رمان بانوی جنگل
نویسنده : فهیمه رحیمی
فصل : 13
........................................................................................
هدیه دست از بازی با افکارش کشید و در حالیکه با بهت چشم به دهان فرهاد دوخته بود پرسید چه کسی را؟فرهاد شانه اش را کمی با کشید و گفت:چه میدانم همان جوانی که 18 ساله است.هدیه دریافت که فرهاد دچار سوءتفاهم شده خندید و گفت:من نگفتم که دوست 18 ساله ام پسر است من در رابطه با دوستی با شما گفتگو کردم