همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

انتخابات و دیگر هیچ...........

          

روزی یک سیاستمدار معروف، درست هنگامی که از محل کارش خارج شد، با یک اتومبیل تصادف کرد و در دم کشته شد روح او در بالا به دروازه های بهشت رسید و یک فرشته از او استقبال کرد.
. فرشته گفت:
«خیلی خوش آمدید. این خیلی جالبه. چون ما به ندرت سیاستمداران بلند پایه و مقامات رو دم دروازه های بهشت ملاقات می کنیم. به هر حال شما هم درک می کنید که راه دادن شما به بهشت تصمیم ساده ای نیست»
سیاستمدار گفت:
«مشکلی نیست. شما من را راه بده، من خودم بقیه اش رو حل می کنم»

فرشته گفت «اما در نامهء اعمال شما دستور دیگری ثبت شده،
شما بایستی ابتدا یک روز در جهنم و سپس یک روز در بهشت زندگی کنید.
آنگاه خودتان بین بهشت و جهنم یکی را انتخاب کنید»

سیاستمدار گفت:
«اشکال نداره. من همین الان تصمیمم را گرفته ام. میخواهم به بهشت بروم»

. فرشته گفت::
«می فهمم. به هر حال ما دستور داریم. ماموریم و معذور»

و سپس او را سوار آسانسور کرد و به پایین رفتند.
پایین ... پایین... پایین... تا اینکه به جهنم رسیدند.

در آسانسور که باز شد، سیاستمدار با منظرهء جالبی روبرو شد.
زمین چمن بسیار سرسبزی که وسط آن یک زمین بازی گلف بود و در کنار
 آن یک ساختمان بسیار بزرگ و مجلل. در کنار ساختمان هم بسیاری از
دوستان قدیمی سناتور منتظر او بودند و برای استفبال به سوی او دویدند.
آنها او را دوره کردند و با شادی و خنده فراوان از خاطرات روزهای زندگی
قبلی تعریف کردند. سپس برای بازی بسیار مهیجی به زمین گلف رفتند و
حسابی سرگرم شدند.
همزمان با غروب آفتاب هم همگی به کافهء کنار زمین گلف رفتند و
 شام بسیار مجللی از اردک و بره کباب شده و نوشیدنی های گرانبها صرف کردند.
شیطان هم در جمع آنها حاضر شد  وشب لذت بخشی داشتند..
به سیاستمدار آنقدر خوش گذشت که واقعاً نفهمید یک روز او چطور گذشت.
راس بیست و چهار ساعت، فرشته به دنبال او آمد و او را تا بهشت اسکورت کرد.
در بهشت هم سیاستمدار با جمعی از افراد خوش خلق و خونگرم آشنا شد،
به کنسرت های موسیقی رفتند و دیدارهای زیادی هم داشتند.
سناتور آنقدر خوش گذرانده بود که واقعا نفهمید که روز دوم هم چگونه گذشت،
گرچه به خوبی روز اول نبود. 

بعد از پایان روز دوم، فرشته به دنبال او آمد و از او پرسید که آیا تصمیمش را گرفته؟

سیاستمدار گفت
«خوب راستش من در این مورد خیلی فکر کردم..
حالا که فکر می کنم می بینم بین بهشت و جهنم من جهنم را ترجیح می دهم»

بدون هیچ کلامی، فرشته او را سوار آسانسور کرد و آن پایین تحویل شیطان داد.
وقتی وارد جهنم شدند، اینبار سیاستمدار بیابانی خشک و بی آب و علف را دید،
پر از آتش و سختی های فراوان. دوستانی که دیروز از او استقبال کردند
هم عبوس و خشک، در لباس های بسیار مندرس و کثیف بودند.
سیاستمدار با تعجب از شیطان پرسید:
«انگار آن روز من اینجا منظرهء دیگری دیدم؟
 آن سرسبزی ها کو؟
ما شام بسیار خوشمزه ای خوردیم؟ زمین گلف؟ ...»

شیطان با خنده جواب داد:

«آن روز، روز انتخابات بود اما امروز دیگه...... تو رای داده‌ای.......».

