همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

در اتوبوس کاروان

باران اول

رسیده ام به تو اما گریستم تا تو

تمام فاصله را جاده را اتوبان را

نگاه من همه ی راه تا به تو برسد

کشانده است به دنبال خویش باران را

 

ولی نخواسته در بین راه سوزاندم

دل اهالی محروم چند استان را

بر آن سرم که کنار ضریح یاد کنم

ولو به قدر نگاهی تمام آنان را

نگاه های پر از حسرت کشاورزان

میان دشت تکان های دست چوپان را

و آن غریبه که در قهوه خانه ی سر راه

همان که خم شد و بوسید تکه ی نان را

همان که نام تو را برد زیر لب وقتی

که روی میز غذا می گذاشت لیوان را

همان که گفت ببینم تو زائری ؟ گفتم

خدا بخواهد ... آهی کشید قلیان را

همان که گفت به آقا بگو غلط کردم

بگو ببخشد ، راننده ی بیابان را

بگو از آنچه که می داند او پشیمانم

خودش نشان دهد ای کاش راه جبران را

چقدر بغض ، چقدر آه با خود آوردم

و التماس دعاهای مرزداران را

خلاصه این که به قول رفیق شاعرمان

« چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را »

 

باران دوم

رسیده ام به تو حالا ولی نمی فهمم

دلیل خشکی این چشمه های جوشان را

چرا به داد دل من نمی رسد اشکم

بخوان برای نگاهم نماز باران را

ضریح نو شده در پس زمینه ای از اشک

سکوت کردم و زیبایی دو چندان را...

چه روزهای قشنگی که کربلایی کرد

ضریح تازه ی تو شهرهای ایران را

تو را گرفته در آغوش خویش شش گوشه

چنان که جلد طلاکوب ،متن  قرآن را

دوباره داغ دلم تازه شد کنار ضریح

خدا کند که بسازیم قبر پنهان را

برای حضرت زهرا ضریح می سازیم

و دست فرشچیان طرح می زند آن را

 

(سید حمیدرضا برقعی)

گاهی پروانه ها هم...

                                        گاه می رویم تا برسیم.کجایش را نمیدانیم.فقط میرویم تا برسیم
                                                  بی خبر از آن که همیشه رفتن راه رسیدن نیست.
                                                 گاه برای رسیدن باید نرفت.باید ایستاد و نگریست
                                            باید دید. شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت می کند
                                                        باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده
                                                                  گاه رسیده ای و نمی دانی
                                                   و گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ای
                                                             مهم رسیدن نیست.مهم آغاز است
                                                                 که گاهی هیچ وقت نمی شود
                                                            و گاهی می شود بدون خواست تو


    پدرم می گفت تصمیم نگیر.اگر گرفتی شروع را به تاخیر انداختن
    نرسیدن است
    اما
    گاهی آغاز نکردن یک مسیر بهترین راه رسیدن است
    گاه حتی لازم است بعد از نمازت فکر کنی و ببینی پشت سر
    اعتقادت چه می بینی ترس یا حقیقت؟
    گاهی هم درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی
    غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟

 

    یا پای کامپیوترت نباشی، گوگل و ایمیل و فلان را بی خیال شوی
    با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و
    ببینی زندگی فقط همین آهن پاره ی برقی است یا نه؟

 

    شاید هم بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی
    در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟

    لازم است گاهی عیسی باشی
    ایوب باشی
    انسان باشی ببینی می شود یا نه؟

 

                        متن عاشقانه, پروانه ها

 

    و بالاخره لازمست گاهی از خود بیرون آمده و
    از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و از خود بپرسی که
    سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم آیا ارزشش را داشت؟

 

    سپس کم کم یاد میگیری
    که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
    باید باغ خودت را پرورش دهی به جای اینکه
منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.

