گفتم مادر زوده بخواب توروخدا.
گفت: نه من خوابم نمیاد دیر شد بلند شید. میخوام لباس آقای خامنه ایم را بپوشم
گفتم : نمیشه
گفت : چرااااا؟
گفتم : اون لباس آستین کوتاهه و الان زمستونه سرده
گفت: پس لباس مرگ بر اسرائیل. اون که آستینش بلنده
خواستم بگویم نه دیدم فایده نداره آخر کار خودش را می کنه . گفتم برو بپوش
خلاصه به سرعت آماده شد
از سر عجله ای که داشت زود رسیدیم. اولین نفر دم در بیت بودیم.
توی راه گفت: محمدجواد هم میاد؟(منظورش ظریف بود)
گفتم : احتمالا میاد
گفت : خوبه می خوام ببینمش یه نکته ی اساسی بهش بگم
خنده ام گرفته بود
گفت میشه برام شعر در میدان میمانم بذاری؟
ضبط ماشین را روشن کردم و 9 بار شعر را گوش داد و می خواند
در میدان میمیانم تا نفس آخرم راهی راه حسین هم قدم رهبرم
وقتی رسیدیم هیچ کس نبود، هوا به شدت سرد بود
پشت در من در معرض رگباری از سوالاتش قرار گرفتم تا اینکه به مرحله ی انجماد رسید و از سرما دیگر نمی توانست حرف بزند
در باز شد رفتیم داخل
داخل حسینیه که شدیم ،بعد در ورود شیرینی و شیرکاکائو میدادند. خواستم بخورم نگاه غضبناک کرد که بدو بریم نخور
هیچی رفتیم داخل و نشستیم دو سه دقیقه از نشستنمان نگذشته بود که بغل دستیم گفت : خانم انگار اون آقا با شما کار دارند
برگشتم دیدم بعللله یکی از آشنایان هستند که اتفاقی مارا پیدا کردند و به این ترتیب طه به سرعت به قسمت آقایون منتقل شد و اصلا فراموش کرد مادری در کار است
میدانستم پر از سوال است و احتمالا نمی تواند سوال هایش را بپرسد
قبل از وورود آقا یه 5 دقیقه ای آمد پیشم و یک سری سوالات مختلف کرد و دوباره رفت.
اما در تمام مدت صدایش را از توی مردانه میشنیدم که یک نفس دارد حرف می زند و سوال می کند و شعار میدهد
از یک طرف دوست داشتم پیش خودم باشد که مبسوط به سوالاتش جواب دهم از یک طرف دوست داشتم در قسمت آقایان بماند و از نزدیک آقا را ببیند
آقا آمدند....خوشحال بودم....در حین سخنرانی از دور میدیدمش، کاملا مبهوت بود
بعد از سخنرانی آقا که بلند شدند بروند آمد پیش خودم
آقا هنوز توی حسینیه بودند اما در حصار مهمانان خارجی برنامه و اصلا دیده نمی شدند. تقریبا جمعیت داشت پراکنده می شد طه آن جلو توی بغلم ایستاده بود و همچنان برای خودش شعار میداد، شعار هایی که هیچ کس آن روز نداد . دوست داشت شعار های خودش را بدهد با بقیه کاری نداشت. البته آن موقع کسی دیگر شعار نمیداد چون آقا دیده نمیشدند اما طه همچنان محکم داد میزد. خامیمگی خمینی دیگر است ولالتش ولالت حیدر است....
خیلی بهش خوش گذشته بود و البته خیلی هم صبوری کرده بوداز 7 صبح تا 10:30 که آقا آمدند، بعد سخنرانی روحانی، بعد آقا. خیلی خسته بود
رسیدیم که سوار ماشین بشویم ، ماشینی در کار نبود از پلیس ها میپرسیدیم یکی میگفت جرثقیل برده، یک یم یگفت دزد برده
میگفتم من در قسمت پارکبان پارک کرده ام و دلیلی ندارد ماشین را جرثقیل ببرد، آن یکی می گفت پس دزد برده. گفتم آقای پلیس، دزدی که بر خیابان جمهوری بیست متری دوتا ماشین پلیس و در حضور این همه پلیس ماشین من را دزدیده باشد واقعا حلالش باشد ماشین
خلاصه بعد مدت مدیدی کاشف به عمل اومد که جرثقیل به دلایل امنیتی ماشین را گذاشته در یک خیابان دیگر
این هم آخر خاطره ی آن روز شیرین
حالم خیلی خوب بود خیلی خوشحال بودم
تا یکی دوساعت بعد که پیج آقا سه تا عکس از دیدار منتشر کرد در اینیستاگرام و یکیش عکس طه بود. و بعدتر چندتا عکس دیگر هم اضافه شد
تا یکی دو ساعت بعد که واکنش آدم ها شروع شود حالمان خوب بود اما امان از حال بعد از واکنش ها...
