چجوریاس ک بضی از مردا نسبت ب خواهر مادر خودشون غیرتین و متعصب
روایت نو به نقل از وبلاگ آسمان تب دار نوشت:
چجوریاس ک بضی از مردا نسبت ب خواهر مادر خودشون غیرتین و متعصب
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غدهای داشت و میبایستی مورد عمل جراحی قرار میگرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا(ع) خواست او را شفا بدهد، شب، حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب میشود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته، خواهر جوابش را داده است
روایت نو به نقل از وبلاگ [پایگاه اطلاع رسانی شهدا و نماز] نوشت:
آیتالله العظمی بهجت میفرمود : لازم نیست حوائج خود را در محضر امام بشمرید . حضرت میدانند ، مبالغه در دعاها نکنید ! زیارت قلبی باشد .
سلام
بعد از اینکه مادرشوهرم خون تزریق کرد و شیمی درمانیشو انجام داد ، حالش بهتر از قبل شد و کمی جون گرفت احساس کردیم شیمی درمانی این دوره بهش ساخته و عوارضش ظاهر نشد ، خواهر شوهر بزرگه خیالش راحت شد و رفت ...
برادرشوهر کوچیکه و خانمش از شمال اومدن و از همون روز کم کم عوارض خودشو نشون داد ... نفس نفس میزد ، دهان و زبون و لب حالت پخته و آفت زده شده بود و بخاطر همین هیچی نمیتونست بخوره و فقط شیر میخورد ، صداش گرفته بود ، استخون درد و بدن درد داشت ، نای حرکت نداشت ......
همه فکر کردیم عوارض شیمی درمانیه و کم کم خوب میشه ... همه فکر میکردیم حد اقلش تا اخر سال دووم میاره ولی نیاورد ... توان تحمل این همه درد و رنج رو نداشت ... نفس نداشت .... جون نداشت ....
روز اخر ، صبح که رفتم پایین پیششون ، تا وارد شدم نزدیک بود لگدش کنم ! دقیقا جلوی در روی زمین دراز کشیده بود و پتو روش بود ! گفتم : عه !!!! زندایی !!!! اینجا چرا دراز کشیدین ؟؟؟ چی شده ؟؟؟ با صدای گرفته گفت : افتادم ! از دستشوئی که داشتم میومدم بیرون افتادم ! دستم درد گرفت ..... خواهر شوهر کوچیکه که دکتر هم هست و از شب قبلش اومده بود خونه ی ما ، توضیح داد که مامان تا در دستشوئی رو باز کرد همون داخل افتاد و اون کشیدش بیرون و همون دم در روش پتو انداخت ....
و این اخرین مکالمه ی ما بود .....
** ادامه مطلب رمز نداره ... خیلیم طولانیه ..... اگه حوصلشو داری برو .... **
به خورشید بگید نورش رو لایت کنه آخه من خواهر دارم
باد باید در حد نسیم بوزه انقدر که موهای خواهرم خوشگل برقصه
گلها ، عطر به دنیا بپاشید باید دنیا لایق نفسهای خواهرم باشه
آهای دونه برف وقتی خواهرم سرش رو بالا گرفت و چشماش رو بست ببار تا خواهرم بخنده
درختا دست به دست هم بدید و دنیا رو سایه کنید شاید خواهرم خواست توی روشنی بخوابه
ستاره ها خوش گل چشمک بزنید که خواهرم با لبخند بخوابه
پرنده کوش؟ بهش بگید در شان خواهرم بخونه
آدرس بهشت کجاست؟ آخه خونه خواهرم اونجاست.
بازیگر شایسته و مردمی ﮐﺸﻮﺭﻣﻮﻥ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﭘﯿﺶ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ
مهران مدیری از جمله بازیگران مستعد و توانمند سینما و تلویزیون ایران بود که
با خلق آثاری به یادماندی از خود هنر ماندگاری را برجای گذاشته است.
مدیری ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﭘﯿﺶ بدلیل حجم شدید کاری و پروژه های طاقت فرسا با مشکلات عدیده ای دست به گریبان بود،ﺳﺎﻋﺘﯽ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ منزلشان کیک تولد خواهر زاده اش را فوت کرد . شایان ذکر است خواهر زاده ی وی از این اقدام مهران مدیری بسیار دلگیر است ...
:(