سردار آزمون با حضور در «بعضیا» در گفتوگو با سیدعلی ضیاء، درباره شایعاتی چون داشتن پیشنهاد از بارسلونا را تکذیب کرد، سخنانی در دفاع از کارلوس کیروش گفت و به بیان احساساتش از حضور ایران در جام ملتهای آسیا و خاطراتش از فوتبال پرداخت.
به گزارش خبرگزاری فارس، سیدعلی ضیاء شب گذشته نهم بهمن میزبان سردار آزمون فوتبالیست جوان کشور در برنامه زنده «بعضیا» بود.
آزمون در ابتدای این برنامه با بیان اینکه خداراشکر در گنبد استقبال خیلی خوبی از من داشتند، ابراز امیدواری کرد: انشالله خوبیهای مردم را جبران کنم.
محمدی بود که مرا کشف کرد
وی درباره کسانی که ادعا میکنند او را کشف کرده اند، اظهار کرد: آقای قلعه نویی بزرگ ما است و خیلی زحمت کشیده است. اما من تنها یکی دو بازی دوستانه داشتم که در تیم ملی در جام ملتهای آسیا بود. کاشف اصلی بنده آقای محمدی بود که جا دارد از او تشکر کنم که مرا به فوتبال ایران معرفی کرده است.
آزمون تصریح کرد: او بنا به دلایلی برکنار شد و خیلی با او بدرفتاری کردند. آقای کفاشیان میتوانست ملاحظه او را داشته باشد. او جوانان زیادی به فوتبال معرفی کرده است مثل من و جهانبخش. اگر کفاشیان لطف کند و او برگردد خیلی خوب میشود.
بین اینترمیلان و روبین کازان گزینه دوم را انتخاب کردم
این فوتبالیست درباره بازی در روسیه نیز توضیح داد: من با تیم ملی جوانان به روسیه رفته بودم آنجا مرا برای تیم روبین کازان پسندیدند. از طرف اینترمیلان هم مرا پسندیدند اما قرار شد با روبین کازان همکاری کنم.
وی همچنین در پاسخ به ضیاء این موضوع که از بارسلونا پیشنهاد داشته را تکذیب کرد و گفت: من قبل از جام ملتها از آرسنال پیشنهاد داشتم و بحثش پیش آمد. اما من با روسیه قرارداد دارم.
من باید در تیمی باشم که 90 دقیقه بازی کنم
آزمون ادامه داد: باعث افتخار من است که در این تیمهای بزرگ کار کنم اما نمیشد پیشنهاد آرسنال را بپذیرم. من اکنون باید جایی باشم که 90 دقیقه بازی کنم تا دیده شوم. بنابراین تصمیم گرفتم یکی دو سال دیگر در روسیه بمانم.
این بازیکن محبوب درباره گلهایش نیز گفت: برای تیم ملی هرچه بیشتر گل بزنم همه بیشتر خوشحال میشوند. من دوست دارم 90 دقیقه بازی کنم. وقتی حین بازی با قطر مصدوم شدم خیلی اذیت شدم و درد زیادی کشیدم. قبل از بازی با عراق هم گفته بودم تا زمانی که بتوانم بازی میکنم. با این حال هرچه خدا بخواهد پیش میآید. اگر خدا بخواهد مصدوم شوی چه گرم کنی چه نکنی مصدوم میشوی. تمام تلاش من و بچهها این بود که بیشتر کار کنیم.
او درباره احساساتی بودن و گریستنش گفت: ما خیلی زحمت کشیده بودیم و تمام تلاشمان را گذاشته بودیم که نتیجه خیلی خوبی در جام ملتهای آسیا بگیریم اما قسمت نشد. مصدومیت مهم نیست مهم بردنمان بود که میسر نشد.
وی تأکید کرد: بازی با عراق خیلی حساس بود و میتوانست سرنوشت ما را از این رو به آن رو کند. لحظه اخراج یار ما، من پشت توپ بودم و دیدم داور اشتباه کرد به پولادی کارت داد. او حواسش نبود پولادی قبلا یک کارت گرفته و وقتی کارت زرد را به او نشان داد تازه به او این ماجرا را گفتند و او مجبور شد کارت قرمز نشان بدهد. او واقعا اذیتمان کرد. ما همه کار کردیم و ترکی و فارسی و انگلیسی به او ماجرا را گفتیم اما او نفهمید.
کیروش روی ایران غیرت دارد
آزمون درباره ناراحتی کیروش و در پاسخ به اینکه آیا او میخواسته داور را بزند، تصریح کرد: شخصیت او اینگونه نیست که داور را بزند. او فکر میکند از جنس ایرانیها است و واقعا روی تیم و کشور ما غیرت داشت. ساعت مچی او رنگ پرچم ایران است.
وی در پاسخ به این سوال ضیاء که کیروش در رختکن بین دو نیمه چه واکنشی داشته، اظهار کرد: او درباره داوری هیچ چیزی نگفت و فقط درباره تاکتیک حرف میزدیم. ما باید بازی را نگه میداشتیم چون 10 نفره بودیم و نمیتوانستیم حمله کنیم. اگر حمله میکردیم به نفع آنها بود. باید تدافعی بازی میکردیم؛ اما به زودی گل خوردیم و بعد از آن با غیرت بازی کردیم. همه پشت هم بودیم. از آقایان نکونام، تیموریان و حسینی که بزرگان تیم بودند تشکر میکنم.
