همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

راحت طلبی

در تکمیل فرمایش دوستی که نوشته اند :

« راحت طلبی معضل مهمی است  که گریبانگیر جوانان جامعه شده است . امروزه دیدگاه جوانان این است که با آسانترین و سریعترین راه ممکن به هدف  خود برسند . شاید فعالیتهای نهادهای آموزشی فرهنگی برای جوانان سودمند و کارساز نیست . بروز این بینش بین فرزندان ما نسبت به زندگی نشان دهنده تخریب ارزشهای فرهنگی نیاکامان در جهت رشد فرهنگ مصرف زدگی و راحت طلبی در جامعه امروز است . انسانها برای رسیدن به اهداف عالی  و کسب موقعیتهای شغلی ، اجتماعی به تلاش و چشتکار خستگی ناپذیر نیاز دارند . به دست آوردن موقعیتهای بزرگ مستلزم خطر کردن است  ، بنابراین تفاوت میان اشخاص موفق و اشخاصی که موفقیتی کسب نکرده اند به علت اختلاف در استعداد و بهره هوشی نیست بلکه به  مقدار تلاشی است که به کار میگیرند . انسا نها در زمان فراغت از کار از بی تحرکی احساس شادی میکنند و این احساس تنها پس از گذراندن اوقاتی پر تلاش به آنان دست می دهد . رفاه بی وقفه آدمی را بی ثمر می سازد . و آرامش زاییده آسایش نیست . راحت طلبی بعنوان یک پدیده اجتماعی در قرن بیستم ظاهر شد. ظهور بی رویه راحت طلبی در سطح جامعه یک آسیب اجتماعی است که مستلزم شناخت علمی و سپس درمان اساسی می باشد گاهی جوانان شاهد کسب ثروتهای هنگفت و مسئولیت های مهم ، تنها بر اساس روابط در افراد خاصی هستند بنابراین ترجیح میدهند جهت بر طرف کردن نیازهای اساسی خود راههای میان بر را برای رسیدن به رفاه زود هنگام انتخاب کنند . سیستم تعلیم و تربیت ما نیز علمی - کاربردی نست و بیشتر ذهن را پرورش می دهد و جوانان س از اتمام دوره تحصیل ، حالت منفعل پیدا می کنند . گاهی نیز راحت طلبی از طریق ژنتیک منتقل می شود . یکی دیگر از عوامل تنبلی هویت یابی است بعضی افراد برای شروع یک کار ضعف دارند . یعنی تا همه شرایط فراهم نشود هیچ کاری را شروع نمیکنند . و فضای کسالت بار و نداشتن شور و نشاط نیز باعث تن پروری و راحت طلبی می گردد »

باید بگویم :

راحت طلبی امروزین از چند عامل درونی و بیرونی نشات می گیرد: از یک طرف : تکنولوژی و ابزار آن کارها را آسانتر نموده است و فرصت و مجال بیشتری برای بهره بردن از زندگی به افراد جامعه داده است. و از طرف دیگر بحرانهای اجتماعی و ضعف مبانی فرهنگی باعث گردیده است تا اشخاص تمایل کمتری به کار و کوشش داشته باشند. چرا که مشاهده می کنند که افرادی حتی بدون تلاش هم توانسته اند موقعیت اجتماعی ممتازه فراهم کنند. در اینجا مجال باز کردن بحث را ندارم. بلکه می خواهم به یک جنبه خاص از این روحیه تن آسائی اشاره کنم و بگذرم.

