اگر یک قورباغه تیزهوش وشاد را بردارید وداخل یک ظرف آب جوش بیندازید قورباغه چه کار می کند؟بیرون می پرد! درواقع قورباغه فورا به این نتیجه می رسد باید برود!
حالا اگر همین قورباغه را بردارید وداخل یک ظرف آب سرد بیندازید وبعد ظرف را روی اجاق بگذارید وبه تدریج به آن حرارت بدهید قورباغه چه کار می کند؟
استراحت میکند...چند دقیقه بعد به خودش می گوید:ظاهرا آب گرم شده است ، وتا چشم به هم بزنید یک قورباغه آب پز آماده است.
نتیجه اخلاقی داستان!
زندگی به تدریج اتفاق می افتد.ماهم می توانیم مثل قورباغه داستانمان وقت را از دست بدهیم وناگهان ببینیم که کار از کار گذشته است .همه ما باید نسبت به جریانات زندگی مان آگاه وبیدار باشیم.
سوال؟
اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید وببینید که بیست کیلو چاق شده اید نگران نمی شوید؟
البته که می شوید!سراسیمه به بیمارستان تلفن می زنید :الو ،اورژانس ،کمک،کمک ،من چاق شده ام !
اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه،یک کیلو ماه آینده و...آیا بازهم همین عکس العمل را نشان می دهید؟ نه! با بی خیالی از کنارش می گذرید.
برای کسانی که ورشکسته می شوند ،اضافه وزن می آورند یا آخر ترم مشروط می شوند چه؟ این حوادث دفعتا اتفاق نمی افتد یک ذره امروز،یک ذره فردا وسر انجام یک روز هم انفجار و سپس از خودمی پرسیم :چرا این اتفاق افتاد؟
زندگی ماهیت انبار شوندگی دارد.هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده می شود، مثل قطره های آب که صخره های سنگی را می فرساید.
وی ادامه داد: شخصا در محل مسابقات و وقوع حادثه حضور داشتم، خلاصه اتفاق به این شرح است که فردی به نام هدایتی مدتی قبل به حضور ریاست فدراسیون می رسد و طی نامه ای خواستار حضور در مسابقات قهرمانی کشور می شود، ناطق نوری هم طبق ضوابط دستور بررسی درخواست وی را به مسئولین ذی ربط می دهد.
طغرایی تصریح کرد: هدایتی بدون آنکه پیگیر درخواست خود از مسئولین باشد در روز مسابقات قصد وزن کشی داشت که این امر با ٢ اشکال قانونی مواجه بود، اول سن وی از حد مجاز بیشتر بود ثانیا از استان دیگری قصد شرکت داشت که بردبار مسوول کمیته اجرایی مسابقات قانونا جلوی حضور وی را گرفت.
وی افزود: متاسفانه پس از موارد فوق ، برادر هدایتی در سالن مسابقات بارها نسبت به بردبار و فرزندش بی ادبی کرد و در پایان مسابقات روز اول در اقدامی قبیح ، هدایتی بردبار و فرزندش که از داوران بود را با اتوموبیل مضروب کرد که ضارب دستگیر و مراحل قضایی و قانونی در حال سپری شدن است.
طغرایی در پایان گفت: نهایت کم لطفی است که برخی ها این اتفاق را به فدراسیون ربط می دهند. اتفاقا شخص ناطق نوری از ابتدا پیگیر موضوع بود و شخصا گفت موارد را پیگیری کنیم و حتی اگر لازم است برای مضروبین وکیل بگیریم و بارها با مسئولین و بردبار تماس گرفت و جویای حال آنها بود. امیدوارم این اتفاق تلخ باعث نشود که افکار عمومی نسبت به بوکس بدبین شوند چراکه افرادی که بی قانونی می کنند در هر حوزه ای ممکن است رسوخ کنند و دامن پاک آن را آلوده سازند.
رئیس کمیته داوران فدراسیون پیرامون حادثه رخ داده در مسابقات اخیر بروجرد گفت: در ابتدا باید ابراز تاسف خودم و جامعه بوکس را نسبت به این حادثه ابراز کنم. من نه به عنوان رئیس کمیته داوران بلکه به عنوان شخصی که سالها در نیروی انتظامی مسئولیت داشتم عرض می کنم که اتفاق رخ داده در بروجرد تلخ و خارج از اراده و کنترل فدراسیون بوکس بوده است.
وی ادامه داد: شخصا در محل مسابقات و وقوع حادثه حضور داشتم، خلاصه اتفاق به این شرح است که فردی به نام هدایتی مدتی قبل به حضور ریاست فدراسیون می رسد و طی نامه ای خواستار حضور در مسابقات قهرمانی کشور می شود، ناطق نوری هم طبق ضوابط دستور بررسی درخواست وی را به مسئولین ذی ربط می دهد.
طغرایی تصریح کرد: هدایتی بدون آنکه پیگیر درخواست خود از مسئولین باشد در روز مسابقات قصد وزن کشی داشت که این امر با ٢ اشکال قانونی مواجه بود، اول سن وی از حد مجاز بیشتر بود ثانیا از استان دیگری قصد شرکت داشت که بردبار مسوول کمیته اجرایی مسابقات قانونا جلوی حضور وی را گرفت.
