روان شناسان شخصیتی اعتقاد دارند که شماره تولد، شما را از آن شخصیت شناسی از روی تاریخ تولد - تست روانشناسی چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. |
به مثال زیر توجه کنید:
فرض می کنیم که شما متولد 29 اردیبهشت 1364 هستید.اردیبهشت ماه دوم (2) سال است پس :
9=1+8=18=5+9+3+1=1395=1364+2+29
شماره تولد 9 است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید.
تفسیر اعداد:
1- خالق و مبتکر:
'یک' ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال 'یک' ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که 'بهترین' باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند.
2- پیام آور صلح:
'دو' ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زندگی رهنمون سازد. اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند.
به ادامه مطلب بروید.
کودکی
از خدا پرسید خوشبختی را کجا میتوان یافت
خدا گفت ان را در خواسته هایت جستجو کن
و از من بخواه تا به تو بدهم با خود فکر کرد و فکر کرد
گفت اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم
خداوند به او داد
گفت اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم
خداوند به او داد
اگر ..... اگر ....... و اگر........
اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود
از خدا پرسید حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم
خداوند گفت باز هم بخواه
گفت چه بخواهم هر انچه را که هست دارم
گفت بخواه که دوست بداری
بخواه که دیگران را کمک کنی
بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی
و او دوست داشت و کمک کرد
و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می نشیند
و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت می بخشد
رو به آسمان کرد و گفت خدایا خوشبختی اینجاست
در نگاه و لبخند دیگران
آیا تا به حال از خود سوال کرده اید که "من کیستم"، "چه ویژگی هایی دارم؟"، " چقدر خودم را دوست دارم؟"، "تا چه اندازه می توانم با سختی های زندگی کنار بیایم؟"، "چقدر نظر دیگران برای من اهمیت دارد؟"و ... اینها همه پرسشهایی هستند که افراد اغلب از خود می پرسند. لازمه پاسخ به این پرسشها "خودآگاهی" است.
امام علی (ع) در این زمینه می فرمایند: خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و به کجا خواهد رفت. این پرسش "من کیستم" را تعریف می کند که خود بزرگترین پرسش هستی است. پاسخ به این پرسش و درک مفهوم آن از الزامات زندگی سالم می باشد. آگاهی از خود و خصوصیات اخلاقی و رفتاری خویش به ما کمک می کند بتواند بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنیم و روابط عاطفی سالم تری داشته باشد ،همچنین موجب پرورش روابط آنسانها با یکدیگر درمواجهه با مشکلات و حل مناسب آنها می شود.
به منظور شناخت هر چه بهتر خود و افزایش سطح خودآگاهی تامل بر روی اجزای خوداگاهی ضروری به نظر می رسد. اما از آنجا که شناخت خود و مهارت خودآگاهی طیف وسیعی از مباحث را در بر می گیرد. این بخش فقط به بحث و گفتگو در خصوص برخی از مهم ترین اجزاء آن پرداخته است که عبارتند از :
*شناخت ویژگی ها
شناخت ویژگی های جسمانی که بعضی از آن ها را دوست داریم و برخی دیگر را دوست نداریم، براینمونه قد بلندی داریم، چشم های درشت، بینی بزرگ و ...هر چقدر این ویژگی ها را عینی تر توصیف کنیم نشان دهنده این است که به خود توجه بیشتری داریم و دیگران هم بر این اساس بهتر ما را می شناسند.
شناخت چهار هیجان غم، شادی،خشم وترس. تجربه همه این احساسات امری طبیعی است اما آنچه مهم است چگونگی بروز آن می باشد. آیا وقتی عصبانی هستیم به خود اجازه می دهیم پرخاشگری کنیم و به دیگران آسیب برسانیم؟ یا خودخوری می کنیم و به خود آسیب می زنیم؟ واقعیت این است که بروز مناسب عصبانیت هنگامی است که نه به خود آسیب زده و نه به دیگری بلکه به شیوه ای مناسب و منطقی آن را بیان داریم.
شناخت ویژگی های رفتاری برای نمونه خانم حسینی هر روز به موقع در محل کارش حاضر می شود، کارهای محوله را به موقع انجام می دهد، در کامپیوترش همه اطلاعات را به طور منظم طبقه بندی کرده است. آقای صنعتی با این که درآمد خوبی دارد اما از اینکه حساب بانکی اش پر از پول باشد لذت می برد. او خیلی کار می کند اما قسمت عمده پول هایش را پس انداز می کند.