این روزها با افزایش آمار فارغ التحصیلان دانشگاهی ، جامعه فرهنگی شاهد افزایش سرقت علمی و تحقیقات سفارشی هم شده است. پایان نامه نویسی به قیمت مصوب و توسط موسسه تایپ و حروفچینی مقابل درب دانشگاه تهران و یا انجام پروژه های دانشجوئی و حتی تحقیقات اساتید با استفاده از کپی کردن مطالب از اینترنت و نرم افزار و اجیر کردن دانشجویان بیکار  و... نمونه ای از این معضل تاسف بار است. وقتی برای دانشجوئی حکایت از استادان سختکوش ادوار پیشین می کردم که تا نیمه های شب به مطالعه و پژوهش مشغول بودند و با کمک چراغ نفتی و حتی مطالعه در زیر نور ماه پیگیر تحصیل و تحقیق بودند، زهر خندی زد و به سادگی گفت : زمانه عوض شده است! آری به درستی که درست گفت! اگر محققان و دانشوران سالهای نه چندان دور به آن صعوبت و دشواری درس می خواندند و آثار ماندگار تالیف می نمودند، به خاطر تنگناهای تکنولوژیکی روزگارشان بود .یعنی نداشتن چراغ مطالعه، فقدان کامپیوتر و اینترنت، نبود تایپیست و منابع دیجیتال و..اما این یک روی سکه است.

در روی دیگر سکه ، داشتن امکانات الکترونیکی باعث شده تا افراد به عذر پیشرفت و تسهیلات نو، از تلاش جدی و مطالعه درخور غافل بمانند. تا جائی که بی رغبتی خود را به مطالعه و تحقیق با معاذیر بی جا و نا به جا توجیه کنند. دیده شده است که دانشجویان به کتابخانه مراجعه کرده و از کتابدار می خواهند تا موضوع تحقیقی را ( صرفاً برای رفع تکلیف) به آنها پیشنهاد کند و خود کتابدار نیز مواد لازم را برایشان فراهم کند. آنها حتی حس مراجعه به برگه دانها یا رایانه کتابخانه را ندارند و فقط زمانی در کتابخانه پیدا می شوند که خوابگاه دانشجوئی برایشان محیط مناسبی جهت مطالعه شب امتحان! نیست!! لذا چندی نخواهد گذشت که دانشجویان مکلف به ارائه تحقیق و استادان گرفتار مشغله های تدریس به کتابداران مراجعه کنند و سفارش پژوهشی مشخص را بدهند و پس از پرداخت هزینه مقرر ، پروژه یا کتابی را تحویل بگیرند. زحمتی به وسیله کتابدار امروز و به کام محقق فردا !! 

روزهایی پر از روزمرگی هلیی سخت

شبها تا حدود دو سه بیدارم بعدش هم تکه تکه دوباره برای شیر بیدار میشوم جفتمان مست خواب که میشویم صدای اذان صبح همه جا را فرامیگیرد و من بیرمق میمانمو پنجه در پنجه شیطان و نفس ..... گاه همان اولش نفس تسلیم میشود و گاه دم دمای طلوع آفتاب بر شیطان نصرت میابم و گاه ...خاک بر سر میشوم

دورو بر هشت که بابا میرود بیداری دیگر نه از بدرقه اول صبح خبری هستو نه لقمه و صبحانه سرپایی بابایی  همین که با چشمی بسته و چشمی نیمه باز دستی تکان دهم جهاد اکبری کرده ام عظما تمام تلاشم را میکنم به هر مکافاتی شده به زور بخابانمت تا حدود یازده که بخابم کمی....

همان دورو بر یازده آنقدر موهایم را میکشی و گریه میکنی تاآخر از سر جان برخیزم.تو آینه روشویی که خودمو نگاه میکنم گاه نمیشناسم.دیگر نه از دعای عهد خبری هستو نه از دائم الوضویی برای حضرتعالی.انگار آشفته رنگ پریده خمود.با غمی که گاه اصلا نمیدانم از کجا آمده. انگار دوران شیردهی بسی  درگیر کننده تر و هورمون بهم ریخته تر از بارداریست ..یهو!

تا صورتم را بشویم زمین به آسمان دوخته شده گمان میکنی رفته ام سفر قندهار.سر دستی کش را از سر مو میگیرمو تابی میدهم ازنو و دوان  دوان می آیم سراغت با هزاران قربان صدقه ازنو.رویم به دیوار است و گلاب به روی خوانندگان از منی که اول صب دستانم معطر شده به بوی  خوش....

