همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

یا رسول الله (ص)نامت بر همه کائنات ترجیح دارد.

تا نام تو برده می‏شود، چراغ‏های صلوات، در جان لحظه‏ ها فروزان می‏شوند. تا فضیلتی از تو گفته می‏شود، دل‏ها از بوی گل محمدی زنده می‏شوند. یاد نویدبخش تو، درب‏های صبح را به رویِ ما می‏گشاید. قرآن تو، نزدیک‏ترین راه رهایی است و نهج‏ الفصاحه‏ ات، پاک‏ترین مبحث بندگی.
قرآن، معجزه‏ ای است که از دست‏های روشن تو به ما رسید و مرهمی شد بر داغ‏های همه روزه بشریت.
نهج‏ الفصاحه، سرزمین پهناور دوستی است، زمزمه‏ های بهاری گنجشکان بر درخت است که روبه ‏روی لحظات خستگی انسان، قد می‏کشد.
دنیا، شاداب و جوان می‏ماند؛ اگر سطری از اندرزهای تو را به کار بندد؛ همچنان‏که منبر و مسجد و مأذنه از ذکر و نام تو فعال مانده‏ اند.
تو را نشناختیم
یا رسول اللّه‏ صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله ، تو را نشناخته ‏ایم و فقط می‏دانیم که نامت بر همه کائنات ترجیح دارد. چگونه می‏توان شعاع دایره خوبی‏هایت را ترسیم کرد؟ «مدینه» با آن عظمتش، هیچ‏گاه ادعا نمی‏کند که تو را شناخته است.
چگونه در خیال خام دنیا، رفتاری برای هم اعصار می‏گنجید؟
یا نبی اللّه‏ صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ! مگر می‏توان بر سنت شریف تو بوسه نزد؛ حال آنکه پاسخ‏گوی تمام نیازهای روز است؟! این درست که تو را نشناخته‏ ایم، اما همه هستی ما از احترام به نامت می‏گوید که بیت بیت، قصیده‏ های روشن در دل‏ها می‏کاری و نور می‏پاشی در چشم‏های خاک.
محمدکاظم بدرالدین

 

 

سلام بر برکت دستانت که می تواند نان رزق هزار سفره خالی را مهیا کند!

سلام بر راستی قدم هایت که می تواند صراط مستقیمی را نشان دهد که هیچ پایی بر آن نلرزد و خطا نرود!

سلام بر فراخی سینه ات که می تواند همه جهان را تنگ در آغوش رحمت خویش بکشد و باز هم برای بخشش پشیمانان، جا داشته باشد.

سلام بر شیوایی کلامت که می تواند خشن ترین دلهای سنگی را نرم و از آنها زمزم نور، جاری کند.

سلام بر عبادتت که می تواند جماعت بی‌کران اقتدا‌کنندگان را تا معراج خدا ببرد و از عشق، سرشارشان سازد!

سلام بر تو اضعت که می تواند هر غریب دور افتاده ای را همنشین تو کند و هر خانه به دوش آواره ای را به همسایگی تو بکشاند.

سلام بر شجاعتت که می تواند چون شمشیری، قلب پر کینه دشمنان اسلام را بشکافد و یک تنه، سپر همه جانبه دین خدا شود!
سلام بر عدالتت که می تواند دست عرب و عجم، فقیر و غنی، برده و ارباب را در دست هم بگذارد و همه را جز به چشم تقوا ننگرد!

سلام بر ایثارت که می تواند طعام خویش به فقیر رهگذر بدهد و لباس خود بر تن سائل پشت در بپوشاند.

سلام بر علمت که می تواند شهری باشد به بی کرانگی ابدیت، با دروازه ای که هیچ پرسشی را بی جواب نمی گذارد.
سلام بر صبرت که می تواند خاکستر جفا از موهایت بتکاند و رد تازیانه ها را دنبال نکند.

سلام بر امانتداری‌ات که می تواند تو را محرم همه رازهای مبهم و دردهای مجهول کند.