به زندگی خود و رفتارهایمان فکر کنیم آیا بر این باوریم که برداشتی که ما از رفتارهای خود داریم همیشه مطابق با همان برداشتی است که دیگران از رفتارهای ما دارند؟
*دیگرآگاهی
همه ما ویژگی هایی داریم که برخی از آنها را دوست داریم و برخی دیگر را دوست نداریم بعضی از ویژگی هایی که دوستشان نداریم را به سختی می شود تغییر داد یا اصلا قابل تغییر نیستند اولین و بهترین گام در مواجهه با چنین ویژگی هایی دیدن و پذیرفتن آنهاست.
ما آدم ها با هم تفاوت هایی داریم و هرکدام از زاویه دید خود به دنیا نگاه می کنیم و به همین دلیل هم از پدیده های مشابه برداشت های متفاوتی داریم. اما اگر بتوانیم از جایگاه خود برای لحظاتی خارج شویم و ببینیم دیگری در کجا قرار گرفته و چگونه به موضوع نگاه می کند آن وقت می توانیم دیگران را بهتر فهمیده و آنها را راحت تر قبول کنیم و از بازی" حق بامنه و تو اشتباه می کنی" دست برداریم چون می پذیریم که هرکسی از دید خودش به موضوع نگاه می کند و دیدگاه ها با یکدیگر متفاوت است.
*شناخت گفتگوهای درونی
روانشناسان معتقدند بین افکار، رفتار واحساسات ارتباط وجود دارد. البته این ارتباط یک ارتباط خطی نیست بلکه یک ارتباط تعاملی است که هر یک بر دیگری تاثیر می گذارد.
* افکار *
*احساسات *رفتار
معمولا این چرخه با نوع فکر کردن ما شروع می شود و همین موضوع اهمیت افکار را در شکل گیری رفتار و احساسات روشن می کند. به عقیده متخصصان هرگونه نگرش، فکر یا انتظاری که موجب تشدید احساسات و رفتارهای منفی شود "افکار ناکارآمد" نامیده می شود. که ریشه آنها را باید غالب اوقات در این باور ناکارآمد پایه ای جستجو کرد که " همیشه- همه جا- همه افراد- باید صحیح رفتار کنند."
افکار ناکارآمد غالبا اتوماتیک وار و بدون این که ما بخواهیم هجوم آورده و رفتارها و احساسات ما را تحت تاثیر قرار می دهند. توانایی تشخیص و خنثی کردن آنها، مهارتی است که پیامد مثبت آن، کنترل احساسات و رفتار است.
*شناخت پیشرفت ها و تجربیات منفی
منظور از پیشرفت و موفقیت انجام یک سری کارهای معمول زندگی است برای مثال اولین باری که توانستیم از حق خود به شکل محترمانه دفاع کنیم، یا یک شغل خوب پیدا کنیم. شناخت واقعی پیشرفت های خود، آگاه بودن و به
حساب آوردن آنها بر اعتماد به نفس فرد اثری مثبت بر جای گذاشته و به فرد انگیزه حرکت می دهد.
شهامت دیدن ناکامی ها و پذیرش آنها پیش شرط لازم برای حرکت در مسیر خودآگاهی است واقعیت این است که دیدن پیشرفت ها و ناکامی ها به شکلی واقع بینانه به ما کمک می کند که بهتر بتوانیم به شناسایی نقاط قوت و ضعف خود بپردازیم، تجربیات منفی و ناکامی های موجود در زندگی مصداق های عینی و عملیاتی است که به ما نشان می دهد بخش عمده ای از نقاط قوت و ضعف ما در کجا قرار دارد و چگونه عمل می کند.
