با شنیدن فریاد عقب نشینی که از آن وانت تویوتا اعلام شد همه سربازان و درجه داران

که همگی بدون استثنا ارتشی بودند .با دست کاملا خالی شروع به عقب نشینی کردند

حالا شما حساب کنید با چند تا گلوله ای که در جیبمان مانده است چگونه میشود یا

چگونه میشد که جلوی این پیشروی فوق سریع عراقی ها را گرفت و یا اینکه چگونه 

میشد از حلقه محاصره وسیعی به وسعت (از نفت شهر تا سرپل ذهاب)را شکست ؟؟

و از این محاصره جان سالم بدر برد؟ یا از کیان بر باد رفته کشور دفاع کرد؟؟

در حال عقب نشینی بودیم که چند تا گلوله مان هم تقریبا تمام شده بود.از شیارها

و تراشه های طبیعت داشتیم رد میشدیم ولی مشکل بیشتر میشد .آن هم هلی برن

تنگ تنگ عراقی ها بود.

بیشتر از اینکه به فکر دفاع از خاک مان و یا خلاص کردن جانمان باشیم .یک فکرخیلی

خیلی خیلی خیلی بیشتر اذیت مان میکرد .ویک علامت سوال بزرگ در ذهن مان ایجاد 

شده بود و آن هم این سوال بود که :

چرا دولت خودمان مهمات مان را از ما گرفت؟

بقیه  نوشتمان بعدی

 

 

 