سلام بر وفاداری‌ات که می تواند رشتة هر عهد و پیمانی را محکم کند و باعث بقای هر قول و قراری باشد.

سلام بر لحظه لحظه عمری که جز با نزول رحمت و فرود هدایت بر خلایق نگذشت!
و
سلام و صلوات بر رسولی که ولادتش نقطه عطفی در تاریخ انسانیت است!

 

 

 

بی نور خــدا جهان منور نشود
بی عطر محمّــدی معطر نشود
با گرد اهانت هزاران بوجهل
آئینه ی اسـلام مکدّر نشود


شاعر : استاد سیّد هاشم وفایی

 

فرشته کوچولو28...

سلام خدایا!

هستی؟، بازم مزاحم همیشگی!

نمیدونم چرا حس می کنم تو هم حوصلمو نداری!

حالم بده؛ واست مهمه خدا؟

دلم براش تنگ شده؛ خیلی بیشتر از خیلی....

وقتی میگم فقط مرگه ک میتونه این نفهمیای دلمو تموم کنه کاری نمیکنی.

دیگه خودمم حرفای خودمو نمی فهمم! نمیدونم چی میخوام، اصلا مگه دیگه چیزی هم خواستنی هست واسم؟

بعضی وقتا دلم میخواد بدون اینکه ازدواج کنم وکسی بیاد تو زندگیم بهم ی بچه بدی!

ی دختر، ی فرشته کوچولوی خوشگل، درست مث فرشته کوچولوی خودم...

ک ی اسم خوشگل براش بذارم، قشنگترین اسم دنیا، اسمشو بذارم سعیده، واقعا بشه فرشته کوچولوی من، دیگه هیچوقت فرشته کوچولومو از دست ندم.

ی فرشته کوچولویی ک فقط مال خودِ خودِ خودم باشه، روزی هزار بار اسم عشق خودمو با جرات صدا کنم و روزی هزار بار ببوسمش، واسش بشم بهترین پدر دنیا، همه عاشقونه هایی ک تو دلم مونده ک ب فرشته کوچولوی خودم نتونستم دیگه بگم ب این سعیده کوچولو بگم، روزی هزار بار قربون صدقه ش برم، تموم حرفایی ک تو دلم موندو نتونستم بهش بگمو ب این فرشته کوچولو بگم......

بازم خیالپردازی!، کاش میشد......................................................................../.

 

+ صفحه ی آخر شناسنامه مهم نیست، بعضی وقتا باید توی اینه ی نگاه ب خودت بندازی ببینی زنده ای یا نه... :(

 ++ خدایا میگن بلاخره ی روزی عاشقا رو ب عشقشون میرسونی، اونو نمیدونم ولی خودت ک از دلم خبر داری ک چقد دوسش دارم، قول میدی اون دنیا فرشته کوچولوم مال خودم باشه؟؟؟؟؟

پیامبر می رود؛ ولی...

رحلت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله

مردی از دنیا می رود که دنیا، چشم انتظارش بود تا بیاید و دایره نبوت را در افق باز چشم هایش، به پایان برساند؛ مردی که دنیا چشم انتظارش نشست تا نقطه بگذارد بر انتهای سطر پیامبری و نامه رسالت را مُهر بنگارد با نقش نگین

خاتمیت.

مردی از دنیا می رود که آخرت را همچون پنجره ای دیگر بر نگاه های بشر گشود، تا بنگرند، تا بدانند که ساحل نشینان دنیا را روزنه ای هست که می تواند به دریای آخرت برساندشان؛ مردی که دنیا و آخرت را همچون دو چشم در کنار

هم، همچون دو بال برای یک پرنده به تصویر کشید؛ مردی که دست های دنیا و آخرت را در دست هم گذاشت.

مردی از دنیا می رود که انسان ها را گره زد به وظیفه خویش؛ مردی که زیر بازوی عقل را گرفت تا برخیزد، مرهم بر زخم های معنویت نهاد تا جان بگیرد و ایمان را همچون شعله ای همواره سوزان، در چراغدان جان و روان آدمی برافروخت تا

از تیرگی ها نهراسد و در تاریکی ها نمیرد.


