روستای برندق در ۱۸۰ کیلومتری مرکز استان و با ۹۰ کیلومتر فاصله از مرکز شهرستان خلخال قرار گرفته است و این روستا ۱۸ دانشآموز دختر و پسر محروم از تحصیل در مقطع اول متوسطه دارد.
دکتر رقیه معرفت سیدلر
رقیه معرفت سیدلر در سال 1366 در گرمی متولد شد. مقاطع تحصیلی ابتدایی،راهنمایی و دبیرستان را به ترتیب در مدارس عفت،فاطمه و الزهرای گرمی سپری کرد. در سال 84 برای تحصیل در رشته شیمی کاربردی وارد دانشگاه تبریز شد و در سال 88 با گرایش مهندسی علوم و تکنولوژی پلیمر در مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل داد. وی در حال حاضر دانشجوی ترم 6 دکترای مهندسی صنایع پلیمر می باشد. ...
یکشنبۀ خونین مشهد ( 1357 ) ، علیجان سکندری ـ احمد ذاکری راد ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، چاپ اوّل ، 1384 ، ص 233 و 344
شهید علی کلانتریان به سال 1312 در روستای فرومد از توابع شهرستانِ شاهرود و در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود . در دورانِ تحصیل ضمنِ آشنایی با قرآن و جلساتِ مذهبی تا ششم ابتدایی درس خواند . عشق و علاقه به فراگیری علومِ دینی او را واداشت تا افتخارِ سربازی حضرتِ ولیّ عصر ( عج ) را برای خود کسب کند . شهید کلانتریان ضمنِ تهذیبِ نفس و خودسازی و بهره گیری از محیطِ عطرآگین حوزه ، مدّت 10 سال به درس و بحث اشتغال داشت . ولی علی رغم علاقۀ فراوان به تحصیل به علّت مشکلاتِ اقتصادی نتوانست بیش از این در حوزه بماند و ناگزیر واردِ بازار و شغلِ فروشندگی تریکو شد . امّا هیچ گاه از رشدِ آگاهیهای سیاسی ـ اجتماعی و مذهبی خود غافل نمی شد و با حضور در مجالسِ سخنرانی گویندگانِ مذهبی همچون استادِ شهید هاشمی نژاد بر میزانِ دلبستگی او نسبت به امام خمینی ، روز به روز بیشتر می شد تا اینکه شـورِ انقلابِ اسلامی برای به آتش کشیدنِ کاخِ بیدادِ شکم بارگانِ دیوسیرت ، شعله ور شد .
او که سالها آرزوی بیداری امّت اسلامی را داشت ، به سیلِ خروشانِ امّت اسلامی پیوست . شهید کلانتریان با حضور در اکثرِ راهپیماییها مخالفتِ خود را با رژیمی ستمشاهی اعلام می کرد . سرانجام در تاریخ 10 / 10 / 1357 یکشنبۀ خونینِ مشهد مجروح شد و بعد از مدّتی در جوارِ قُربِ الهی به آرامشِ اَبَدی دست یافت . ( یادش همواره زنده باد . )
کُد شناسایی در امور ایثارگران و بنیاد شهید خراسان رضوی ـ مشهد 10037- 14109
در سال 1287هـ.ش در ولایت جام خراسان، در یک خانواده فقیر عشایری، کودکی دیده به جهان گشود که او را سعیدمحمّد نام نهادند. در شش سالگی پای به مکتب نهاد و به تحصیل دروس مقدماتی پرداخت. از همان ایّام طفولیت، آثار معرفت طلبی و خداجویی در جبینش هویدا بود.
پس از فرا گرفتن دروس مقدّماتی، راهی شهر هرات در افغانستان گردید و چندین سال به تحصیل علم پرداخت و دوره های فقه و حدیث را نزد اساتید بزرگ آن زمان به پایان رسانید؛ ولی این همه نتوانست روح تشنه و ناآرام او را آرام و سیراب سازد. با تمام توجّه و عنایتی که به علوم رسمی، به ویژه قرآن و حدیث داشت، امّا نمی توانست به ظواهر آنها اکتفا کند و تنها به گفت و شنود و لق لقه زبان بسنده نماید. گمشده او حقیقتی بود که در ورای ظواهر کلمات نهفته بود؛ از این رو، برای دست یافتن به این گوهر، باید راهی غیر از راه و روش معمولی و مرسوم در کلاس درس و مدارس را در پیش می گرفت.....