ای کاش
نبودنت را هم
با خودت برده بودی!
***
از بی گناهی
قالی
بر دار می شود.
***
چه قمار غریبی ست زندگی
حاکم دلی ست
که در دست های توست.
***
منم
پرِ افتادۀ پرنده ای
که پرواز کرده است.
***
ریشه ها را کنار بزنید
زیر بید مجنونی خاکم کنید
باید بدانم این عشق
از کجا آب می خورد!
***
نیامدی ...
و همۀ شعرهای سپید من
سیاه شد.
***
هیچ چیز سر جایش نیست
جز تو
که در قلب منی.
***
اگر می توانی
مرا با نگاهت گرم کن
وگرنه در رخت خواب
از روسپی ها هم بر می آید.
***
توشۀ سفرم را
رازی سنگین کرده است
این چمدان هرگز باز نخواهد شد
به هر شهری می رسم
هنوز نرسیده ام.
***
شبگردی ...
رسم توست
در خواب من.
***
از این همه شعر
لبانت ...
ردیف ترین دوبیتی دنیاست.
***
ساعت از ده گذشت
به دوازده رسید
من به تو کی می رسم؟
***
ای تو دور از من و از من بیزار
بار دیگر به من ارزانی دار
شعر ناب دیدار.
***
پرنده ...
نشسته روی دیوار
گرفته یک قفس به منقار.
***
دلتنگ باران که می شوم
به خورشید می گویم:
دوستت دارم.