خانه دارت همت گروه ناوک تهران با ریاست همشهری عزیزمون (آقای دهقانپور) با نصب دو تخته دارت و آموزش دارت در خانه بی سرپرستان و بدسرپرستان احمد آباد مستوفی باعث شادی دل آن عزیزان و دیگر ورزشکاران دارت کشور شد .
این خبری بود که در تمامی سایتها و وبلاگهای دارت کشور همگان را به فکر فرو برد . کار خداپسندانه ای که این روزها در دارت کشور کمتر میبینیم . امیدواریم زین پس بیشتر از این نوع فعالیتهای خیرخواهانه و پهلوانانه در سطح کشور مشاهده کنیم و به خود ببالیم که چنین افرادی در کنار ما هستند و ما قدر ایشان را نمیدانیم .
پایگاه دارت استان یزد مفتخر است که یک یـــزدی در استان تهران توانسته چنین فعالیتی انجام دهد و امیدواریم خداوند منان به ایشان و خانواده محترم آقای دهقانپور عزیز , خیر و برکت و همچنین روزهای خوش را هدیه کند .
«حضور نیروهای حزبالله لبنان در تهران برای برخورد با اغتشاشات خیابانی»، خبری بود که از روزهای آغاز فتنه 88 بارها و بارها در شبکههای ماهوارهای و مجازی به آن اشاره شد. تبلیغی که البته یک پیوست نهایی داشت و آن هم زمیهسازی برای این شعار که «نه غزه، نه لبنان؛ جانم فدای ایران»!
البته استناد ضدانقلاب و افزادی چون امیرفرشاد ابراهیمی برای اثبات ادعای خود، تصاویری از دو جوان حزباللهی در جریان مقابله با اغتشاشات بود که آنها را از فرماندهان اصلی حزبالله لبنان در تهران و برادر شهید استشهادی «منیف اشمر» در تهران و خصوصا در جریان مقابله با اغتشاشات 88 ، برخورد با مرکز فتنه قیطریه و مقابله با حرمت شکنان روز عاشورا معرفی کرده بودند.
اما شب گذشته خبر آمد که همان برادر منیف اشمر و یکی از فرماندهان ارشد ادعایی حزب الله لبنان در تهران!کرمانشاهی بوده و بر خلاف برادرش، اسم و فامیلش مهدی نوروزی بوده و پس از گذشت 5 سال از فتنه 88 برای مقابله با داعش سر از شهر سامرا و جوار حرمین عسگریین علیمها السلام در آورده و همانجا هم در مقابله با داعش به شهادت رسیده است
قطعا شهید مهدی نوروزی، جوان شجاع کرمانشاهی، برادر منیف اشمر لبنانی بود، همانطور که برادر بچههای سرایای خراسانی و جناح العسکری بدر عراق و آنچنان که برادر بچههای پایگاه بسیج شهید تیمورینیا کرمانشاه، و بچههای هیات مجانینالحسین(ع) تهران و همانگونه که برادر شهید مهدی تقوی در خوزستان.
مگر منیف اشمر چگونه میاندیشید؟! منیف اشمر هم برای اعتقاداتش مرزی قائل نبود. مرزش اعتقاداتش بود و برای حفظ اعتقاداتش جانش را گرو گذاشته بود. همان کاری که مهدی نوروزی کرد.
چرا شهید نوروزی باید در کشوری دیگر و کیلومترها دورتر از کرمانشاه، شهر زادگاهش شهید شود!؟ این سوال مهم است و هرچقدر به آن پاسخ دهیم باز هم کم است.
حال که خون شهید نوروزی ریخته است، خیلی راحتتر میتوان این ادعا را اثبات کرد که مجاهدت او برای اعتقاداتش بوده است و نه هیچ چیز دیگر. این اعتقادات آنقدری برایش مهم بوده است که جانش را کف دستش بگیرد و در لانه فتنه قیطریه به دل داعشهای ایرانی بزند یا یک تنه جلوی داعشهای یزیدی روز عاشورای سال 88 تهران روی پل حافظ جانفشانی کند و یا به عراق و سامرا برود و مقابل داعش عراقی بایستد.
برای نوروزی، داعش داعش است. ایرانی و عراقی و اروپایی نمی شناسد. باید مقابلش ایستاد، چون آمده است تا مرزهای استراتژیک انقلاب اسلامی را جابجا کند و به ایران و منافع استراتژیکش تجاوز کند.
برای شهید نوروزی داعش، داعش است. ایرانی و عراقی و اروپایی نمیشناسد. باید مقابلش ایستاد. یک روز مغازهها را در خیابانهای تهران آتش میزند، عابرین را برهنه میکند و با سنگ و چوب و آهن بر سر و صورتشان میزند، و یک روز در بیابانهای عراق سر از بدن مخالفانش جدا میکند، پای این سر بریدن هلهله میکند و بعد هم از آن فیلم میگیرد و در دنیا منتشر میکند. یک روز در خیابانهای تهران، به عزاداران روز عاشورای سیدالشهداء علیهالسلام حمله میکند و تکیه و هیاتهایشان را به آتش میکشد و یک روز در عراق و کربلا، به زائرین سیدالشهداء علیهالسلام حمله میکند و خود را در میان آنها منفجر میکند تا عزاداری را کم رونق کرده باشد.