آدم از واکنش دوستان به اصطلاح خودی بدجور می سوزد
پیام یکی از آقایون به همسرم آنچنان من را عصبانی کرد که یقین دارم تا امروز عمرم اینقدر عصبانی نشده بودم درباره ی یک موضوع به این کوچکی....
بماند...تلخی پایان آن روز را اینجا نگویم فقط غرضم این بود که بگویم به خدا اگر ما حرف هایمان را مزه مزه کنیم و بعد بگوییم اتفاق بدی نمی افتد. به خدا اگر عقده های حقارتمان را در غالب تمسخر دیگران بیان نکنیم دنیای قشنگ تری داریم
خلاصه که آن روز با همه ی تلخ و شیرینی هایش ماندگار شد و طه از لحظه ی بیرون آمدن از بیت، منتظر دیدار بعدی آقاست.
یک خبر بزرگ، نباء عظیم!
به گزارش انصاف نیوز (و همه ی سایت های خبری بجز صداو سیما) علی مطهری نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی دیروز نطقی نمود که به بتعبیر روزنامه شرق"مجلس را به تنفس وا داشت".
شاید کوتاهترین و موجزترین بخش از نطق این نماینده محترم در این جمله اش خلاصه شود که "اگر بخواهیم روز 9 دی را مظهر تفرقه میان ملت قرار دهیم، دیگر یوم الله نخواهد بود بلکه یوم الشیطان خواهد بود"
زیرا مابقی نظرات او در مورد حصر آقایان میر حسین موسوی و کروبی و خانم رهنورد بارها و بارها از سوی ایشان در مجامع مختلف و حتی در حضور رهبری نیز بیان و اعلام شده است.
" گفتم از نظر من و بسیاری از افراد، ادامه حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی به نفع کشور و انقلاب نیست و ضرورتی ندارد. اگر یکی از این دو در این حال از دنیا برود، مسئله به صورت یک غده چرکین برای جمهوری اسلامی باقی میماند.
از جناب عالی درخواست میکنم که به قوه قضائیه دستور بدهید که این موضوع را تمام کنند. اگر لازم است محاکمه شوند، همراه سایر اطراف ماجرا محاکمه شوند و به قضیه خاتمه داده شود.
ایشان فرمودند: «من قبلا درباره بصیرت صحبت کردهام و این که نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام(ره) بودند شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کردهایم."
و حتی این بخش از نطقِ دیروزش نیز قبلاً بارها ابراز شده بود که؛
"رییس محترم قوه قضائیه در پاسخ به نامه اینجانب اولا حصر را مجازات ندانستهاند؛ در حالی که حصر از حبس و زندان سنگینتر است زیرا زندانی حقوقی دارد که توسط ناظران قانونی رصد میشود ولی محصور چنین نیست. ثانیا ایشان مصوبه مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی را از نظر دوام یکسان دانسته است در حالی که چنین نیست و مصوبه ی شورای عالی امنیت ملی صرفا ناظر به دوره ی ناامنی مورد نظر و یک تصمیم موقت است. مثلا این شورا نمیتواند تصویب کند که فردی باید محصور شود تا زمانی که توبه کند یا تا زمانی که از دنیا برود. هرگونه حکم دائمی منوط به محاکمه در دادگاه صالح علنی و شنیدن دفاعیات متهم است. پیغمبر اسلام هم نمیتواند بدون محاکمه و شنیدن دفاعیات متهم حکم مجازات صادر کند مگر به واسطه وحی.
