کشتی ژاپنی وسط دریا بود ...قبل از رسیدنش به مقصد ، کاپیتان کشتی رفت حموم کند ...ساعت طلایش که مارک رولکس بود با انگشترش که نگین الماس داشت را درآورد و روی میز گذاشت ..اما بعد از اینکه از حمام بیرون آمد نه ساعتش را دید و نه انگشترش را .چهارتا از افسران را صدا کردافسر ملوان . افسر مخابرات.رییس دریانوردان و افسرمکانیک و از همهی آنها فقط یک سوال پرسید ،اینکه یک ربع قبل کجا بودند ؟افسرملوان (هندی)گفت : من خواب بودم زیرا کشیک نیمه شب با من بودهافسرمخابرات (انگلیسی) گفت : من تو اتاق مخابرات مشغول بودم و داشتم خبر رسیدنمان را به بندر بعدی تلگراف می کردم .رییس دریانوردان (سریلانکایی) گفت : من بالای دکل بودم و داشتم پرچم را که وارونه شده بود ؛ درست می کردم .افسرمکانیک(مصری) گفت : من تو موتورخونه بودم و داشتم نقص فنی موتور سمت راست را درست می کردم .به محض اینکه صحبت چهارافسر تموم شد ،کاپیتان دزد ساعت و انگشترش را شناخت .سوال :سارق کیست ؟ و چگونه کاپیتان او را شناخت؟
جواب تست هوش در ادامه مطالب