پزشکی مسلمان در اروپا چند روز پیش تعریف میکرد: «چند روز پیش بیمارم در حالی که در حال ترک اتاق بود رو به من کرد و با لهجه خاص فرانسوی سؤال نمود: شما مسلمان هستید دکتر! امکان دارد که کتابی را به من قرض دهید! فقط چند روز! با تعجّب پرسیدم چه کتابی؟ جواب داد: قرآن.»
وبگاه "جوان انقلابی" نوشت:
علیابن مهزیار اهوازی، که در سده سوم هـ. ق میزیستهاست، از فقها، محدثان و دانشمندان معروف شیعه و از نزدیکان امام علی بن موسی الرضا، امام محمد بن علی تقی جواد، امام علی نقی هادی، و امام حسن عسکری بوده و احکام دینی را نزد آنها فراگرفته و در برخی از مناطق، بهویژه در اهواز به عنوان نماینده او بودهاست.
علیابن مهزیار از مردم دورق (شادگان محلی) بود که بعداً در اهواز ساکن شد. زادگاه هندیجان است ولی با توجه به اینکه در قرن سوم هـ. ق هندیجان از توابع شهر دورق بود او را اهل دورق معرفی کردهاند. پدر وی مذهب نصرانی داشت و سپس مسلمان شد و علی نیز به تبعیت از پدر در نوجوانی مسلمان گردید.
براساس برخی روایات وی در زمان امام حسن عسکری درگذشتهاست. بنابر روایات تاریخی هنگامی که مأمون خلیفه عباسی دستور داد تا امام رضا به عنوان ولیعهد او از مدینه عازم خراسان شود امام رضا در مسیر حرکت خود در روز شانزدهم صفر سال ۲۰۱ هـ. ق وارد اهواز شد و چند روزی در این شهر توقف نمود. بعداً در محل اقامت امام مسجدی به نام مسجدالرضا بنا گردید که علیابن مهزیار وصیت کرد پس از مرگ او را در مسجد مذکور دفن کنند. در قسمت غربی بقعه وی و پیوسته به مقبره سالنی وجود دارد که احتمالاً همان مسجدی است که به آن اشاره شد.
او از سوی امام علی بن موسی الرضا جانشین «عبدالله بن جندب»، وکیل امام جعفر صادق و امام موسی کاظم شد و توقیعاتی از جانب امام [محمد بن علی تقی جواد] و امام هادی به او رسید.
در شمال شهر اهواز نزدیک رودخانه کارون، بقعهای به چشم میخورد که صاحب این بقعه را علی فرزند مهزیار معروف به اهوازی، میدانند که در سال ۲۰۰هجری قمری میزیستهاست
روز قبل از عروسی کارینا و سیف علی خان توسط گروههای مذهبی تندرو که مخالف ازدواج یک مسلمان و غیر مسلمان بودند ، تهدید به مرگ شدند . و حال گروهی تندرو با درست کردن پوستری از کارینا و انتشار آن در دنیای مجازی باعث ترس کارینا و سیف شده اند و در نتیجه تعداد بادیگاردهای کارینا افزایش پیدا کرده اما همچنان پیامهای تهدید آمیز ادامه دارد.
پوستری که منتشر شده عکسی است با پس زمینه آتشین است که نیمی از صورت کارینا با پوشش کامل است و نیمی دیگر نه !
MdR
تاریخ : جمعه, 14 سپتامبر 2012
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العزیز الحکیم: یُریدونَ لِیُطفِئوا نورَاللهِ بِاَفواهِهِم واللهُ مُتِمُّ نورِه وَلوکَرِهَ الکافِرون
ملت عزیز ایران!
امت بزرگ اسلام!
دست پلید دشمنان اسلام بار دیگر با اهانت به پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کینه عمیق خود را آشکار ساخت و با اقدامی جنون آمیز و نفرت انگیز، خشم مجموعه های خبیث صهیونیستی را از تلألؤ روزافزون اسلام و قرآن در جهان کنونی نشان داد. در روسیاهی عاملان این جنایت و گناه بزرگ همین بس که مقدسترین و نورانی ترین چهره میان مقدسات عالم را آماج یاوه های مشمئز کننده خویش ساخته اند.
پشت صحنه این حرکت شرارتبار، سیاستهای خصمانه ی صهیونیسم و امریکا و دیگر سران استکبار جهانی است که به خیال باطل خود میخواهند مقدسات اسلامی را در چشم نسلهای جوان در دنیای اسلام از جایگاه رفیع خود فروافکنده و احساسات دینی آنان را خاموش کنند. اگر از حلقه های قبلی این زنجیره ی پلید یعنی سلمان رشدی و کاریکاتوریست دانمارکی و کشیش های امریکایی آتش زننده قرآن حمایت نمیکردند و دهها فیلم ضد اسلام را در بنگاههای وابسته به سرمایه داران صهیونیست سفارش نمیدادند، امروز کار به این گناه عظیم و غیرقابل بخشش نمیرسید. متهم اول در این جنایت، صهیونیسم و دولت آمریکا است.
سیاستمداران آمریکا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را که دل ملتهای مسلمان را به درد آورده اند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان نیز بدانند که این حرکات مذبوحانه دشمنان در برابر بیداری اسلامی، نشانه عظمت و اهمیت این خیزش و مبشّر رشد روزافزون آن است، والله غالبٌ علی امره.
سید علی خامنه ای
23/شهریور/1391
ﻣﻦ ﺷﺎﺭﻟﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ…
ﻣﻦ کودک بی پناه ﻏﺰﻩ ام،
من اشکهای مادران فلسطین در کنار پیکر فرزندم،
ﻣﻦ ﺯﺧﻢ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺧﻮﻧﯿﻦ میانمارم،
من مسلمان ستمدیده و رنج کشیده ی افغانم،
من قدمگاه پیامبران خدا ﺯﯾﺮ ﭼﮑﻤﻪﯼ دیکتاتور ﻣﺼﺮ ام،
ﻣﻦ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﺖ از دست رفته ی دختران عراق با نگاه هرزه داعشم،
ﻣﻦ صدای خُرد شدن استخوان ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎﯼ ﻣﺮﮐﺰﯼﺍﻡ،
ﻣﻦ ﺳﻮﺭﯾﻪﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪﻩ در دست گرگهای تکفیرم،
ﻣﻦ ﺷﺎﺭﻟﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ…
من شیعه مظلوم در سیاهچال آل خلیفه ی بحرین ام،
من فریاد خفه شده مردان و زنان اهل سنت عربستان ام،
من دستهای بسته مسلمان اردن ام،
من شارلی نیستم…
من انسانیت به خروش آمده در یمن ام،
من نهال برخاسته در کنار خونهای مسلمانان تونس ام،
من شارلی نیستم…
ﻣﻦ از نگاه شما ﺁﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭﻣﯽ ﻫﺴﺘﻢ،
ﮐﻪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ ﻫﯿﭻ ﺷﻤﻌﯽ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ،
ﻫﯿﭻ ﮐﻤﭙﯿﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ…
ﻫﯿﭻ ﺍﺷﮑﯽ ﻭﻟﻮ ﺭﯾﺎﮐﺎﺭﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﮔﻮﻧﻪﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎهان و وزیران ﻧﻤﯽﻟﻐﺰﺍﻧﺪ…
ﻣﻦ ﺷﺎﺭﻟﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ …
ﻣﻦ ﻧﯿﻢ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﮐﻮﺩﮎ مسلمان ﻋﺮﺍﻗﯽ و سوری ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺳﻮﺀ ﺗﻐﺬﯾﻪﺍﻡ…
ﻣﻦ ﺷﺎﺭﻟﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ…
ﻣﻦ ﮐﺎﺭﯾﮑﺎﺗﻮﺭ ﻫﯿﭻ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﯿﺪﻩﺍﻡ و نمی کشم…
من مقدّسات را به سخره نگرفته و نمی گیرم…
من به منطق و استدلال های محکم خود نمی نازم،
من به عشقی که سرتاپای مرا فراگرفته است مُفتخرم…
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﺘﻨﺎﻗﺾ ﻭ ﺭﯾﺎﮐﺎﺭﺍﻧﻪﯼ ﺷﻤﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭم،
من ﺷﺎﺭﻟﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ…
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﺎﺭﻟﯽ ﻭ ﻫﻤﻪﯼ ﺁﻥﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻣﻀﺤﮏ ﺍﺷﮏﻫﺎﯼ ﻣﺼﻠﺤﺘﯽ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﺑﯿﺰﺍﺭﻡ…
من از شما و آن دستان نجسی که باب اهانت به مقدّسات را باز کردند بیزارم…
ﻣﻦ ﻫﻤﻪﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﺧﺎﻟﺖﻫﺎﯼ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻭ ﻏﯿﺮﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺷﻤﺎ ﻣﺘﻤﺪﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﯿﺎﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪﺍﻧﺪ…
ﻧﻪ…ﻣﻦ ﺷﺎﺭﻟﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ…
من کاریکاتور نمی کشم…خون دل می خورم و اشکی که از گوشه چشمم برای مظلومیت رسول خدا(ص) جاری است….
«اللّهُ یَستَهزِءُ بِهِم وَ یَمدّهُم فی طَغیانِهِم یَعمَهُوُن»
برگرفته از:بچه های قلم