شهید مهدی نوروزی معتقد بود باید مقابل داعش ایستاد، وطنی باشد یا غیروطنی.
شهید نوروزی صدها کیلومتر دورتر از سرزمین محل تولدش به شهادت رسید تا اثبات کند که برای او امنیت مردمش آنقدری مهم هست که بخاطر آن ماهها همسر و فرزند یکسالهاش را تنها بگذارد و در کشوری دیگر اردو بزند، بجنگد و در آخر هم جانش را بدهد و شهید بشود. امنیت مردمش آنقدری مهم هست که نتواند آتش سوزاندن دشمنان این مردم در وسط خیابانهای تهران 88 را تحمل کند و برای خواباندان غائله، به دل خطر بزند.
شهید نوروزی آنقدری شجاع بود که در میان همرزمانش لقب «شیر سامرا» را به خود گرفته بود. همچنان که آنقدری شجاع بود که یک تنه به دل لانه فتنه در قیطریه بزند و چشم فتنه را کور کند و ضربهاش آنقدر کاری باشد که تا سالها عکسش را دست به دست کنند و برای سرش جایزه بگذارند
پرونده سازی ضدانقلاب برای شهید نوروزی
داعشهای ایرانی و عراقی و اروپایی برای سر شهید مهدی نوروزی جایزه گذاشته بودند و او هم کم نگذاشت و سرش را برای آرمانش داد. شهید نوروزی، صداقتش را در دفاع از آرمان و امنیت مردمش، با خون ریختهاش شهادت داد، حالا باید سالها بگذرد تا فرزند یکسالهاش بزرگ شود بداند که پدرش چه شیردلی بوده و بزدلانی چون امیرفرشاد ابراهیمی و نوریزاده، علیه پدرش چه دروغهایی که ننوشتهاند
پدر معتادی که گلوی فرزندش را برید، توسط ماموران پلیس آگاهی دستگیر و در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
به گزارش پلیس آگاهی تهران بزرگ، ساعت 16:30 مورخه 17 دی ماه زنی با مراجعه به کلانتری 152 خانی آباد گفت: پسرم بنام «حامد . ی» (متولد 1359) به همراه پسر هشت ساله اش بنام «نوید» (نوه شاکیه) از خانه خارج شد زمانی که حامد به خانه بازگشت، بر روی لباس ها و کفش ها و حتی بر روی پلاک موتورسیکلتش آثار خون وجود داشت اما از نوید خبری نبود.
با توجه به اظهارات مادربزرگ نوید، بلافاصله مأموران کلانتری 152 خانی آباد به محل زندگی حامد که پس از متارکه از همسرش در منزل مادری اش زندگی می کرد، رفته و اقدام به دستگیری وی کردند.
با توجه به کشف آثار خون بر روی لباس ها و همچنین موتورسیکلت و احتمال ارتکاب جنایت از سوی حامد، مأمورین در خصوص سرنوشت نوید به تحقیق از حامد پرداختند.
حامد در اظهاراتش به مأمورین عنوان کرد که آثار خون موجود بر روی لباس ها و موتورسیکلت آپاچی سفید رنگ به علت درگیری او در خیابان نیلوفر بوده که طی آن با چندین نفر که قصد ربودن نوید را داشته اند !! درگیر شده و آنها را با چاقو زده است و در ادامه مدعی شد که نوید توسط این افراد ربوده شده است.
با توجه به اظهارات حامد در خصوص درگیری وی در خیابان نیلوفر، بلافاصله مأمورین به خیابان نیلوفر مراجعه و به تحقیق از اهالی و کسبه این منطقه پرداختند اما با تجمیع اظهارات اهالی مشخص شد که هیچ درگیری در این منطقه رخ نداده است.
همزمان با تحقیقات در کلانتری 152 خانی آباد و ثبت پرونده فقدان پسربچه هشت ساله در سیستم جامع پلیس، در ساعت 20:30 هفدهم دی ماه مأمورین گشت منطقه 19 پلیس راهور تهران بزرگ در حین گشت زنی جسد پسربچه ای را در فضای سبز واقع در زیر پل شهید صنیع خانی کشف می نمایند که بلافاصله موضوع به پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل کشف جسد حاضر شدند.
بلافاصله تحقیقات از همان محل کشف جسد آغاز و با بررسی سوابق فقدان افراد، هویت جسد که همان نوید هشت ساله بود ، شناسایی شد.
با کشف جسد نوید که از ناحیه گلو دچار بریدگی شدید شده و از سوی دیگر با توجه به دلایل و مدارک بدست آمده در خصوص ارتکاب جنایت توسط «حامد . ی»، هماهنگی های لازم انجام و پدر نوید جهت ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و در تحقیقات تکمیلی مشخص شد که حامد اعتیاد شدیدی به مصرف مواد مخدر به ویژه شیشه دارد و همین موضوع باعث شده تا همسرش از وی متارکه کند.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با توجه به دلایل، شواهد و مدارک بدست آمده و احتمال ارتکاب جنایت توسط پدر مقتول (نوید) ، «حامد . ی» با قرار بازداشت موقت در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته و تحقیقات از وی در دستور کار کارآگاهان ویژه قتل پلیس آگاهی قرار گرفته است.