قسمت 1 رمان ❤ وقتی به یک مرد مبتلا شدم❤
در ادامه مطلب
به قـلم زیبای : مامان نخودچی
فضای رمان کاملا واقعی ودر بستر خانواده های معمولی وسنتی وصمیمی روایت می شود!
رمان از زبان دختر شاد ومهربانی به نام ایرن است .استخوانبندی اصلی داستان را عشق ایرن به سروش پسرعمویش تشکیل می دهد اما در کنار این عشق، ایرن باورهایش به مرور تغییر می کند که این تغییر مثبت را مدیون چند نفر است.
در این رمان در لابلای قصه عشق ایرن به پسرعموی خود ،سرگذشت عشق عده ای از ادم های دور واطراف ایرن را نیز می خوانیم ،گاهی تلخ و گاهی شیرین !
سعی کردم طنز لطیفی را در رمان قرار بدم .در این رمان به طلاق ومهریه ،رباخواری ،بی بند وباری ،صبر واحترام به بزرگترها بویژه مادربزرگها ی عزیز پرداختم.