نوزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۳۴
بسماللهالرّحمنالرّحیم
خدای متعال را شکرگزارم که عمر داد تا یک بار دیگر جمع باصفای دانشجویان عزیز را در روزهای باصفای ماه رمضان در اینجا - در این حسینیه - ملاقات کنم. انشاءالله این جلسه، چه آنچه که شماها گفتید، چه آنچه که ما عرض خواهیم کرد، برای کشور، برای دانشگاه، برای حرکت عظیم دانشجوئی، در آینده مفید باشد.
خب، این روزها روزهای صفا است؛ همان طور که عرض کردیم، صفای ماه رمضان و روزهداری، صفای شبهای قدر، صفای متصاعد از یاد مولای متقیان - که مظهر صفا و منبع صفا، آن بزرگوار بود - و صفای جوانی شما است. بحمدالله جمع جوانان دانشجوی ما - که البته شماها الگوهائی هستید - و مجموعهی عظیم دانشجوئی در کشور، از جهات مختلف جمع امیدبخشی هستند. امیدواریم انشاءالله آیندهی شما، آیندهی کشور، به برکت تلاش و کار شما، شیرین و سرشار از امید و نیرو باشد.
یه جوری میگن هدف پسرا از دوستی با دخترا کارای خاک برسریه
که انگار دخترا هدفشون از دوستی با پسرا درک بهتر آرمان های امام راحل ، تکمیل و استحکام رابطه حوزه و دانشگاه ، و یافتن درمانی قطعی برای بیماران دیابتیست ...!!!
گوشی دخترخالم آنتن نمیداد بهش پیام دادم نمیتونم بگیرمت ،
جواب داده به درک!!! مگه کم خواستگار دارم؟؟؟
توهم بیداد میکنه ....
خنده ی دخترای خارجی :
هههه یه زره لپا سرخ میشه بعدشم ساکت میشن
خنده ی دخترای ایرووونی :
وووی ووووی
رکوع
قیام
سجود
بهم خوردن موهاااا
گریه
دست زدن
در اخر هم جیغ میزنه و میگه وااااای جیشم واااای جیشم ریخت ...
کلاه قرمزی: آقای مجری برو شیرینیارو بیار بخوریم دیگه!
مجری: ای بابا...شماها کی میخواین بزرگ شین!؟
پسرعمه: وقتی چیزی نمیدی بخوریم چجوری بزرگ شیم!؟
مجری: منظورم اینه شماها بزرگ شدین،باید عقلتون برسه که شیرینیا مال مهمونه
کلاه قرمزی: دیروز که گفتم پول تو جیبیم رو زیاد کن
گفتی تو بچه ای پول زیاد نباید دستت باشه،امروز میگی بزرگ شدین،
بالاخره تکلیف مارو مشخص کن! بچه ایم یا بزرگ شدیم؟
مجری: شماها تو یه سنی هستین
که هم باید عقلتون برسه که شیرینی مال مهمونه هم پول زیاد نباید دستتون باشه
پسرعمه: ینی استدلال هات از پهنا تو حلقم!
واسه 4 تا دونه شیرینی علم روانشناسی رو متحول کردی!
یارو میگه یه مخاطب خاص داشتم ،
از بس خوشگل بود احساس میکردم سر کارم گذاشته ،
خودم باهاش کات کردم!
دلم آنقدر خسته است که میخواهد برود گوشه ای پشت به دنیا زانوهایش را بغل کند و بگوید :
خدایا دیگر بازی نمیکنم....