صاف میشد به حرمت عزدارانی که زیرباران به سینه می زدند.
نه،این که باران بود و رحمت الهی.......
اگر از آسمان سنگ نیز ببارد محال است جلودار عزاداری
تاسوعای عاشقان ارباب شود.
باران می بارید و ناخودآگاه این شعر به یادم آمد:
زیر بارون آسمون همیشه حرمت دارد زیر بارون دل من حس زیارت داره
زیر بارون این دلم همش شکایت داره کجا بودی کربلا والله خجالت داره