✖اولین بار که براش اشک ریختم

✖رفتم پیش خدا فریاد زدم چرا؟

✖خدا ب ارامی گفت:هیسسسس فرشته ها تازه خوابیدن

✖زیر لب پرسیدم پس من چی؟

✖با مهربانی گفت:تو واسم عزیزترینی...

✖بغض کردم وگفتم:فرشته ی من رفت...

✖خدا نگاهم کرد و گفت:اذیتش کردی؟

✖با اشک و هق هق گفتم:فک نکنم...

✖خدا گفت:اومدی دنبالش تو اسمون؟؟؟

✖گفتم:اره،نامرد بهم قول داده بود بدون من جایی نره...

خدا لبخندی زد...

✖سرمو بالا کردم گفتم:من بدم یا اون؟؟؟

✖ خدا گفت:هیچکدوم...

✖داد زدم گفتم:اون بد بود تنهام گذاشت اون بد بود حرصم گرفت گفتم ببرش جهنم...

✖خدا با تعجب گفت:مطمئنی؟

✖ بادودلی با اشکام گفتم:نه...

✖به خدا گفتم:میشه ببینمش؟؟؟

خدا قبول کرد...

✖ازین پایین داشتم میدیدمش بلند داد زدم گفتم:اهای همه کسم ،من اینجام مگه قرار نبود تنها جایی نری با توام...

✖خدا اروم بهم گفت:صداتو نمیشنوه...

به ارامی با بغض گفتم:دوسش داشتم پس چرا رفت؟

✖خدا گفت:اگه زندگیتون بهم ربط نداشت هیچ وقت سر راه هم قرارتون نمیدادم...

✖لبخندی زدمو گفتم:مواظبش باش خدا :(

فریماه فرجامی پس از 11 سال مقابل دوربین رفت

فریماه فرجامی پس از یازده سال مقابل دوربین رفت

 

به گزارش هنرآنلاین، فریماه فرجامی که در بیش از یک دهه گذشته با ابتلا به بیماری از بازیگری دور مانده بود، این روز‌ها با طی درمان و مراقبت‌های پزشکی در شرایط جسمانی خوبی به سر می‌برد و با روحیه‌ای مناسب در مقابل دوربین قرار گرفته است.

این بازیگر قدیمی سینما در فیلم "تاول" به ایفای نقش زنی به نام "طلعت پرداخته  که در طول داستان برای او اتفاقاتی رخ می‌دهد. 

فیلم "تاول" به تهیه‌کنندگی و کارگردانی بهمن کامیار در مرحله فیلمبرداری قرار دارد.

بهمن کامیار فیلمنامه این درام اجتماعی را نوشته است که در خلاصه آن آمده، "تاول "که می‌زند باید از آن‌‌ رها شوی، رهایی از بندهایی که گره آن بازشدنی نیست و تا باز نشود، بار این زخم بر دوش خواهد ماند.

فیلمبرداری "تاول" در لوکیشن‌هایی همچون شهرک سینمایی دفاع مقدس، بیمارستان عمل، پانسیون و امامزاده پنج تن لویزان انجام می‌شود و تا هفته‌های آینده مراحل تصویربرداری آن به پایان خواهد رسید.

در این فیلم بازیگرانی چون هستی مهدوی‌فر، حسین سلیمانی، نگار عابدی، افشین سنگ‌چاپ، میرطاهر مظلومی، صدرالدین حجازی، عباس موسوی و فرشته عروجی با حضور آشا محرابی و هنرمندی فریماه فرجامی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

از دیگر عوامل این فیلم می‌توان به مجری طرح: رضا زنده‌جاه، مدیر فیلمبرداری: حسین ناظریان، طراح چهره‌پردازی: مهری شیرازی، مدیر تولید: رضا بشیری، مدیرصدابرداری: فرشید کیوان‌مهر، طراح صحنه و لباس: شهرام غدیری‌فر، مدیر برنامه‌ریزی و دستیار اول کارگردان: فرزاد ظریفی، منشی صحنه: فرشته عروجی، عکاس: ایران انتظام و مشاور رسانه‌ای و مدیر روابط عمومی: میثم محمدی اشاره کرد.  