*شناخت نقاط قوت و ضعف
همه ما توانایی هایی داریم که موجب رشد و پیشرفت ما می شود اما توانایی های انسان محدود است همه ما در برخی موقعیت ها ضعیف عمل می کنیم اشتباه کردن و داشتن نقطه ضعف هایی در هر فرد کاملا عادی و طبیعی است نکته مهم این است که افراد قادر به شناسایی نقاط قوت و ضعف خود باشند و بتوانند آنها را بپذیرند. تجربه نشان داده است کسانی که از دیدن نقاط ضعف خود می ترسند و به دنبال راهی می گردند که هرگز اشتباه نکنند مطمئنا با این طرز فکر مانع رشد و پیشرفت خود می شوند ، چرا که داشتن نقطه ضعف ودیدن اشتباهات ، به خودی خود بد نیست، بلکه تمرین ایستادگی است.
آنچه اشتباه و داشتن نقطه ضعف را زشت و نکوهیده می کند ماندن در اشتباه و فکر نکردن به دلایل آن است.برخی افراد با دست کم گرفتن خود و بزرگ نمایی ضعف هایشان فرصت تجربه پویایی، تحرک، نشاط، خودباوری و لذت بردن از زندگی را از خود می گیرند و شاید در هر دو گروه باور ناکارآمد بنیادی ای که پشت این دفاع ها و خودکم بینی ها نهفته است این باشد که "همیشه، همه جا، همه افراد باید صحیح رفتار کنند".
*شناخت هویت جمعی یا گروهی
آنچه تا به اینجا در خصوص آن صحبت کردیم معرف هویت فردی ما بود. اما از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است و در جمع زندگی می کند علاوه بر هویت فردی، هویت جمعی هم دارد که این هویت محصول عضویت ما در گروه و معرف "مفهوم ما" است.
گروه عبارت است از دو یا چند نفراز افراد که با هدف مشترکی به هم وابسته اند و با تعاملات اجتماعی خود بر یکدیگر اثر می گذارند.
*فشار گروه
واقعیت این است که همه ما تمایل داریم گروه ما را بپذیرد و طرد شدن از گروه و تنها ماندن احساس ناخوشایندی است و همین تمنای پذیرش گروه موجب می شود ما با گروه همرنگ شده و بعضا رفتارهایی را انجام دهیم که خودمان دوست نداریم. به عبارت دیگر تمنای پذیرش گروه ما را مجبور به انجام رفتارهای ناخواسته وبرخلاف نظر حقیقی خودمان می کند و در پاره ای امواقع آگاه نیستم که برای بودن در گروه چه رفتارهایی از ما سرمی زند و چگونه داریم به دیگران آسیب می زنیم. اما همیشه فشار گروه منفی نیست و در برخی مواقع موجب رشد و شکوفایی ما می شود از سوی دیگر اینکه گروه چه قدر می تواند بر اعضا خود فشار وارد کند و این که افراد چقدر تحت تاثیر این فشارها قرار می گیرند به عوامل مختلفی بستگی دارد.
نوع شخصیت فرد: افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند بیشتر به فشار گروه تن می دهند.
احساس امنیت فرد: هر چقدر فرد از اعتبار بیشتری در گروه برخوردار باشد بیشتر می تواند مخالفت کند و در نتیجه کمتر تحت تاثیر فشار گروه قرار می گیرد.
تعداد موافقان با یک ایده: در یک گروه هر چه قدر تعداد موافقان با یک ایده بیشتر باشد مخالفان آن عقیده یا رفتاربیشتر تمایل به همرنگی با جمع دارند.
ترکیب گروهی که اعمال فشار می کند :هرچقدر این افراد از تخصص و آگاهی بیشتری برخوردار باشند و هرچقدر اهمیت این افراد برای گروه بیشتر باشد فشاری را هم که ایجاد می کنند بیشتر خواهد بود.
شناخت گروه هایی که عضو آن هستیم و چگونگی احساس تعلق ما به آن
واقعیت این است که هر یک از ما عضو گروه های مختلفی هستیم اما احساس تعلق ما به همه یکسان نیست. به برخی بیشتر احساس تعلق می کنیم و به برخی کمتر. احساس تعلق به عوامل مختلفی بستگی دارد که عبارتند از:
- داشتن هدف مشترک
- داشتن روابط صمیمانه و عمیق
- داشتن احساس مفید بودن و مثمر ثمر بودن
- داشتن این احساس که گروه فرصت رشد و شکوفایی به اعضایش می دهد
*شناخت نقش
هریک از ما در گروه نقش هایی را ایفا می کنیم که به خاطر آن نقش، دیگران از ما انتظاراتی دارند، اما خود ما هم از نقشی که ایفا می کنیم و رفتارهایی که باید انجام دهیم برداشت هایی داریم. هر چقدر انتظاراتی که دیگران از ما دارند با برداشتی که خود ما از آن نقش داریم همپوشی بیشتری داشته باشد، فشار روانی کمتری تجربه می کنیم اما هرچقدر این همپوشی کمتر باشد فشار بیشتری را احساس خواهیم کرد که به این فشار، فشار روانی ناشی از نقش گفته می شود. بنابراین ،باید به خود و توانایی های خود اعتماد داشته باشیم و خود را باور کنیم و خویشتن حقیقی خود را بیابیم، یعنی فارغ از هر نوع برچسب همچون شهرت، تحصیلات، کسب و کار، ثروت، پست و نژاد و خصوصیات فردی خود را در نظر داشته باشیم.
