سومین نسخه از سری بازی های بسیار پرطرفدار Serious Sam یا سام ماجراجو که انتشار دو نسخه در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ به یکی از زیباترین عناوین بازیهای رایانه ای دنیا مبدل شد و اکنون پس از ۷ سال مجددا نسخه جدیدی از این بازی با نام Serious Sam HD First Encounter منتشر شده است .
بازی سام ماجراجو ۳ بر گرفته شده از داستان نسخه ابتدایی بازی ولی با گرافیکی بالا و HD و افزوده شدن آیتم های مختلف است ابتدا با نام انتظار چندین ساله طرفداران این بازی مهیج را بر آورده کرده است .
در بازی سام ماجراجو طی یک بازی سراسر هیجان و اکشن با انواع موجودات عجیب الخلقه روبرو شده و مبارزه می کنید .
سازنده : کمپانی Croteam
ناشر : کمپانی cdv Software Entertainment
تاریخ انتشار : November 24, 2009
رده بندی ژانر : اکشن اول شخص
میزان دشوار بودن : متوسط .
زمان مورد نیاز برای آشنایی کامل با محیط بازی : حدود نیم ساعت.
درجه بندی ESRB در مورد محتوای بازی : Mature – مناسب برای تمامی افراد و گروههای سنی ۱۷ سال و بالاتر .
بازی سام ماجراجو(serious sam) یک بازی شیطانی و ماسونی که در آن نمادهای فراماسونری به وضوح دیده می شود.به جرات می توان گفت ماسون ترین بازی در حوزه بازی های رایانه ای سام ماجراجو(serious sam)است.
در این بازی سام ماجراجو(serious sam) برای شکست دشمنان مراحل چندگانه ای را پشت سر می گذارد.
سام ماجراجو در هر مرحله بایستی کلید خروج از درها و پشت سر نهادن مرحله را پیدا کرده و در این راه با موجوداتی برخورد می کند که از جهت طراحی بسیار جذاب و دیدنی هستند.
۱- موجودی اسکلتی:
که احتمالا تداعی کننده گروه ماسونی جمجمه و استخوان(Skull and Bones )است،که جورج بوش رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا عضو این گروه ماسونی بود.
"جنازه جوان عراقی پس از یک عملیات استشهادی بر علیه نیروهای آمریکا"
۳- در تمامی فیلم و بازی های رایانه ای که نمادهای فراماسونری در آن موجود است قطعاً بایستی موجودی آبی رنگ یکی از کاراکترها باشد.
"هیولای آبی رنگ در کارتون کارخانه هیولاها"
۴- موجود تک چشم:معبود شیطان پرستان و فراماسونها تک چشم است این نماد چنان برای این گروه مقدس است که روی دلار آمریکا هم دیده می شود.
نمادها:
۱- آبلیسک:
به عنوان یکی از مهم ترین نمادهای فراماسونها در این بازی از مرحله چهارم به بعد شهرهای پر از آبلیسک دیده می شود.به عنوان مثال در مرحله چهارم سام از شهر های عبور می کند که در هر شهر ۳۳ ابلیسک ساخته شده است.
۲- نماد تک چشم:
روی تمامی در های خروجی و ورودی در این بازی علامت تک چشم حک شده است.
۳- آنخ:
در بسیاری از مراحل بازی مجسمه هایی دیده می شود که علامت معروف آنخ در دستانش می باشد.
۴- ایزیس(مادر همه فراماسونها):
روی تمامی دیوارهای موجود در بازی عکسهای خدایان مصر باستان و به خصوص خدایانی که برای شیطان پرستان و ماسونها مقدس است نقاشی شده. از همان ابتدای بازی عکس ایزیس به وضوح قابل مشاهده است.
۵- هرم و چشم جهان بین:
۶- خدایان مصر باستان:
من از دنیایی می گویم که تمامی رنگ هایش در سیاهی رنگ می بازد همان رنگ های که به ضرب و زور روشنایی مصنوعی رنگ می شوند
و از بلندای مینویسم که در پست ترین نقطه این جهان جای دارد
من از پشت دیوار های بلند دنیا برایتان می نویسم ...
و از جهانی صحبت میکنم که دستهای کوچکتان را احمقانه بر دور شکم بزرگش به تلاش میخواهید گره بزنید که مبادا او را از شما جدا کنند .