اگر کیروش بد بود دستیار فرگوسن نمیشد
آزمون در پاسخ به سوال ضیاء درباره حاشیههایی که پیرامون رزومه و کارنامه نداشتن کیروش مطرح شده، تصریح کرد: من به آقایان درخشان و قلعه نویی احترام میگذارم و جوابیهای برایشان ندارم. اما من باید از کیروش تعریف کنم چون من بدی از او ندیدهام. ما هرچه داریم از او داریم. من به رزومه اش کار ندارم تاکتیک او خیلی خوب بود. او اگر بد بود سرمربی رئال مادرید نمیشد یا فرگوسن او را به عنوان دستیار انتخاب نمیکرد. او همه چیز را درباره فوتبال ایران میداند و حتی دارد جوانان را وارد تیم ملی میکند. او میداند دارد چه میکند و بهتر است پشت او بایستیم. اینطوری حرفی برای گفتن خواهیم داشت.
وی درباره رایزنیاش با رییس فدراسیون فوتبال نیز گفت: از آقای کفاشیان خواهش میکنم کیروش بماند. من از همه کوچکتر بودم اما بازیام بهتر میشد چون تمرینات و تاکتیکهایی که کیروش به ما میدهد، خوب است.
این بازیکنان در مقابل تحلیلهای ضیا به او گفت: شما مربی خوبی میشوی. ما روز قبل از بازی قطر با کیروش تمرین میکردیم و همانطور که تمرین داشتیم من ضربه آخر را که منجر به گل شد با او تمرین کردم.
نتیجه گرفتن مهم است نه تدافعی و تهاجمی بازی کردن
آزمون درباره انتقاداتی که به دفاعی بودن تیم میشود، توضیح داد: اسپانیا در جام جهانی قبلی که قهرمان شد، همه بازیها را یک هیچ میبرد و نهایتا 5 گل زده بود. اما قهرمان شد. مهم نتیجه گرفتن است. تدافعی و تهاجمیفرقی نمیکند مهم گرفتن 3 امتیاز است. رضا قوچان نژاد از من جسورتر است. او بازیکن خوبی است و خیلی زحمت کشیده است. اگر او نبود ما جام جهانی نمیرفتیم.
وی درباره حضور نداشتنش در جام جهانی، تصریح کرد: این نظر آقای کیروش بود و من هیچ چیزی نمیتوانم بگویم. حتما درباره من چیزی دیده بود و فکر میکرد من نمیتوانم به تیم ملی کمکی داشته باشم. من به نظر او خیلی احترام میگذارم و اگر جام ملتها نمیرفتم هم به او احترام میگذاشتم. او باعث شد من بیشتر تمرین کنم.
این فوتبالیست همچنین درباره احترام به مربی نیز گفت: پدر من والیبالیست تیم ملی بودند و احترام گذاشتن به مربی را به من یاد داده اند. خیلی بد است آدم که با مربی اش در یک سفره نان و نمک میخورد پشت سر او حرف بزند.
در ادامه آزمون به درخواست ضیاء با زبان ترکمنی اعلام کرد که اکنون برای 4 دقیقه آگهی بازرگانی پخش میشود.
برخی مواقع فارسیام تمام میشود!
با بازگشت به استودیو، آزمون در این باره که چرا آرام حرف میزند و یخش باز نشده، با خنده گفت: من چون ترکمنم برخی مواقع فارسی ام تمام میشود ملایم حرف میزنم.
وی درباره این نکته ضیاءکه چرا بدون گواهینامه پشت ماشین نشسته است، ادامه داد: من از سرهنگ خواهش میکنم یک گواهینامه به ما بدهند. من وقت نمیکنم بروم گواهینامه بگیرم.
سردار آزمون درباره انتخاب اسمش نیز توضیح داد: اسمم را پدربزرگم انتخاب کرده است. خانوادهام میخواستند اسمم را پژمان بگذارند اما پدربزرگم گفتند نه پژمان یعنی پژمرده و باید اسم مرا سردار بگذاریم یعنی سربلند. او حرفش حرف بود و نمیتوانستند روی حرف او چیزی بگویند.
خاطرات آزمون از انگلیسی حرف زدن وحید امیری و خسرو حیدری
آزمون درباره خاطراتش نیز گفت: ما یک بازیکنی به نام وحید امیری داریم که پسر خوبی است اما انگلیسی نمیداند. بازی با عراق بود که به پای او ضربه زدند و او با زبان فارسی از داور میخواست خطا بگیرد و مدام یادش میرفت انگلیسی حرف بزند.
وی ادامه داد: در سپاهان هم آقای خسرو حیدری بود که یکی از خوبهای تیم ملی و سپاهان است. احتمالا بعد از برنامه به من زنگ میزند اما همین جا بگویم من تلفنم را جواب نمیدهم خسرو زنگ نزن! در سپاهان با الهلال بازی داشتیم و دقایق آخر بود. آنجا پشه در چشم مهدی رحمتی رفته بود و او افتاده بود. حیدری داور را صدا کرد اما وقتی آمد هیچ کس حرفی نزد. هر دو یکدیگر را نگاه میکردند. حیدری هم که انگلیسی نمیدانست ادای پشه را درمیآورد و میگفت توی چشمش رفته است. بعد هم ادای برانکارد در می آورد!
این فوتبالیست تأکید کرد: من وقتی در روسیه بودم انگلیسی حرف میزدم اما روسی نه. من آنجا مترجم روسی دارم.
آزمون در پاسخ به اینکه درست است با فامیل بازی به تیم روسیه رفته گفت: نه آنجا هیچ نسبتی با کسی نداریم. اگر بود که بیشتر پول میگرفتم. آنجا اگر خوب بازی کنی خوب پول میدهند.
