مردی که بت افتخار کند!بش افتخار کنی!
مردی که برایت با دنیا بجنگد!!
مردی که بدانی در تک تک لحظاتش یادِ تو جاری ست!
مردی که رویاهایش را با تو بسازد!
مردی که تو را مادر بچه هایش بداند و با این نگاه انتخابت کرده باشد!
مردی که سادگی ات را دوست داشته باشد! که غیرت داشته باشد!
مردی که تورا خاص و متفاوت ببیند!
مردی که به مهربان بودنت به نجیب بودنت افتخار کند نه به بلوند یا مشکی بودنت!
مردی که خیالت ازش تخت باشد!
مردی که عشقش , لبخندش , نگاهش فقط برای تو باشد!
مردی که هرچقدر اطرافتان دختر ترگل ورگل تر باشد مطمعنی چشم از چشم هایت ورنمیدارد!
مردی که هرچقدر هم ازش دور باشی باز هم مطمئنی کسی جایت را در قلبش و فکرش نمیگیرد!
مردی که مطمئن باشی هیچکس نمیتواند نظرش را راجع به تو عوض کند!
مردی که پا به پای دیوانگی هایت بیاید گرچه میدانی که جدی تر و سنگین تر از این حرف هاست!
مردی که تا نرسی خونه دلش آرام نشود!
مردی که یک لحظه نگاهش, صدایش و عطر خوش آغوشش از هر مسکنی مسکن تر است!
مردی که نازت را با دل و جون میخرد!
مردی که راه شاد کردنت را بلد است!
مردی که حرفش حرف است و قولش قول!
مردی که هرچه از مردانگی اش بگویی باز هم کم است!
مردی که بمانی چطور ابراز علاقه کنی بهش ,تا حقِّ مطلب ادا شود!
مردی که به خودش ایمان داشته باشد!
مردی که مردانه مرد است!
مـــــــــرد من دوستت دارم
مردی که بت افتخار کند!بش افتخار کنی!
مردی که برایت با دنیا بجنگد!!
مردی که بدانی در تک تک لحظاتش یادِ تو جاری ست!
مردی که رویاهایش را با تو بسازد!
مردی که تو را مادر بچه هایش بداند و با این نگاه انتخابت کرده باشد!
مردی که سادگی ات را دوست داشته باشد! که غیرت داشته باشد!
مردی که تورا خاص و متفاوت ببیند!
مردی که به مهربان بودنت به نجیب بودنت افتخار کند نه به بلوند یا مشکی بودنت!
مردی که خیالت ازش تخت باشد!
مردی که عشقش , لبخندش , نگاهش فقط برای تو باشد!
مردی که هرچقدر اطرافتان دختر ترگل ورگل تر باشد مطمئنی چشم از چشم هایت برنمیدارد!
مردی که هرچقدر هم ازش دور باشی باز هم مطمئنی کسی جایت را در قلبش و فکرش نمیگیرد!
مردی که مطمئن باشی هیچکس نمیتواند نظرش را راجع به تو عوض کند!
مردی که پا به پای دیوانگی هایت بیاید گرچه میدانی که سنگین تر از این حرف هاست!
مردی که تا نرسی خونه دلش آرام نشود!
مردی که یک لحظه نگاهش, صدایش و عطر خوش آغوشش از هر مسکنی مسکن تر است!
مردی که نازت را با دل و جون میخرد!
مردی که راه شاد کردنت را بلد است!
مردی که حرفش حرف است و قولش قول!
مردی که هرچه از مردانگی اش بگویی باز هم کم است!
مردی که بمانی چطور ابراز علاقه کنی بهش ,تا حقِّ مطلب ادا شود!
مردی که به خودش ایمان داشته باشد!
مردی که مردانه مرد است!
مـــــــــرد من دوستت دارم
مثل اسمان میمانی دوستت دارم اما نمیتوانم داشته باشمت..........
خواستن همیشه توانستن نیست گاهی داغی ست که بر روی دلت میماند.............
گاهی یکی تصمیم میگیره بره حتی اگر نره هم پیش تو نیست یه عمره که پیش تو نیست برو به سلامت.......
دیر امدی بودنم در حسرت خواستنت تمام شد...............
دلم میگیرد وقتی میبینم من هستم ....... تو هستی اما "قسمت" نیست...........
تلخ ترین قسمت زندگی اینه که به خودش میگه چی فک میکردیمو چی شد؟........!
نمیدانم چرا وقتی دلم هوایت را میکند نفس کشیدن فراموشم میشود انگار دلم تاب هوای دیگری را ندارد.......
برگشتنت انقدر محال شد که فکر میکردم رفتنت..........
چه سخت است قاصدکی باشی در جاده ای که باد نمیوزد...........
دلتنگیت فقط نصیب من بود از تمام زیبایی هایت.......
دلتنگی همیشه ندیدن نیست...
گاهی لحظات دیدار پر از دلتنگی ست چه سخت است دلتنگ کسی باشی که دیگه مال تو نیست....من رو ببخش این روزها با خیال واهی تو را برای خودم میدانستم...
عشق چیز عجیبیست همین است که تودلت بگیرد من نفسم.....
با اینکه بعضی وقتا حس میکنم نیستی ولی وقتی دستم رو رو سینم میزارم میفهمم هنوز سرجاتی....
اگر مرا قبول نداری .... بالشم را گواه بگیر.......
اوحتما شهادت خواهد داد برای کسی جز تو نگریستم....
من به جرم با وفایی اینگونه تنها شدم
چون ندارم همدمی اینگونه بازیچه ی دلها شدم.....