من از جهانی صحبت می کنم که بهارش را به بوسه ای از لبهای سرد و خشک پائیز میفروشد و قلب یخی زمستان را به ذغالی از درختی بهاری معامله می کند .
من از دنیای صحبت می کنم که همه اش داد و ستد است و جای برای دوست داشتن ندارد و انسانها دراین بازاره مکاره همگی شان برده اند و برای ارباب دنیا کار می کنند و چه صادقانه و خوش باورانه با هر طلوع به دکان هایی میروند که می پندارند برای خودشان است و به خیالشان ساعت های را که در آنجا می گذرانند برای خود گذرانده اند و تنهاسود کرده اند و نمی داند که عمر خویش می فروشند و چه ارزان می فروشند و مشتریان نمی دانند در چانه های پای دخل چه گران میخرند کالایشان را ، و در این بازار سکه های سیاهی که به رنگی خورشید گونه به انها قالب نموده اند چه چیز های که در ازای خریدی ارزان تر گران از دست میدهند .
من از قطبهای یخی که برای آب های دریا ، دل یخ زده شان را اب می کنند ، مینویسم
و بر توده ای از یخ می نشینم .
و سفری را به دریای بیکران دنیا آغاز می کنم و به شامگاه که خورشید در مغرب به دست ماه مهربان نقاب از چهره اش برداشته میشود ، در آب ز آب شدن یخ غوطه می خورم و صبحی دگر که تکه یخی دگر دست به خودکشی میزند و از بالای بام یخی خانه خویش میپرد من بر آن سوار میشوم
و من از برای انهای که دیگر تابی برای ماندن ندارند از سفر هر روزه ام می نویسم که بدانید اگر طالب سفرئد باید بار بندید برای سفری بی بازگشت و گرنه این جهان که من بر آبهایش هروز سواری میکنم و از تمامی مسیرهایش میگذرم هیچ چیزی ندارد و آسمانش و زمینش همه جا و همه وقت یک رنگ است .
من از صدای پای آب خسته ام .
من از تکرار بیهوده خسته ام .
من از سفر خسته ام .
و کاش دنیا را هیچ گاه ابتدایی نبود .
نمی دانم کجایی این دنیا زیباست که شاعران او را زیبا خطاب میکنند .
من همه جایش را دیدم همه جا جنگ ، تجاوز ، غارت و سیاست بود ، همه جا عده ای خود را به کشتن می دادند ، تا عده ای دگر را بر بالای بام دنیایشان بنشاند و سپس به التماس گویند بر ما رحم نمائید . این دنیا دیوانه خانه است و تمامی مردم این دنیا دیوانه اند . به راستی آنها چه می خواهند ؟
آری آنها خدا می خواهند و این از فطرت خدا جوی آنهاست . ولی چرا مگر خدا نیست ؟ ، شاید چون او را نمی بینند ، او را باور ندارند ؟ وای چه سادلوحانه یعنی اگر روزگاری کور و کر شوند و صدای این خدای که به دست خود بر بلندای بام خانه شان یا همان دنیایشان نشاننده اند نشنوند و نبینند او را نیز انکار می کنند ؟ چه احمقانه است این بینش سطحی .
با این دیدگاه هشان همچو سنجاقکی می مانند که بر روی آب سوار است و وای از آن لحظه که از ورای شان اب به سنگی برخورد کند و به آسمان رود و بر سرشان فرو بریزد . آنها حتی سنجاقک هم نیستند ، سنجاقک چالاک است . و آنها مفلوکند و بی دست و پا .
من از دنیای انسانهای کوکی می نویسم که باید کوکشان کرد تا راه روند عده ای با زن کوک می شوند .
عده ای با پول .
عده ای با سیاست .
عده ای با عبادتی روباهانه.
عده ای با حرف های عاشقانه .
و عده ای با وعده های کودکانه .
پس چه کس می خواهد با او کوک شود . با کوک او مست شود . با کوک او زیبا شود .
و چه مظلوم است در روی زمین ، و چه گمنام به نامی ست او ، که تنها نامش را برای خود ، برای دیگران میبریم . نه برای خودش .
از او شرمنده ام به جای همه تان ، از او عذر می خواهم .
عذر می خواهم . من را ببخش!
که من همه آنهایم .
دلوشته های شبانه : کبریا رادین