همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

حکایت ضرب المثل نه خانی آمده ، نه خانی رفته است

حکایت ضرب المثل نه خانی آمده ، نه خانی رفته است

مجموعه : ادبیات،شعر و داستان‌

حکایت ضرب المثل نه خانی آمده ، نه خانی رفته است


وقتی که کسی بعد از چند بار تلاش و کوشش از آرزویش صرف نظر می کند و آن را کنار می گذارد می گویند نه خانی آمده نه خانی رفته است .


داستان از این قرار است که مرد ساده ولی به اسم صفر قلی که خیلی دوست داشت مثل رئیس قبیله باشد ولی زندگی خیلی ساده ای داشت ، سعی می کرد خودش را مال دار و زورمند نشان بدهد . بعضی وقت ها در بعضی کارها هم زیاده روی می کرد تا مردم بگویند که او خیلی دست و دل باز است و مثل آدم های ثروتمند زندگی می کند . مردم هم این را فهمیده بودند و او را صفر قلی خان ، صدا می زدند .


یک روز از یک دِه به سمت دِه دیگر می رفت ، می خواست چیزی بخرد و توی راه بخورد که دید پولش کم است .
تا به میدان رفت که یک خربزه ی کوچک بخرد ، مردم آن قدر صفر قلی خان می کردند که مجبور شد یک خربزه ی بزرگ بخرد تا آبرویش نرود ! بعد هم خربزه را برداشت و به سفر خود ادامه داد .


وقت ظهر که دید خیلی گرسنه است . زیر درختی نشست و خربزه را قاچ کرد و شروع به خوردن آن کرد . بعد با خود گفت , من که نمی توانم بقیه ی آن را با خودم ببرم بهتر است پوست آن را به همراه کمی گوشتش باقی بگذارم تا اگر کسی دید بگوید که آدم چشم و دل سیری از این جا رد شده است . بعد چشمهایش را بست تا کمی استراحت کند وقتی بیدار شد احساس گرسنگی کرد ، تمام گوشتهای خربزه را خورد و پوست نازکی از آن


باقی گذاشت ، با خودش گفت : باز هم سیر نشدم ، بهتر است که پوست ها را هم بخورم و تخمه ها را بگذارم . هر کس هم به اینجا برسد می گوید خان اسب داشت ، خودش خربزه را خورد و اسبش هم پوست آن را خورده است . ولی باز هم احساس

گرسنگی کرد ، تخم ها را خورد و گفت : اصلاً چه کسی خبر داشته که من از این راه آمده ام ، اصلاً نه خانی آمده ، نه خانی رفته است .

بازیکن پرسپولیس لو داد؛ مسلمان به ما چهار نشان می داد

افشاگری درباره بازیکن احتمالی استقلال؛
یکی از بازیکنان پرسپولیس لو داد؛ مسلمان به ما چهار نشان می داد
رفتار تناقض آمیز بازیکن سابق پرسپولیس که به استقلال نزدیک شده در نوع خود بی سابقه است.

 انتقال محسن مسلمان از ذوب‌آهن زمانی برای قرمزها و آبی‌ها حساس می‌شود که عکس‌های او را در اینترنت ببینید. نشان دادن عدد 6 مقابل دوربین عکاس‌ها و کری‌خوانی برای آبی‌ها، دلیل اصلی ایجاد این حساسیت است.

پرسپولیسی‌ها شاکی‌اند که او به استقلال رفته و استقلالی‌ها شاکی‌اند که چرا قبلاً برایشان این شکلی کری خوانده اما از قبل از حضور مسلمان در پرسپولیس معلوم بود، داستان چیز دیگری است‌‌؛ اینکه "مسلمان بیشتر استقلالی است تا پرسپولیسی".

* مسلمان: عمراً به پرسپولیس بروم!

قبل از حضور در پرسپولیس و در یکی از اردوهای تیم امید، وقتی خبرنگاری از مسلمان پرسید که کار انتقالش به این باشگاه تمام شده، او چنین واکنشی نشان داد: «من بروم پرسپولیس؟ عمراً! من از بچگی استقلالی بودم. می‌خواهم به علی‌آقا (منصوریان سرمربی وقت تیم امید) بگویم با سرمربی استقلال صحبت کند تا به این تیم بروم.»

وی در همان صحبت هایش ادامه داد: «به سعید آذری هم گفتم دوست دارم بروم استقلال. اگر توانستند، مرا با محمد قاضی عوض کنند وگرنه پولم را بدهند. اصلاً شاید یک نیم‌فصل دیگر بمانم ذوب‌آهن اما پرسپولیس نمی‌روم چون اصلاً پرسپولیسی نیستم!»

* من عاشق پرسپولیسم!

اما اتفاق دیگری افتاد. مسلمان به پرسپولیس رفت. شایعه شد که خانواده او از جمله مادرش شدیداً استقلالی هستند. محسن اما پس از بستن قرارداد، در صفحه شخصی‌‌اش نوشت: «از همون بچگی عاشق پرسپولیس بودم، به آرزوم رسیدم. خدا رو شکر.»

* افشاگری یک سرخپوش

یکی از بازیکنان پرسپولیس می‌گوید: «مسلمان پارسال چند بار عدد 6 را نشان داد که عکسش را گرفتند ولی چند بار هم عدد 4 را نشان داد که عکسش را نگرفتند. اکثر بچه‌ها می‌دانستند که او استقلالی است...»

* مصاحبه ای که پرسپولیسی ها را آگاه کرد

مسلمان روز 5 خرداد 93 هم در مصاحبه‌ای جنجالی و در حالی که یکی از بازیکنان پرسپولیس بود، گفت: «اگر منصوریان سرمربی استقلال بود، با هزار تومان هم استقلالی می‌شدم.»

همین مصاحبه سروصدای زیادی کرد و باعث شد همه پرسپولیسی‌ها بفهمند او استقلالی است.