وی همچنین در پاسخ به مجری برنامه به این نکته اشاره کرد که او مثل برخی دیگر از ترکمنها اسب دارد و سوارکار خوبی هم هست.
دهه هفتادیها یکدانه هستند
زننده دو گل در جام ملتهای آسیا درباره خصوصیات دهه هفتادیها به شوخی گفت: اولا که یک دانه هستند. خیلی آینده دار هستند و در فضاهای مجازی طرفدار دارند مثل من و پورعلی گنجی. ضمن اینکه ما نمیتوانیم با دهه شصتیها معاشرت کنیم چون ما خیلی بالا هستیم.
آزمون درباره کسانی که میخواهند به موفقیتهای او برسند، گفت: وی من که کسی نیستم. انشالله همه صدبرابر بهتر از من باشند و من بتوانم به آنها افتخار کنم. من که هنوز عددی نیستم و هرکاری کردم برای میهنم بوده است.
همچنین قرار بود در برنامه پژمان بازغی گفتگوی تلفنی با آزمون داشته باشد که ممکن نشد. آزمون نیز خطاب به او گفت: ممنون که بازی را نگاه میکردید. ضمن اینکه شما اصلا پژمرده نیستید!
ما فوتبالیستها آبرو میبریم و والیبالیستها آبرو میخرند
این فوتبالیست آیندهدار کشور در پایان سخنانش اظهار کرد: من از شما و همکاران خوبتان تشکر میکنم که مرا به این برنامه دعوت کردید. درست است ما نتیجه نگرفتیم اما انشالله بتوانیم چهار سال دیگر افتخار آفرینی کنیم و اسم ایران را بالا بیاوریم. ما فوتبالیستها آبرو میبریم والیبالیستها آبرو میخرند انشالله ما هم مثل والیبالیستها شویم!
توصیه هایی برای انتخاب واحد
غریزه جنسی یکی از غرایز مهم انسان است و تلاش در جهت ارضای درست و مناسب آن نه تنها مذموم نیست، بلکه بسیار نیکو و پسندیده می باشد. غریزه جنسی که از لحظه تولد در نهاد فرد وجود دارد هیچگاه نباید خاموش شود، بلکه باید از طریق آموزش صحیح تحت کنترل قرار گیرد. کنجکاوی و پرسشهای کودکان در زمینه مسائل جنسی، امری کاملا عادی و طبیعی است. کودکان برای این که زندگی شاد و سالمی داشته باشند باید در زمینه مسائل جنسی اطلاعاتی صحیح و متناسب با سن و درک خود کسب کنند و در این زمینه هیچکس بهتر از والدین نمی تواند اطلاعاتی درست در زمینه فوق را در اختیار کودک و نوجوان قرار دهد.
کوتاهی والدین در پاسخگویی به سئوالات جنسی فرزندان باعث می شود تا آنها از طریق منابع مختلفی همچون: دوستان، کتب، مجلات، اینترنت و ... به اطلاعاتی نادرست و گمراه کننده دست پیدا کنند که این اطلاعات می توانند منجر به ناراحتی ها و اختلالات گوناگونی در کودک و نوجوان گردند. اما اگر والدین به موقع و در زمان مناسب، اطلاعات درست در زمینه مسائل جنسی به کودک ارائه دهند، از بروز بسیاری از جرائم، انحرافات جنسی، خاطرات تلخ، تجربه نادرست و ... تا حد زیادی پیشگیری می کنند و میل کودک و نوجوان را به تجربه نادرست امور جنسی کاهش می دهند.
متاسفانه بسیاری از والدین به دلایل متعددی از جمله: نداشتن آگاهی، احساس شرم و ناراحتی، نگرش منفی به امور جنسی، قبیح دانستن بیان مسائل مربوط به امور جنسی، هراس از پیامدهای منفی این اطلاعات، انداختن بار این مسئولیت بر دوش مدرسه، داشتن باورهای غلط همچون: کودک خودش روزی بزرگ می شود و به این مسائل پی می برد ( یواش یواش چشم و گوشش باز می شود ) و یا این که اگر پدر و مادر درباره مسائل جنسی با کودک خود حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته می شود و ... نه می خواهند و نه می توانند در مورد مسائل جنسی با کودک و نوجوان خود به گفتگو بپردازند.
همیشه در زندگی، اولین ها ( اتفاقات، خاطرات، تجارب، تماسها و ... ) چه خوب و چه بد، تاثیری عمیق و ماندگار در ذهن افراد برجای می گذارند. مثلا: اگر کودک یا نوجوان در بیرون از منزل به وسیله منابع مختلفی که ذکر گردید به طور نامناسبی با مسائل جنسی آشنا شود، کار و تلاش والدین در زمینه آموزش جنسی دو برابر خواهد شد. زیرا در وهله اول باید افکار نامناسب و آموخته های نادرست فرد در زمینه امور جنسی تغییر یابد و سپس آموزش مناسب و صحیح آغاز شود. هر کدام از شما والدین اندکی بیاندیشید و به خاطر آورید که اولین بار چگونه، چه موقع، و به وسیله چه کسی اطلاعاتی در زمینه امور جنسی در دسترس شما قرار گرفت. آیا به خود نمی گوئید « ای کاش والدینم اولین کسانی بودند که مرا از این امور آگاه می ساخنتد؟ ». اگر واقعا فرزندتان را دوست دارید و علاقه مندید تا شاد و سالم کند، باید اولین فردی باشید که به دور از هرگونه احساس شرم و هراس، درباره امور جنسی با او صحبت می کنید و به کنجکاویهای او در حد امکان پاسخ می دهید.
