همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

رمان امانت عشق فصل 3

http://up.vbiran.ir/uploads/39739140885324432506_secret_book.png

رمان امانت عشق

نویسنده : فریده شجاعی

فصل : 3

........................................................................................

می دانستم اگر مهناز پسر بود خیلی شبیه علی می شد و از تصور اینکه آن وقت کدامشان را باید انتخاب میکردم ،لبخندی زدم و با تمسخر گفتم:"چقدر خوب میشد ."
مهناز هم با پوشیدن لباسش مرا حیران مرد ، لباسش گیپور مشکی بلندی بود که چاک زیبایی در پشت آن خورده بود و یقه ی بلندی داشت که با موهای مشکی و بلند او هماهنگ بود. با جیغ خفه ای خوشحالی ام را نشان دادم و بوسه محکمی از روی صورتش برداشتم. به سرعت مانتوهایمان را پوشیدیم تا جا نمانیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.