************************

پیامبر می رود؛ ولی...

نفس های آتشین تو، در کلمه کلمه معجزه جاویدانت تا همیشه زنده است و «کلام» ـ که اعجاز توست ـ هر بار با زبانی دیگر و بیانی دیگر، خوانده می شود و اوج می گیرد.

کلام تو که همان کلام الهی است، همچون چشمه ای لایتناهی است و هنوز بر دشت های دور و کویر خشک جان های مرده نازل می شود.

هنوز صدای «إِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذیِ خَلَقَ» است که می آید و در غارهای تفکر مشتاقان، ندای عرش را برمی انگیزد.

هنوز صدای «اِقْرَأْ وَ رَبُّکَ الاْءَکْرَم»، دیدگان حقیقت طلب را به خوانش صحیفه های رحمت فرامی خواند و دست های شکرگزار را به نوشتن کتیبه های تفسیر.

پیامبر خواهد رفت، ولی هر باره هزاران جان تحول یافته مثل پیامبر خواهند آمد و هزاران بار دیگر نغمه های الهام، دهان به دهان تکثیر خواهد شد.

*************************

حقیقت همیشه جاری

پیامبر یک حقیقت جاری است در جریان زمان؛ یک حقیقت جاری که پیامش همیشه نامکرر است و همواره شنیده خواهد شد: در مأذنه های معنویت، در معابد شرق، در غارهای تفکر.

حتی در خانه های طاغوت و در بتکده های درون و برون، فریاد توحید شنیده خواهد شد.

پیامبر یک سرمشق تحریف ناپذیر است که رنگ و بویش کهنه نخواهد شد.

تا انسان انسان است و تا دنیا، دنیا، به تازگی خویش خواهد ماند و در جوشش سیال فهم ها و اندیشه ها، خلوص خویش را حفظ خواهد کرد.

پیامبر، یک صدای نامیراست که سکوت شرمگین دروغ ها و مغالطه ها، ارزش آن را کم نخواهد کرد و پرده ناسپاسی ها، از حقیقت و راستی آن نخواهد کاست.

پیامبر، یک قرآن به تمام معنی است که در جاهلیت جدید، منادی دعوت به آیه های تفکر و اندیشیدن است.

تا همیشه وام دار پیامبری ات هستیم

******************************

سیاه پوش بیست وهشتمین روز صفر، شانه به شانه آسمان فشرده در ابر مدینه می گریم.

دست هایم فصل کوچت را چگونه تحریر کند، ای پیام آور زیباترین روزهای جهان!

دیوارهای حرا، هنوز طنین نیایش هایت را جار می زند. خشت خشت کعبه از تو می گوید؛ از تو که دسیسه های کفار را به هیچ گرفتی و مصمم و پرشور، ایمانت را فریاد کردی. آفتاب تا ابد چشمان پیامبری ات را وام دار است.


*********************

خاتم عشق

یا محمد صلی الله علیه و آله ! پنجره در پنجره، باران سوگواری توست که هوای این حوالی را می آشوبد.

ای خاتم مهربانی و عشق! اعجاز نگاهت را بر افق های پرستاره بسیار دیده ایم و ستاره به دامن، بازگشته ایم.

نامت، بت های زمین را به خاک می افکند. از تو که می گویم، بادهای کافر، کلمات روشنت را مسلمان می شوند.

سلام بر تو که گام های مهتابی ات شب های جهل بشر را به جاده های راستی کشاند!

****************************

در طوفان اندوه

رفته ای و کوچه های مدینه، سر بر شانه های هم مویه می کنند. تویی که چشمه های بی شمار، از رد قدم هایت سر برآورده اند. تویی که آیه های پیغمبری ات را هیچ کلامی تشبیه نمی تواند.

بزرگواری ات، زبانزد عابران تاریخ است.

ای امین دل های دردمند! حالا که رفته ای، تاروپودمان را طوفان اندوه در هم می پیچد.