والدین باید بدانند که برای آغاز آموزش جنسی، سن مشخص و ثابتی وجود ندارد و صبر کردن تا زمانی که کودک به مدرسه رود و در آنجا اطلاعاتی در زمینه امور جنسی کسب کند به هیچوجه جایز نیست. کودکان از طریق پرسش ها و کنجکاویهای خود، موعد مقرر را اعلام می دارند و والدین باید آموزش را شروع کنند. بهترین زمان برای پاسخگویی به پرسشهای کودکان درباره امور جنسی، اولین باری است که کودک پرسشی را مطرح می کند. کودکان تا سن شروع مدرسه، در زمینه های گوناگون از جمله امور جنسی، اطلاعاتی از محیط، اطرافیان و دوستان خود به دست می آورند. بهتر است که این اظلاعات و آگاهیهای اولیه درباره امور جنسی از طریق والدین در اختیار کودک قرار داده شود.
اگر کودک یا نوجوان پرسشی درباره امور جنسی مطرح می کند، باید تا جایی که امکان دارد به پرسش او در حد خواسته شده پاسخ گفته شود. پاسخ باید بدون احساس شرم، ناراحتی، گناه، ساده در حد سن و درک کودک یا نوجوان و در عین حال خلاصه و صادقانه ارائه گردد. زیرا آنها دوست دارند واقعیت را بشنوند. پاسخها همچنین باید در حد پرسشهای کودک و نوجوان باشد و فراتر از پرسشها پاسخی داده نشود. زیرا موجب خستگی و سردرگمی کودک و نوجوان خواهد گردید. والدین از همان ابتدا باید سعی کنند هنگام بحث درباره اعضای مختلف بدن از لغات صحیح و علمی آنها استفاده کنند و از کاربرد لغات بی معنی و کنایات جدا اجتناب ورزند.
کودکان دوره پیش دبستانی:
کنجکاوی در زمینه مسائل جنسی در سنین پیش دبستانی ( 3 – 5 سالگی ) امری کاملا عادی و طبیعی است. پرسشهای کودک ناشی از کنجکاوی اوست و منظورش کسب آگاهی به امور صرف جنسی نیست. از این رو، والدین باید به همان صورتی که به پرسشهای غیر جنسی کودک بادقت و صحیح پاسخ می دهند، به پرسشهای جنسی او نیز دقیق و صحیح جواب دهند تا کنجکاوی کودک به طریق درستی ارضاء گردد. کودکان در دوره پیش دبستانی نسبت به خصوصیات جسمانی خود و پی بردن به تفاوتهای جنسی بین دختر و پسر کنجکاوند و به هنگام استحمام، توالت و یا تعویض لباس به بدن خود و اطرافیان نگاه می کنند. والدین نباید در برابر کودک لخت ظاهر شوند و یا در مقابل او نزدیکی جنسی کنند. چنانچه به هنگام تعویض لباس زیر، کودک برجسب تصادف وارد اطاق شود، والدین نباید بر سر کودک فریاد بکشند، بلکه بهتر است فورا لباس خود را بپوشند.
سئوالات کودکان درباره اینکه بچه از کجا و چگونه به وجود می آید؟
اگر کودکی در سنین سه تا پنج سالگی بپرسد « بچه از کجا می آید؟ »، بهتر است به او گفته شود « از شکم مادر ». اگر والدین انتظار کودکی را دارند باید فرزند خود را به موقع از این موضوع آگاه سازند و حتی به او اجازه دهند تا حرکت نوزاد را در شکم مادر لمس کند. کودک ممکن است از مادر بپرسد « بچه چگونه از شکم مادر بیرون می آید؟، مادر در جواب خواهد گفت « زمانی که بچه در داخل رحم به اندازه کافی بزرگ می شود و قادر است در خارج از شکم مادر زندگی کند آنوقت مادر به بیمارستان می رود تا به کمک پزشک بچه از شکم مادر بیرون آورده شود ». اگر کودک بپرسد « بچه از کجا بیرون می آید؟ »، مادر بهتر است بگوید « بین پاهای مادر محفظه ای وجود دارد که بچه به کمک پزشک از آنجا بیرون می آید». چنانچه کودک سئوال کند « رحم مادر چه اندازه است؟ »، مادر می تواند بگوید « بادکنک را که دیده ای، اگر در آن بدمیم بزرگ می شود و اگر بادش را خالی کنیم کوچک می شود. رحم مادر نیز همچون بادکنک زمانی که بچه در درون آن قرار دارد بزرگ می شود و پس از خروج بچه مجددا کوچک می گردد». اگر کودک در ادامه سئوالاتش بپرسد « مادر بگذار راه خروج بچه را ببینم »، مادر در جوابش بهتر است بگوید « نه، این عضو جزئی از بدن من است و به کسی نشان داده نمی شود ».
سئوال دیگری که معمولا کودک پیش دبستانی از والدین می پرسد این است که « بچه چگونه به وجود می آید؟ »، والدین در پاسخگویی به این سئوال باید قدرت درک کودک را در نظر گیرند و جوابی ارائه دهند که به خوبی برای کودک قابل فهم باشد. در غیر اینصورت، جواب به جای آنکه آموزنده باشد گمراه کننده خواهد بود. مثلا بچه های خردسال بهتر است از طریق بازی و داستانها متوجه شوند که موجود پرنده چگونه به وجود می آید. برای کودکان در سنین بالاتر می توان ازدواج پرمحبت و زندگی مشترک پدر و مادر و سپس تشکیل جنین را به طوری که قابل درک باشد توضیح داد. اگر جوابهایی ارائه شده با واقعیت و میزان درک و فهم کودک هماهنگ باشد، حس کنجکاوی او را ارضاء خواهد کرد.