 

آثار و برکات نماز

http://img1.tebyan.net/big/1388/03/245391304173213891652447085738910179254.jpg

آثار و برکات نماز چیست؟

نماز در ابعاد مختلف دنیوی ، اخروی ، روحی ، جسمی ، فردی ، اجتماعی ، سیاسی ، تربیتی ، اخلاقی ، فرهنگی و ... دارای آثار و برکات متعددی می باشد که بیان تفصیلی هر یک از این موارد در این نوشتار نمی گنجد .
اما بطور اجمال برکات نماز در هر یک از این ابعاد از قرار ذیل می باشد :
الف - آثار و برکات اخروی نماز
روایات متعددی در خصوص برکات اخروی نماز ذکر گردیده از جمله در روایتی پیامبر خدا ( صل الله علیه و آله ) آثار اخروی نماز را چنین برشمرده است : « نماز ... موجب اجابت اعمال دعا وپذیرش اعمال ومیانجی میان نمازگزار و فرشته مرگ ، چراغ روشن کننده قبر ، بستری زیر پهلو های میت پاسخی برای پرسشهای نکیر ومنکر ، همدم در شادی وگرفتاری و باران رحمتی بر گور است تا روز رستاخیز ،نماز توشه مؤمنان در سفر دنیا به آخرت است ،نماز گزار را نزد فرشته مرگ شفاعت می کند ، سبب گذشتن وعبور کردن از پل صراط است ، کلیدی برای بهشت ومهریه حوریان بهشتی است. » (جامع الأخبار، ص 72) (1)

برای دیدن بقییه ی متن به ادامه ی مطلب برویدــــــــ>

فرشته کوچولو28...

سلام خدایا!

هستی؟، بازم مزاحم همیشگی!

نمیدونم چرا حس می کنم تو هم حوصلمو نداری!

حالم بده؛ واست مهمه خدا؟

دلم براش تنگ شده؛ خیلی بیشتر از خیلی....

وقتی میگم فقط مرگه ک میتونه این نفهمیای دلمو تموم کنه کاری نمیکنی.

دیگه خودمم حرفای خودمو نمی فهمم! نمیدونم چی میخوام، اصلا مگه دیگه چیزی هم خواستنی هست واسم؟

بعضی وقتا دلم میخواد بدون اینکه ازدواج کنم وکسی بیاد تو زندگیم بهم ی بچه بدی!

ی دختر، ی فرشته کوچولوی خوشگل، درست مث فرشته کوچولوی خودم...

ک ی اسم خوشگل براش بذارم، قشنگترین اسم دنیا، اسمشو بذارم سعیده، واقعا بشه فرشته کوچولوی من، دیگه هیچوقت فرشته کوچولومو از دست ندم.

ی فرشته کوچولویی ک فقط مال خودِ خودِ خودم باشه، روزی هزار بار اسم عشق خودمو با جرات صدا کنم و روزی هزار بار ببوسمش، واسش بشم بهترین پدر دنیا، همه عاشقونه هایی ک تو دلم مونده ک ب فرشته کوچولوی خودم نتونستم دیگه بگم ب این سعیده کوچولو بگم، روزی هزار بار قربون صدقه ش برم، تموم حرفایی ک تو دلم موندو نتونستم بهش بگمو ب این فرشته کوچولو بگم......

بازم خیالپردازی!، کاش میشد......................................................................../.

 

+ صفحه ی آخر شناسنامه مهم نیست، بعضی وقتا باید توی اینه ی نگاه ب خودت بندازی ببینی زنده ای یا نه... :(

 ++ خدایا میگن بلاخره ی روزی عاشقا رو ب عشقشون میرسونی، اونو نمیدونم ولی خودت ک از دلم خبر داری ک چقد دوسش دارم، قول میدی اون دنیا فرشته کوچولوم مال خودم باشه؟؟؟؟؟