اثبات معاد جسمانی

یکی از پرسش های مطرح در خصوص معاد اینکه چگونه معاد عقلا قابل اثبات است؟
پاسخ:
وجود انسان دلیل بر معاد جسمانی است. شما در هر سنی که باشد؛ قبل از تولد، اثری ازشما نبوده است. چه کسی شما را خلق کرده است؟ آیا خودتان و یا پدر و مادرتان؟ همینطور سلسه وار به عقب برگشته و می پرسیم: والدین شما را چه کسی آفریده است؟ تا به جایی می رسیم که خالق انسان، موجودی مافوق انسان و تمام موجودات دیگر باشد؛ که همان خداست. خدایی که از هیچ، بشر را خلق کرد؛ بعد از مرگ، آثاری همچون استخوان او مانده است. لذا خلقت مجدد آن راحت تر است. گرچه برای خداوند، خلقت اول و دوم یکسان است.
قرآن از لسان مشرکین بیان می کند: «وَ قالُوا أَ إِذا کنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِیداً؛ و گفتند: آیا آن گاه که ما استخوان های پوسیده و پراکنده شویم، آیا براستی ما با آفرینشی تازه، برانگیخته می شویم؟»[1]
«فَسَیقُولُونَ مَنْ یعیدُنا قُلِ الَّذی فَطَرَکمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ؛ خواهند گفت چه کس ما را عودت می دهد؟ ای پیامبر، بگو آن که در نوبت اول آفریده است»[2]
در سوره یس می فرماید: «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِی خَلْقَهُ قالَ مَنْ یحْی الْعِظامَ وَ هِی رَمِیمٌ قُلْ یحْییهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ؛ آیا انسان ندید(و نیاندیشید) که ما او را از نطفه ای(بی مقدار) آفریدیم؟ پس اینک ستیزه جویی آشکار شده است.
و برای ما مثلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت: چه کسی این استخوان ها را در حالی که پوسیده است زنده خواهد کرد؟(به او) بگو: همان کسی که بار اول آن را آفرید(بار دیگر) آن را زنده خواهد کرد و او بر هر آفریده ای آگاه است» یکی از مشرکان، قطعه استخوان پوسیده ای را در برابر پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله خرد کرد و بر زمین ریخت و گفت: چه کسی این استخوان های پوسیده را زنده می کند؟ این آیات در پاسخ این شبهه و سؤال نازل شد.
در سوره قیامت می فرماید: «أَ یحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ بَلی قادِرینَ عَلی أَنْ نُسَوِّی بَنانَه؛ آیا انسان می پندارد که استخوان های او را جمع نخواهیم کرد، آری قادریم که حتی خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم». این آیه صراحت در معاد جسمانی دارد.
ضمن این که بشر شاهد مرگ و حیات طبیعت است. در فصل پاییز، تمام شاخ و برگ درختان ریخته و بی ثمر می شوند و در بهار دوباره جان می گیرند. «وَ هُوَ الَّذی یرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ حَتَّی إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالاً سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَیتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ کلِّ الثَّمَراتِ کذلِک نُخْرِجُ الْمَوْتی لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ؛ و اوست که بادها را پیشاپیشِ[بارانِ] رحمتش به عنوان مژده دهنده می فرستد تا هنگامی که ابرهای سنگین بار را بردارند؛ آن را به سوی سرزمینی مرده می رانیم. پس به وسیله آن باران نازل می کنیم و به وسیله باران از هر نوع میوه[از زمین] بیرون می آوریم[و] مردگان را نیز[در روز قیامت] این گونه[از لابلای گورها] بیرون می آوریم،[باد، ابر، باران، زمین، روییدن گیاهان و انواع میوه ها را مثل زدیم] تا متذکر[اراده و قدرت بی نهایت خدا] شوید»[3]
خداوند متعال نمونه هایی از زنده شدن مردگان و معاد جسمانی را در قرآن مجید در سوره بقره یادآوری فرموده است که متذکر دو نمونه آن می شویم:
1- «أَوْ کالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیةٍ وَ هِی خاوِیةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یحْیی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعامِک وَ شَرابِک لَمْ یتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلی حِمارِک وَ لِنَجْعَلَک آیةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ کیفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَینَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ؛ یا همانند کسی(عُزَیر) که از کنار یک آبادی عبور کرد؛ در حالی که دیوارهای آن بر روی سقف هایش فرو ریخته بود(و مردم آن مرده و استخوان هایشان در هر سو پراکنده بود، او با خود) گفت: خداوند چگونه این ها را پس از مرگ زنده می کند؟ پس خداوند او را یک صد سال میراند و سپس زنده کرد(و به او) گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت یک روز، یا قسمتی از یک روز را درنگ کرده ام! فرمود:(نه) بلکه یکصد سال درنگ کرده ای. به غذا و نوشیدنی خود(که همراه داشتی) نگاه کن (که با گذشت سال ها) تغییر نیافته است. و به الاغ خود نگاه کن(که چگونه متلاشی شده است؟ این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم) و(هم) تو را نشانه(رستاخیز) و حجتی برای مردم قرار می دهیم.(اکنون) به استخوان های(مَرکب خود) بنگر که چگونه آن ها را بهم پیوند می دهیم و بر آن گوشت می پوشانیم. پس هنگامی که(این حقایق برای آن مرد خدا) آشکار شد، گفت:(اکنون با تمام وجود) می دانم که خداوند بر هر کاری قادر و تواناست» (بقره، 259)[4]
2- «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کیفَ تُحْی الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیک ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتِینَک سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکیمٌ؛ و(بیاد آور) هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: چرا، ولی برای آنکه قلبم آرامش یابد.(خداوند) فرمود: چهار پرنده(طاووس، خروس، کبوتر و کلاغ)[5] را برگیر و آن ها را نزد خود جمع و قطعه قطعه کن(و درهم بیامیز) سپس بر هر کوهی [6] قسمتی از آن ها را قرار ده، آن گاه پرندگان را بخوان، به سرعت به سوی تو بیایند و بدان که خداوند توانای حکیم است»[7]
نکته ها:
تنها از یگانه ابر مرد تاریخ پس از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله، یعنی علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا؛ اگر پرده ها کنار روند؛ بر یقین من افزوده نمی شود»[8]
ولی سایر مردمان همه دوست دارند که شنیده ها و حتّی باورهای خود را به صورت عینی مشاهده نمایند. چنان که همه می دانند؛ قند را از چغندر می گیرند. ولی دوست دارند؛ چگونگی آن را مشاهده کنند.
در تفاسیر آمده است: «حضرت ابراهیم از کنار دریایی می گذشت، مرداری را دید که در کنار دریا افتاده و قسمتی از آن در آب و قسمتی دیگر در خشکی است و پرندگان و حیوانات دریایی، صحرایی و هوایی از هر سو آن را طعمه ی خود قرار داده اند. حضرت با خود گفت: اگر این اتّفاق برای انسان رخ دهد و ذرّاتِ بدن انسان در بین جانداران دیگر پخش شود؛ در قیامت آن ها چگونه یک جا جمع و زنده می شوند. لذا از خداوند درخواست کرد که نحوه ی زنده شدن مردگان را مشاهده کند. خداوند نیز با این نمایش، ابراهیم را به نور یقین و اطمینان رهسپار نمود» [9]
آیات زیادی در خصوص معاد جسمانی در قرآن کریم وجود دارد که در این زمینه صراحت دارد و قابل تأویل نیست. شما می توانید با مراجعه به آن با موارد بیشتری آشنا شوید.
پی نوشت ها:
[1] اسراء، 49.
[2] اسراء، 51.
[3] اعراف، 57.
[4] تفسیر نور، ج‏1، ص 419.
[5] تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 280.
[6]در حدیث می‏خوانیم که اجزای مخلوط شده را بر سر ده کوه قرار داد. کافی، ج 8، ص 305.
[7] بقره، 260.
[8] غرر الحکم و تفسیر روح البیان، ج 1، ص 416.
[9] تفسیر نور، ج‏1، ص 421.

چگونه ممکن است فرشتگان را دید؟

وبلاگ گلی در کویر نوشت:

چگونه ممکن است فرشتگان را دید؟ چگونه ممکن است صدای تسبیح درختان را شنید و با پرندگان و چرندگان سخن گفت؟چگونه ممکن است به مور وملخ دستور داد؟

وبلاگ "گلی در کویر" نوشت:

شما باور میکنید که بعضی ها در این دنیا و در میان همین جهان پرهیاهو چیزهایی میبینند و می شنوند که دیگران نمی توانند حتی آن را تصور کنند؟

من این را شنیده بودم و در کتابهایی که در مورد زندگی برخی از عرفا است خوانده ام. ولی همیشه برایم جای سؤال بود که چگونه ممکن است؟

چگونه ممکن است فرشتگان را دید؟ چگونه ممکن است صدای تسبیح درختان را شنید و با پرندگان و چرندگان سخن گفت؟چگونه ممکن است به مور وملخ دستور داد؟

http://harfema.ir/12311

بیشتر بخوانید