کودکان دوره دبستان:
کودکان در سنین دبستان نیز به کنجکاویهای خود درباره امور جنسی ادامه می دهند. کودکان در این دوره نیز همچون دوره پیش دبستانی با دوستان خود درباره امور جنسی صحبت می کنند. از اینرو، والدین و معلمان باید مهارتها و آگاهی های کودک را به حدی افزایش دهند که بتواند درباره رد یا قبول مطالب شنیده شده بدرستی قضاوت کرده و تصمیم مناسب بگیرد. در این دوره کنجکاویها به زندگی زناشویی، اعضای جنسی و ارتباط با جنس مخالف معطوف می شود. والدین و معلمان با بحث های دوستانه و نظارت و کنترل دقیق در رفتارها و رفت و آمدهای کودک، باید شیوه های صحیح برخورد با امور جنسی را به کودک آموزش دهند. کودکان همچنین در پایان دوره دبستان، باید توسط افراد آگاه و مطلع با تغییرات جسمانی و روانی دوره بلوغ آشنا شوند تا به هنگام وقوع آن دچار دلهره و نگرانی نگردند.
بلوغ:
بلوغ بحرانی ترین دوره زندگی هر فردی است. سن بلوغ در دختران و پسران متفاوت است. دختران معمولا در حدود ده تا یازده سالگی و پسران در حدود سیزده تا چهارده سالگی به سن بلوغ می رسند. دختران باید در ابتدا با عادت ماهانه آشنا شوند و بدانند که به هنگام بلوغ چه تغییراتی از نظر جسمانی و روانی در آنها پدید می آید. مادران باید با دختر خود درباره عادت ماهانه صحبت کنند. مادران میتوانند تجربه اولین عادت ماهانه خویش و مسائل روحی، روانی و جسمانی حاصل از آن را برای دختر خود تعریف کرده و به وی یادآور شوند که عادت ماهانه یک پدیدهٔ کاملا طبیعی در تمام دختران و بانوان بوده و مانند سایر مسائل مربوط به ارگانیسم بدن آنان است و نباید موجب نگرانی و ناراحتی در آنان گردد. توصیه می شود در مورد عادت ماهانه، مادر با دخترش صحبت کند و پدر با پسرش درباره خصوصیات دوره بلوغ نظیر رویاهایی که با انزال همراه است به گفتگو بنشیند.
علائم بلوغ در دختران و پسران:
بلوغ در دختران و پسران با علائم بخصوصی همراه می باشد. بلوغ در دختران با پیدایش اولین عادت ماهانه، بزرگ شدن و برجستگی پستانها، بزرگ شدن لگن، رویش مو در زیر بغل و اطراف دستگاه جنسی و پیدایش رفتارهای زنانه همراه است و در پسران با اولین انزالهای حاوی اسپرماتوزوئید، رویش مو در صورت و زیر بغل و اطراف آلت تناسلی، دورگه شدن صدا و پیدایش رفتارهای جدید همراه است. اگر والدین در دوره های قبل از بلوغ، کودک را در امور جنسی به طریق درستی راهنمایی کرده باشند، مواجهه صحیح با امور جنسی در دوره بلوغ برای نوجوان کار ساده ای خواهد بود. در این دوره، ارائه اطلاعات درباره امور جنسی تاکید بر نیروی عقل و همراه با درک و تفاهم و محبت، از دلهره و نگرانی نوجوان به مقدار قابل توجهی می کاهد. به نوجوان باید اطمینان داده شود که بروز غریزه جنسی در این دوره امری کاملا عادی و طبیعی است.
در دوره بلوغ، نوجوان برای کسب موقعیت اجتماعی، جلب محبت و نیل به استقلال تلاش می کند. و همچنین می کوشد تا مهارتها و روابطش را گسترش دهد و بدان وسیله مورد پذیرش گروه های مختلف قرار گیرد. نوجوان برای پذیرفته شدن در گروه و جامعه، شخصیت خود را با دیگران هماهنگ می سازد و سعی می کند به طرز تفکر همسالانش احترام گذاشته و مقررات گروه را رعایت کند. گاهی اوقات نیز با عقاید و گفتار دیگران مخالفت می ورزد. نوجوان به دوستی با جنس مخالف نیز علاقه دارد و تمایل دارد مورد پذیرش و اعتماد جنس مخالف قرار گیرد. لذا ساعاتی از روز را صرف رسیدگی به ظاهر نظیر توجه بیش از حد به لباس پوشیدن و نحوه گفتار خود می کند. نوجوان در برابر هرگونه زورگویی و تحکم سر به شورش می گذارد. بنابراین والدین در برخورد با نوجوان نباید به زور و قدرت متوسل شوند بلکه باید از طریق بحث منطقی و راهنمایی صحیح، رابطه بین خود و نوجوان را بهبود بخشند. والدین باید بخاطر داشته باشند که پیشنهاد غیرمستقیم همواره زودتر و بهتر از دستور مستقیم، همکاری و تشریک مساعی نوجوانان را جلب می کند.
حساس بودن والدین نسبت به ویژگیهاى رفتار جنسى کودکان خود و اینکه چگونه و از چه سنى باید کودک خود را دراین زمینه آگاه کنند تا درکسب هویت جنسى خویش موفق باشند، محور بخش نخست گفتگو بود که از نظر خوانندگان محترم گذشت. دکتر قاسم زاده در واپسین بخش این گفتگو به سایر موقعیتهایى اشاره مى کند که در مواجهه والدین با کودکان و در خصوص رفتارهاى جنسى باید مورد تأمل و دقت قرار گیرد. این گفتگو را بخوانید.
* چنانچه پدر و مادرى پاسخ سؤالى را ندانند، باید چه برخوردى داشته باشند؟
نه تنها در مورد مسائل جنسیتى، ممکن است در زمینه دیگرى هم سؤال کنند که پدر و مادر جوابش را ندانند. آنها مى توانند به صراحت و سادگى ابراز کنند که نمى دانند و بگویید که بیا با هم به سراغ کتابى برویم و جواب سؤالاتمان را بگیریم و یا با همراهى، او را به سمت مشاور یا معلمى راهنمایى کنند که در این صورت، نوعى انعطاف پذیرى هم به بچه ها یاد مى دهیم که اگر آنها هم چیزى نمى دانند، به دنبال اطلاعات غلط و منابع نادرست نروند. یکى از تکنیکهاى دیگر در موقعیتهایى که والدین جواب سؤال را نمى دانند یا غافلگیر مى شوند، حفظ خونسردى است و سپس با تسلط به نفس خود، برگشت سؤال به طرف مقابل است که مثلاً گفته شود که خودت در این مورد چى فکر مى کنى؟ که هم از این طریق میزان اطلاعات او را مى فهمیم و اینکه اطلاعاتش را از کجا به دست آورده و هم در آن زمان مى توانیم جوابى که درخور نیاز و متناسب با سن او باشد، هرچند ساده بیان کنیم. آنچه توصیه مى شود، این است که در این موقعیتها هیچگاه نباید دروغ گفت و یا سؤالى را سرکوب کرد. والدین مى توانند تا حدى که مى دانند، پاسخگو باشند و بقیه اطلاعات را به زمان دیگر موکول کنند.
* خانم دکتــــر! روشـــهاى ترساندن از رفتارهاى جنســـى و یا برخوردهاى سرکوبگـــرانه یا حتى سهل گیـــرانه چه عواقبى مى تواند در پـــى داشته باشد؟
عواقب بسیار مضرى در پى دارد. وقتى کودک نیاز به گرفتن پاسخ خود را احساس کند و به نوعى با سرکوب مواجه شد. او که دست نمى کشد، وقتى کنجکاوى او ارضا نشد، به دنبال راههاى دیگر مى رود یا از همسالان خود مى پرسد و یا در شبکه هاى اینترنتى، اطلاعاتى به دست مى آورد و حالا اینکه چه اطلاعاتى و از چه طریق و به چه میزانى، خدا مى داند و این روش تأثیرات بسیار بدى بر شخصیت کودک مى گذارد؛ چرا که ممکن است اطلاعات به دست آمده به هر طریق مناسب با نیازهاى سنى او نباشد و حتى در مواردى موجب بلوغ زودرس کودکان شود. به عبارتى هر پدر و مادرى باید بدانند که اگر جواب سؤال کودکان را سرکوب کنند و یا به تمسخر و خنده بگیرند، کودک به دنبال راه دیگرى جهت یافتن پاسخش مى رود.
یا در بسیارى از خانواده ها براى بازداشتن بچه ها از آگاهى در مورد ویژگیها و رفتارهاى جنسى از روشهاى ترساندن استفاده مى کنند که اصلاً کارساز نیست. بخصوص در مورد دختران در هنگام ازدواج عواقب خود را نشان مى دهد. خیلى وقتها وقتى عدم برقرارى ارتباط درست از جانب زنان در زندگى خانوادگى پیگرى مى شود و به این نکته پى مى برند که در دوران کودکى و نوجوانى، آنها را از چیزى ترسانده اند یا سؤالى یا کنجکاوى آنها در مورد رفتار و ویژگیهاى جنسى سرکوب شده است. در واقع از کودکى یا نوجوانى، روابط و رفتارهاى جنسى را به عنوان یک تابوى بد و یک الگوى نادرست تلقى کرده اند، بنابراین روابط آنها با همسرانشان دچار اشکال مى شود. همانطور که اشاره کردم، رفتارهاى جنسیتى در تمام عمر در زندگى ما نقش دارند و اگر در سن کودکى و نوجوانى به درستى آموزش داده نشود، خود را در بزرگسالى به صورت انحرافاتى ذهنى، روانى و جسمى نشان مى دهند.
* چنانچه پـــــدر و مـــادرى نسبت به گفتگــــو درباره اینگـــــونه رفتارها معذب باشند، چه باید بکنند؟
ببینید! این حالت در جوامع شرقى و به عبارتى سنتى مثل جامعه ما وجود دارد. مسائل جنسى با یک نوع منفى بودن، یک نوع بد بودن و زشتى یا حداقل صحبت در مورد آن، با یک نوع ممانعت درونى همراه است. بنابراین یک امر فرهنگى ـ اجتماعى است. ولى نباید چنین باشد و اگر والدینى چنین احساسى دارند، باید بدانند میان خصوصى بودن مسائل جنسى و ممنوعیت درباره گفت و گو در مورد آن، تفاوت وجود دارد. به عبارتى ما نباید هیچ ممنوعیتى چه از نظر اطلاعى که خودمان مى خواهیم به فرزندان بدهیم و چه از نظر سؤالاتى که بچه ها در این زمینه دارند، داشته باشیم. حتى اگر مسائلى هم پیشرس است و مورد کنجکاوى بچه ها قرار مى گیرد، نباید معذب بود و از پاسخ دادن اجتناب کرد و احساسات خود را مخفى نمود، بلکه والدین مى توانند در قدم اول اطلاعاتى ساده و کوتاه، متناسب با سن کودک به او بدهند و اطلاعات دیگر را به زمان دیگر وعده دهند، ولى بچه ها نباید از اینکه در مورد مسائل جنسى مى خواهند اطلاعات کسب کنند، احساس ناراحتى کنند و یا حس کنند که پدر یا مادرشان از پاسخگویى معذب مى شوند.
البته باید به این نکته هم اشاره کنم که مسائل جنسى یک مسائل خصوصى است. بنابراین به نوعى، باید به بچه ها بخصوص بزرگتر که مى شوند، آموزش داده شود که از نظر نوع سؤال و مکان سؤال باید رعایت کرده و هر سؤالى را در هر جایى از والدینشان نپرسند. در جامعه ما که تا حدى سنتى است و حد و حدودهایى براى این مسائل وجود دارد، نباید این طور برداشت شود که پدر و مادرها نیز در پاسخگویى به فرزندانشان در مورد مسائل جنسى معذب هستند. باید تمرین کرد و در عین حال هم از خصوصیات مراحل رشد آگاه شد. اگر هر پدر و مادرى خود را به انواع توانمندیها، چه از نظر محتوى سؤالات و چه از جهت مهارت در هدایت پاسخ مجهز کند و بپذیرد که آگاهى فرزندان از ویژگیها، رفتارها و مسائل جنسى لازم و ضرورى است، دیگر معذب نخواهد بود.
* آمـــــوزش امور جنســــى شامل چه بخشهایى است؟
اکثر خانواده ها بر این باورند که آموزش امور جنسى تنها در این خلاصه مى شود که به کودکان آموزش دهند که کودک چگونه متولد مى شود، اما شاید این ساده ترین بخش آموزش است. البته که در هر سنى این امور و بخشها مى تواند متفاوت باشد. مثلاً در دوران کودکى، بچه ها جدا از اینکه اول هویت خودشان را مى خواهند بدانند، در مورد تفاوتهاى جنسى و آشنایى با بهداشت اندامهاى جنسى نیز کنجکاوند. به تدریج در سن بلوغ به دنبال بیشترین اطلاعات هستند. آموزش در مورد ساختار جسمى زن و مرد، حالتهاى عاطفى دوران بلوغ، بیماریهایى که مربوط به مسائل جنسى است، وظایفى که مربوط به جنسیتشان است، به عبارتى نقشها و تفاوتهاى مربوط به امور جنسى، خویشتندارى در امور جنسى، چگونگى برقرار کردن رابطه با دیگران و زیان جسمى و روانى است. یکى دیگر از مسائل دوران بلوغ که بچه ها باید بدانند، روابط صحیح و درست بین دو جنس است. چون تا دوران کودکى، روابط معمولى است، روابط بین دختر و پسر از نظر جنسیتى، خیلى برایشان تفاوتى ندارد. ولى در دوران بلوغ، تمایل به برقرارى ارتباط خیلى بیشتر است و از آنجا که این ارتباط طبیعى و ضرورى است، باید قبل از آن، یا در هنگام بلوغ، رفتارهاى جنسیتى درست و مناسب را بیاموزند. مثلاً مى توان در این سنین، از طریق فعالیتهاى گروهى و همکارى با هم، که کاملاً هدایت شده باشد، نوع ارتباط سالم با یکدیگر را آموزش ببینند.
* شما به اهمیت سن بلــــوغ اشاره کردید، بهتــــرین شـــروع مکالمه براى آشنا کردن بچه ها با مسائل جنسیتى در این سن، چه مى تواند باشد؟
در سن بلوغ، فرض بر این است که بچه ها، آن اطلاعات اولیه سن بلوغ را داشته باشند در واقع آنچه مهم است در ابتدا در این سنین، با تغییرات بلوغ آشنا شوند و همین صحبت از تغییرات بلوغ مى تواند شروع مکالمه و به تدریج محور صحبت باشند. اینکه گفته شود که یک فرد در حین بلوغ، یک سرى تغییراتى از نظر جسمى، روانى و عاطفى کرده و خلق و خوى او تغییر مى کند. به عقیده من، حتى بهتر است شروع صحبت از این رفتارها باشد تا رفتارهاى جنسیتى. چرا که اگر نوجوانى در آستانه بلوغ به خوبى این مرحله از رشدش را درک کند و به درستى این مسیر را طى کند تا به دوره جوانى برسد، یقیناً بهتر مى تواند خیلى از مسائل، ویژگى ها و رفتارهاى جنسیتى بعدى را درک کند و با آنها آشنا شوند. ولى آنچه در این قضیه مهم است، تدریجى گفتن آن است. والدین باید آگاه باشند که نباید هیچ اطلاعاتى از جمله اطلاعات دوران بلوغ را یکدفعه به فرزند خود بگویند. بلکه به تدریج به مرور زمان و در وقت مناسب باید این اطلاعات ارائه شود. حتى در این سنین نیز مى توان از کتابهاى مناسب استفاده کرد. بدین صورت که ابتدا مقدمه اى در مورد کتاب و موضوع آن گفته شده و توضیحاتى ساده و کوتاه داده شود. سپس کتاب را به او بدهند و سپس فرزند خود را از پاسخگویى به هر سؤالى که هنگام مطالعه کتاب برایش پیش مى آید مطمئن کنند.
* آیا خانــــواده تنها از طــــریق گفتگو، طرح سؤال و یا پاسخ به پــــرسش مى تواند در آموزش رفتارهاى جنسیتـــى نقش بازى کند؟
خیر، تنها نقش خانواده را نمى توان محدود به همین زمینه ها دانست. خانواده به دو صورت نقش بازى مى کند. یکى به صورت مستقیم. یعنى همین زمینه ها که شما ذکر کردید مثل طرح پرسش یا پاسخ به سؤالات فرزندان و دیگرى به صورت غیرمستقیم، و آن الگوهایى است که ارائه مى دهد. مثلاً احترامى که پدر و مادر براى هم قائلند، یک سرى ارزشهایى را به بچه ها منتقل مى کنند که نه تنها در دوران کودکى بلکه در دوره بزرگسالى، در روابطشان با جنس مخالف تأثیرگذار است. از طرف دیگر این ارزشها در خانواده مى تواند، بینش بچه ها را نسبت به رفتارهاى جنسى و نقشهاى جنسیتى وسعت داده و تجربه هاى ارزشمندى در آینده کسب کنند.
* غیــــر از منبع خانــــواده، چه منابع دیگرى مى توانند در آگاه کـــــردن فــــرزندان در اینگونه مــــوارد مؤثر باشند؟
ببینید منابع آموزشى چون آمادگى، پیش دبستانى و مدارس مى توانند در صورت درست عمل کردن در این زمینه بسیار مفید باشند. بچه ها در مرحله آمادگى پیش دبستانى، یعنى زیر ۶ سال، فقط باید کنجاویهایشان برطرف شود و اگر درست رفع نشود، این کنجکاوى اذیتشان مى کند. در مهدکودک، میزان نیاز آنها کمتر است و در خیلى از کشورها مثل کشور سنتى ما، بر نقش مدرسه هم تأکید مى کند، چون وقتى مى بینند که پدر و مادرها به دلایل مختلف عدم اطلاع یا ناتوانى در برقرارى ارتباط با فرزندان و صحبت در اینگونه موارد، از طرح چنین موضوعاتى ابا دارند، لذا در اینجا نقش مدرسه خیلى برجسته مى شود که متأسفانه نظام آموزشى ما هم یک نظام بسته اى است. البته که در سالهاى اخیر بهتر شده ولى اغلب تصور بر این است که اگر اطلاعاتى بدهد، ممکن است این اطلاعات بیشتر ایجاد مشکل کند و درحالى که اینطور نیست.
هرقدر دانش آموزان، اطلاعاتى در حد نیاز خودشان بیشتر داشته باشند، بهتر مى توانند مسائل و مشکلاتشان را حل کنند. من به خاطر دارم که ۶ یا ۷ سال پیش، جزواتى تحت عنوان «بهداشت بلوغ پسران و دختران» را وزارت بهداشت با همکارى یونیسف تهیه کرد و به مرحله چاپ رسید که آموزش و پرورش آنها را در مدارسى توزیع کند. چون یکى از راه هاى مؤثر در این سن این است که از طریق کتاب، سؤالاتى براى آنها مطرح شود که یا در خانواده و یا در مدرسه، به آنها پاسخ داده شود. ولى تا مدتها این کتابها توزیع نشد. چه از طرف برخى از مسؤولین آموزش و پرورش و چه از طرف برخى مدارس ممانعت مى شد. درحالى که کتابها، کاملاً علمى تألیف شده بودند. و حال بعد از چند سال این توزیع صورت گرفته است. بنابراین نه تنها گاهى اوقات خانواده هاى ما سنتى است، بلکه نظامهاى آموزشى ما هم سنتى است. مثل مسأله ایدز که یک زمانى، اصلاً اجازه طرح آن در مدارس نبود ولى بعد از مدتى که متوجه شدند نمى توان در مقابل واقعیتها ایستاد و بچه ها را از این جریانات دور نگه داشت، آموزشهایى در زمینه ایدز در مدارس صورت مى گیرد. بنابراین درحال حاضر هم، یکسرى آموزشهایى در مورد مسائل جنسیتى ولى به صورت کلى و بیشتر در مورد بلوغ، بهداشت آن و تغییر خلق و خوى در این سنین داده مى شود. چرا که نظام آموزشى ما به این نتیجه رسیده است که هر نوع ممنوعیتى نتیجه معکوس خواهد گذاشت.
" کارلوس کیروش بهترین گزینه برای ما بود. او مربی دقیق، ریزبین، باهوش و فوقالعاده بود. در میان تمام افرادی که کنار من کار می کردند کارلوس بدون شک بهترین بود. هیچ شکی در این باره ندارم. "
این گفته ها از کسی نیست جز سر آلکس فرگوسن بزرگترین اسطوره مربیگری در دنیا که درباره مربی تیم ملی فوتبال کشورمان یعنی کارلوس کی روش، بیان کرده است.
جمعه سوم بهمن ماه 1393 تیم ملی کشورمان از مسابقات جام ملتهای آسیا حذف شد. گذشته از نوع قضاوت داور و وضعیت کنفدراسیون آسیا و عقب ماندگی به شدت نهادینه ی مسوولان فوتبال قاره کهن، چیزی که بسیار جلب توجه می کند خوشحالی و لذت بسیاری است که بعضی از مربیان وطنی از این حذف شدن می برند و چنان می نماید که دنیا را به آنها داده اند.
بی گمان اساتید روانشناسی و رفتار شناسان خبره می توانند درباره این رفتار و کردار بررسی و پژوهش نمایند و کشف نمایند که این رفتار چه علتی می تواند داشته باشد و آیا هیچ انسانی از شکست تیم ملی اش خوشحال و شادمان می شود؟
با توجه به اینکه بیش از 35 سال است مسابقات تیم ملی را پیگیری می کنم می توانم به جرات بگویم که هرگز تا این اندازه با آرامش بازی های تیم ملی را نگاه نکرده ام و همواره با استرس و اضطراب ...