گاهی هیچکس را نداشته باشی بهتر است باور کن بعضی ها تنها ترت میکنند.....
خدایا از تجربه های تنهایی هایت برایم بگو این روزها سر تا پا گوشم.......
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی ...
خشن تر عصبی تر ...
وجالب تر این است که با دیگران کاری نداری دقیقا سر کسی خالی اش میکنی که دلتنگش هستی.......
غیرت مردانه ات کجاست وقتی معشوقه ات از تجاوز تنهایی رنج میکشید به جای اینکه درکش کنی ترکش کردی....
درد ها را با چی اندازه میگیرند؟ از اینجا درد دارم تا تو.....
این روز ها برای تنها شدن ..کافیست صادق باشی....
گاهی لال میشود ادم حرف دارد اما کلمه ندارد....
خدایا دیگه بریدم...
چند بغض به یک گلو...
خدایا کم آورده ام....
در لیست آدم هایت اشتباه شده است اسم من که ایوب نیست....
گاهی سنگدل ترین ادم دنیا هم که باشی
یک آن یاد کسی روی سینه ات سنگینی میکند..
آن وقت به طور کاملا غریزی نفس عمیق میکشی تا سنکوب نکنی...
خسته ام از این پیاده روی هایی که هیچ گاه به پایان نمیرسند ...
دلم یک بن بست میخواهد...
دیگر کمتر اشک میریزم ....
نمیدانم بزرگ شده ام یا سنگ...
چه فرقی میکند پشت میله های زندان باشی یا در خیابان های شهر در حال قدم زدن باشی..
وقتی که آرزو هایت توی حبس باشند...
چیزیم نیست فقط گذشته ام درد میکند
حالم میسوزد
و آینده ام مرده است ....
دیر آمدی باران آتشش ریشه هایم را سوزاند...
دلم اصرار دارد فریاد بزند
اما من به زور جلوی دهانش را میگیرم
وقتی میدانم کسی تمایل به شنیدن صدایش را ندارد..
این روز ها من خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی شهر خط خطی نشود.....
چه سخته رو زمین باشمو به آغوش یک ماه وابسته شم....
دیگر احتیاط لازم نیست
شکستنی ها شکست ..
هر جوری مایلید حمل کنید...
تنهایی ســـــخته..
ولی سخت تر از اون اینه که خودت بخوای تنها باشی تا کسی تنهات نزاره و درد نکشی...
مترسک حرف دلت را خوب میفهمم..
چقدر درد دارد ،باشــــــــــی و وجودت را هیچ بدانند....
هیـــچ هم برای خودش دنیایی دارد .. وقتی همه هایت هیچ میشوند
هیچ برایت یک دنیاست...
برای بقیه نمیدانم چطور میگذرد اما برای من انگار خنجر بر گلویم گذاشته اند ولی نمیبرند...
هر چقدر هم که محکم باشی
یک نقطه
یک لبخند
یک عطر آشنا
یک صدا
یک یاد
از درون داغونت میکنه
هرچقدر هم که محکم باشــــــــــی.....
فقط فک نکن باهمه بری خیلی باکلاســـــــــــی
براش ارزش نداری وقتی بالباســــــــــــی
میگفت اگه نباشی میمیرم از غم دوریت
تا یکی دیگه رو دید ازمن برید
میگفت همیشه عاشق منه
ولی بی معرفت خنجر و از پشت کشید
چه فرقی میکنه توی خانه باشی یا سیرک..
خنده ات که تلخ باشد،دلت هم خون...
تو هم دلقکی......
این خنده ها نقش پیام بازرگانی ما بین فیلم را دارند باعث میشن چن لحظه ، فقط چند لحظه غافل بشم از درد ،غم ،تنهاییم بشم......
آرام میشوم حتی با این "نارحت نباش درست میشود "ها...
این روز ها قرص ها هم آلزایمر گرفتند
لعنتیا یادشون رفته قرصا خواب آورن نه یاد آور....هه
گاهی دوست داری همه ی بغضات از تو نگاهت خونده بشه که جسارت گفتن کلمات رو نداری...
اما یک نگاه گنگ رو تحویل میگیری و یه جمله مثه :چیزی شده؟
اونجاست که بغضتو با یه لیوان سر میکشی و با یه لبخند تلخ که فقط خودت تلخیشو احساس میکنی میگی:نه هیچیـــ ...
یه وقتایی، یه شبایی هست که هرچی تو تخت خوابت غلت میزنی ولی خوابت نمیبره گوشیتو برمیداری و تایپ میکنی :خوابم نمیبره...
ولی کسی نیست که براش بفرستی .... بغض میکنی ،سکوت میکنی....
و انقدر سکوت میکنی که بی اینکه بفهمی بالشت خیس میشه ..خیسِ خیس
و انقدر سکوت میکنی و تو دلت هق هق میکنی تا خوابت میبره.......
هنوز هم مرا به جانت قسم میدهند..
میبینی تنها من نیستم که رفتنت را باور نکردم......
تو به تمام لحظات من یک بودن بدهکاری...
آره....دیگه دیدنش واست رویا نیست...دیگه از تماس دستاش و حس حرارت بدنش احساس خوبی نداری....دیگه از دوریش غصه نمی خوری...حالا می فهمی که چقدر از لحظه ها و روزاتو به خاطرش حروم کردی...و حسرت میخوریو خودتو سرزنش میکنی و لعنت .... :
چون...چون....دیگه دوسش نداری