*************************
کامل ترین نام


می خواهم صدایت کنم و درمانده ام که کدام نام را برانگیزم؟

می دانم ای نهر همیشه جاری، ای روشنایی بخش! نام ها در برابر تو، سنجاقکانی هستند که ذرات کوچکی از زلالی ات را می چشند و حلاوتش را فریاد می کنند.
مقدّر ازلی، بشارت ابدی!

فیض فراگیر را زمینیان در هر نقطه به نامی می خوانند؛ همان گونه که آب را؛ و نام تو ای ذره ذره دلدادگی و تعبد، عطش خداپرستی را می گستراند و جوانه های طلوع را در اقصی نقاط جهان می پروراند.

پس مسیح زنده است، هر گاه نام تو جاری است؛ که حیات از دست های تو سرچشمه می گیرد. یوحنا، حواریون را به آمدنت بشارت داد و امروز تو را پیامبر مهربانی می شناسیم.

کودکان جاهل طائفند، آنان که هنوز پیشانی ات را سنگ می زنند که تو پیامبر آزادی و عدالت اجتماعی هستی؛ تو پیامبر تمام اصطلاحات زیبا و مدرن بشری هستی پیش از اینکه اختراع شوند.

نام تو، امید رسیدن به کمال و انگیزه خلقت را دوباره زنده می کند.

نام تو چراغ می شود و ذرات سیاهِ هوا را چون شمع، در برابر ما روشن می کند.

نام تو هر جا سبز شود، زمین و زمینیان، بهتر نفس می کشند و طبیعت، حقیقت خود را نشان می دهد.

هر بار که نامت را می برم، لب هایم دوبار به هم آغوشی درمی آیند.

هر بار که نامت را می برم، متبرک می شوم و کنگره ها را به قد کشیدن وامی دارم.

اما کدام نام است که سهمِ بیشتری از مسمی برده است؟

هنوز در جست وجوی آن اسم سعیدم که بی کرانی از تو در حروفش جاری است

می خواهم صدایت کنم و نام تو دفتر به دفتر، آواره ام کرده است.

نه! هرگز نمی توانم سرشارتر از آن نام بیابم که آکنده از ستایش زمین و زمان است؛ محمد صلی الله علیه و آله !


********************************

راهی که به بشر نشان داد، بن بست ندارد

این جدایی دردآلود، اولین تجربه خواهد بود. این پایان باورنکردنی که بشارت آغازی دیگر را از خود به جای نخواهد گذاشت. به نام تو، رساله دل گشای رسل ختم می شود. سراسر زمین چشم می شود و به مسیر سبزی که گردن آویز

آسمان است، خیره می ماند:... آن مسافر زخمی که می رفت، آن ودیعه خوانده شده، آخرین حیات بخش نبود؟ اما این بار، منجی چنان در ظلمت دمیده است که تا آخرالزمان، تمام ثانیه ها سرشار از ابلاغ روشنش خواهند بود؛ «...وَ

رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دِینا...» می رود، اما آن معبر خدا، نشانی را که نشانمان داد، بن بست نیست.

حتی هیچ کوچه ای بن بست نیست. همیشه خانه ای در انتهای کوچه وجود دارد. هرچند شاید درش را سوزانده باشند!

*********************
سوگواره


ملائک، بر سر و سینه زنان، در اطراف حجره محقر رسول خدا صلی الله علیه و آله طواف می کنند و به فاطمه که غریبانه در گوشه ای اشک می ریزد، تسلیت می گویند.

حسن و حسین علیهماالسلام ، صورت بر سینه رسول خدا صلی الله علیه و آله گذارده، بی اختیار اشک می ریزند.

آن سوتر، علی مرتضی علیه السلام با چشمانی پر اشک، سر رسول خدا صلی الله علیه و آله را به دامن گرفته، زیر لب می گوید: «اِنّا للّه ِ وَ اِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»؛ ای حبیب قلب های ما! با رفتنت مصیبتی بر ما وارد شده و چه عظیم است