دیوارهای اینجا دارند به هم نزدیک میشوند سقف هم... تو شاهدی من میخواهم خوب باشم میخواهم ولی افسوس... برایم دعا می کنی اینجا بی تو با همه حتی خودم هم غریبه شده ام...با هر کس حرف می زنم حالش خوب نمیشود،دلم را می گویم فکرکنم دوباره باید ببرمش بیمارستان برای بستری...غروبها را دیگر نگو...منتظر نفس گرم تو هستم ....التماس دعا نسیم تنهای تو سحر.