رمان اسیر سرنوشت
نویسنده : رویا سیناپور
منبع : www.98ia.com
فصل : 1
........................................................................................
باغ سر سبز و قشنگی بود . کنار چشمه ای نشسته بودم . دست هایم را پر از آب کردم و بالا آوردم تا آب بنوشم . نگاهم متوجه سیب سرخی شد که در آب می چرخید و سیب را گرفتم . هنوز قطرات آب روی سیب بود . سیب را جلوی دهانم بردم یکدفعه متوجه شدم که تمام سیب را کرم خورده . جیغ کشیدم و سیب را پرت کردم .