رئیس محترم قوه قضائیه نباید از انتقاد برنجد و در پاسخ خود منتقد را بنوازد. به بیان شهید مطهری هر مقام غیر معصومی اگر در جایگاه غیرقابل انتقاد قرار گیرد هم خودش فاسد میشود و هم جامعه را فاسد میکند".
کار بدان جا می رسد که؛
"در ابتدا نمایندگان با فریاد دو دو قصد مزاحمت در سخنرانی را داشتند، اما پس از آنکه ابوترابی سخنرانی را قطع کرد و تذکری را به مطهری داد در ابتدای شروع باقی مانده نطق، نمایندگان با شعار مرگ بر فتنه گر و الله اکبر به سمت تریبون حمله کردند.
وی گفت: نمایندگان در هر حال سعی می کردند تا مانع ادامه سخنرانی شوند، که باعث ایجاد تشنج در صحن علنی مجلس شد، با اینکه رئیس جلسه سعی می کرد نمایندگان را آرام کند ولی نمایندگان بی توجه به تذکرات ابوترابی در جلو تریبون مجلس جمع شدند."
"فتاحی در خصوص سومین موج درگیریها در جریان این نطق جنجالی افزود: زمانی که مطهری بار دیگر نطق خود را ادامه داد مخالفان از طرف چپ تریبون وارد شدند و خواستند نطق مطهری را پاره کنند که او دفاع کرد و اجازه نداد. اما نمایندگانی که موفق نشده بودند موجی او را به سمت در خروجی صحن هل داده و او بر زمین افتاد و به خاطر فشارها دستهایش زخمی شد. البته ما تلاش زیادی کردیم که او بر زمین نیفتد، اما فشار نمایندگان بسیار زیاد بود."
می توان تمام این تحرکات اخیر ایشان را به پیام کروبی به او نسبت داد که از این نماینده تهران در مجلس خواسته تا به “طرفیت از وی” پیگیر حق دادرسی و فراهم نمودن مقدمات لازم درجهت برپایی دادگاهی علنی مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی٬ باشد."
چند نکته:
با این حال به دلیل اعتراض شدید و شعارهای مرگ بر بازرگان نمایندگان، او نتوانست سخنرانی خود را تمام کند امروز هم علی مطهری همین تجربه مشترک را داشت.
آیتالله نوری همدانی از مراجع معظم تقلید قم در خاطرات خود به افتتاحیه این مجلس و دیدار با برخی نمایندگان در قم و ماجرای سخنرانی مهندس بازرگان اشاره میکند و میگوید: « مهندس بازرگان همین طور صحبت میکرد که علما خوب است در سیاست و مدیریت مملکت دخالت نکنند، چون تجربهشان کم است. آنها باید فقط نظارت داشته باشند. ما که تجربهمان زیاد است، بهتر است مدیریت مملکت را به عهده داشته باشیم و… که ناگهان آقای سید حسین موسوی تبریزی، داماد ما، که یکی از وکلای دوره اول مجلس شورای اسلامی از تبریز بود و در آخر جمعیت نشسته بود، از جایش بلند شد. آستینهایش را کمکم بالا زد و قدم به قدم جلو آمد و گفت: «گوش کردن به این حرفها خلاف شرع است.» و آمد و دستش را با سرعت و شدت بلند کرد و خواست کشیده بسیار محکمی به صورت آقای مهندس بازرگان بزند که بعضی از کسانی که در اطراف آقای بازرگان بودند بلند شدند و نگذاشتند. خلاصه مجلس به هم خورد.»
در ۱۵ مهر سال شصت، مهندس بازرگان در نطق خود به نحوه برخورد با مردم اعتراض کرد و بارها با شعار «مرگ بر بازرگان» نمایندگان مجلس سخنان وی قطع شد و سرانجام به این جمله رسید که: «ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺑﺎرﺗﺮ از ﻫﻤﻪ و ﺣﺎﺻﻞ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻫﺎ و ﺑﻲ رﺣﻤﻲ ﻫﺎ اﻓﺰوده ﺷﺪن ﻧﺎراﺿﻲ ﻫﺎ و اﻧﺘﻘﺎم خواهان و ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻛﻨﻨـﺪﮔﺎن از اﻧﻘﻼب و دﻳﻦ اﺳﺖ و ﺣﻴﺜﻴﺖ و ﺣﻘﺎﻧﻴﺖ اﺳﻼم ﻛﻪ در دﻧﻴﺎ ﻟﻜﻪدار ﻣﻲشود…» بیان این جملات کافی بود تا صبر برخی از نمایندگان به پایان برسد و به سمت بازرگان هجوم ببرند. حجت الاسلام صادق خلخالی از جمله مشهورترین حمله کنندگان به مهندس بازرگان بعد از آن نطق معروف بود. بعد از این حمله سخنرانی بازرگان نیمه تمام باقی ماند.