من و تو آن قدر ارزشمندیم که برای شناخت هیچ گاه دیر و بی فایده نیست....
:تاثیرمدیتیشن موفقیت در کار
یکی از ترسهای رایج این است که مدیتیشن باعث میشود تا شخص، رویایی، فراموشکار و بدون محرک و انگیزه شود. این استنباط دقیقاً برخلاف حقیقت است. البته این کاملاً واقعیت دارد که معیارهای شخص تغییر میکند، مراقبت و دقت شما بیشتر خواهد شد و ضرورت جنگ مداوم با زندگیتان و با اطرافیانتان را از دست خواهید داد،ولی اینکه انسانی رویایی و بی تفاوت میشوید کاملاً غیر واقعی است. اگر خیال و اعصابتان آسوده و آرام باشد و به زمان حال تمرکز نمایید، بیشتر و بهتر میتوانید در کار و یا زندگی روزمره، کارآیی بهتر و بیشتر داشته باشید.
اگر دچار مشکلی شده باشید و به این مشکل در زمان حال نگاه کنید متوجه خواهید شد که نسبت به گذشته با قاطعیت خیلی بیشتر و مؤثرتری از عهدة مشکلات بر میآیید. آیا این رؤیا است؟ در حقیقت عدة زیادی از مردم، خلاف آنرا تجربه میکنند. همینطور که افراد در ساهاجا یوگا پیشرفت میکنند، بطور طبیعی به یک حالت رقابت بدون سرآسیمگی دست مییابند، به تدریج به جستجوی صلاح خود و دیگران میپردازند، بصورت تکیه گاهی برای دیگران در میآیند و همه مایلند با آنها مشورت نمایند. ما نمیگوییم که بطور خودکار، مدیر مسئول شرکتتان خواهید شد اما مطمئناً متوجه خواهید شد که چگونه اطرافیان شروع به احترام گذاشتن به نظریات شما مینمایند.
دین اسلام جامع ترین و کامل ترین دین است، دینی که به جزیی ترین جزییات زندگی مادی و معنوی توجه کرده است. حتی پیرامون شکل ظاهری ما در جامعه و شیوه صحیح راه رفتن و . . . سخن گفته است. بیاییم طریقه صحیح حضور در اجتماع را در محضر معصومین علیهم السلام بیاموزیم.
انسان به اقتضاى فطرت، جویاى پاکیزگى، زیبایى، تمیزى و آراستگى است، از ژولیدگى، پلیدى، پلشتى و پریشانى نفرت دارد. قرآن کریم در آیهاى «1» انسانها را به آراستگى و برگرفتن زینتهاى خود، هنگام رفتن به مساجد دعوت مىکند. (که البته این توصیه منحصر به آرایش ظاهرى نبوده و زینتهاى معنوى مانند طهارت و تقوا را نیز شامل مىشود. از سوی دیگر پاکیزگی و آراستگی غیر از تبرّج و خودنمایی در اجتماع است و در اسلام انسانی که خود را با خودنمایی، طعمه کامجویی دیگران قرار می دهد به شدت نکوهش شده است.)
در سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز آمده است که هرگاه ایشان قصد خروج از منزل یا پذیرفتن کسى را داشت، موى سر خود را شانه مىزد، سر و وضع خود را مرتّب مىکرد، خویش را مىآراست و براى آن که تصویر خود را ببیند در ظرف آبى مىنگریست وقتى علّت این امور را پرسیدند، فرمود: إِنَّ اللَّهَ تَعالى یُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذا خَرَجَ إِلى إِخْوانِهِ أَنْ یَتَهَیَّأَ لَهُمْ وَ یَتَجَمَّلَ «2» خداوند متعال دوست دارد، هنگامى که بندهاش به سوى برادرانش مىرود، خود را براى دیدار آنان آماده کند و بیاراید. هزینهاى که آن حضرت براى تهیّه عطر و بوى خوش مصرف مىکرد، از هزینه خوراکش بیشتر بود و در شب تاریک قبل از آن که با چشم دیده شود، از بوى خوشى که از پیکر مطهّرش در فضا پراکنده بود، شناخته مىشد. «3»
از امام باقر علیه السلام نقل شده که رسول خدا صلى الله علیه و آله از هر کوى و برزنى که عبور مىکرد، تا مدّتها بوى خوشى فضاى آنجا را معطّر مىساخت بهگونهاى که مردم مىفهمیدند که رسول خدا صلى الله علیه و آله از آن مسیر گذشته است.«4»
در تعالیم پیشوایان اسلام، در خصوص آراستگى ظاهر، توصیههاى فراوانى مطرح شده که از آن جمله است، توصیه به پوشیدن لباس پاکیزه و آراسته، شانهزدن و مراقبت از موى سر و محاسن، پرهیز از ژولیدگى آنها، تمیزنگهداشتن بدن و زدودن موهاى زاید آن، کوتاهکردن ناخن و موى شارب و درون بینى و پرهیز از آنچه که موجب نفرت و کراهت دیگران مىشود، از قبیل بوى بد دهان که ناشى از مسواکنزدن و خلالنکردن دندانهاست.«5»
کمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را براى خودت دوست مىدارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمىپسندى، براى او نپسندى.
امام صادق علیه السلام در بیانى جامع و شیوا، تصمیم صحیح و نیّت درست را قبل از گامنهادن در هر راهى، نشانه خردمندى دانسته، مىفرماید: نفس خود را از گامبرداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راهرفتن پیوسته در اندیشه و تفکّر باش و هرگاه به شگفتىهاى آفرینش الهى برخوردى، از آنها پند گیر. در رفتن به هر سویى بىباک مباش و با ناز و تکبّر راه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند (چشم چرانى مکن) و بسیار خدا را یاد کن که در خبر آمده است: مکانهایى که تو در آن به یاد خدا بودهاى، روز واپسین به نفع تو در نزد خدا گواهى مىدهند و برایت از او طلب بخشش خواهند کرد، تا تو را وارد بهشت گردانند.
و نیز با دیگران در راه بسیار سخن مگوى که نشانه بىادبى است. بدان که بسیارى از راهها کمینگاهها و تجارتخانههاى شیطان است، پس از شرّش ایمن مباش و رفتن و بازگشتن خود را در اطاعت خدایت بگذران، زیرا تمام حرکاتت در نامه عملت نوشته خواهد شد.«6»
1. با خودپسندی: قرآن کریم راهرفتن با غرور و خودپسندى را نهى کرده و مىفرماید: وَ لا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً «7» با خودپسندى بر زمین راه مرو.
2. بسیار تند و یا بسیار کند : در جاى دیگر قرآن کریم اعتدال و میانهروى هنگام راهرفتن را توصیه کرده است: وَاقْصُدْ فى مَشْیِکَ «8» در راهرفتن خود میانهرو باش. یعنى نه چنان بىحال و کَسِل راه برو که تو را خوار و ناتوان بپندارند و نه چنان با شتاب حرکت کن که وقار و شخصیّتت مخدوش گردد. امام على علیه السلام فرمود: سُرْعَةُ الْمَشْىِ یَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُۆمِنِ» «9» به تندى راهرفتن ارزش مۆمن را از بین مىبرد. پس با آرامش و وقار راه برویم: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً. . . «10» و بندگان خداى رحمان کسانى هستند که در روى زمین با فروتنى راه مىروند.
