نزدیک سحر، وقتی چفیه انداخته بود روی صورتش و نماز شب میخواند، فهمیدم باید همه چیزش را همین اینجا پیدا کرده باشد. وقتی ذکر مصیبت بیبی فاطمه زهرا(س) خوانده شد، آنقدر ضجه زد که گفتم الآن است از هوش برود
روایت نو،به نقل از وبلاگ آخرین خاکریزها نوشت: