همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

مهدوی کیا کجایی که راست تیم ملی تعطیله

مهدی مهدوی کیا

یادش بخیر روزهایی که به قول شفیعی (گزارش گر سابق تلویزیون) مهدی مهدوی کیا، اسب سفید آسیا اجازه نفوذ هیچ بازیکنی از سمت راست تیم ملی ایران نمی داد، یادش بخیر روزهایی که مهدی هر سری که منتخب جهان بازی داشت به این تیم دعوت می شد و پرچم ایران همیشه بالا بود، یاد اون نفوذها و سانترهای بی عیب و نقص بخیر، ای ...؛ قلبمون درد میگیره وقتی جای خالی اسب سفید آسیا رو در تیم ملی می بینیم،


متاسفانه راست تیم ملی واقعا تعطیل شده، انتظاری زیادی از خسرو حیدری نداریم جون مقایسه خسرو حیدری و مهدوی مهدوی کیا از نظر فنی اصلا درست نیست، خسرو قابل قیاس با مهدی نیست و نخواهد بود، ولی وقتی سطح پایین بازیکنانی مثل خسرو در سمت راست تیم ملی ایران رو می بینیم یاده بازی های خوبی مهدوی کیا می افتیم، وقتی بازیکن کند اماراتی 3 متر عقب تر از خسرو دنبال توپه و در انتها 3 متر جلوتر از خسرو توپ رو در اختیار میگیره یاده بازی مقابل چین می افتبم که مهدی رودر روی  بازیکنان سرعتی چین، 4 متر از مدافع چین عقب تر بود و در نهایت 4 متر جلوتر به توپ میرسه و توپ رو از 35 متری وارد دروازه چین می کنه. با این بازیکنان حال حاضر باید نگران دفاع راست تیم ملی ایران باشیم.



مهدوی کیا یادت بخیر.

....

یه درخت بزرگ جلو چشممه... نه آبی هست و نه آفتابی...ولی همین طور رشد میکنه...بزرگ و بزرگتر میشه...دارم ریشه های محکمشو می بینم که از خاک زده بیرون....برگای سبزش....حس خوبش....

منم زیرش نشستم...چشمامو بستم و فکر می کنم...فکر یه خلا پر از آرامش...فکر یه کتاب  نخونده ی توی دستم...فکر روزهایی که گذشت...فکر من...

یه روزهایی توی زندگیه آدما هست که وقتی بهشون فکر میکنی پر از لبخند میشی...پر از خنده...حتی ممکنه که اون روزها تلخ ترین روزهای زندگیت باشه..حتی ممکنه اون روزها تو رو از خیلی چیزها جدا کرده باشه..وقتی به اون روزها فکر میکنی نمیدونم اسمش شکره یا چی؟اما پر از خنده میشی...پر از آرامش...پر از...

از این روزها تو زندگیه بیست و سه ساله ی من زیاد بود...هر چند گذروندن این روزها برام واقعا سخت و دردناک بود...اما من گذروندم و حالا تکیه دادم به اون درخت و به اون روزها فکر می کنم...به جدایی از آدم هایی که شاید برام مثله یه رویا بود...ولی...ولی به تنها چیزی که جلو چشممه اما هیچ وقت بهش فکر کردم مرگه...

مرگه همین آدم ها...می ترسم...می ترسم از این جور جدایی...جداییه اجباری...

دوستایه جدا شدم،دوستایی که برام موندین،دوستایی که برام نموندین،دوستای دشمنم...با همتونم با همتون....

دوستتون دارم....

 

پ.ن:روحت شاد دوست عزیزم...