همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

“دیپلماسی پیاده” محمدجواد ظریف و جان کری

وبلاگ سرباز صفر نوشت:

آقای ظریف بیش از یک سال و نیم است سکاندار دستگاه دیپلماسی کشور است. دولت یازدهم نیز مدعی دیپلماسی است. یعنی پس از «امنیت ملی»، خود را متخصص دیپلماسی می‌داند. آنها یک رویکرد جدید در عرصه سیاست خارجی را به مرحله اجرا گذاشته‌اند.

روایت نو به نقل از وبلاگ سرباز صفر نوشت:

http://revayatno.ir/

بیشتر بخوانید

همه چیز با یک لایک شروع می شود!

وبلاگ سرباز صفر جنگ نرم! نوشت:

حراج عاطفه های مجازی و به کار بردن القاب محبت آمیز که گاهی با یک خواهر برادری مجازی شروع می شود

روایت نو به نقل از وبلاگ سرباز صفر جنگ نرم! نوشت:

افرادی که برای آفت های شبکه های اجتماعی مستعد ترند

 

http://revayatno.ir/

بیشتر بخوانید

"بصیر"؛ چشم و گوش سربازان ایرانی در نبردهای آینده +تصاویر

بر روی دست و یا کلاهخود سرباز امکان نصب نمایشگری است که تصاویر را دریافت می کند. این‌ تصاویر می‌تواند توسط پرنده‌های‌ بدون‌ سرنشین، سامانه های دیدبانی اپتیکی موجود در منطقه و یا تصاویر ضبط شده توسط سایر سربازان حاضر در منطقه ارسال شود.

به گزارش صدخبر ؛ ورود فناوری های نوین به بخش های مختلف زندگی بشر یکی از مهمترین تحولات در عصر حاضر به حساب می آید و نیروهای نظامی نیز از دیرباز به عنوان یکی از ارگان های پیشرو در بحث استفاده از این فناوری ها به شمار می آمدند.


در این میان رسته پیاده نظام و سربازها شاید کمترین سهم را در این میان داشته اند. در اکثر اوقات یک سرباز پیاده در بهترین حالت تجهیزات انفرادی مثل سلاح هجومی، اسلحه کمری، کلاهخود و جلیقه ضد گلوله دارد اما همانطور که در بالا اشاره شد فناوری های جدید در این بخش نیز وارد شده اند.
پروژه "Land Warrior" در آمریکا، "Infanterist der Zukunft" در آلمان، "FÉLIN" در فرانسه و "Ratnik" در روسیه از جمله این پروژه ها هستند که تلاشی برنامه ریزی شده برای تحول در تجهیزات و کارکردهای یک سرباز است. استفاده از سلاح های مجهز به سامانه های مدرن اپتیکی، مجهز بودن هر سرباز به سامانه نوین مخابراتی و مکان یابی، قابلیت به اشتراک گذاشتن و یا دریافت اطلاعات از منابع مختلف و مجهز بودن به نسل جدیدی از جلیقه های ضد گلوله، در کنار استفاده از سلاح های جدید از ویژگی های مشترک این سامانه ها می باشد. 
 
تصاویر ادامه مطلب

آخرین سرباز

در سرزمینی دور و سر سبز , در دیاری کهن و پر از رمز و راز , استاد فرزانه و خردمندی میزیست که دشمنان فراوانی داشت و هر یک از آنها جهت دستیابی بر مقاصد شوم و پلید خود که همانا دست یافتن بر علوم جنگها تن به تن بود از هیچ عمل پستی فرو گذار نبودند .استاد روشن بین با درایت خاصی و منحصر به فردی هر یک از توطئه های دشمنان را با ظرافت بی نظیری خنثی می نمود , در این بین شاگردان بی خرد و بلند پرواز و کوته بین استاد به واسطه طمع و حرص بیش از حد هر لحظه بیش از پیش بر مشکلات استاد می افزودند و استاد تنها مانده بود با سیل حوادث . بسیاری از رهروان پس از گذشت چندین سال گمان میکردند که تمامی مراحل آموزش را پشت سر گمارده و حال وقت آنست تا خنجر زهر آلود را بر پیکر استاد وارد سازند و این چنین بصورت پنهانی معبد را ترک کرده و جهت دست یافتن بر آمال بی پایه و اساس خود به خیل دشمنان استاد پیوستند . آنان به سو استفاده از آنچه که فرا گرفته بودند پرداخته و سوگند وفاداری به عدالت و استاد و یاری به مستمندان را فراموش کردند . در یکی از روزهای زمستان گروهی از دشمنان جهت نابودی استاد به معبد یورش آوردند و در حیاط بزرگ معبد با استاد و چند شاگرد سر سپرده کم سن و سال روبرو شدند. استاد در انتظار آنان بود و فرمانده شورشیان با ریشخند تمسخر آمیزی به او نگریست و چنین گفت :تمامی سربازان تو این نوزادان هستند ؟ با این سربازان میخواهی با من بجنگی ؟ و سپس خنده در میان شورشیان طنین انداخت و استاد همچنان به متانت و آرامش خاصی حرکات و رفتار دشمنان را موشکافانه و محتاطانه زیر نظر داشت  به یک باره حمله بی امانی توسط دشمن صورت پذیرفت و پیکار خونینی به همراه چکاچک شمشیرها تا دور دستها طنین انداخته و آوایش به گوش میرسید . استاد خود را به خطر انداخت و این چنین رهروان خردسالی را که باقی مانده بودند ,  را از محوطه معبد دور ساخت  , او با زخمهای عمیقی که برداشته بود به حملات دشمنان و خائنین پاسخهای دندان شکنی میداد .  در یک لحظه که دشمن نیز از خستگی مفرط مکث نموده  و به استاد مینگریستند که هنوز بر روی پاهایش ایستاده است , زمان نبرد بیش از حد طولانی شده و آنان گمان میکردند که در کوتاهترین زمان ممکن او را نابود ساخته و معبدش را متصرف میشوند . خائنین نیز طی سالهای گذشته چنین شیوه نبردی را از استاد ندیده بودند . ردای استاد از زخمهایش به رنگ سرخ در آمده بود و اشک ریزان بر پیکر رهروان خردسالش مینگریست , فرمانده دشمن با خنده رعد آسایی از او خواست که تسلیم شود و چنین گفت : تو دیگر تنها مانده ای و رمقی برایت باقی نمانده و دیگر هیچ سرباز فداکاری نداری , تسلیم شو .

 

استاد در پاسخ چنین گفت :

 

ای نادان , فرمانده وقتی سربازی نداشته باشد , خود بعنوان آخرین سرباز تا آخرین نفس و قطره خونش میجنگد و هرگز تسلیم دشمن زبون نمیشود .

 

سپس  حالت عجیبی  سرا پای جسم و روح استاد را در برگرفت و چنان نبرد بی امانی آغاز گردید که متجاوزین یکی پس از دیگری هم آغوش  زمین گردید . پس از گذشت مدتی , تنها استاد مانده بود و فرمانده دشمنان . آن دو چشم در چشم هم دوخته و هر یک کوچکترین حرکت دیگری را زیر نظر داشت . فرمانده دشمنان با نعره ای رعدآسا با شمشیر برهنه اش به طرف استاد یورش برد و استاد حمله او را دفع و چنان ضربه مهلکی بر پیکر او وارد ساخت که در دم جان سپرد . استاد رو به آسمان نمود و چنین فرمود :  با توکل بر پروردگار بی همتا بر دشمن زبون چیره گشتم و سپس سجده شکر به جا آورد .و...  استاد در میان رهروانش چنین گفت این داستان آخرین سرباز بود .