ادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست.
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من میتوانم جملهای به شما عرض کنم؟
آقا گفت: بفرمایید، من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم.
ادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست.
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من میتوانم جملهای به شما عرض کنم؟
آقا گفت: بفرمایید، من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم.
تو رو دوست دارم میدونی تو همونی که از خدا رسیده
مثل قلبی هستی که با شروع زندگی واسم طپیده
مثل خورشیدی که ازاون ور ابرا سر درمیاره
بیتابی به من به این زندگی که خوبیات ازش میباره
دیگه تنها نموندم از وقتی که فهمیدم دلت باهامه
نگاهت با من و اون مهربونیات جلو چشامه
اگه یه لحظه فکر کنم باخودم که دیگه تو رو نبینم
گمونم از اون به بعد باید با خودم تنها بشینم
تو رو دوست دارم میدونی تو همونی که از خدا رسیده
مثل قلبی هستی که با شروع زندگی واسم طپیده
مثل خورشیدی که ازاون ور ابرا سر درمیاره
بیتابی به من به این زندگی که خوبیات ازش میباره
دیگه تنها نموندم از وقتی که فهمیدم دلت باهامه
نگاهت با من و اون مهربونیات جلو چشامه
اگه یه لحظه فکر کنم باخودم که دیگه تو رو نبینم
گمونم از اون به بعد باید با خودم تنها بشینم