رمان سهم من از زندگی
نویسنده : arameeshgh20
فصل : 4
.......................................................................................
اون اتاق باعث میشه هر لحظه به اتفاق پیش اومده فکر کنی... هیچی نمیگم فقط نگاش میکنم... حس میکنم آرومه آرومم... بهش لبخند میزنم... اونم بهم لبخند میزنه...
رامبد: من رو کاناپه میخوابم، تو روی تخت بخواب
-نه تو راحت باش... من خودم رو کاناپه...
میپره وسط حرفمو با یه اخم تصنعی میگه باز تو رو حرفم حرف زدی... میخندمو خودم پرت میکنم رو تخت... اونم میخنده و رو کاناپه میشینه و بهم نگاه میکنه...