حال می خواهم چند تا کتاب در همین زمینه معرفی کنم که اگر دوستان خواستند مطالعه کنند:
سلام اقای دکتر:
من برای ارشد تصمیم دارم مشاوره خانواده بخونم به این رشته علاقه دارم کتابهای لازم رو هم گرفتم اما گاهی وقتا وقتی صحبت های روانشناسان را مثل دکتر علی بابایی زاده که دوشنبه ها شبکه ی چهار صحبت می کنند را می شنوم دچار تردید میشوم چون میبینم به صحبت های ایشان هم علاقه دارم می خواستم بدانم چه فرقی بین مشاوره و روانشناسی وجود داره ؟آیا کارشوون یکیه یا متفاوته مثلا روانشناس دارو تجویز می کنه ولی شخص مشاور نه؟مطالب درسی شون چقدر باهم فرق داره؟الان من نمی دونم مشاوره بخونم یا روانشناسی؟بعد اکر روانشناسی چه گرایشی ؟یا اینکه چون رشته ی کارشناسی ام روانشناسی نبوده از روانشناسی عمومی شروع کنم؟ کدام رشته به تربیت فرزندان و همسر داری می پردازد؟
ممنون میشوم راهنماییم کنید
باسپاس فراوان
[پاسخ:]
سلام بر شما:
مشاوره و روانشناسی (البته بستگی به گرایش هاشون هم داره) دو روی یک سکه هستند به عبارت دیگر روانشناسی جنبه نظری و تئوری مسئله است و مشاوره جنبه عملی و کاربردی آن، و برای موفقیت باید هر دو جنبه را داشت! به عبارتی جنبه نظری رشته روانشناسی قوی تر از مشاوره، و جنبه عملی و کاربردی دروس مشاوره بیشتر از روانشناسی است!
روانشناس و مشاوره هیچ کدام دارو تجویز نمی کنند بلکه روانپزشک دارو تجویز می کند!
برای انتخاب ابتدا باید ارزیابی از خواسته های و اولویت های شما بشود تا مشخص شود به کدام گرایش نزدیکتر هستید چون هم مشاوره و هم روانشناسی دارای گرایش های مختلفی هستند!
دربارۀ تربیت فرزندان تا حدودی روانشناسی تربیتی نزدیکتر است و همسر داری هم مشاوره خانواده نزدیکتر است!
برای اطلاعات بیشتر می توانید به شماره 09184404501 پیامک راهنمایی در مورد رشته مشاوره بدهید!
نوع فایل: Word (قابل ویرایش)
فهرست مطالب :
1- مقدمه
2- قلمرو روانشناسی در کار
3- کاربردهای کنونی روانشناسی در محیط کار
4- زمینه های کاربرد روانشناسی در محیط کار
5- انتظارات مدیران سطوح مختلف سازمانها از روانشناسی
6- پیشنهادها
7- خلاصه
8- منبع
به عمل معرفی اشخاص داستان و پرورش آنها در جهت مورد نیاز داستان، شخصیت پردازی میگویند. شخصیت یکی از ستون های یک داستان است . و شخصیت پردازی کار سختی برای داستان نویس است . آنقدر این موضوع اهمیت دارد که عنصر شخصیت تبدیل شده به کی از عناصر شش گانه داستان و همینطور قدرت تحلیل و نگاه یک نویسنده را میتوان از شخصیت پردازی او در کارهایش شناخت . اگر در داستان انگیزه ها مطرح باشد شخصیت مطرح است.
هر چه شناخت آدم از شخصیت های مختلف بالا باشد ، قطعا میتواند در داستان شخصیت را دقیق تر توصیف کند و نشان بدهد . به عنوان مثال شما یک درخت را از نزدیک دیده اید و برگها و تنه آن را لمس کردید . زیر سایه آن استراحت کردید . وقتی میخواهید آن درخت را در داستانتان توصیف کنید هم جزئیات را و هم احساس خود را از آن درخت بیان میکنید . و توصیف شما دقیق و تصویری و زنده میشود . و از حالت کلی و توصیف بی فایده در میآید .
برای پرداخت و توصیف شخصیت هم شما باید شخصیت ها را بشناسید . حتی از نزدیک با شخصیت هایی که میخواهید آنها را توصیف کنید برخورد داشته باشید . تا شخصیت داستان شما زنده و پویا و از طرف مخاطب درک شود و مخاطب با او احساس نزدیکی کند. برای پرداخت شخصیت در داستان ها چهار راه عمده وجود دارد :
1-عمل و کنش آنها (انگیزه اعمال هم مهم هستند)
2-صحبت و گفتگوی شخصیت
3-دادن اطلاعات مهم درباره ظاهر او
4-اظهار نظر دیگران درباره او و نوع رفتار با او.
چند راه فرعی هم برای شخصیت پردازی وجود دارد . یکی از آنها حس گیری نویسنده است. یعنی نویسنده خود را جای شخصیت بگذارد. حس گیری در سبک رئالیسم پیشینه زیادی دارد. یکبار نویسنده ای برای درک شخصیتی که در داستان قرار بود مسموم شود ، سم ضعیف شده به خود تزریق کرد ! (عجب نویسنده ی... )
اما بر اساس پیشنهاد بسیاری از نویسنده های حرفه ای ، برای شخصیت پردازی در داستانتان از شخصیت های زنده که دیده اید و با آنها در ارتباط هستید ، شخصیت داستانتان را بسازید .
نکته دیگر : تحول در شخصیت در داستان سه نوع است . تحول در منش . تحول در سرنوشت. تحول در عقاید.
پیشنهاد خودم این است که آدم هر چه ارتباطش با مردم بیشتر و صمیمی تر باشد ، آدم ها را دقیق تر و بهتر میشناسد . مثل آنهایی که تاجر هستند آن هم از نوع اصیل و قدیمی، که واقعا روانشناس های حرفه ای و مردم شناس های دقیقی هستند . خلاصه شخصیت پردازی خیلی مهم است . خیلی از داستان های بزرگ از شخصیت های خاص و دقیق خود بزرگ شده اند. البته همانطور که در ابتدای نوشته ذکر شد شخصیت پردازی کار ساده ای نیست .
بخش دیگر مطالعه کتب شخصیت شناسی و روانشناسی آدم ها است . کتب بسیاری هم درباره شخصیت پردازی از نگاهی فنی و هنری وجود دارد. اما من دو کتاب جامع و علمی میشناسم که بسیار خوب هستند. کتب نظریه های شخصیت دوان شولتز و یا روانشناسی روابط انسانی رابرت بولتون دو کتاب دقیق و جامعی هستند . این کتب در رشته روانشناسی کتب مهم و بزرگی هستند.درباره شخصیت حرف و نظریه بسیار بسیار بسیار زیاد است . اما تا حد مقدماتی و کلی در باب شخصیت در داستان به همین بسنده میکنیم .
در آخر، هیچ چیز ارتباط صادقانه و صمیمی با شخصیت های دور و اطرافمان، و پرسیدن از آرزو هایشان، و از غم و شادی شان، و از خواسته هایشان، نیست. مخصوصا برای ما که اسم خود را گذاشتیم نویسنده !
ان شاءالله ادامه دارد...