وی افزود: متاسفانه پس از موارد فوق ، برادر هدایتی در سالن مسابقات بارها نسبت به بردبار و فرزندش بی ادبی کرد و در پایان مسابقات روز اول در اقدامی قبیح ، هدایتی بردبار و فرزندش که از داوران بود را با اتوموبیل مضروب کرد که ضارب دستگیر و مراحل قضایی و قانونی در حال سپری شدن است.
طغرایی در پایان گفت: نهایت کم لطفی است که برخی ها این اتفاق را به فدراسیون ربط می دهند. اتفاقا شخص ناطق نوری از ابتدا پیگیر موضوع بود و شخصا گفت موارد را پیگیری کنیم و حتی اگر لازم است برای مضروبین وکیل بگیریم و بارها با مسئولین و بردبار تماس گرفت و جویای حال آنها بود. امیدوارم این اتفاق تلخ باعث نشود که افکار عمومی نسبت به بوکس بدبین شوند چراکه افرادی که بی قانونی می کنند در هر حوزه ای ممکن است رسوخ کنند و دامن پاک آن را آلوده سازند.
درهچنین روزی 25 آذر سال 73 در سالن مدرسه فیضه قم بودم که در باره روز وحدت حوزه و دانشگاه با تلویزیون مصاحبه داشتم و امسال بعد از بیست سال دوباره در دانشگاه تهران و در تالار علامه امینی اتفاق افتاد .
منتظر بیست سال دیگه باشیم ان شاء الله
یکــ...نقاشی/نقاشی/نقاشی. بعید است این پاییز را از یاد ببرم. بعد از تجربهی موسیقی، عکاسی، نوشتن، حتی در همان سطوح ابتدایی، حال نقاشی عجیب حال خریدنیای است. بیفکریِ ماجرا را عاشقم. اینکه چطور زمان میگذرد و متوجهش نیستم. اینکه ذره ذره خودم آبرنگ را بفهمم. گواش را. قلم مو را حال ِ خیلی خوبی دارد. خب این لذت بردن گاهی ضررهایی هم دارد که مهم نیست و خاطره می شود. بعد از دو روز نقاشی کشیدنِ از صبح تا شبی، گردن دچار اسپاسم شدید شد و سه آمپول روغنی توی گلویش لابد گیر کردهبود. هرچند آمپولها هم فایدهای نداشتند و باید زمان میگذشت تا خوب شود. بهرحال چند روزی من را از نقاشی دور کرد این بساط اسپاسم و باز با انرژی به سمتش برمیگردم.
دو...بهجای ِ آنکه توی فیس/بوک وقت بگذرانم و هی با خودم فکر کنم چرا اینقدر همه بیادب و رک و وقیح شدهاند، چرا اینقدر همه پرتوقع شدهاند، چرا اینقدر همه دارند توی دایرهی محدود میلولند و به زعم آنها درست و به زعم من غلط، به جای آنکه فکر کنم چقدر خلوص کمشدهاست و چرا همه دارند به جان هم میافتند، خودم را از آنجا دور کردم. به نظر لازم است هرچند وقت یکبار از جایی که همهمه بیحاصل است دور شد. ضمن اینکه خب تقریبا یک آلرژی نسبی گرفتهام به نزدیک شدنِ آدمها. چه از نوعِ خوب و چه از نوعِ بد. ترجیحم به شدت در دوری است. نزدیکی چیزی جز پر شدنِ بیخود ندارد و بعد حالت تهوع از انتظارات یکطرفه. برای آنکه نامردی نباشد، از مهرِ دوستانی چند که حوالیام است نباید چشمپوشی کنم. اینکه بعد از مدتی دیدن و رونمایی شدنم در محیط ِ بیرون خانه، با کلی هدیه به خانه بر میگردم باعث شرمندگی و خجالتم است. اما بهکل نزدیک شدن برایم سخت است و دوست ندارم اتفاق بیفتد حتی همراه با مهر.
سه...خب نتایج جشنوارهی خوارزمی اعلام شد البته اعلام در سایتها نه. یحتمل به اشخاص خبر میدادند اگر چیزی بود و نبودِ خبر برایِ من حاکی از بیخبری است. اما این اتفاق چیزی از دوستداشتنی بودنِ جشنوارهی خوارزمی در خاطرِ من کم نمیکند. نمیدانم بهخاطر ِ خاطرات است یا چیز دیگری، این جشنواره را همیشه دوست داشتهام. و دروغ چرا برگزیده شدن در آن را هم دوست دارم. حتم دارم باز هم در آن شرکت خواهم کرد. با وجود سختیهایی که در داوری هاست و البته طرحهای اندکی که پذیرفته می شود و سهم هنر که یک طرح است و کار بینهایت سختی است. بهرحال اینچنین گذشت.
چهار:
میخواستم بمانم
رفتم
میخواستم بروم
ماندم
نه رفتن مهم بود و نه ماندن
مهم
من بودم
که نبودم
*گروس عبدالملکیان
به قولی: ماندنیهاتان ماندنی، بودنهاتان بودنی