همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

سیاه‌مشق ۳۳

انگار سهم ما شد، در خویشتن تنیدن

زندان خویش بودن، بی حسرت پریدن

 

بارانی از ستاره، محبوس ابر تیره

خورشید سوگوار مهتاب را ندیدن

 

سقفی کشیده شد تا بی‌آسمان بمانیم

ماییم و موج سودا، در گوشه‌ای خزیدن

 

هر شب صدای تیشه از بیستون نیامد

با این سکوت ماندیم مشغول آرمیدن

 

در هست و نیست ماندیم همراه هم‌قطاران

دل‌خوش به بودن خود بی‌مقصد و رسیدن

 

زخم زبان شنیدیم از لحظه‌های رفته

گوش کر دل ما لبریز ناشنیدن

 

دردا عجیب دردی بی‌دردی زمانه

خواب سراب دیدن، طرح عبث کشیدن

 

باید که گل برافشاند از عاشقی سخن گفت

شاید که سهم ما شد، نور از ستاره چیدن

 

ناز نگاهت ای عشق کافی‌ست تا ببینی

از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن

 

آذر ۱۳۹۳ - نیویورک 

نامه به اهالی شهر توتکابن

بسمه تعالی

اهالی محترم شهر توتکابن:

سلام علیکم

درابتدا یادی میکنم از جان فشانی های شهدا انقلاب ودفاع مقدس وبخصوص شهدای شهر توتکابن که چون خورشیدی برتاریکی این شهر می درخشند.

آنانکه خون دادند وجان فشانی کردند تا ارزشها پایدار بمانند.

مدت زمان طولانی ست که در این روستا-شهر زندگی میکنیم با نگاهی کوتاه به آنچه که در این مدت بر این شهرومردم آن گذشته است میتوان چراغ راه آینده را روشن نگاه داشت وحرکت مان را به سمت آبادانی شهرواثبات آنچه که دیگران درپی نفی آنند راقابل دسترس نمود.

مردم!!! امروز شهرما نمای واقعی یک روستاست که بنام شهر

می شناسیمش.محلی که کوچه هایش همان باشد،خیابانش همان،وتنها آسفالتی بر کف آن ریخته باشند را نمیتوان نام شهر برآن نهاد.شهربودن یک نقطه یا مجموعه دارای قاعده ایست،امکاناتی میخواهد؛هنوز که هنوز است این امکان فراهم نشده است که حتی مردم کمی احساس راحتی کنند.

مردم!!!زمانی شنیده ها برآن بود که قرار است اتوبانی ازکنار توتکابن بگذرد ونتجه آنکه باعث آبادانی توتکابن میشود.بی تردیدهمه ی شهرستان بهترین نقطه را برای آبادانی توتکابن میدانستند. چه اتفاقی افتاد؟

همه شهرهای شهرستان برای خود برنامه ریزی کردند ما هم منتظر آبادانی توتکابن ماندیم.آنقدر منتظر ماندیم ومشغولِ بگومگوهای خودی بودم تا هرآنچه که داشتیم را نیز از دست دادیم.

مردم!!! بی تفاوتی درد اول این شهر است.

آنکه جایی مسـُولیت دارد بی تفاوت نسبت به این شهراست.

استاد دانشگاه ما بی تفاوت است.

درس خوانده ما برایش فرقی ندارد که چه برسر این شهر میآید.

در چنین شرایطی ست که مهاجرت بیشتر میشود.

دراین شهر همه از همه چیز حرف میزنیم،انگار میدانیم که جهان چگونه باید اداره شود وکشور چه کسی را کم دارد تا سروسامانش دهد

اما درد اینجاست که نمیدانیم ویا بهتر بگویم نمیخواهیم فکرمان را جمع کنیم تا شهرمان،محل زندگی مان وبقولی آب وخاک آباواجدادی مان را چگونه باید سروسامان دهیم!!!؟

به امید شهری با ایفای نقش مثبت هرچه بیشتر مردم آن

         غلامحسین بدری