بازرگان تنها کسی نیست که در مجلس اول نطق های پر تنشی داشته و نتوانسه سخنرانی اش را کامل کند سال ۶۲هنگام نطق پیش از دستور هاشم صباغیان، نیروهای موسوم به خط امام به این نطق اعتراض کرده و جلسه مجلس متشنج میشود، در این هنگام معینفر به سمت تریبون رئیس مجلس رفته و دو دستش را بر روی میز هاشمی زده و فریاد میزند: «آقای رئیس، این چه وضعیتی است، چرا مجلس را آرام نمیکنید؟ در این هنگام عادل اسدینیا، نماینده وقت اهواز، با سیلی محکمی با معین فر برخورد میکند.» (بهارنیوز: این نماینده سالهاست به خارج از کشور رفته و در حال حاضر در شبکههای اهل سنت برنامه دارد و میگوید سنیمذهب شده و شدیدترین مواضع علیه نظام و انقلاب را دارد!)
آیت الله هاشمی رفسنجانی که در آن زمان عهده دار ریاست مجلس شورای اسلامی بود در خاطرات خود این ماجرا را اینگونه روایت میکند:«سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۶۲ در جلسه علنی، آقای [هاشم] صباغیان [نماینده تهران] در نطق پیش از دستور، با مظلوم نمایی، جریان برخورد روز جمعه را گفت و آخر صحبت او آقای قرهباغ دخالت کرد و دعوایشان شد. بهکتک کاری رسید. تریبون را قطع کردم و پخش از رادیو قطع شد. آقایان [علی اکبر] معینفر و [هاشم] صباغیان را به اتاقی منتقل کردند و تحت حفاظت گرفتند. جلسه را دوباره شروع کردم وبرای مردم ماجرا را مختصرا توضیح دادم.»
تا مجلس پنجم کمتر سخنرانی ای نیمه کاره ماند و درگیری فیزیکی هم بین نمایندگان در مجلس وجود نداشت اما زمانیکه عبدالله نوری« وزیر کشور دولت خاتمی» برای پاسخ گویی به سوال نماینده دزفول راهی مجلس شورای اسلامی شد و به حمله گروههای فشار به تجمعات قانونی اعتراض کرد محمد حسن جمشیدی، نماینده روحانی بهشهر، برای حمله فیزیکی به عبدالله نوری حرکت کرد. قدرت الله نظری نیا، نماینده روحانی کنگاور، درمیانه راه مانع جمشیدی شد و سیلی جمشیدی به نظری نیا اصابت کرد. تا سیلی که قرار بود به صورت عبدالله نوری بنشیند برچهره نظری نیا بنشیند.
مجلس ششم پر از مشکلات و تنش بود اعتراض قدرت الله علیخانی به نطق استعفای فاطمه حقیقت جو سبب شد تا بسیاری بر این واقعه بنگارند. علیخانی که با عصبانیت به سمت تریبون مجلس حرکت میکرد تا با حقیقت جو برخورد کند توسط نمایندگان مجلس کنترل شد تا برخوردی میان او و نماینده زن مجلس رخ ندهد.