 

    یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی
    که محکم باشی پای هر خداحافظی
و یاد می گیری که خیلی می ارزی

 

    زیرا گاهی پروانه ها هم به اشتباه عاشق میشوند
    و به جای شمع ، گرد چراغهای بی احساس خیابان می میرند


منبع : http://30r30.ir

در این زمانه بی های و هوی لال پرست

در این زمانه بی های و هوی لال پرست
               خوشا به حال کلاغان قیل وقال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را
                    برای این همه ناباور خیال پرست
به شب نشینی خرچنگهای مردابی
                چگونه رقص کند ماهی زلال پرست
رسیده ها چه قریب و نچیده می افتند
              به پای هرزه علفهای باغ کال پرست
رسیده ام به کمالی که جز انالحق نیست
                   کمال دار برای من کمال پرست
هنوز زنده ام و زنده بودنم خاری ست
            به تنگ چشمی نا مردم زوال پرست

محمد علی بهمنی

نامه سرگشاده یک شهروند به حجت السلام برومند ( یاسر نعمتی )

آزادلو : الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ وانسان زاده شدن تجسدوظیفه بود!

دست روزگار چرخیده و چرخانده است تا کوته فکران سر از تخم نفاق برآورده و ادعای گلادیاتوری کنند. آنان که تا دیروز در لوای افکار مرموزشان به کنجی خزیده و در خلوت عافیت گزینی شان غرق در عاقبت اندیشی دنیای آفتاب پرست ها بوده اند؛ ساز ناکوک خود را بر پیکره ی ناهمگون ظلم و تفرقه و نیستی کوک کرده و آهنگ جنگ و تفرقه شان گوش فلک را کر کرده است.در زمانه ای که مومن امیرالمومنین در دفاع از مظلوم لب بر هم گذاشته ولال می ماند؛ جای چه گلایه ای باقی مانده!؟؟؟؟امان از تازه به دوران رسیده هایی که با افکاری پوسیده و درهم سوارند و پیاده را هدف قرار می دهند! قهقهه مستانه شان را هیچ شباهتی نیست به همت و باکری و بروجردی ها و همانا عند ربهم شیطان یرزقونند!تاریکخانه های گمراهی شان افزون گردیده است و کمر بر حذف آرمان هایمان بسته اند!براستی ما در کدام چاله ی عمیق جهان و در کدام نقطه ی کور به گره های ناگسستنی ای از سر دشنام مسخر گشته ایم که حتی خود نیز سر از باز کردن آن در نمی آوریم!؟ما در کدام کژراهه پیچیدیم که آن چنان پیچانده اند ما را و بر خود می پیچیم که کار بدانجا رسیده که خواستگاه اندیشه های خوبمان را باید در پلیدی ها باز جوییمدر زمانه ای که انسان نسیان پیشه؛ دوران سیاه هشت ساله ی به سان هشتاد سال این سرزمین را دید و باز خود را به غفلت زد؛ دردا و دریغا که حاصلی از درخت جهل بارور نشاید.

ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم !!!

دریای احترامی و ما ورپریده ایم 
تو سرو استواری و ما سر خمیده ایم 

رنگ بنفش چون به تن خود ندیده ایم 
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم 

ما دزد میشویم که باشی پلیس پس 
ما را حراج کن که نباشی خسیس پس 

مدرک نداشتیم چون از انگلیس پس 
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم 

اصلا نیامدی تو به چشمان کور ما 
عیب از غرور توست وَ یا از غرور ما 

از فتنه جو جداست مسیر عبور ما 
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم 

اصلا چه زود مرغک پر بسته می شوی 
نرمی ولی به سفتی یک هسته می شوی 

از انتقاد کردن ما خسته می شوی؟ 
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم 

زیر گلوت تیزی شمشیر ما که نیست 
راه نجات را تو بگو گیر ما که نیست؟ 

تمدید شد مذاکره تقصیر ما که نیست 
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم 

حال جناح باد به هم خورده ظاهرا 
آن وعده ها که داد به هم خورده ظاهرا 
اوضاع اقتصاد به هم خورده ظاهرا 
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم 

چون خیر دیده ایم از این دولت شما 
جای تشکر است از این همت شما 

با افتخار عرض کنم خدمت شما 
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم 

سیدعلی قادری