همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

آیا سفیانی در حال حاضر زنده است یا متولد خواهد شد؟

 

آیا سفیانی در حال حاضر زنده است یا متولد خواهد شد؟ 
بنابر روایات، سفیانی شش ماه قبل از ظهور قیام می‌کند،[۱] اما از آن روی که هنگام ظهور مشخص نیست، نمی‌توان درباره متولد شدن سفیانی چیزی گفت.
در روایات آمده است که سفیانی از نسل ابوسفیان یعنی طایفه بنی‌امیه است.[۲] محل تولدش نیز در روایات بیان نشده اما از شام و سوریه قیام می‌کند[۳] و لشکری نیز[۴] برای مبارزه با امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه به مدینه و لشکری را برای قتل عام شیعیان به سوی عراق می‌فرستد.[۵]و[۶] 

پی‌نوشت‌ها
۱. بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۳۹، ح۱۰۶؛ ص۲۰۴، ح۳۲؛ در روایت اول آمده که سفیانی و حضرت در یک‌ سال خواهند بود و در روایت دوم خروج سفیانی در ماه رجب بیان شده است و با توجه به قیام حضرت در محرم (عاشورا) معلوم می‌شود که شش ماه فاصله خواهد شد.
۲. همان، ص۲۱۳، ح۶۵.
۳. همان، ج۵۱، ص۲۱۷، ح۶.
۴. همان، ج۵۲، ص۱۴۰، ح۵۱.
۵. همان، ص۲۱۵، ح۷۲؛ ص۲۲۲، ح۸۷.
۶. برای اطلاعات بیشتر در مورد سفیانی، ر.ک. نصرت‌الله آیتی، سفیانی از ظهور تا افول.

شعر برف شمس لنگرودی - علی حیات بخش

دریافت صدای علی حیات بخش

در شعر زیبای برف از شمس لنگرودی از همین لینک

 

 

تو مثل منی برف

راه می‌روی و آب می‌شوی

 

 با علمی لدّنی

پنبه بر جراحت سال می‌گذاری

می‌بینم اسفند را عصازنان

به سوی بهار می‌رود.

 

تو مثل منی برف

آتش را روشن می‌کنی

تا در هرمش بمیری

 

یاس‌های تابستانی ادای تو را در می‌آورند

پروانه‌ها که تو را ندیدند

عاشق او می‌شوند

نکند سرنوشت مرا جائی دیده‌ئی برف.

 

ببین زمین به چه روزی درآمد

تو کرک بال ملائکی

طوری بنشین که زمین چند روزی به شکل اول خود در آید

 

کاش می‌توانستی تابستان‌ها بباری

تا با تن‌پوشی از برف

برابر خورشید عشوه‌ها می‌کردیم

 

حس می‌کنم که لشکری از بهشتید

می‌آئید آدم و حوا را به خانه‌ی اول عودت دهید

لشکری از آب

بر ما که نواده‌ی آتشیم

حاشا حاشا

من که ندیده‌ام بشود کاری کرد

 

به شادی مردم اعتماد مکن برف

تا می‌باری نعمتی

چون بنشینی به لعنت‌شان دچاری

 

چیزی در سکوت می‌نویسی

همه‌مان را گرفتار حکمت خود می‌کنی

ما که سفید‌خوانی‌های تو را خوب می‌شناسیم

 

تو چقدر ساده‌ئی که بر همه یکسان می‌باری

تو چقدر ساده‌ئی که سرنوشت بهار را روی درخت‌ها می‌نویسی

که شتک‌ها هم می‌خوانند

 

آخر ببین چه جهان بدی شد

آفتاب را

داور تو قرار داده‌اند

و تو با پائی لرزان به زمین می‌نشینی

پیداست که می‌شکنی برف!

 

تا قَدرت را بدانند

با سنگریزه و خرده شیشه فرود آ

فکر می‌کنم سرنوشت مرا جائی دیده‌ئی برف

آب شو

آب شو! موسیقی منجمد!‌

و بیا و ببین

رنج را تو کشیدی

به نام بهار

تمام می‌شود...

 

شمس لنگرودی