حساب میکنم تمروز نوبت آ+د است یا مولتی  میشمارم یک دو سه چها ...بیستو پنج تا اینجا برسم هلاک شده ای از گریه.انگار نه انگار داری منو میبینی که همان جا هستم یکو نیم متر آنطرفتر دم آشپزخانه

حالا نوبت غذایت شده است سردماغ باشم و امکانات فراهم به یک فرنی خانگی مهمانی ار نه پرلاکی پوره ای نوش جانت میکنم  با اندگی جوانه گندم و عصاره مالت و شاید کمی هم بیسکویت مادر شیری یا نارگیلی و شاید عسلی هم(که عذاب وجدانم از بابت دادن غذای آماده کم شود) شکمت هم که سیر میشود اهنگ خواب داری ولی کو تا خواب اذان میشود هزاران ماشالله سنگین شده ای نمیتوانم بغلت کنم برویم مسجد کالسکه را هم به لطف مملکت اسلامیمان در مسجد هم امنیتی نیست نمیشود برد پس در خانه میمانیم جایت را کنار سجاده ام میاندازم و نماز ظهر را گاه برای جبران نماز صبح لب طلایی ام اول وقت میخانم با تکبیر ه الاحرامم قه قهه میزنی به گمانت مادر  برایت ادا درمی آورد که بخندی تا اخمهایت در هم برود و ساز گریه را کوک کنی به سجده رسیده ام و با رفتو آمدم میخندی باز مادر با من بازی میکند تشهد و سلامم را میان اشکهای تو میدهم و بغلت میکنم عاشق اینی که در همان چادر چتقچول شیر بخوری و چرت بعد از ظهرت را بزنی چشم.....م.

توی جایت میگذارم و هزارتا برنامه میریزم الان که خوابی چکار کنم(ظرفهای شام دیشب را بشورم یا لباسهای روی بند سه روز پیش را جمع و جور کنم یا دستی به سر و رو یخانه بکشم یا دفترم را بیارم برنامه ریزی کنم یا ...)هنوز از صب چیزی نخورده ام شاید لیوانی آب..اصلا آدمی که این ساعت بیدار شود مگر اشتها برایش میماند.حالا که یکم سر دلت خالی شده و در خواب عملیات هضم صورت گرفته میبرمت حمامو نونوارت میکنم.

شام دیشبی کته ای نیمرویی بار میکنمو به سرعت میخورم شکر خدا در لقمه آخر بیدار میشوی ظرفها هم ماند و خانه و لباسها هم..

به هر سر و کله زدنی ساعت میشود حدود 5 .بر جد و اباد خودم و کلیه روانشناسان و پزشکان محترمی که شعار بچه نباید تلویزیون نگاه کنه و رورک بده و اخه و ....درودی میفرستم و به مدد این امکانات شامی فراهم میکنم از بهر شوی بی صبحانه و ناهاری که اولین سوالش بدو ورود این است :شام چی داریم؟

بگذریم شام را شما را در بغل و لقمه ای نیم خورده نیم نخورده به اتمام میرسانیم و ظرفی بر ظروف اضافه میگردد به امید مداد های غیبی که گاه میرسند و شما را ساعتی آرام نگه میدارند تا من بشویم این همه چربی را.

بماند که برای دو وعده ات هم باید آشپزی کنم تازه دستی هم در سبز کردن جوانه هاو درست کردن حریره مغزها و بررسی سایتها پزشکی اطفال و مقالات مختلف که این خوبه این مفیده این ضرره وقت واکسنه پنجگانه سه گانه کنترل ماهانه دوای ریفلاکس قرص شربت چک آپ ماهانه پزشک اطفال خوب چطوری قطره آهن بدم دندونات خراب نشه ایرانی یا خارجی ...پوشک تموم شده این مارک ده تومن گرون تر شده اوووووووووووووووه

خب فکر کنم به تفصیل جواب همه آنهایی را که مدام میپرسیدند چرا اینقدر بی حوصله شده ای چرا زود رنج شدی چرا همه چی یادت میره....را دادم.منمو بیست کیلو اضافه وزن که سخت، سخت آزارم میدهد گاه وقت نمیکنم سری به حمام بزنم اونوقت توقع دارید وبلاگ بروز کنم ؟واقعا؟!!!!!!!!

متن وصیت نامه کوروش بزرگ

حال که مرگ من فرا رسیده است ایران را مقتدرترین کشور آسیا به دست شما می سپارم .من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و سربلندی ایران زمین مغلوب شده باشم.جمله آرزوهایم برآورده شد و سیر زمان پیوسته به کام من بود ولی در تمام مراحل زندگی از شکست و ضعف در هراس بودم و هیچگاه مغرور نشدم و خود پسندی را هرگز به خود راه ندادم. در پیروزی های بزرگ هیچگاه پای از دایره اعتدال بیرون ننهادم و حتی شادمانی بی جهت ننموده ام.حال که آخرین لحظات زندگی را سپری 
می کنم خود را بسی خوشبخت و سعادتمند می دانم زیرا فرزندانم همگی عاقل و نیرومند هستند و وطنم ایران از همه جهت مقتدر و با شکوه است .آیندگان از من و کشورم به نیکی یاد خواهند کرد .آیا با چنین موفقیتهایی نباید با خیال آسوده چشم از جهان فرو بندم . ای پسران عزیزم من هر دوی شما را به خدا و سرزمینم را به شما می سپارم و تقاضا دارم اگر می خواهید که رضای خاطر من فراهم گردد دست اتحاد و یاری به یکدیگر دهید تا پیوسته روح و روان من از شما شاد باشد. هرگز پای از دایره درستی و خدمت بیرون نگذارید اگر کارهای شما پیوسته در را عدالت و مهرورزی باشد دیری نمی انجامد که ارزش شما در میان مردم گسترش می یابد و قدرت شما روز به روز افزونتر می شود ولی اگر چنین نکنید روز به روز ضعیف تر می شوید و به پایان حکومت خود نیز نزدیک خواهید شد . از تاریخ درس بگیرید .انفاق در میان خانواده پادشاه بدون شک سلطنت و کشور را متزلزل می کند و ظلم و ستم دشمنی و کینه را ایجاد می کند.همیشه از کسانی عبرت بگیر ید که در زندگی سرافرازبودند و پای از راه عدالت و نیکی بیرون ننهادند. فرزندان من پس از مرگ بدنم را رد طلا و نقره و امثال آن نپوشانید.زودتر آن را در آغوش خاک کشورم بسپارید زیرا که مهد همه نیکی ها و ثروتها و زیباییهاست. من عمر خویش را در یاری به مردم سپری نمودم. نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت که این امر برایم از همه لذتهای زندگی بالاتر بود. اکنون حس می کنم که روحم آهسته آهسته از بدنم دور می شود و بسی سبک شده ام.این راهی است که همه شما نیز خواهید رفت.اگر از میان شما کسی می خواهد دستم را لمس کند و فروغ چشمانم را ببیند نزدیک شوید زیرا پس از مرگ راضی نخواهم بود دور من گرد آیید حتی به شما فرزندانم نیز اجازه نمی دهم بدن بی روحم را نظاره کنید و آه بکشید.پس از مرگ من همه مردم ایران را برای شرکت در سر مزارم که پیکر بی جانم در آن خاک شده است فرا خوانید و از همگی پذیرایی نمایید. از هر شهری که آمدند بگذارید با رسومات و فرهنگ خودشان مراسم را اجرا کنند زیرا با این کار روح من در سرای ابدی بس شادمان و سربلند می شود.اینک برای آخرین بار می گویم که بهترین ضربتی که به دشمنان می توانید وارد کنید این است که : 
با دوستان خود با مدارا و نیکی رفتار کنید.

بن بست محرومیت بشارت و ززو ماهرو

بن بست محرومیت بشارت و ززو ماهرو

حرم مقدس  امام زاده پیر امام (ع)روستای پیر امام بخش ززو ماهرو

 

  • عباس شاه علی

احداث راهها و جاده های مناسب بین شهری و حتی روستایی زمینه و بستر توسعه را فراهم می نمایدوضمن ایجاد امکانات اولیه رفاه و اشتغال و پیشرفت زمینه خدمات رسانی همه دستگاههای دولتی و بخشهای خصوصی را فراهم می نماید اما متاسفانه آنگونه که شایسته است  در این بخش به شهرستان الیگودرز توجه نشده است. ....