علیخانی دو دوره بعد یعنی در مجلس هشتم نتوانست نطق خود را درباه انتخابات ۸۸ به پایان برساند و کوچک زاده و عده دیگری از نمایندگان با شعار به سمت او حرکت کردند و سعی کردند او را از تریبون دور کنند. مجلس هشتم حاشیه های بسیاری داشت در آبان ماه سال ۱۳۸۷ تعدادی از نمایندگان مجلس هشتم طی نامهای از محمود احمدی نژاد خواستند تا برای تجهیز مساجد حوزههای انتخابیه خود به آن ها کمک مالی کند. ظاهراً این موضوع با موافقت احمدی نژاد همراه نمی شود اما محمد عباسی مدیرکل وقت «دفتر دولت در مجلس» از این فرصت استفاده کرده و دست به ابتکار جالبی می زند.در آن زمان بحث استیضاح علی کردان به دلیل مدرک دکترای جعلی در مجلس داغ بود و حامیان دولت سعی داشتند تا به هر شکل ممکن نمایندگان امضاکننده طرح استیضاح علی کردان را مجاب کنند تا امضای خود را پس بگیرند.
در همین راستا محمد عباسی، رسید دریافت چک های ۵ میلیون تومانی کمک هزینه مساجد را در «رو» و رسید دیگری مربوط به پس گرفتن امضای استیضاح کردان را در «زیر» قرار می دهد و از برخی نمایندگانی که استیضاح کردان را امضا کرده بودند میخواهد تا آن برگه ها را به عنوان رسید دریافت چک امضا کنند! نمایندگان هم بی خبر از همه جا برای دریافت چک هر دو رسید را امضا می کنند اما عوض حیدرپور نماینده شهررضا بعد از امضا متوجه میشود که چرا دو رسید از او گرفتهاند! و بعد از پیگیری ماجرا، قضیه روشن میشود. در این بین حمید رسایی و علیاصغر زارعی وقتی متوجه قضیه میشوند اول با دفتر احمدی نژاد تماس می گیرند و در این باره پرس و جو می کنند و وقتی دفتر احمدی نژاد از موضوع چک های ۵ میلیون تومانی اظهار بی اطلاعی می کند، سردار زارعی هم یک سیلی آب دار بر گونههای فرد متخلف مینوازد!
درگیری فیزیکی بین دو نماینده قزوین هم در همین دوره بود این درگیری در حین بررسی لایحه اصلاح ماده ۱۹ قانون نوسازی و عمران شهری رخ داد.این در حالی بود این دو نماینده که درگیری فیزیکی نیز با یکدیگر داشتند هر دو نماینده استان قزوین هستند. روحالله جانی عباسپور نماینده بوئینزهرا و آوج از اصولگرایان و امیرطاهرخانی نماینده تاکستان هستند که در حین درگیری قدرتالله علیخانی نماینده قزوین نیز به اعتراض پرداخت که با وساطت برخی نمایندگان همچون محمدرضا باهنر پایان یافت.»
در مجلس هشتم، اصطکاک های کوچک زاده با علی مطهری دیدنی و شنیدنی بود.در یکی از جلسات علنی علی مطهری اشاره کرد که قبلا با کوچک زاده همکلاس بوده و در دوره دبیرستان او را «کوچکف روسی» صدا می کردند. این سخن منجر به عصبانیت کوچک زاده و پرتاب یکی از اشیا دم دستش به سمت مطهری منجر شداین ماجرا سبب شد تا بارها رسانه ها و سیاسیون به این پرتاب شی در مجلس اشاره کنند.
از آنجا که تمام سخنان امام حسین(ع) از مکّه تا کربلا در هر منزلی بعد از نماز بوده است،خود نشانگر محوریت نماز در همه امور است که به ذکر نمونههایی از آن میپردازیم:
1-سخنرانی امام (ع) برای سپاه حر وقت نماز
امام حسین علیهالسلام هنگامی که در مقابل سپاه حر قرار گرفت، به «حجاج بن مسروق» فرمودند «اذان بگو»، سپس حضرت به موعظه سپاه حر پرداختند، آنگاه به حر فرمودند «تو با یارانت نماز میخوانی؟»، حر گفت «خیر به شما اقتدا میکنیم».
2- نماز صبح عاشورا و سخنرانی بعد از آن
بعد از آن که سید سالار شهیدان علیه السلام نماز صبح عاشورا را خواند، آن گاه برای اصحاب سخنرانی کرد و آنان را به صبر تشویق کردند.
3- سخنان امام (ع) پس از نماز ظهر عاشورا
امام بعد از نماز ظهر یاران خود را به بهشت بشارت داد و فرمود «پیامبر اکرم و شهدای اسلام منتظر ورود شما به بهشت هستند، پس از دین خدا حمایت کنید»