آدمی در زندگى اجتماعى خود ناگزیر است آنچه را که از مردم انتظار انجام آن را دارد، خود مقیّد به رعایت آن باشد و با مردم آن گونه رفتار کند که توقّع دارد با وى رفتار شود. قرآن کریم، انجامندادن وظایف اجتماعى را از سوى فرد، همراه با انتظار انجام آن از سوى اجتماع، نکوهش فرموده و آن را نشانه بىخردى انسان مىداند و مىفرماید: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَفَلا تَعْقِلوُنَ «11» آیا مردم را به نیکى وامىدارید و خود را فراموش مىکنید در حالى که کتاب خدا را تلاوت مىکنید. آیا عقل خود را به کار نمىگیرید؟ پس باید دانست که جامعه بر عهده هر یک از اعضاى خود حقوقى دارد که همگى به اداى آن موظّفند و عمل به آنچه آدمى، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایینترین درجه آن است.
نفس خود را از گامبرداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راهرفتن پیوسته در اندیشه و تفکّر باش و هرگاه به شگفتىهاى آفرینش الهى برخوردى، از آنها پند گیر. در رفتن به هر سویى بىباک مباش و با ناز و تکبّرراه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند
از امام صادق علیه السلام درباره حق مۆمن بر مۆمن سۆال شد، آن حضرت فرمود: . . . أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْها أَنْ تُحِبَّ لَهُ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ تَکْرَهُ لَهُ ما تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ «12» کمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را براى خودت دوست مىدارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمىپسندى، براى او نپسندى.
علاوه بر آن که در یک جامعه اسلامى، تمام آحاد مردم، هم خود محترمند و هم موظّف به رعایت احترام دیگران هستند، از دیدگاه اسلام گروهى از مردم از احترام و تعظیم ویژهاى برخوردارند، پیران و سالخوردگان از این گروهند. روایات اهل بیت علیهم السلام، این واقعیّت را در قالب تعبیرات لطیفى همچون اجلال، توقیر و تعظیم بیان مىکند، که همگى دلیل بر اهمّیّت خاصّ موضوع بوده و بیانگر ارزش والایى است که اسلام براى این قشر از جامعه قائل است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مِنْ إِجْلالِ اللَّهِ إِجْلالُ ذِى الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ «13» تجلیل و احترام مسلمان سالخورده و سپید موى در شمار تجلیل از خداوند متعال است. امام صادق علیه السلام نیز بىتفاوتى در گرامىداشت سالمندان را موجب خروج از راه و رسم خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله مىداند و مىفرماید: لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرْ کَبیرَنا «14» آن که بزرگسالان ما را احترام نکند، از ما نیست.
و نیز مىفرماید: عَظِّمُوا کِبارَکُمْ «15» سالمندان خود را ارج نهید و بزرگ شمارید. از تعبیرات به کار رفته در احادیث بالا و مانند آنها به راحتى مىتوان دریافت که رابطه افراد جامعه با سالخوردگان نهتنها باید بر اساس احترام متعارف باشد، بلکه باید از شکوه و کیفیّتى والا برخوردار باشد، به شکلى که انسان از این رهگذر، خود را براى تعظیم و اجلال الهى آماده کرده و مقدّمات خضوع و فروتنى خود را در پیشگاه ذات اقدس الهى به ظهور برساند.
بیاییم با حضوری نیکو در اجتماع، الگوی سایر مسلمانان شویم و با ظاهر و گفتار و رفتارمان، دیگران را به خوب دینداری کردن دعوت کنیم. یا مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نیم نگاهی به ما بینداز که سخت محتاجیم.
پی نوشت:
1. نـحـل (16) ، آیـات 6 ـ 5 ؛ حـج (22) ، آیـه 5 ؛ کـهف (18) ، آیه 7 ؛ صافّات (37) ؛ آیـه 6 ؛ فـصـّلت (41) ، آیه 12 ؛ ملک (67) ، آیه 5 ؛ حجر (15) ، آیه 16 ؛ ق (50) ، آیه 6
2. بحارالانوار ، ج 16 ، ص 294
3.همان، ص 248
4. همان ، ص 249
5.حلیة المتقین ، علامه مجلسى (ره ) بابهاى پنجم ، ششم ، هفتم
6. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 301
7. اسراء (17) ، آیه 37
8. لقمان (31) ، آیه 19
9. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 302
10. فرقان (25) ، آیه 63
11. بقره (2) ، آیه 44
12. بحارالانوار ، ج 74 ، ص 224
13. اصول کافى ، ج 2 ، ص 165
14. همان
15. همان
فاطمه سرفرازی
کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان