از تمام دنیا برایت یک سوال همیشگی می ماندکه ...
اصلا این فعل رفتن را خدا برای ادم صرف کرد که عذاب بکشد که دست از بهشت کشیدن اسان ادم نبود سخت رفت
تو رفتی و او رفت و فلانی رفت عذاب کمی نیست که حالا من هم دارم میروم
احساس کمی نیست چرند گفتن میان تمام اشفتگی ها لب گشودن شکوه کردن که مگر نگفتم بیا بخوان مرا ؟؟؟
پرم از تمام احساس های زودگذر فکر میکنم دارند به بازیمان میگیرند به چیزی که نیست..
انصاف نیست زندگی
انصاف نیست عشق
رحم ندارد یار
اشفته ام این روزها !!!!!